نوشتارهای اشکان دهقان
از آنجایی که درفش کاویانی ریشه در اسطورههای ایرانی دارد، در طول تاریخ با مشخصات گوناگونی تلاش کردند درفشی شبیه به آن چیزی که در داستانها آمده به وجود بیاورند. نشانهایی مانند اختر کاویان در دوران هخامنشیان بسیار مورد توجه بوده است که گویا هنر آن برگرفته از تمدنهای هزارههای پیش از میلاد، مانند تمدنهای شهر سوخته و شوش بوده است. به نظر میرسد، ایرانیان به یاد داستانهای حماسی و اسطورهها درفشی شایسته و ارزنده به وجود میآوردند. بسیار مشهور است که درفش کاویانی را با گوهرها و زیورآلات میآراستند. بنابراین درفش کاویانی دوران ساسانیان درفشی بسیار گران قیمت بوده است. در شاهنامه بارها از درفش کاویانی با عنوان درفش بنفش یاد شده است و در تاریخ طبری ذکر شده است که درفش کاویانی در دوران ساسانیان اندازهای بزرگ داشته است…
هیچ نشانه قطعی وجود ندارد که ساسانیان آثار اشکانیان را نابود کرده باشند. شواهد گوناگون نشان میدهند که ساسانیان از دستاوردهای فرهنگی و تمدنی اشکانیان بهره بردند و حتی در راه پیشرفت همان دستاوردها گام برداشتند. با توجه به شرایط باستانشناسی درباره اشکانیان و آثاری که به دست آمده نمیتوان گفت آثار مربوط به اشکانیان آنطور که ادعا میشود اندک و ناچیز است. منابع زیادی وجود دارند که نشان میدهند در دوران ساسانیان از اشکانیان به نیکی یاد میشده است. با این حال نباید انتظار داشت که هیچ انتقادی از اشکانیان نشده باشد…
مترجم مادیان هزاردادستان (ماتیکان هزاردادستان)، مواردی را در پرانتز قرار داده که بیان کننده اضافات مترجم است. اتفاقا بر اساس همین اضافات است که قرض دادن همسر برداشت میشود. اختلافات فراوانی در ترجمه ماتیکان هزاردادستان دیده میشود. یکی از دلایل اصلی مخالفت زرتشتیان با مزدکیان چنین ازدواجهایی بوده است. مزدکیان آن را روا میدانستند ولی زرتشتیان آن را ناروا و گناه میدانستند. در منابع گوناگون زرتشتی اشتراک زنان رد شده است برای نمونه در کتاب دینکرد سوم، کرده (فصل) پنجم و پرسش هفتم به وضوح این گونه کارها باعث فساد و تباهی دانسته شده است.
برخی این فرضیه را مطرح کردند که به دلیل آنکه یلدا طولانیترین شب سال است و شب و تاریکی نمادهای اهریمنی هستند، پس شب یلدا در ایران باستان شبی اهریمنی بوده است و ایرانیان برای آنکه با آن مقابله کنند و از اندوه رها شوند در این شب شادی میکردند! البته این فرضیه قابل توجه است و چیزی از ارزشهای آیینها، گردهماییها و شادیهای شب یلدا کم نمیکند. ولی باید توجه داشت که بیشتر یک تحلیل است و منبع معتبری که آن را ثابت کند وجود ندارد. گزارشی درباره اهریمنی بودن شب چله نشده بلکه گزارش از جشن خرم روز و شادی در شب پیش از آن شده است. با این حال در آثار هنری پسا باستان (پس از اسلام) نگاه متفاوتی به شب یلدا وجود دارد و به ویژه در اشعار پارسی گویان، غم و اندوه همراه با شب یلدا وجود دارد…
پاییز را میتوان موسم «مهر» دانست. روزهای نخستین آن همراه با جشن مهرگان است و پایان پاییز هم با «مهر» پیوند دارد. هرچند درباره شب یلدا یا شب چله گزارشهای گوناگونی گفتهاند، ولی از گفتهها بر میآید که این شب با مهر و مهربانی پیوند تنگاتنگ دارد.
