تاریخ و فرهنگ ایران زمین

پاسخ به ایران ستیزان

سند روز کوروش بزرگ (هفتم آبان) چیست؟
سند روز کوروش بزرگ (هفتم آبان) چیست؟

بر اساس یک کتیبه باستانی معتبر که «رویدادنامه نبونئید» نام گرفته، در روز سوم ماه اَرَخسمنو بابلی مصادف با ۷ آبان (29 اکتبر)، کوروش بزرگ پس از ورود به شهر بابل، با استقبال با شکوه مردم روبرو شد. در واقع این روز نه زادروز کوروش بزرگ است و نه روز فتح بابل، بلکه سپاهیان ایرانی در روز 20 مهر، شهر را بدون جنگ فتح کرده بودند و خود کوروش بزرگ در ۷ آبان وارد بابل شد. پس از این رویداد تحولات انسان‌دوستانه در سطح جهان رخ داد و می‌توان این روز را نقطه عطفی در تاریخ بشر دانست. هفتم آبان در زمان اعتراض به آبگیری سد سیوند مورد توجه عمومی قرار گرفت و از آن زمان تا کنون، به صورت مردمی گرامی داشته می‌شود. با وجود درخواست‌های فراوان برای ثبت رسمی این روز، هیچگاه حکومت جمهوری اسلامی هفتم آبان را در تقویم رسمی ثبت نکرد و حتی از تجمع مردمی در کنار آرامگاه کوروش بزرگ در پاسارگاد جلوگیری کرد. برخلاف تبلیغات کوروش‌ستیزان، مطرح شدن این روز ربطی به یهودیان نداشته است و کنشگران ایرانی که به مردم سالاری اعتقاد داشتند بیشترین نقش را در شناساندن این روز داشتند.

کوروش بزرگ در منابع و ادبیات ایرانی
کوروش بزرگ در منابع و ادبیات ایرانی

کوروش بزرگ در منابع ایرانی جایگاه قابل توجهی دارد. منابع باستانی ایرانی تاثیر مهمی در نمایان ساختن چهره واقعی کوروش بزرگ داشتند. آثار باستانی و کتیبه‌های به جا مانده از دوران باستان بسیار معتبرتر از منابع دیگر مانند منابع یونانی هستند. نام کوروش بزرگ در بسیاری از منابع ایرانی پس از اسلام دیده می‌شود و از او به نیکی یاد شده است. شواهد گوناگون نشان می‌دهند که اشکانیان و ساسانیان، هخامنشیان را بخشی از پادشاهان کیانی می‌دانستند. البته نباید غافل شد که در منابع ایرانی اشکالات تاریخی دیده می‌شود و این موضوع با توجه به تحولات تاریخی و همچنین نابودی داده‌ها در یورش الکساندر و خلفا طبیعی بوده است و بسیاری از منابع نابود شدند یا قابل خواندن نبودند همین باعث ایجاد آمیختگی در روایات شده است. ما نباید دانسته‌های علمی امروزی خود را که حاصل پژوهش‌های مدرن و دقیق پس از پیدا شدن آثار باستانی فراوان است را به دوران کهن فرافکنی کنیم. 

هخامنشیان در شاهنامه
هخامنشیان در شاهنامه

درباره بن‌مایه‌های تاریخی شاهنامه، پژوهش‌های فراوانی صورت گرفته است. باید پذیرفت بسیاری از داستان‌های شاهنامه حاصل آمیختگی تاریخ و اساطیر است که به مرور زمان به وجود آمده‌اند. آنچه مشخص است داستان‌های شبیه به هخامنشیان به ویژه در قالب داستان‌های کیانیان در شاهنامه دیده می‌شوند. در واقع می‌توان گفت کیانیان در شاهنامه آمیختگی‌هایی با هخامنشیان دارند.

آیا در دوران ساسانیان سواد آموزی انحصاری بود؟
آیا در دوران ساسانیان سواد آموزی انحصاری بود؟

با بررسی منابع اصلا انحصاری بودن سواد آموزی برداشت نمی‌شود و حتی روایاتی وجود دارد که همه گروه‌های اجتماعی می‌توانستند سواد بیاموزند. از معتبرترین اسنادی که رواج نوشتن در دوران ساسانیان را آشکار می‌سازد، نامه‌هایی است که اعضای خانواده برای هم نوشتند. در منابع گوناگون باستانی مانند اندرزهای آذرباد مهراسپندان، رساله خسرو ریدگی، اندرز پوریوتکیشان و … درباره آموختن سواد به کودکان سخن گفته شده است. همچنین در شاهنامه بارها به دبستان‌ها و فرهنگیان اشاره شده است… با این حال ایران‌ستیزان با تحریف داستان انوشیروان و مرد کفشگر در شاهنامه ادعا می‌کنند که سواد آموزی در آن دوران انحصاری بوده است. ولی در آن داستان اصلا چنین چیزی نیامده است. ایران‌ستیزان یک داستان جدید را ساختند و برای مردم نقل می‌کنند!

آیا ساسانیان، تاریخ هخامنشیان را حذف کردند؟
آیا ساسانیان، تاریخ هخامنشیان را حذف کردند؟

برخی از فرضیه‌ها تاکید می‌کنند که ساسانیان، تاریخ هخامنشیان را دستکاری کردند! ولی شواهد نشان می‌دهد که این فرضیه چندان معتبر نیست. آنچه به نظر می‌آید نابودی و کمرنگ شدن آثار هخامنشیان در دوران یونانی گرایی، باعث شده است در سالیان بعد، تاریخ و اساطیر آمیخته شوند و این موضوع سالیان سال پیش از ساسانیان رخ داده است. بر اساس منابع بسیار معتبر، ساسانیان آثار هخامنشیان را ستایش می‌کردند و گویا با میراث آنان در قالب کیانیان آشنا بودند…

آیا ساسانیان، آثار اشکانیان را نابود کردند؟!
آیا ساسانیان، آثار اشکانیان را نابود کردند؟!

