پایگاه خِرَدگان: پژوهشهای مستند درباره تاریخ و فرهنگ ایران زمین، مقابله با تحریف تاریخ و پاسخ به ایرانستیزان
در جشن سپندارمذگان بانوان گرامی داشته میشدند و مردان برای بزرگداشت مقام والای زنان به آنها هدیه میدادند. ولی این جشن برای بانوان هم نکات ویژهای دارد و به بانوان، همسردوستی و پارسایی را یادآوری میکند. بنابراین ما در جشن سپندامذگان شاهد یک درک متقابل هستیم؛ یعنی هم مردان باید زنان را درک کنند و هم زنان باید مردان را درک کنند که بسیار ارزنده و شایسته است.
سپندارمذگان با رویدادها و جشنهای دیگر (مانند ولنتاین و روز مادر) نایکسانیهایی دارد. در سپندارمذگان نگاه ویژه یه زنان همسردار میشود و شوهر باید رویکرد ویژهای به همسرش داشته باشد. بنابراین یکی از سویههای ارزشمند سپندارمذگان، نگاه ویژه به مهرورزی زن و شوهر و بهبود پیوند آنها پس از پیمان زناشویی است. ولی ولنتاین بیشتر با تنگناهای مهرورزان پیش از پیمان زناشویی پیوند داشته است…
آهنگ «شعر شهناز» با ترانهای عاشقانه و به بهانه جشن باستانی سپندارمذگان آماده شده است. جشن سپندارمذگان که این روزها با عنوان روز عشق ایرانی هم شناخته میشود، از جشنهای باستانی با شکوه ایرانی بوده است. هر کس درباره ریشههای جشنهای سپندارمذگان و ولنتاین خوانده باشد، میداند که اگر سپندارمذگان برتر از ولنتاین نباشد، چیزی کمتر از آن ندارد.
آنچه در داستان آرش کمانگیر چشمگیر است کمان ویژهای است که آرش با آن تیر را رها کرد. این کمان به فرمان سپندارمذ ساخته شد. آرش با آنکه که میدانست پس از پرتاب تیر پیکرش پاره پاره خواهد شد، بر فراز کوهی بلند رفت و به نام خدا و میهن تیر را رها کرد…
بارها شنیدهایم که ادعا میشود دانشگاه گندیشاپور در دوران ساسانیان، یک دانشگاه وابسته به مسیحیان و غیر ایرانیان بود و فقط به لحاظ جغرافیایی در ایران قرار داشته است! از سوی دیگر برخی ادعا میکنند دانشگاه گندیشاپور را پناهندگان سیاسی که از روم مهاجرت کردند برای ایرانیان ساختهاند! البته هیچ کدام از این ادعاها سند و منبع دقیق ندارند. این در حالی است که در دوران رونق گندیشاپور یعنی دوران پادشاهی خسرو انوشیروان، پیشوای پزشکان نه یک مسیحی بود و نه یک رومی بلکه یک فرد ایرانی و زرتشتی به نام برزویه بود… در مدرسه و بیمارستان گندیشاپور، آگاهیهای پزشکی و شیوههای درمانی یونانی، هندی، سریانی، ایرانی با همدیگر آمیخته شدند و سنت پزشکی گندیشاپور بارور و شکوفا گشت…
متاسفانه در کتاب «خدمات متقابل اسلام و ایران» ادعاهای نادرست مطرح شده است که اکثر آنها سند و منبع دقیق ندارند. این ادعاهای مرحوم مرتضی مطهری، منبع تغذیهای برای ایرانستیزان از جمله تجزیهطلبان و افراطیهای به ظاهر مذهبی شده است. در صورتی که افکار ایرانستیزان همراستا با مرتضی مطهری نبوده است و نیست. شاید مرتضی مطهری هنگام نگارش این کتاب، پیش بینی نمیکرد که تا این حد سواستفاده از این کتاب صورت بگیرد. ایشان اگر امروز پس از این همه سوء استفاده گروههای ایرانستیز، خودشان حضور داشتند احتمالا در نوشتههای کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران اصلاحات گستردهای انجام میدادند و گامهای اساسی برای پژوهشهای با دقت بیشتر بر میداشتند تا جلوی سوءاستفادهها گرفته شود.
با بررسی منابع و آثار باستانی در مییابیم که کتابخانههای قابل توجهی در ایران باستان وجود داشته است. کتابخانهها و مراکز علمی مانند کتابخانه سارویه، گنج شایگان، دانشگاه گندیشاپور بسیار مشهور بودند. همچنین در مطالب جسته و گریخته منابع کهن نشانهایی از وجود کتابها و کتابخانهها در شهرهای گوناگون مانند کتابخانه استخر، کتابخانه مدائن دیده میشود. باید گفت کتابهای علمی و ادبی زیادی که به زبانهای باستانی ایرانی نگارش یافته بودند… در نواحی گوناگون جهان ایرانی آثار نوشتاری فراوان به دست آمده است که متون سُغدی بسیار مشهور هستند. مراکزی مانند آموزشگاههای خوارزم و… هم در منابع ذکر شدهاند…
در هیچ کدام از پرچمهای ایران باستان نشان شیر و خورشید وجود نداشته است و پرچمهایی با نشان شیر و خورشید ریشه در تاریخ پس از اسلام دارد. این در حالی است که این روزها پرچمهایی با نماد شیر و شمشیر و خورشید برپا میشود، در صورتی که در هیچ نشان کهن، شمشیر دیده نمیشود. آثاری مانند تاریخ منظوم مغول نشان میدهند که احتمالا جای گیری شیر و خورشید بر روی پرچم، نخستین بار در پرچم سربازان مغول بوده است. شیر و خورشید بدون شمشیر در دوران صفویه وارد پرچم ایران شد. معمولا برای آنکه ریشه باستانی نشان شیر و خورشید را نشان دهند به چند نقش محدود به جا مانده از ایران باستان اشاره میکنند. ولی هیچ کدام از آنها را با قاطعیت نمیتوان «شیر و خورشید» دانست و نکته مهم آن است که اصلا جنبه ملی نداشتند بلکه جنبه نجومی و مذهبی داشتند. همچنین گاهی فرضیهها و جعلیاتی درباره شیر و خورشید مطرح میکنند که پذیرفتنی نیستند. درفش ملی و باستانی ایرانیان درفش کاویانی بوده است که در دورههای مختلف مورد توجه ایرانیان بوده است.