آهنگ «شعر شهناز» با ترانهای عاشقانه و به بهانه جشن باستانی سپندارمذگان آماده شده است. جشن سپندارمذگان که این روزها با عنوان روز عشق ایرانی هم شناخته میشود، از جشنهای باستانی با شکوه ایرانی بوده است. هر کس درباره ریشههای جشنهای سپندارمذگان و ولنتاین خوانده باشد، میداند که اگر سپندارمذگان برتر از ولنتاین نباشد، چیزی کمتر از آن ندارد.
آهنگ «سرزمینم، زنده بادا»، بر اساس سرودهای از مجید خالقیان ساخته شده است. این سروده با اشاره به پهلوانان ایرانی، مهر میهن را در فراز و فرودش میستاید. این آهنگ دستاورد گردآوری چند کار هوش مصنوعی است که در پایان ویرایش شدند و در کنار یکدیگر نهاده شدند. نماهنگی با همکاری برگه «هزار و یک شب» بر اساس این آهنگ ساخته شده است و ویدئوها با کوشش مجید محمود خانی آماده شدند.
آهنگ «به نام کوروش و خاکش» با سبکی حماسی، بر اساس سرودهای که با اسطورهها و تاریخ باستانی ایرانی پیوند دارد ساخته شده است. در این سروده کاوه، آرش و سیاوش که از مشهورترین شخصیتهای داستانهای ایرانی هستند مورد توجه قرار گرفتند. از شخصیتهای خوشنام تاریخی که از این سروده از او یاد میشود کوروش بزرگ است. این سروده با یاد و نام داستانهای ایرانی و تاریخ باستانی ایران آغاز میشود و با سوگند خوردن به خون سیاوش و قدرت آتش، پایان آمدنِ روزهای تاریک را نوید میدهد. سروده اصلی با متن ترانه این آهنگ تفاوت دارد و به منظور همخوانی بیشتر با آهنگ بخشهایی جدید در ترانه قرار گرفتند. لازم به ذکر است که این آهنگ با کمک هوش مصنوعی ساخته شده ولی با تدوین دستی همراه بوده است.
آهنگ «افعی ضحاک»، بر اساس سرودهای از مجید خالقیان و با آرایه ادبی تضمین (از خاقانی شروانی) آماده شده است. مصرع «تا که جهان افعی ضحاک شد» عینا از خاقانی گرفته شده و شعر خاقانی نقش مهمی در این سروده داشته است. این آهنگ حاصل گردآوری چند خروجی هوش مصنوعی با سبک حماسی است که نهایتا ویرایش شدند و در کنار یکدیگر قرار گرفتند. بنابراین تدوین و اصلاحات فراوان به صورت دستی انجام گرفته است. نماهنگ به پایان این جستار افزوده شد.
آهنگ «لالههای سرخ میهن»، بر اساس سرودهای که با داستانهای نمادوارانه ایرانی پیوند دارد ساخته شده است. این سروده با اشاره به رستم دستان، خواستار بازگشت نمادهای باستانی ایرانی و پاسداشت لالههای سرخ میهن است. این آهنگ دستاورد گردآوری چند کار هوش مصنوعی است که در پایان ویرایش شدند و در کنار یکدیگر نهاده شدند.
آهنگ «افسوس زال نیست» با سبکی حماسی و البته مرثیه مانند، بر اساس سرودهای که با اسطورههای ایرانی پیوند دارد ساخته شده است. در این سروده «زال» پهلوان ایرانی (پدر رستم) از خردمندترین شخصیتهای شاهنامه، مورد توجه بسیار قرار دارد. در این سروده نگاهی به شرایط امروز هم دیده میشود و از اینکه دیگر شخصی مانند زال وجود ندارد آه و افسوس سر داده میشود. در کنار زال به شخصیتهای اساطیری مانند اسفندیار، گرامی و… هم اشاره میشود. این آهنگ با کمک هوش مصنوعی ساخته شده ولی از آنجایی که هوش مصنوعی در خواندن و فهم بعضی از بخشهای شعر دچار مشکل بود، برای آنکه این آهنگ قابل ارائه باشد، تدوین و اصلاحات فراوان به صورت دستی انجام گرفته است. با این حال هوش مصنوعی با آماده کردن صداهایی دلنشین، نتیجهای قابل توجه ارائه داده است.
آهنگ «شهبانوی ایرانی» بر اساس سرودهای کوتاه آماده شده است که سالها پیش به یاد سپندارمذ و جشن سپندارمذگان سروده شده بود. در فرهنگ باستانی ایران، سپندارمذ ایزد نگهبان زمین و پاسدار زنان پارسا و همسر دوست است. بخشهایی از سروده مانند «سپنداران» و «وفادارن» اشاره به این فرهنگ باستانی دارد. همچنین در داستان نمادوارانه آرش کمانگیر هم از ایزد سپندارمذ یاد میشود. آنچه در این داستان چشمگیر است کمان ویژهای است که آرش با آن تیر را رها کرد و این کمان به فرمان سپندارمذ ساخته شده بود. جشن تیرگان، جشنی برای پاسداشت آرش کمانگیر و ایزد تیر (ایزد باران) است؛ از این روی در این سروده به ایزدهای بارانی هم اشاره میشود (ن.ک: سیب، سپندارمذ، دلدادگان و جشن سپندارمذگان و پیوند سه گانه باران و تیر و آرش).
پاییز را میتوان موسم «مهر» دانست. روزهای نخستین آن همراه با جشن مهرگان است و پایان پاییز هم با «مهر» پیوند دارد. هرچند درباره شب یلدا یا شب چله گزارشهای گوناگونی گفتهاند، ولی از گفتهها بر میآید که این شب با مهر و مهربانی پیوند تنگاتنگ دارد.
سرایت مهرگان باشد / درفشت کاویان باشد / کجا رفتی سفر کرده؟! / غمت، اندوه جان باشد / خِرَد همراهِ راهت باد / هنر هر دم کنارت باد / بهنگام است باز آیی / شکوهم را تو باز آری...
سرزمینم،
گرچه زخمی،
گرچه خسته…
از میان خاک نابش،
می تراود، آن غرورش
سرفرازی، تارو پودش