هیچ نشانه قطعی وجود ندارد که ساسانیان آثار اشکانیان را نابود کرده باشند. شواهد گوناگون نشان می دهند که ساسانیان از دستاوردهای فرهنگی و تمدنی اشکانیان بهره بردند و حتی در راه پیشرفت همان دستاوردها گام برداشتند. با توجه به شرایط باستان‌شناسی درباره اشکانیان و آثاری که به دست آمده نمی‌توان گفت آثار مربوط به اشکانیان آنطور که ادعا می‌شود اندک و ناچیز است. منابع زیادی وجود دارند که نشان می‌دهند در دوران ساسانیان از اشکانیان به نیکی یاد می‌شده است. با این حال نباید انتظار داشت که هیچ انتقادی از اشکانیان نشده باشد…

کتابخانه‌های ایران باستان
کتابخانه‌های ایران باستان

با بررسی منابع و آثار باستانی در می‌یابیم که کتابخانه‌های قابل توجهی در ایران باستان وجود داشته است. کتابخانه‌ها و مراکز علمی مانند کتابخانه سارویه، گنج شایگان، دانشگاه گندی‌شاپور بسیار مشهور بودند. همچنین در مطالب جسته و گریخته منابع کهن نشان‌هایی از وجود کتاب‌ها و کتابخانه‌ها در شهرهای گوناگون مانند کتابخانه استخر، کتابخانه مدائن‌ دیده می‌شود. باید گفت کتاب‌های علمی و ادبی زیادی که به زبان‌های باستانی ایرانی نگارش یافته بودند… در نواحی گوناگون جهان ایرانی آثار نوشتاری فراوان به دست آمده است که متون سُغدی بسیار مشهور هستند. مراکزی مانند آموزشگاه‌های خوارزم و… هم در منابع ذکر شده‌اند…

کوروش بزرگ در شاهنامه فردوسی
کوروش بزرگ در شاهنامه فردوسی

با توجه به پژوهش‌های شاهنامه پژوهان و منابع تاریخی می‌توان گفت کیخسرو در شاهنامه بیشترین آمیختگی را با کوروش بزرگ دارد. هنگام بررسی موضوع کوروش بزرگ در شاهنامه نباید فراموش کنیم که فردوسی پس از تهاجمات بزرگ به ایران و سلطه آنها بر ایرانیان، شاهنامه را سرود، در شرایطی که منابع باستانی زیادی نابود شده بودند. بخش‌های زیادی از شاهنامه حاصل آمیختگی تاریخ و اساطیر است. با این حال داستان‌های شبیه به هخامنشیان در شاهنامه دیده می‌شوند (به ویژه در قالب داستان‌های کیانیان). این در حالی است که ابوریحان بیرونی در یک جدول از یکسانی کوروش و کیخسرو می‌گوید‌. تعجب آور است که برخی اسکندر پسر داراب در شاهنامه را بدون چون و چرا همان الکساندر مقدونی می‌دانند اما کوروش را کیخسرو نمی‌دانند! 

آیا دانشگاه گندی‌شاپور، از اساس غیر ایرانی بود؟
آیا دانشگاه گندی‌شاپور، از اساس غیر ایرانی بود؟

ایران‌ستیزان و مخصوصاً افراطی‌های به ظاهر مذهبی ادعا می‌کنند که دانشگاه گندی‌شاپور در دوران ساسانیان، یک دانشگاه مسیحی و رومی بوده است و فقط به لحاظ جغرافیایی در ناحیه ایران بوده است. این در حالی است که در دوران رونق گندی‌شاپور یعنی دوران پادشاهی خسرو انوشیروان، پیشوای پزشکان نه یک مسیحی بود و نه یک رومی بلکه یک فرد ایرانی و زرتشتی به نام برزویه بود… در مدرسه و بیمارستان گندی‌شاپور، آگاهی‌های پزشکی و شیوه‌های درمانی یونانی، هندی، سریانی، ایرانی با همدیگر آمیخته شدند و سنت پزشکی گندی‌شاپور بارور و شکوفا گشت…

آیا نوشتن در ایران باستان اهریمنی بود؟
آیا نوشتن در ایران باستان اهریمنی بود؟

ایران ستیزان ادعا می‌کنند که زرتشتیان پیش از اسلام نوشتن را امری پست و اهریمنی می‌دانستند به همین دلیل کتاب‌های زیادی ننوشتند و در ایران باستان خبری از کتابخانه‌ها نبوده است!! آنچه مشخص است هیچ گاه نوشتن اهریمنی نبوده است و اتفاقا آثار نوشتاری فراوانی از ایران باستان به دست آمده است.

بررسی پیوند کوروش و بهمن در منابع پس از اسلام
بررسی پیوند کوروش و بهمن در منابع پس از اسلام

با بررسی منابع باستانی در می‌یابیم که احتمالا پیوند کوروش و بهمن، ریشه در روایات آمیخته شده با کوروش یکم (پدربزرگ کوروش بزرگ) دارد. در این روایات بهمن اردشیر (وهومن ارتخشیره) جای هووخشتره (پادشاه ماد) را گرفته و کورش سردار بهمن اردشیر، یادآور کوروش یکم می‌باشد.

تاثیر گذاری فرهنگ و تمدن ایران باستان بر مسلمانان
تاثیر گذاری فرهنگ و تمدن ایران باستان بر مسلمانان

حکومت خوشنام ساسانیان نماد حکمرانی خوب در نزد مردمان جوامع ایرانی و اسلامی شده بود و مسلمانان تاثیرات بسیاری از فرهنگ و تمدن ایران باستان پذیرفتند. فرهیختگان پس از اسلام حتی نویسندگان عرب و مسلمان به ستایش فرهنگ و دولت‌های ایران باستان پرداختند. در این نوشتار، تأثیر گذاری فرهنگ و تمدن ایران باستان بر مسلمانان را در چهار حوزه کشورداری، معماری، علم و دانش و ادبیات مورد بررسی قرار می‌دهیم…

دانشمندان ایران باستان
دانشمندان ایران باستان

در این نوشتار نام چندی از برجسته‌ترین دانشمندان و اندیشمندان ایران باستان را می‌آوریم که در حوزه‌های پزشکی، اخترشناسی، فلسفه، کیمیاگری، موسیقی، ادبیات و… تبحر داشتند. باید توجه داشته باشیم که دانشمندانی که نام آنها مانده ارزش ویژه‌‌ای دارند چراکه با آن همه نابودی که توسط بیگانگان رخ داد، آن‌قدر جایگاه آنها رفیع بوده است که این امکان به وجود آمده که نام آن‌ها به دست ما برسد. در واقع کارهای ارزنده دانشمندان ایرانی پس از اسلام در ادامه کارهای دانشمندان ایران باستان بوده است و همه دانشمندان ایرانی در همه زمان‌ها ارجمند هستند. 

