هنگامی که در یکی از نشستها درباره نبودن نام سلسله بزرگ هخامنشیان در شاهنامه از دکتر خالقی مطلق پرسش کردند او در پاسخ گفت: به باور من این دیدگاه درست نیست. تمام تشکیلات فرامانروایی در شاهنامه همان تشکیلات هخامنشی است. به باور من در سنت تاریخنگاریِ ما، نام پیشدادیان و کیانیان به جای مادها و هخامنشیان آمده است و این دو نام جانشین تاریخنویسی ما شده است.
استاد خالقی مطلق: «کیخسرو» شاهنامه همان «کورش بزرگ» است.
دکتر جلال خالقی مطلق یکی از برترین شاهنامه پژوهان جهان است که تصحیح او از شاهنامه در نزد اکثر اهالی دانش و فرهنگ به عنوان معتبرترین تصحیح شناخته میشود. امروز تقریبا همه استادان دانشگاه پیشنهاد می کنند که پژوهشگران از تصحیح استاد جلال خالقی مطلق استفاده کنند.
دکتر خالقی مطلق که در حال حاضر در بخش مطالعات ایرانی دانشگاه هامبورگ تدریس میکند، سالیان سال بر روی تصحیح شاهنامه وقت گذاشت و نسخ فراوانی را مورد بررسی قرار داد.
از مقالات ارزنده خالقی مطلق می توان به مقالات جالبی اشاره کرد که شباهت های مادها و هخامنشیان را به پیشدادیان و کیانیان در شاهنامه مورد بررسی قرار داده است.
هنگامی که در یکی از نشستها درباره نبودن نام سلسله بزرگ هخامنشیان در شاهنامه از خالقی مطلق پرسش کردند او در پاسخ گفت:
این موضوع دامنهدار است. مری بویس، ایرانشناس انگلیسی این گمانه را مطرح کرد و پس از آن هم در مقالهای از احسان یارشاطر با این درونمایه که در نیامدن نام سلسله هخامنشیان در شاهنامه، همه پژوهشگران همرای هستند اما در شوند آن اختلاف دیدگاه وجود دارد، پرداخته شد. اما به باور من این دیدگاه درست نیست. دولت هخامنشی، بزرگترین قدرت جهان، در زمان خود بوده است و هیچ قدرت دیگری در کنارش وجود نداشته است. چگونه ممکن است که اشکانیان و ساسانیان چنین سلسله بزرگی را فراموش کرده باشند. به باور من چنین چیزی امکانپذیر نیست. اگر هم این گمانه را بپذیریم که آنها از وجود سلسله هخامنشیان آگاهی نداشتند، نویسندگان مترجمهای یونانی و رومی که در دستگاهشان بودند حتما به آنها این آگاهی را میدادند که چنین سلسلهای وجود داشته است. تمام تشکیلات فرامانروایی در شاهنامه همان تشکیلات هخامنشی است. به باور من در سنت تاریخنگاریِ ما، نام پیشدادیان و کیانیان به جای مادها و هخامنشیان آمده است و این دو نام جانشین تاریخنویسی ما شده است. البته چون تاریخ است و با افسانه در هم آمیخته بسیاری چیزها را نمیتوانیم ثابت کنیم.
وقتی در شاهنامه بهرام چوبین با خسرو پرویز با هم مشاجره میکنند و هر کدام به نسل کیانِ خود افتخار میکنند در واقع به هخامنشیان افتخار میکنند ولی چون تاریخ در شاهنامه، گونه اسطورهای تاریخ است، به طور مستقیم اشارهای به این موضوع نمیشود؛ تا آنجا که به اردشیر و بهمن میرسیم، اینجاست که، کم کم، نامها مشخص میشود و متوجه میشویم که با سلسله هخامنشیان سر و کار داریم. من در اینباره مقالهای دارم که در پیوند با کیخسرو و کورش است. به باور من کیخسرو درواقع همان کورش و چهره افسانهای کورش بزرگ است.
حتما نگاه کنید به:
کیخسرو و کوروش (مقاله مورد اشاره دکتر خالقی مطلق)