آذر ماه واپسین ماه پاییز است و شب یلدا یکی از نامدارترین شبهای ایرانی در واپیسین شب این ماه برجاست. جشن آذرگان از جشنهای ارزشمند ایران باستان در ماه آذر جای دارد و روزهایی مانند روز دانشجو این ماه را برای دانشجویان و دانش پژوهان گیرا و دوستداشتنی میکند. در این نوشتار خیلی کوتاه درباره جشنها و رویدادهای این ماه سخن می گوییم. چو آتشهای آذرگان، همیشه زندگانی باد…
اینکه گفته شود در هيچ منبعی از كتاب سـوزی سپاهیان خلفا و نابودی علم و دانش توسط آنها یاد نشده است کاملا اشتباه است. علاوه بر نوشتههای روشن ابن خلدون و ابوریحان بیرونی درباره کتابسوزی و کشتار دانشمندان، منابع تاریخی پر است از ویرانی شهرها توسط سپاهیان خلفا و وقتی یک شهر به کلی ویران میشد، کتابهایش هم از بین میرفتند… سوال آنجاست که کتابها و نوشتههای کتابخانهها و مراکز علمی مانند کتابخانه سارویه، دانشگاه گندیشاپور، گنج شایگان و… چه شدند؟! ترجمه کتابهای نویسندگان ایرانی به زبانهای دیگر مانند زبان سریانی باقی مانده ولی اصل پهلوی کتابها به دست ما نرسیده است. نابودی علم و دانش و از بین رفتن کتابها موضوعی نبوده است که صرفا در وقت حمله سپاهیان خلفا رخ داده باشد بلکه این موضوع طی دههها در دوران سلطه خلفا بر ایران رخ داده است.
در این نوشته توضیح مختصری درباره روزهای ارزشمند و جشنهای آبان ماه ارائه میدهیم. شاید مهمترین روز تاریخی در آبان ماه، هفتم آبان یعنی روز کوروش بزرگ باشد که میتوان این روز را نقطه عطفی در تاریخ بشر دانست. همچنین جشن آبانگان از جشنهای باستانی ایرانی است. زادروز بزرگان و همچنین وقایع گوناگون اجتماعی از روزهای مهم آبان ماه هستند. شود تازه جهان از تو، دَمَت آبانِگانی باد…
هفتم آبان روز ورود صلح جویانه کوروش بزرگ به شهر باستانی بابل است که در اسناد معتبر بابلی این روز به ثبت رسیده است. پس از فتح صلح جویانه بابل، تحولات زیادی در سطح جهان رخ داد به طوری که ارتباط میان شرق و غرب عالم به وجود آمد و از آن دوران به بعد میبینیم که فیلسوفان بسیار بزرگی در یونان باستان ظهور کردند که به عقیده بسیاری از پژوهشگران تحت تأثیر فرهنگ شرق از جمله بین النهرین بودند. در واقع مفهوم انسانیت و توجه به حقوق انسان در سطح جهانی پس از هفتم آبان سال ۵۳۹ پیش از میلاد بسیار بیش از پیش مورد توجه بشر قرار گرفت.
همواره هنرمندان و شاعران نگاه مثبتی به کوروش بزرگ داشتهاند و این پادشاه خوشنام را در اشعار خود ستایش کردند. شاعرانی نامی مانند استاد شهریار، هما ارژنگی شعرهایی درباره کوروش بزرگ سرودهاند. آنچه درباره کوروش بزرگ، جالب مینماید همسخنی و اشتراک منابع تاریخی درباره نیک سیرتی وی میباشد. منابع تاریخی درباره کمتر پادشاهی چنین شرایطی دارند؛ آن هم منابعی که توسط اقوام و ملل گوناگون نگارش یافته اند. این در حالی است که آثار باستانی به جا مانده از دوره باستان، چهرهای مثبت از کورش ترسیم میکنند.
بسیاری از ترجمههای ناقص و دارای عیب و اشکال استوانه کوروش بزرگ که در فضای تارکده (اینترنت) و بسیاری از کتابها موجود هستند، در واقع فقط ترجمهای از برگردانهای انگلیسی یا فرانسوی این استوانه میباشند که بدون اشتباه نیستند. خوشبختانه ترجمههای خوبی به پارسی آن هم به صورت مستقیم از بابلی به پارسی انجام گرفته است. در ادامه برگردان دکتر عبدالمجید ارفعی از استوانه کوروش بزرگ ارائه میگردد که نخستین برگردان مستقیم (بابلی به پارسی) استوانه کوروش بزرگ است.
