تاریخ و فرهنگ ایران زمین

نوروز، یادگار جمشید

بارگذاری نخستین: فروردین ۱۳۹۴

نگاهی کوتاه:

از نظر اسطوره‌ای جشن نوروز با جمشید ارتباط دارد و جمشید در بسیاری از منابع تاریخی و ادبی ما به شکل یک پادشاه ترسیم و داستان‌های دلکشی هم درباره نوروز گفته شده است. در شاهنامه، آثارالباقیه و کتاب‌های دیگر، نوروز را به جمشید نسبت داده‌اند. شواهد نشان می‌دهند پیوند نوروز با جم هورچهر (جمشید) از دوران هخامنشیان مطرح بوده است. ایرانیان از دیرباز به دنبال یافتن روزی مناسب برای گرامیداشت پیروزی جم هورچهر بر یخبندان اهریمنی بودند که در اوستا از آن یاد شده است…

چنین جشن فرخ از آن روزگار

به ما ماند از آن خسروان یادگار

با توجه به کهن بودن جشن نوروز و دگرگونی‌ها در آیین برگزاری آن، درباره پیدایش این جشن باستانی گفته‌ها و داستان‌های گوناگون بیان شده است. پایان آفرینش، بازگشت فَروهر گذشتگان به زمین و … از مواردی است که درباره انگیزه ایرانیان باستان از برگزاری این جشن بیان می‌شود.

اما از نظر اسطوره‌ای این جشن با جمشید ارتباط دارد. بررسی اینکه پادشاهی بزرگ به نام جمشید در تاریخ وجود داشته است یا نه، می‌تواند در یک پژوهش مفصل تاریخی صورت بگیرد. ولی ممکن است جمشید نماد یکی از دوره‌های پیش از تاریخ فلات ایران باشد که بشر آن روزگار دستاوردهای تمدنی قابل توجهی داشت. همانطور که آثار شگفت انگیزی در هزاره‌های پیش از میلاد به دست آمده است. شاید برای همین است که در داستان‌ها از دوره ۷۰۰ ساله پادشاهی جمشید سخن به میان آمده است. با فرض درست بودن این موضوع می‌توان نتیجه گرفت که این جشن از دوره نوآوری و شکوفایی تمدنی به یادگار مانده است.

به هر حال جمشید در بسیاری از منابع تاریخی و ادبی ما به شکل یک پادشاه ترسیم و داستان‌های دلکشی هم درباره نوروز گفته شده است. در آثارالباقیه ابوریحان بیرونی و شاهنامه فردوسی و کتاب‌های دیگر، نوروز را به جمشید -یکی از پادشاهان سلسله پیشدادی- نسبت داده‌اند.

نوروز و جمشید در شاهنامه

داستان مشهور جمشید که در شاهنامه آمده بدین شرح است: پس از آنکه جمشید آبادانی‌های فراوان کرد و به هنرهای بسیار درست یافت یا به قول فردوسی «همه کردنی‌ها چو آمد بجای»، تختی ارزنده ساخت و بر آن نشست. دیوان آن را برداشته و برافراشتند و جمشید همانند خورشید تابان میان هوا درآمد. جهانیان شگفت زده شدند و بر او آفرین گفتند و گوهر افشاندند و این روز همان روز نوروز بود.

همه کردنی‌ها چو آمد بجای

ز جای مهی برتر آورد پای

 

به فر کیانی یکی تخت ساخت

چه مایه بدو گوهر اندرنِشاخت

 

که چون خواستی دیو برداشتی

ز هامون به گردون برافراشتی

 

چو خورشید تابان میان هوا

نشسته برو شاه فرمانروا

 

جهان انجمن شد بران تخت اوی

شگفتی فرومانده از بخت اوی

 

به جمشید بر گوهر افشاندند

مرآن روز را روز نو خواندند

 

سر سال نو هرمز فوردین

برآسوده از رنج تن، دل ز کین (۱)

در این داستان تسلط انسان به دیوها دیده می‌شود و البته داستان‌های قابل توجه دیگری هم در این باره گفته شده است که صراحتا از نبرد انسان با دیوها سخن به میان می‌آید و پیروزی جمشید بر اهریمن در آنها گفته شده است. 

نوروز و جمشید در آثارالباقیه و اوستا

در بخشی از آثارالباقیه که یادآور اسطوره‌های کهن آریایی است، پیوند نوروز با جمشید در آثارالباقیه بیرونی به چشم می‌خورد. البته این داستان درباره نوروز بزرگ (ششم فروردین) ذکر شده است. حتی اشاره آشکاری به ریشه‌های «هفت سین» در آثارالباقیه ابوریحان بیرونی وجود دارد که از زادویه نقل شده است:

زادویه در کتاب خود گفته که سبب این است که آفتاب از ناحیه جنوبی که افاهتر است طلوع می‌کند.