پاسخ به ادعاهای دروغین پرویز رجبی درباره ایران باستان
پاسخ به ادعاهای دروغین پرویز رجبی درباره ایران باستان

ایران‌ستیزان می‌دانند که وقتی حرف‌های مطهری و شریعتی را بازنشر کنند چندان مورد توجه قرار نمی‌گیرند. برای همین به دنبال آن هستند تا همان حرف‌ها را با استناد به گفته‌های شخصی مانند پرویز رجبی که سوابقی در حوزه ایران‌شناسی دارد بیان کنند. این گفته‌های پریشان و پر از تناقض با رویکرد پیشین ایشان همراستا نبود. معلوم نیست آن مرحوم در آن زمان تحت چه فشارهای روحی و روانی بوده که اینچنین پریشان و بی اساس سخن گفته است.

کشتار گسترده ایرانیان توسط سپاهیان خلفا
کشتار گسترده ایرانیان توسط سپاهیان خلفا

سال‌هاست تلاش می‌شود تا یورش اعراب به ایران را طوری جلوه دهند که گویی کل کشور ایران بدون جنگ و خونریزی فتح شده و رفتار فاتحان با مردم ایران بسیار ملایم بوده است!! ولی باید توجه داشت که منابع موثق تاریخی بارها از کشتار مردم بی‌گناه توسط سپاهیان خلفا در فتوحات نوشته‌اند. تجاوز و برده‌داری از کارهای رایج در فتوحات سپاهیان خلفا بوده است که خیلی ساده توسط مدافعان یورش خلفا نادیده گرفته می‌شود. منابعی مانند تاریخ طبری، آثارالباقیه، اخبار الطوال، الکامل، تاریخ بخارا، فتوح البلدان بلاذرى و... روایات فراوانی از کشتار گسترده ایرانیان توسط سپاهیان خلفا نوشته‌اند… بر اساس این منابع در شهرها و مناطقی چون استخر، طمیسه، ری، شاپور، گرگان، سرخس، نهاوند، جلولا، سغد، بخارا، خوارزم، کابل و… کشتار و ستم‌های فراوانی رخ داده است…

آیا درفش کاویانی ریشه در یونان باستان دارد؟
آیا درفش کاویانی ریشه در یونان باستان دارد؟

سکه‌های ایونیه از نمونه‌های جدیدتر چنین نشان‌هایی است. پیش از آن در آثاری مربوط به شهر سوخته و شوش که برای هزاره‌های پیش از میلاد هستند چنین نشان‌هایی دیده می‌شود. معمولا این ادعاها در رسانه‌های ایران ستیز از جمله تجزیه‌طلبان و افراطی‌های به ظاهر مذهبی منتشر می‌شود و همراه با غرض ورزی است.

دین کوروش بزرگ چه بود؟
دین کوروش بزرگ چه بود؟

نظرات گوناگونی درباره دین کوروش بزرگ مطرح شده اما شواهد مهمی از زرتشتی بودن او در دسترس است. با این حال توجه به نمادهای سایر ادیان بخشی از جهان‌بینی مذهبی هخامنشیان بوده است و زرتشت نقش مهمی در شکل گیری این جهان‌بینی داشته است. می‌توان این جهان‌بینی را در ارتباط با «کثرت در عین وحدت و وحدت در عین کثرت» دانست. از این رو هخامنشیان به دنبال تحمیل نمادهای بومی خود به دیگر ملل نبودند. در همان متن استوانه کوروش بزرگ که مردوک ستایش شده است،‌ می‌توان پیوند باورهای کوروش بزرگ به آیین زرتشتی را مشاهده کرد و متن استوانه کاملا یادآور اندیشه‌های ایرانی می‌باشد.

سازندگان پاسارگاد و تخت جمشید چه کسانی بودند؟
سازندگان پاسارگاد و تخت جمشید چه کسانی بودند؟

برخلاف آن چیزی که مخالفان هخامنشیان تبلیغ می‌کنند و می‌گویند که همه هنر و معماری هخامنشیان از بیگانگان گرفته شده، ولی واقعیت خلاف آن است. تردیدی نیست که اقوام ایرانی بیشترین نقش را در ساختن پارسه (تخت جمشید) داشتند هرچند از توانمندی اقوام غیر ایرانی ساکن در شاهنشاهی بزرگ هخامنشی هم بهره برده‌اند. الهام گیری از معماری‌های مختلف رایج در شاهنشاهی، معماری ویژه‌ای را پدید آورد که البته نمایانگر احترام به هنر اقوام گوناگون است. صنعتگران غیر ایرانی مانند همکاران آریایی خود حقوق و مزایا دریافت می‌کردند، بنابراین پارسه به هیچ وجه شبیه به برخی از بناهای تاریخی دیگر ملل، توسط برده‌ها ساخته نشده است. هنر ایرانی هخامنشیان در سطح جهانی تاثیرات قابل توجهی گذاشت به طوری که پردیس‌های هخامنشیان و کوروش بزرگ بر دیدگاه بشر به بهشت تاثیر شگرفی داشت تا جایی که بهشت در اساطیر اقوام گوناگون مانند پردیس‌های ایرانی ترسیم شده است. در این میان عده‌ای بدون حداقل دانش تاریخی می‌گویند تخت جمشید را رومی‌ها برای ایرانیان ساختند!!! در صورتی که مورخان که هیچ، حتی کسانی که علاقه مند به تاریخ هستند می‌دانند امپراتوری روم صدها سال بعد از هخامنشیان ظهور کرد و در زمان هخامنشیان اصلا امپراتوری روم وجود نداشته است.