استوانه کوروش بزرگ نخستین سند به دست آمده در تاریخ بشر است که در آن از رفتار مهربانانه پادشاهی از قومی دیگر پس از پیروزی بر قومی مغلوب ذکر میشود. برخی از مفاهیم و واژههایی که در استوانه کوروش بزرگ آمده، در اسناد پیشین دیده میشود ولی همه آنها درباره قوم خود آنها است؛ بنابراین این متن را میتوان متنی انسان دوستانه فراتر از مرزهای قومی دانست.
این سند بیان کننده رواداری مذهبی هخامنشیان است به طوری که در این متن بر بازسازی و رسیدگی به پرستشگاههای اقوام گوناگون تاکید میشود.
با آنکه در این متن از مردوک (خدای بابلی) به عنوان خدای بزرگ یاد میشود، ولی آشکارا نشان دهنده آداب ایرانی کوروش بزرگ میباشند. دکتر تورج دریایی در این باره نوشته است: «مضمون درست کردن هر آنچه که خراب شده بود دیدگاهی است که با اهورهمزدا ارتباط دارد. اهورهمزدا یا خدای خردمند، نماینده نظم در جهان هستی است» (ن.ک: دین کوروش بزرگ چه بود؟).
توجه به نمادهای سایر ادیان بخشی از جهانبینی مذهبی هخامنشیان بوده است و زرتشت نقش مهمی در شکل گیری این جهانبینی داشته است. میتوان این جهانبینی را در ارتباط با «کثرت در عین وحدت و وحدت در عین کثرت» دانست. از این رو هخامنشیان به دنبال تحمیل نمادهای بومی خود به دیگر ملل نبودند (ن.ک: دین کوروش بزرگ چه بود؟).
سالها پیش از نگارش استوانه کوروش بزرگ، نبونئید پادشاه بابل با همراهی کشورهای دیگر از جمله لودیه و مصر یورش علیه ایرانیان را شروع کرد، این موضوع باعث آغاز جنگها شد (ن.ک: دلایل آغاز کشورگشاییهای کوروش) ولی نهایتا پیروزی با ایرانیان و کوروش بزرگ بود و کوروش بزرگ رفتار جوانمردانه با اقوام مغلوب داشت.
لازم به ذکر است که رفتار غیر محترمانه نبونئید باعث ایجاد نارضایتیهایی در بابل هم شده بود (ن.ک: نبونعید، پادشاهی متوهم و ستمگر).
به طور کلی فتح بابل نقطه عطفی در تاریخ بشر بوده است و مفهوم انسانیت و توجه به حقوق انسان در سطح جهانی پس از آن بسیار بیش از پیش مورد توجه بشر قرار گرفت (ن.ک: فتح آرام بابل توسط کوروش، نقطه عطفی در تاریخ بشر).
علاوه بر منابع یونانی و یهودی، شواهد و منابع گوناگون از جمله اسناد تجاری و اداری بابل نشان میدهند که آنچه در استوانه کوروش بزرگ درباره فتح بدون جنگ شهر بابل آمده، یک واقعیت غیر قابل انکار است (ن.ک: اسنادی که محتوای استوانه کوروش را تأیید میکنند).
ایرانیان درباره تاریخ باستانی خود به داستانهای ایرانی درباره پادشاهان پیشدادی و کیانی، بیشتر اعتماد داشتند. البته کیانیان آمیختگیهایی با هخامنشیان داشتند. اگر خودمان را به جای پژوهشگران اشکانی و ساسانی بگذاریم که پس از نابودی آثار هخامنشیان، به مطالعه درباره تاریخ باستانی ایرانی میپرداختند، باید بپذیریم که اعتماد کردن به منابع یونانی و رومی و حتی یهودیان برایشان آسان نبوده است. سوال آنجاست که چرا باید به آن منابع اعتماد میکردند؟ منابع رومی و یونانی سرشار از افسانه سرایی غرض ورزانه علیه ایرانیان بودند. از سوی دیگر افسانههایی مانند افسانه استر در منابع یهودی آشکار میسازد که افسانه سرایی در کتابهای یهودیان هم وجود داشته است…
ایران ستیزان ادعا میکنند که زرتشتیان پیش از اسلام نوشتن را امری پست و اهریمنی میدانستند به همین دلیل کتابهای زیادی ننوشتند و در ایران باستان خبری از کتابخانهها نبوده است!! آنچه مشخص است هیچ گاه نوشتن اهریمنی نبوده است و اتفاقا آثار نوشتاری فراوانی از ایران باستان به دست آمده است.
