علاوه بر نوشتههای روشن ابن خلدون و ابوریحان بیرونی درباره کتابسوزی و کشتار دانشمندان، منابع تاریخی پر است از ویرانی شهرها توسط سپاهیان خلفا و وقتی یک شهر به کلی ویران میشد، کتابهایش هم از بین میرفتند… سوال آنجاست که کتابها و نوشتههای کتابخانهها و مراکز علمی مانند کتابخانه سارویه، دانشگاه گندیشاپور، گنج شایگان و… چه شدند؟! ترجمه کتابهای نویسندگان ایرانی به زبانهای دیگر مانند زبان سریانی باقی مانده ولی اصل پهلوی کتابها به دست ما نرسیده است. نابودی علم و دانش و از بین رفتن کتابها موضوعی نبوده است که صرفا در وقت حمله سپاهیان خلفا رخ داده باشد بلکه این موضوع طی دههها در دوران سلطه خلفا بر ایران رخ داده است.
نوشتارها درباره کتاب سوزی اعراب در ایران:کتاب سوزی اعراب در ایران
علاوه بر نوشتههای روشن منابع درباره کتابسوزی، روایات فراوانی از ویرانی شهرها توسط سپاهیان خلفا وجود دارد. وقتی یک شهر به کلی ویران میشد، کتابهایش هم از بین میرفتند. به راستی کتابخانه سارویه، گنج شایگان و… چه شدند؟! ترجمه کتابهای ایرانی به زبانهای دیگر مانند زبان سریانی باقی مانده ولی اصل پهلوی کتابها به دست ما نرسیده است. نابودیها صرفا در وقت حمله سپاهیان خلفا نبود بلکه طی دههها در دوران سلطه خلفا بر ایران رخ داد.
برخی میگویند اگر یورش الکساندر و خلفا باعث از بین رفتن آثار و یاد و خاطره دانشمندان ایران باستان شد چرا نام و آثار دانشمندانی مانند پورسینا (ابن سینا) پس از یورش چنگیز خان مغول از میان نرفت؟! اصلیترین تفاوت اعراب و یونانیها با مغولها، نابودی در دراز مدت و در دوران سلطه آنها بود. مغولها بیشتر نابودیها را هنگام یورش انجام دادند و در دراز مدت نابودی فراگیر نداشتند.
کشور ایران تهاجمهای بزرگی را به خود دیده است، از جمله آنها میتوان به تهاجم بزرگ الکساندر مقدونی و تهاجم خلفا اشاره کرد. از این بابت طبیعی است که نام بسیاری از دانشمندان از یاد برود. البته با توجه به فراگیری دانش و وجود دانشمندان زیاد، نامهای زیادی از ایران باستان به جا مانده ولی آثار آنها ناقص و اندک به دست ما رسیده است. حتی میتوان گفت یاد و خاطره بسیاری از دانشمندان ایران باستان محو شده است.
موضوعی که ابن خلدون درباره آن عبارت «و هم گویند» را میآورد، مربوط به دریافت علوم یونانیان از ایران باستان بوده و نه کتابسوزی که به فرمان عمر بن خطاب انجام شده است! چرا که ابن خلدون پس از بیان روایت کتابسوزی مینویسد: «....این است که علوم عقلی ایرانیان از میان رفت و چیزی از آنها به ما نرسید....». اگر ابن خلدون در این خصوص تردید داشت، اینچنین صریح نتیجه گیری نمیکرد.