بررسی تاریخی داستان استر و جشن پوریم یهودیان
بررسی تاریخی داستان استر و جشن پوریم یهودیان

داستان استر یکی از قصه‌های مشهور یهودیان است که در قلمروی یک پادشاه ایرانی به نام «اخشورش» رخ می‌دهد. به طور کلی در این داستان زنی به نام استر با به خطر انداختن جان خود، یهودیان را از نسل کشی نجات می‌دهد و نهایتا یهودیان دشمنان خود را قتل عام می‌کنند. این داستان از نظر تاریخی قابل اثبات نیست چرا که تقریبا با همه منابع تاریخی و آثار باستانی تضاد جدی دارد. کتاب استر حتی در طومارهای دریای مرده هم وجود ندارد و به نظر افسانه‌ای جدیدتر است که به منابع کهن‌تر یهودیان اضافه شده است. از سوی دیگر در ایران، داستان‌های تحریف شده‌ای از این قصه رواج پیدا کرده است که بر خلاف موارد درج شده در منابع یهودیان می‌باشد. قطعا رویکرد افراطی به داستان استر پذیرفتنی نیست؛ جه از جانب یهودیان افراطی و چه از جانب یهودستیزان ایرانی و غیر ایرانی باشد. از طرفی جشن پوریم را هم نمی‌توان جشن انسانی و پاک دانست چرا که شادی، پایکوبی و شراب‌خواری به یاد اعدام و قتل عام هزاران تن (حتی اگر دشمنان و نظامیان باشند) چندان انسانی به حساب نمی‌آید…

داستان انوشیروان دادگر و مرد کفشگر
داستان انوشیروان دادگر و مرد کفشگر

برخی از نویسندگان بدون بررسی دقیق داستان انوشیروان و مرد کفشگر و بدون توجه به بخش‌های دیگر شاهنامه، نتیجه گرفتند که در روزگار ساسانی سواد آموختن، انحصاری بوده است و مردم عادی حق درس خواندن را نداشتند و همین داستان را گواه نوشته خود آورده اند! این در حالی است که شواهد گوناگون نشان می‌دهد که آموختن خواندن و نوشتار برای عموم مردم آزاد بوده است. در آن داستان انوشیروان صرفا اجازه نمی‌دهد که فرزند یک کفشگر ثروتمند پس از پول زیادی که به شاهنشاه می‌دهد، در طبقه دبیران قرار گیرد. دبیران در روزگار ساسانی حساس ترین و رازمند ترین کارها را بر عهده داشتند که از جمله می‌توان به دسته‌های کاری مربوط به دادگستری، مالیات، درآمد ویژه پادشاه، امور آتشکده‌ها و… اشاره کرد. بنابراین ورود فرزند یک شخص ثروتمند به این طبقه صرفا به دلیل داشتن پدر ثروتمند مقدور نبود و کار کفشگر بیشتر به رشوه دادن شباهت داشت.

سیزده به در نحس نیست و به یهودیان ربطی ندارد
سیزده به در نحس نیست و به یهودیان ربطی ندارد

سیزده‌به‌در نه نحس است و نه ربطی به یهودیان دارد. پوریم و داستان استر هم اساسا با آنچه افراطی‌های ایران و اسرائیل می‌گویند تفاوت آشکار دارد هرچند این داستان اصلا تاریخی نیست و یک افسانه است که درون مایه ایران ستیزانه دارد. وقتی به صورت ویژه درباره سیزدهم فروردین در منابع ایرانی جستجو می‌کنیم، اشاره به فرخندگی این روز شده است و هیچ اشاره‌ای به نخسی این روز نیست. یکی از فرضیه‌های معقول درباره جشن سیزده‌به‌در این است که ایرانیان پس از دوازده روز از نوروز که به یاد دوازده ماه از سال است، روز سیزدهم که روز فرخنده‌ای است به در و دشت و بوستان می‌روند و شادی می‌کنند و در حقیقت با این کار دوره جشن‌های نوروزی را به پایان می‌رسانند.

نقد سخنان عبدالکریم سروش درباره هخامنشیان و ایران باستان
نقد سخنان عبدالکریم سروش درباره هخامنشیان و ایران باستان

ما نمی‌خواهیم درباره حوزه مطالعات اصلی جناب دکتر عبدالکریم سروش نقد کنیم. بلکه در این نوشتار به نقد سخنان او درباره ایران باستان و هخامنشیان می‌پردازیم. سروش می‌گوید: مورخان ما می‌گویند که از هخامنشیان و اشکانیان که قوم جنگ آوری بودند، ظاهراً تولیدات چندانی از لحاظ فرهنگی نداشتند.

چرا با فرضیه یکسانی کوروش و ذوالقرنین مخالفت می‌کنند؟!
چرا با فرضیه یکسانی کوروش و ذوالقرنین مخالفت می‌کنند؟!

نقدهایی توسط برخی از پژوهشگران به فرضیه کوروش و ذوالقرنین مطرح شده است که قابل تامل هستند. ولی فعلا با اسناد و مدارک کنونی که کم هم نیستند باید گفت نقدها هنوز نتوانسته اصل فرضیه را زیر سوال ببرد. نقدها تا جایی که دغدغه تاریخ پژوهانه داشته باشند قابل احترام هستند ولی باید پذیرفت که چند سالی است که علت اصلی مخالفت با فرضیه یکسانی کوروش بزرگ و ذوالقرنین، موارد تاریخی نیست.

چرا سردمداران شوروی از کوروش بزرگ تنفر داشتند؟
چرا سردمداران شوروی از کوروش بزرگ تنفر داشتند؟

در قرون معاصر برخی با تحریف منابع تلاش کردند کوروش را بدنام کنند که البته موفق نبودند. در بررسی ریشه‌های این کوروش‌ستیزی‌ها نقش شوروی سابق و گروه‌های داخل ایران که وابسته به شوروی بودند بسیار پررنگ است. سردمداران شوروی از تاریخ باستانی ایران و کوروش بزرگ متنفر بودند و دستگاه تبلیغاتی گسترده‌ای برای تخریب تاریخ باستانی ایران توسط رفقای خود در داخل ایران راه انداختند.

