تاریخ و فرهنگ ایران زمین

شادباش نوروز و شعرهایی درباره نوروز

بارگذاری نخستین: ۶ فروردین ۱۴۰۱

نگاهی کوتاه:

همه ساله بخت تو پیروز باد . همه روزگار تو نوروز باد… چه جشن با شکوهی است این جشن بهار که پس از گذشت هزاران سال همچنان با شکوهی درخور در میان مردمان جا دارد. یکی از کهن‌ترین جشن‌های ایرانی و شاید کهن‌ترین جشن این سرزمین که ریشه در زیست بوم ما دارد و در هر دوره‌ای هماهنگ با اندیشه‌ها و آیین‌های همان دوره در میان مردم جای داشته است. در این هزاران سال، سختی‌های فراوانی بر ایرانیان سربار شده‌اند. از یورش بیگانگان و فرمانروایی ستمگران گرفته تا بیماری های فراگیر و… . در این هزاران سال همواره واپسگرایان و بیگانه‌پرستان، بی‌مهری‌هایی به این آیین نیک ایرانی کرده‌اند تا انجا که برخی به دنبال نابودی این جشن بودند، ولی هیچگاه این جشن از میان نرفت چراکه سرشت زیبا دوست آدمی نمی‌خواسته آن را فراموش کند و همچنان با شکوهی جاودان در میان مردمان سرزمین‌های فراوان برگزار می‌شود. نوروز نمادی از پیروزی آدمی بر دشواری‌ها و اهریمنی‌هاست.

سروده‌هایی درباره نوروز

 

همه ساله بخت تو پیروز باد

همه روزگار تو نوروز باد

(فردوسی)

 

 

به جمشید بر گوهر افشاندند

مرآن روز را روز نو خواندند

 

سر سال نو هرمز فرودین

برآسوده از رنج تن، دل ز کین

 

بزرگان بشادی بیاراستند

می و جام و رامشگران خواستند

 

چنین جشن فرخ از آن روزگار

به ما ماند از آن خسروان یادگار

(فردوسی)

 

 

ز کوی یار می‌آید نسیم باد نوروزی

از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی

 

چو گل گر خرده‌ای داری خدا را صرف عشرت کن

که قارون را غلط‌ها داد سودای زراندوزی

(حافظ)

 

 

تاریخ شما شرح برانداختنِ ماست

این کهنه کتابی‌ست که جلدش کفن ماست

 

ای آن‌که به آئینِ عجم خُرده گرفتی

نوروز همان پاسخ دندان‌شکن ماست

 

ما زنده به آنیم که آرام نگیریم

این آیه‌ی کوتاه، تمامِ سخن ماست

(حسن قریبی)

 

 

برآمد باد صبح و بوی نوروز

به کام دوستان و بخت پیروز

 

مبارک بادت این سال و همه سال

همایون بادت این روز و همه روز

(سعدی)

 

 

فر بهار بین که به آفاق جان دهد

هر بوته را هـر آنچه سزا دید، آن دهد

 

گیرم بهار بندرعباس کوته است

تاوان آن کرانه‌ی مـازندران دهد

 

آنجا که چهارفصل، بهار است و چشم را

سوی بهشت پنجره‌ای بیکران دهد

 

نیـلوفر کبود هنوز آسمان صفت

در خاک مرو ز ایزد مهرت نشان دهد

(محمد رضا شفیعی کدکنی)

 

 

آمد بهار و بخت که عشرت فزا شود

از هر طرف هزار گل فتح وا شود

عید قدم مبارک نوروز مژده داد

کامسال تازه از پی هم فتح‌ها شود

(خاقانی)

 

 

شَهَنشاهی تو ای نوروز، به هر جشنی که می‌دانم

بهارِ مهرِ جاویدان، همی فَروَردِگانی باد (۱)

(مجید خالقیان)

نگاره‌های شادباش نوروز

نوروز و جشن‌های باستانی را پاس داریم، حتی در شرایط دشوار

شاید همه حس می‌کنیم که حال و هوای روزهای نزدیک به نوروز امسال با سالیان پیشین تفاوت دارد.  اوضاع اقتصادی و شرایط ملتهب باعث شده است آن رنگ و بوی هر ساله در روزهای نزدیک به نوروز کمرنگ تر شود.

وقتی در چنین شرایطی زندگی می‌کنیم، متوجه می‌شویم که چرا در طول تاریخ برخی از جشن‌ها کمرنگ و فراموش شدند و همچنین در می‌یابیم که جشن‌های باستانی که هنوز باقی ماندند چقدر ارزشمند هستند.

خطر فراموشی یادمان‌های باستانی همیشه وجود دارد و هیچگاه نباید در پاسداشت جشن‌های باستانی کوتاهی کنیم.

درباره نوروز بخوانید

نوروز، یادگار جمشید

نوروز، نماد مبارزه با خرافات

ریشه‌های ایرانی جشن آغاز بهار در دوران هخامنشیان

نوروز، روزی که اهریمن شکست خورد

پیروزی شیر بر گاو، نماد آغاز بهار

ریشه اساطیری هفت سین

پانویس:

1- سروده کامل را بخوانید: کلیک کنید

دیدگاه شما:



به کار گیری یا روگرفت از نوشته‌های این پایگاه تنها پس از پذیرش قوانین پایگاه امکان پذیر است: قوانین پایگاه خِرَدگان
توسعه نرم افزاری: مجید خالقیان
شادباش نوروز و شعرهایی درباره نوروز