شوربختانه درباره تاریخ تولد کوروش بزرگ، اطلاعاتی نداریم... هفتم آبان زادروز کوروش بزرگ نیست و در واقع روز ورود کوروش به بابل میباشد. چهارم شهریور هم به عنوان زادروز کوروش بزرگ منبع درستی ندارد. شهریور به معنای پادشاهی آرزوشده است، با این حال یاد کردن از کوروش بزرگ در چهارم شهریور میتواند یکی از کارهای ارزشمند در این جشن باستانی باشد چرا که از دیرباز زمانی بوده برای گرامیداشت پادشاهان و فرمانروایان خوشنام
ایرانستیزان میدانند که وقتی حرفهای مطهری و شریعتی را بازنشر کنند چندان مورد توجه قرار نمیگیرند. برای همین به دنبال آن هستند تا همان حرفها را با استناد به گفتههای شخصی مانند پرویز رجبی که سوابقی در حوزه ایرانشناسی دارد بیان کنند. این گفتههای پریشان و پر از تناقض با رویکرد پیشین ایشان همراستا نبود. معلوم نیست آن مرحوم در آن زمان تحت چه فشارهای روحی و روانی بوده که اینچنین پریشان و بی اساس سخن گفته است.
سالهاست تلاش میشود تا یورش اعراب به ایران را طوری جلوه دهند که گویی کل کشور ایران بدون جنگ و خونریزی فتح شده و رفتار فاتحان با مردم ایران بسیار ملایم بوده است!! ولی باید توجه داشت که منابع موثق تاریخی بارها از کشتار مردم بیگناه توسط سپاهیان خلفا در فتوحات نوشتهاند. تجاوز و بردهداری از کارهای رایج در فتوحات سپاهیان خلفا بوده است که خیلی ساده توسط مدافعان یورش خلفا نادیده گرفته میشود. منابعی مانند تاریخ طبری، آثارالباقیه، اخبار الطوال، الکامل، تاریخ بخارا، فتوح البلدان بلاذرى و... روایات فراوانی از کشتار گسترده ایرانیان توسط سپاهیان خلفا نوشتهاند… بر اساس این منابع در شهرها و مناطقی چون استخر، طمیسه، ری، شاپور، گرگان، سرخس، نهاوند، جلولا، سغد، بخارا، خوارزم، کابل و… کشتار و ستمهای فراوانی رخ داده است…
پیوند شیر با میترا در هیچ منبع باستانی نیامده است و فرضیهها بیشتر بر اساس تحلیل آثار باستانی، نقش برجستهها و موارد دیگر مطرح شده است. از آنجایی که میترا مذکر و آناهیتا مونث است و در مُهر هخامنشی یک ایزدبانو ترسیم شده، میتوان گفت آناهیتا در آن مُهر ترسیم شده است.
سوال آنجاست که آیا کوروش بزرگ را میتوان از کشورگشایان بزرگ تاریخ دانست؟ باید توجه داشت که همه وسعت قلمروی کوروش، به دلیل تصرفات خود او نبود. شهرت کوروش بزرگ نه به دلیل کشورگشایی بلکه به دلیل اخلاق فرمانروایی او، روا داری مذهبی، احترام به اقوام و ملل مغلوب است.
سکههای ایونیه از نمونههای جدیدتر چنین نشانهایی است. پیش از آن در آثاری مربوط به شهر سوخته و شوش که برای هزارههای پیش از میلاد هستند چنین نشانهایی دیده میشود. معمولا این ادعاها در رسانههای ایران ستیز از جمله تجزیهطلبان و افراطیهای به ظاهر مذهبی منتشر میشود و همراه با غرض ورزی است.
فرضیه های گوناگونی درباره جای قرار گرفتن پیکر کوروش بزرگ در آرامگاهش وجود دارد. با این حال با توجه به منابع باستانی و شواهد گوناگون به نظر می رسد پیکر در اتاق بالای بنای آرامگاه و در تابوت قرار داشته که یادآور سنتهای زرتشتی است و پیکر با خاک فاصله داشته است.