آرامگاه کوروش در پاسارگاد است؟
آرامگاه کوروش در پاسارگاد است؟

مورخان باستان صراحتا ویژگی‌های آرامگاه کوروش بزرگ را در پاسارگاد ثبت کرده‌اند. ویژگی‌هایی مانند پلکانی و طبقاتی بودن که دارای یک بخش ویژه فوقانی است. مورخان باستان از وجود باغ و بوستانی یاد کرده اند که آرامگاه داخل آن قرار داشته است و یافته های باستانی ثابت می‌کند که بنای پاسارگاد داخل بوستان قرار داشته است. علاوه بر داده‌های تاریخی، آثار باستانی به جا مانده از پاسارگاد نشان می‌دهد که آرامگاه مرتبط با کوروش بوده است. کتیبه مشهوری که به سه زبان پارسی باستان، ایلامی و اکدی، در مجموعه پاسارگاد وجود دارد که نوشته است: «منم کوروش پادشاه هخامنشی». همچنین نقش برجسته‌ای از یک مرد بالدار موجود است که کلاهی با دو شاخ بر سر دارد و دارای کتیبه‌ای بوده و باز هم همان جملات «منم کوروش پادشاهی هخامنشی» در آن وجود داشته است. به نظر می‌رسد نحوه قرار گیری پیکر کوروش بزرگ در آرامگاه بر اساس باورهای زرتشتی بوده، به طوری که پیکر با خاک تماس نداشته است. باستان‌ستیزان موارد گوناگون و گاهی بی ربط را مطرح می‌کنند و به قول خود «چالش‌ها» را ردیف می‌کنند و تصور می‌کنند هر چه تعداد این چالش‌ها بیشتر باشد می‌توانند بیشتر بر روی مخاطب تاثیر بگذارند.

ازدواج کوروش بزرگ با محارم، کاملا نادرست است
ازدواج کوروش بزرگ با محارم، کاملا نادرست است

با توجه به منابع تاریخی هیچ کجا اثری از ازدواج کوروش با محارم نیست. کوروش ستیزان صرفا از برخی اختلاف منابع سوء استفاده کرده‌اند و نهایتا با حذف بخش های دلخواه منبع گفته خود را کتزیاس معرفی می‌کنند! ولی کتزیاس که دختر آستیاگ را به عنوان همسر کوروش معرفی می‌کند، اظهار می‌دارد که کوروش و آستیاگ نسبت خانوادگی نداشته‌اند پس اصلا خاله کوروش بزرگ نبوده و ازدواج با محارم نبوده است. البته نوشته‌های کتزیاس تناقضات زیادی دارد و در بسیاری از اوقات با آثار باستانی همخوانی ندارد…

آیا هوشتانه جادوگر و رمال بود؟
آیا هوشتانه جادوگر و رمال بود؟

به راستی در سده ۲۱ ما باید نوشته‌هایی درباره جاودگری را باور کنیم؟! ایران‌ستیزان به منابعی استناد می‌کنند که نویسنده‌های آنها به جادوگری و رمالی اعتقاد داشته‌اند. از طرفی این نویسنده‌ها گویا آشنایی چندانی با تاریخ و جغرافیای ایران نداشته‌اند به طوری که یکی از آنها نوشته است پاسارگاد و آرامگاه کوروش بزرگ در شرق پارسه (تخت جمشید) قرار داشته است!!! در صورتی که می دانیم پاسارگاد در شمال غربی پارسه قرار دارد. تنقاضات در نوشته بیگانگان فراوان است. برای مثال اگر بر اساس این نوشته‌ها هوشتانه جادوگر بود پس باید پذیرفت خیلی از دانشمندان یونانی مانند افلاطون و فیثاغورث هم به دنبال یادگیری جادو بودند! به نظر می‌رسد برخی از اروپاییان وقتی سطح بالای علم و دانش ایرانیان و کارهایی مانند کیمیاگری را درک نمی‌کردند، آن را به جادو و جمبل و… مرتبط می‌ساختند. همانطور که درک درستی از موقعیت جغرافیایی ایران نداشتند. با وجود آنکه هوشتانه و حتی دیگر دانشمندان ایرانی شهرت جهانی داشتند ولی دانش ما درباره آنها اندک است. دلیل این دانش اندک هم یورش و سلطه بیگانگان بوده است.

آیا واژه‌ی تانگری ترکی ارتباطی با دینگیر سومری دارد؟
آیا واژه‌ی تانگری ترکی ارتباطی با دینگیر سومری دارد؟

نخست باید دانست که واژه‌ی تانری در زبان ترکی اصلا آلتایی نیست، بلکه از زبان کهن ینیسی وام گرفته شده است. واژه‌ی دینگیر در سومری نیز به راستی دیمیر می‌باشد

پاسخ به سخنان مصطفی ملکیان درباره ایران باستان
پاسخ به سخنان مصطفی ملکیان درباره ایران باستان

مصطفی ملکیان در پاسخ به مکتب ایرانی جواد طباطبایی نظرات جنجالی در خصوص تمدن ایران روا داشت نظرات او به منبع تغذیه مناسبی برای ایران‌ستیزان تبدیل شد. گفته های او سرشار از تحریف و ادعاهای نادرست بود و ما معتقدیم این گونه سخن گفتن در شان جناب ملکیان نیست.

آیا کوروش مردم اوپیس را قتل عام کرد؟!
آیا کوروش مردم اوپیس را قتل عام کرد؟!

در متن بابلی اصلا «مردم اوپیس» نیامده بلکه از «اکد» (سپاه بابل) سخن به میان می‌آید. در متن تاکید شده است که جنگ بر [کرانه] دجله در حال انجام بوده است. یعنی کوروش هنوز وارد شهر نشده بود و طبیعتا تا زمانی که هنوز سپاهیان بیرون شهر مشغول جنگ هستند، نمی‌توان گفت که شهر فتح شده است و مردم قتل عام شدند! با توجه به پژوهش‌های جدید از آنجایی که در این بخش از مردان اکد در اوپیس سخن به میان آمده است، چیزی راجع به قتل عام مردم در این متن وجود ندارد و در واقع به شکست سربازان دشمن توسط کوروش بزرگ اشاره دارد. پژوهش‌های قابل تامل دیگری هم وجود دارند که این بخش را مرتبط با شورش همزمان با نبرد اوپیس در بابل و سرکوب آن توسط نبونئید یا زیردستانش می‌دانند. هرچند برداشت‌ها و نظریاتی بر اساس ترجمه‌های قدیمی وجود دارند که از کشتار مردم اوپیش توسط کوروش می‌گویند. ولی باید پذیرفت که این برداشت‌ها، اشکالات آشکاری دارند. واقعیت آنکه برداشت‌های قدیمی با اسناد و منابع باستانی چه منابع یونانی و چه کتیبه‌های دیگر همخوانی ندارند. قتل عام مردم اوپیس حتی در یک منبع یونانی نیامده است و می‌توان گفت با محتوای کتیبه‌های دیگر تناقض دارند…