بیان مطلب آن است که ابلیس لعین برکت از مردم زایل کرده بود به قسمی که هر اندازه خوردنی و آشامیدنی تناول می کردند از طعام و شراب سیر نمی‌شدند و نیز باد را نمی‌گذاشت بوزد که سبب روییدن اشجار شود و نزدیک شد که دنیا نابود گردد پس جم به امر خداوند و راهنمایی او به قصد منزل ابلیس و پیروان او به سوی جنوب شد و دیر گاهی در آنجا بماند تا اینکه این غائله را بر طرف نمود آنگاه مردم از نو به حالت اعتدال و برکت و فراوانی رسیدند و از بلا رهایی یافتند و جم در این هنگام به دنیا بازگشت و در چنین روزی مانند آفتاب طالع شد و نور از او می‌تافت و مردم از طلوع دو آفتاب در یک روز شگفت نمودند و در این روز هر چوبی که خشک شده بود سبز شد و مردم گفتند (روز نو) یعنی روزی نوین و هر شخص از راه تبرک به این روز در طشتی جو کاشت سپس، این رسم در ایرانیان پایدار ماند که روز نوروز در کنار خانه هفت صنف از غلات در هفت اسطوانه بکارند و از روییدن این غلات به خوبی و بدی زراعت و حاصل سالیانه حدس بزنند (۲).

این گفتار یاد آور داستانی است که در وندیداد (یکی از بخش‌های اوستا) درباره مقابله جم هورچهر (جمشید) با یخبندان اهریمنی گفته می‌شود و با توجه به اینکه بیرونی از زادویه نقل کرده است دیگر شکی باقی نمی‌ماند که سفره هفت سین ریشه در دوران باستان دارد (برای دانش بیشتر نگاه کنید به: ریشه اساطیری هفت سین).

در اسطوره‌های کهن آریایی داستان مشهوری درباره پاسداری جمِ هورچهر (جمشید) از آفریده‌های اهورامزدا و نجات آنها از یخبندان شدید آمده است (ن.ک: نوروز، روزی که اهریمن شکست خورد).

جشن‌های بهاری و جمشید در دوران هخامنشیان

درباره جشن نوروز و آثاری که از دوران هخامنشیان درباره نوروز باقی مانده، پیش از هر چیز باید به نقش برجسته‌های پارسه (تخت جمشید) توجه کنیم. با نگاهی به نقش برجسته‌های پارسه آشکار است که جشن‌های بهاری در جریان می‌باشد. از لباس‌هایی که هدیه آوران به تن دارند تا نقش‌های گیاهان و گل‌های بهاری و… .

اما نقش برجسته مهمی در جای جای پارسه وجود دارد که پیوند این بنا با جشن‌های بهاری را نشان می‌دهد که همانا نقش نبرد شیر با گاو است که در آثار میان رودان اصلا تا این حد مورد توجه نبوده است. شیر به عنوان طالع و غلبه کننده بر گاو نمودار شده که گویای آمدن بهار است (برای دانش بیشتر ن.ک: پیروزی شیر بر گاو، نماد آغاز بهار). پس در اینکه جشن‌های بهاری در پارسه جریان داشته است شواهد قابل توجهی داریم.

این در حالی است که مطمئن هستیم که در دوران هخامنشیان نام جمشید شناخته شده بود و در گنجینه الواح ایلامی که در پارسه (تخت جمشید) به دست آمده شماری از نام‌های اشخاص مانند یمه (ییمه، جم)، یکمه (Yamakka)، یمکشدا (Yamakshedda) به چشم می‌خورند (۳). پیش از این اشاره کردیم که در منابع زرتشتی از جم هورچهر (جمشید) یاد شده است.

وقتی همه این موارد را کنار هم می‌گذاریم، باید گفت چندان عجیب نیست که پیوند نوروز با جم هورچهر یا همان جمشید از دوران هخامنشیان مطرح بوده است.

این موضوع به ذهن می‌آید که ایرانیان با توجه به ذهنیت انسان آن روزگار، از دیرباز به دنبال یافتن روزی مناسب برای گرامیداشت پیروزی جم هورچهر بر یخبندان اهریمنی بودند. 

برای دانش بیشتر نگاه کنید:

ریشه‌های ایرانی جشن آغاز بهار در دوران هخامنشیان

سخن پایانی

اما آن چیزی که باعث می‌شود نوروز زنده بماند، همزمانی آن با آمدن بهار می‌باشد. گاهشماری خورشیدی که حاصل تلاش دانشمندان ایرانی است یکی از دقیق‌ترین گاهشماری‌ها در طول تاریخ بوده است، زندگانی با صلح و باورهای آشتی جویانه ایرانیان، موضوع احترام به پدیده‌های طبیعت را در میان آنان بوجود آورد، این موضوع در آثار ادبی و هنری ما به چشم می‌خورد و همه جشن‌های ایرانی پیوند تنگاتنگی با طبیعت دارند.

پانویس:

۱- فردوسی، ابوالقاسم (۱۳۶۶). شاهنامه. تصحیح جلال خالقی مطلق. دفتر یکم، نیویورک: Bibliotheca Persica. ص ۴۴

۲- بیرونی، ابوریحان محمد بن احمد. (١۳۸۹)  آثارالباقیه. ترجمه اکبر داناسرشت. تهران: امیر کبیر.: ص ۳۳۰

۳- یارشاطر، احسان (۱۳۶۸). «تاریخ ملی ایران». ترجمه حسن انوشه. در تاریخ ایران پژوهش دانشگاه کمبریج. ج ۳، ب ۱. تهران: امیرکبیر. ص ۴۹۹

دیدگاه شما:



تماس با نویسنده:


دیدگاه خود را با نویسنده در میان بگذارید:

به کار گیری یا روگرفت از نوشته‌های این پایگاه تنها پس از پذیرش قوانین پایگاه امکان پذیر است: قوانین پایگاه خِرَدگان
توسعه نرم افزاری: مجید خالقیان
نوروز، یادگار جمشید