شعرهای میهنی
هفتم آبان روز ورود صلح جویانه کوروش بزرگ به شهر باستانی بابل است که در اسناد معتبر بابلی این روز به ثبت رسیده است. پس از فتح صلح جویانه بابل، تحولات زیادی در سطح جهان رخ داد به طوری که ارتباط میان شرق و غرب عالم به وجود آمد و از آن دوران به بعد میبینیم که فیلسوفان بسیار بزرگی در یونان باستان ظهور کردند که به عقیده بسیاری از پژوهشگران تحت تأثیر فرهنگ شرق از جمله بین النهرین بودند. در واقع مفهوم انسانیت و توجه به حقوق انسان در سطح جهانی پس از هفتم آبان سال ۵۳۹ پیش از میلاد بسیار بیش از پیش مورد توجه بشر قرار گرفت.
سرایت مهرگان باشد / درفشت کاویان باشد / کجا رفتی سفر کرده؟! / غمت، اندوه جان باشد / خِرَد همراهِ راهت باد / هنر هر دم کنارت باد / بهنگام است باز آیی / شکوهم را تو باز آری...
پارسی، در هر سه مرحلۀ دگرگونی تاریخی آن، زبان «ملّی» ایرانیان بوه است، اما این زبان هرگز به زیان زبانهای محلّی دیگر به زبان ملّی تبدیل نشده است، چنانکه به عنوان مثال هم شاهنامۀ کردی داریم و هم حیدربابایه سلام شهریار.
قصیده «حماسه ایران» استاد شهریار علاوه بر آنکه میهن پرستی این شاعر گرانقدر را آشکار می کند، توانمندی بالای وی در سرودن شعر را نشان می دهد. به طوری که از واژه هایی بهره برده است که به کار گیری آنها در شعر بسیار دشوار است.
ما شاهد عشق و علاقه شاعر نامدار، شهریار به تخت جمشید به عنوان نمونهای از تجلی هنر و فرهنگ ایرانی هستیم که به صورت استادانهای آنگونه که شایسته این شاعر است در شعرش در مییابیم.
یکی از تأثیر گذار ترین شعرها درباره وطن که علیرضا شجاع پور با همفکری شاگردانش سروده است: وطن یعنی همه آب و همه خاک ... وطن یعنی همه عشق و همه پاک
شعر استاد شهریار درباره آذربایجان و در واکنش به بدخواهان ایران. روز جانبازیست ای بیچاره آذربایجان ... سر تو باشی در میان هر جا که آمد پای جان