نقش برجسته مرد بالدار، نقشی مرتبط با کوروش بزرگ
نقش برجسته مرد بالدار، نقشی مرتبط با کوروش بزرگ

نکته قابل توجه، پیوند نقش برجسته مرد بالدار با کوروش بزرگ است. در یافته‌های باستان شناسان در سال‌های اخیر در منطقه پاسارگاد بخشی از کتیبه «منم کوروش پادشاه هخامنشی» به دست آمده است که می‌توان از وجود کتیبه بالای سر تند‌‌‌‌‌‌یس انسان بالد‌‌‌‌‌‌ار مطمئن شد‌‌‌‌‌‌. تا پیش از یافته اخیر برخی در فضای مجازی تلاش‌هایی می‌کردند که به کلی ارتباط نقش برجسته پاسارگاد با کوروش را رد کنند! با آنکه یافته‌های جدید همه چیز را روشن کرده است، ولی باز هم پاسخ به شبهه‌های کوروش ستیزان را در اینجا می آوریم تا شاید آیندگان بخوانند و درک کنند که ما در چه شرایطی زندگی می‌کردیم و با چه تفکراتی مقابله می‌کردیم…

دروغ‌پردازی‌های ایران‌ستیزان علیه سپندارمذگان
دروغ‌پردازی‌های ایران‌ستیزان علیه سپندارمذگان

ایران‌ستیزان ادعا می‌کنند که جشن سپندارمذگان ریشه در ازدواج اهورامزدا با دخترش دارد!! این در حالی است که در هیچ منبع باستانی گفته نشده که این جشن ریشه در عشق یا ازدواج یک ایزد دارد بلکه سپندارمذ نگهبان زمین و زنان پارسا و همسر دوست است بنابراین در این چشن، عشق زن و شوهر گرامی داشته می‌شود.

آیا در زمان کوروش دختران وادار به فحشا می شدند؟
آیا در زمان کوروش دختران وادار به فحشا می شدند؟

این معاملات و موسساتی که چنین معاملاتی انجام می دادند از پیش از هخامنشیان بوده است. بررسی جزئیات چنین معاملاتی در زمان کوروش بزرگ می‌تواند موضوع یک پژوهش باشد که آیا تغییراتی نسب به قبل صورت گرفته است یا خیر؟! آیا به راستی دختران باید تن به فحشا می دادند یا اصلا چنین چیزی نبوده است؟ این موارد را نمی توان از این متن کوتاه متوجه شد و نمی‌توان از یک متن کوچک افسانه های دلخواه را ساخت.

فیلم تومیریس، توهین به ایران و قزاقستان
فیلم تومیریس، توهین به ایران و قزاقستان

فیلم افسانه‌ای تومیریس از زمان ساخت تا انتشار با اعتراضات گوناگون مواجه شد و اکنون حتی با دوبله فارسی در دسترس است که باید بررسی کرد چه کسانی و با چه بودجه ای پشت ساخت این فیلم هستند. فیلمی کسل کننده که نه داستان جذابی دارد و نه جلوه‌های ویژه سینمایی خاصی دارد

پاسخ به منتقدان موضوع کوروش و کیخسرو
پاسخ به منتقدان موضوع کوروش و کیخسرو

انتقادهایی به موضوع کوروش و کیخسرو مطرح شده است که برخی از آنها قابل تامل می باشند و برخی از آنها هم صرفا تخریب گرایانه هستند. برخی از منتقدان می‌گویند که کیخسرو پیش از کوروش بزرگ بوده است در صورتی که کیخسرو یک شخصیت اسطوره‌ای است و اگر بخواهیم برای یک شخصیت اسطوره‌ای زمان دقیق تعیین کنیم کار بیهوده‌ای انجام داده‌ایم. اساسا این اشتباه است که بخواهیم شاهنامه را با دید صرفا تاریخی نگاه کنیم بلکه شاهنامه دارای داستان‌های اسطوره‌ای است که به مرور آمیختگی‌هایی با تاریخ داشته‌اند. همچنین بر خلاف ادعای برخی از افراد، ابوریحان بیرونی به شباهت کوروش و کیخسرو تردید نداشته است و یکسان بودن کوروش و کیخسرو به هیچ وجه دیدگاه یونانیان و رومیان نبوده بلکه خود ابوریحان بیرونی توضیحاتی به جدول افزوده است. پیش از آن ابوریحان بیرونی صرفا نقل قولی از منابع مسیحی کرده که کورش عامل بهمن بوده است. اما درباره شباهت کوروش و کیخسرو خود ابوریحان توضیح خود را نوشته است نه آنکه نقل قول کند.

کوروش بزرگ در آثارالباقیه ابوریحان بیرونی
کوروش بزرگ در آثارالباقیه ابوریحان بیرونی

ابوریحان بیرونی، کوروش در نوشته‌های اهالی مغرب را با کیخسرو تطبیق داده است. در جاهای دیگر به نقل از روایات مسیحیان کوروش را عامل بهمن خوانده و در یکی از جداول که بر اساس دیگر منابع تدوین کرده است، کوروش و اسکندر در جدول پادشاهان بابل و کلده آمده‌اند. گویا ریشه چنین پندارهایی به دلیل آن است که نام پادشاهانی که لقب پادشاه بابل و کلده را داشتند آمده است و قطعا حوزه قلمروی برخی از آنها فراتر از بابل هم بوده چرا که نام اسکندر هم در این جدول آمده است. اینکه کوروش در نوشته‌های اهالی مغرب با کیخسرو تطبیق داده شده است از تحلیل‌های خود ابوریحان بیرونی است ولی موضوع کوروش عامل بهمن را صرفا از منابع مسیحی نقل قول کرده است.

همانندی زبان‌ها و گویش‌های محلی ایران با زبان پارسی
همانندی زبان‌ها و گویش‌های محلی ایران با زبان پارسی

درباره زبان پارسی و زبان‌های محلی ایرانی و اقوام ایرانی سخنان نادرست و بیهوده از سوی بی‌دانشان و ایران‌ستیزان گفته می‌شود، از جمله اینکه گفته می‌شود زبان پارسیِ کنونی هیچ یگانگی با دیگر زبان‌ها و گویش‌های ایرانی کنونی ندارد که این سخن نیز نادرست است. تطبیق واژه‌های زبان‌ها و گویش‌های محلی ایرانی با یکدیگر و همچنین با زبان پارسی، همانندی زبان‌های ایرانی با یکدیگر را آشکارا نشان می‌دهد.

دروغی دیگر: کوروش و قتل عام مردم نینوا
دروغی دیگر: کوروش و قتل عام مردم نینوا

چندی است که ایران‌ستیزان درباره کوروش و نینوا دروغ پردازی می‌کنند در حالی که در هیچ منبعی سخنی از فتح نینوا توسط کوروش بزرگ نیست و اصلا کوروش نینوا را فتح نکرده است که بخواهد قتل عامی انجام دهد. وقتی به متن اصلی یونانی کتاب گزنفون نگاه کنیم اصلا واژه نینوا نیامده بلکه واژه «بابِل» آمده است و چیزی هم درباره قتل عام مردم وجود ندارد. البته درباره فتح بابل اسناد و مدارک معتبر هم زمان با کوروش بزرگ در دست داریم که نشان می‌دهند این فتح بدون جنگ رخ داده است.

نظر دکتر شاهرخ رزمجو درباره موضوع کوروش و اوپیس
نظر دکتر شاهرخ رزمجو درباره موضوع کوروش و اوپیس

دکتر رزمجو: منظور شکست سپاه دشمن است، نه قتل عام مردم

نظر دکتر حسین بادامچی درباره موضوع کوروش و اوپیس
نظر دکتر حسین بادامچی درباره موضوع کوروش و اوپیس

هر کس نوشته‌های دکتر بادامچی را بخواند متوجه می‌شود که ایشان بحث را از انتقاد به امیلی کورت آغاز می‌کند و به اشکال قرائت‌هایی که کورت بر اساس آنها ترجمه کرده و نظر داده است می‌پردازد. در ادامه نقدهای ویلفرد لمبرت به ترجمه رایج را قابل توجه می‌داند و در پایان می نویسد: «سیاق متن نشان می‌دهد که مردم اکد همان سپاه اکد است».

پاسخ به شایعه نفرین مردم مازندران و گیلان در اوستا
پاسخ به شایعه نفرین مردم مازندران و گیلان در اوستا

ایرانستیزان به منظور ایجاد تفرقه بین اقوام و مذاهب ایرانی، متون باستانی را یا تحریف می‌کنند و یا بخش‌های مهم را سانسور می‌کنند! بر عکس ادعاهای ایران‌ستیزان، گیلان و مازندران جایگاه دلاوران ایرانی بوده است و به جنگاوری و دلیری شهرت داشته‌اند. مازندران کنونی پایتخت ایران در اسطوره‌ها بوده و گیلان هم زادگاه فریدون بوده است که علیه دیوها مبارزه کرد. در واقع بر اساس متون باستانی ایرانی، دیوها در گیلان بومی نبوده‌اند بلکه به این مناطق یورش آورند. بدون تردید این نواحی جایگاه پهلوانان ایرانی بوده است و در برابر اشغال گران ایستادگی کردند. در شاهنامه هم مازندران کنونی جایگاه یلان ایران خوانده شده است.

ماهیت شورش‌های زمان داریوش بزرگ
ماهیت شورش‌های زمان داریوش بزرگ

پیش از هر چیز باید ماهیت شورش‌های زمان داریوش بزرگ را بررسی کنیم. اساسا در تاریخ جهان و به ویژه در جهان باستان بارها شاهد آن بودیم که در شرایطی که چالش‌هایی برای جانشینی پادشاهان مشروع پیش می‌آمد، درگیری‌های فراوانی در میان سپاهیان و سرداران به وجود می‌آمد که هر کدام خود را مشروع‌تر از دیگری می‌دانستند. از جمله پس از الکساندر مقدونی که جنگ‌های خانمان سوز و طولانی مدت رخ داد و قلمروی وسیع الکساندر میان سردارانش تقسیم شد. پس از کمبوجیه و بردیای دروغین هم چنین شرایطی پیش آمد و سرداران و سپاهیان به دنبال قدرت بودند اما از آنجایی که داریوش مشروعیت و محبوبیت بیشتری داشت توانست همه رقیبان را شکست دهد. اخیرا باستان‌ستیزان به بخشی از کتیبه بیستون اشاره می‌کنند و نتیجه می‌گیرند که به دلیل آنکه اعتقادات برخی از اقوام با داریوش بزرگ تفاوت داشت، این شاهنشاه آنها را سرکوب کرد! این در حالی است که با توجه به نسخه‌های دیگر همین کتیبه بیستون و همچنین دیگر کتیبه‌های داریوش بزرگ آشکار می‌شود که باورهای اقوام گوناگون محترم بودند و باستان‌ستیزان آن بخش از کتیبه بیستون را تحریف کرده‌اند.

در اصالت منشور کوروش بزرگ تردیدی نیست
در اصالت منشور کوروش بزرگ تردیدی نیست

درباره اصالت منشور کوروش بزرگ جامعه جهانی اتفاق نظر دارند. علاوه بر کاشناسان موزه بریتانیا، کارشناسان موزه ملی ایران هم اصالت این استوانه را تایید کردند. به طور کلی شواهد گوناگون تاریخی، باستان‌شناسی و زبان‌شناسی اصالت استوانه را تایید می‌کنند. سوال اساسی و مهم که کوروش‌ستیزان از پاسخ دادن به آن شانه خالی می‌کنند این است که اگر استوانه کوروش بزرگ را یهود و صهیونیزم ساخته‌اند چرا نامی از یهودیان در استوانه کوروش بزرگ نیست؟! چنین تناقضاتی در اکثر اظهارات آنها وجود دارد و پاسخی برای آن ندارند.

دوست داران کوروش پاسخ می‌دهند
دوست داران کوروش پاسخ می‌دهند

متن‌هایی به صورت سازماندهی شده در فضای مجازی گسترش می‌یابند و مشخص است که گروهی به صورت مداوم مشغول ایجاد متن‌هایی با درون مایه مشترک ولی با ادبیات و جمله‌بندی متفاوت هستند. برای مثال متنی با عنوان «ناگفته‌های کوروش پرست‌ها» در رسانه‌هایی با گرایش های خاص در فضای مجازی دست به دست می‌شود. پایگاه خردگان بارها به این تحریف ها پاسخ داده است اما در این متن سعی می کنیم به صورت ویژه به متن دروغین «ناگفته‌های کوروش پرست‌ها» پاسخ دهیم.

مرگ کوروش بزرگ
مرگ کوروش بزرگ

گرچه درباره چگونگی مرگ کوروش بزرگ روایات گوناگونی در منابع آمده است اما می دانیم که او در حوالی سال ۵۳۰ پیش از میلاد از دنیا رفت و در پاسارگاد آرام گرفت. درباره کشته یا زخمی شدن کوروش در جنگ تردید جدی وجود دارد و سوال آنجاست که چرا کوروش بزرگ در دوران سالخوردگی باید شخصا در جنگ با اقوم گمنام (داهه یا ماساگت) آن هم در فواصل دور حضور می‌یافت؟ در حالی که با توجه به کتیبه‌های معتبر در می‌یابیم که کوروش شخصا در برخی از فتوحات مهم حضور نداشته است! یک داستان افسانه‌ای هم که ریشه در گفته هرودوت دارد، درباره مرگ کوروش وجود دارد که آشکارا خلاف شواهد تاریخی است. به راستی سرنوشت این جنگ چه شد؟ کمبوجیه پس از شکست پدرش با خیال آسوده به سراغ مصر رفت؟! اینکه امروز ثابت شده آرامگاه کوروش در پاسارگاد وجود دارد دلیل روشنی بر رد نوشته هرودوت است.

ناصر پورپیرار و تاریخ نگاری هخامنشیان
ناصر پورپیرار و تاریخ نگاری هخامنشیان

آقای پورپیرار ادعا میکند تمام پژوهشگران و تاریخ نگاران دنیای غربی (آلمانی ,فرانسوی , انگلیسی و آمریکایی و…. ) که به هخامنشیان پرداخته اند تبار یهودی دارند و یک ایدولوژی خاص را پیگیری میکنند! البته ادعای ایشان فراتر هم میرود زمانی که تاریخ اشکانیان و ساسانیان را هم زیر سوال می برد و میگوید ما میدانیم کتیبه های ساسانی را استادن دانشگاه شیکاگو در 65 سال پیش تراشیده اند.

The Tomyris Movie, Insult to Iran and Kazakhstan
The Tomyris Movie, Insult to Iran and Kazakhstan

But here is the question: is he going to reflect Herodotus narrations about Tomyris people (Massagetean) such as public prostitutions and cannibalism in Tomyris Movie?

آیا پاسارگاد جعلی است؟ (پاسخ به سخنان نادرست) - بخش اول
آیا پاسارگاد جعلی است؟ (پاسخ به سخنان نادرست) - بخش اول

نکته مهم اصالت تاریخی بنای پاسارگاد است، موضوعی که در چند سال اخیر گروه هایی به نادرست و از روی بغض به آن یورش برده و از هیچ حیله و فریبی در این راه کم نمیگذارند. رهبری یکی از این گروه ها را فردی به نام «ناصر پورپیرار» در دست داشته و معتقد است که پاسارگاد در حدود 50 سال اخیر آن هم به دست یهودیان برای تاریخ ایران باستان ما جعل شده است! نگاهی مستند به این خیال بافی ها ناراستی مطرح کنندگان آن را به خوبی نشان خواهد داد.

چگونه نام «آذربایجان» بر «آران» گذاشته شد؟
چگونه نام «آذربایجان» بر «آران» گذاشته شد؟

در این که سرزمین ترکی زبانان قفقاز هیچگاه نام آذربایجان نداشته است، جای اندک شبهه و تردیدی نیست و بیشتر با نام آران شناخته می‌شده است. در گذشته مؤلفان و مورخان از بیان این حقیقت ابا نداشتند. ولی بعدها به علل سیاسی این نکته از جهانیان پنهان نگاه داشته شد، چندان که کمتر کسی از نسل جوان و نیز نسل گذشته بر این امر آگاهی دارد.

افسانه «پوریم» و «جشن ایرانی کُشی یهودیان» بی اساس است
افسانه «پوریم» و «جشن ایرانی کُشی یهودیان» بی اساس است

این روزها داستان جشن پوریم باعث بهره برداری‌های سیاسی و جناحی (چه خارج از ایران و چه داخل ایران) شده و صورت‌های متفاوت و اشتباهی از این داستان در فضای مجازی پراکنده شده است. داستان پوریم که گهگاهی با عنوان جشن ایرانی کشی یهودیان تبلیغ می‌شود دارای اشکالات اساسی تاریخی بوده و نمی‌توان آن را یک رویداد در تاریخ ایران نامید. اکثر مقالات و نوشته‌های دانشورانه این داستان را یک افسانه می‌دانند. ویژگی‌های اساطیری و افسانه‌ای این داستان در کنار حجم زیاد مغایرت‌های داده‌های این داستان با تاریخ مستند هخامنشیان باعث شده تا بسیاری از متخصصین آن را نه سندی تاریخی بلکه صرفا «رمان تاریخی» قلمداد کنند. در این میان حتی دایره المعارف جهانی یهود نیز این داستان را افسانه‌ای و دارای ویژگی‌های داستانی و رمانتیک خوانده است. از سویی مردم عادی و یهودیانی هستند که به پوریم به مثابه یک آیین دینی می‌نگرند و حتی شاید از اشتباه بودن داستان استر و مُردخای اطلاعی نداشته باشند و ممکن است اعتقادات دینی آنها نیز مانع از پذیرش اشتباه در کتاب مقدسشان شده است. 

برگه پسین
به کار گیری یا روگرفت از نوشته‌های این پایگاه تنها پس از پذیرش قوانین پایگاه امکان پذیر است: قوانین پایگاه خِرَدگان
توسعه نرم افزاری: مجید خالقیان
پاسخ به ایران ستیزان