اوستا
در تیر یشت اوستا اشاره به داستان آرش کمانگیر شده است که یاد آور همان داستانهایی است که در منابع پس از اسلام آمده است. آرش کمانگیر از پهلوانان نامدار اساطیر ایرانی است که نام او از دیرباز در منابع ایرانی دیده میشود.
ایرانستیزان به منظور ایجاد تفرقه بین اقوام و مذاهب ایرانی، متون باستانی را یا تحریف میکنند و یا بخشهای مهم را سانسور میکنند! بر عکس ادعاهای ایرانستیزان، گیلان و مازندران جایگاه دلاوران ایرانی بوده است و به جنگاوری و دلیری شهرت داشتهاند. مازندران کنونی پایتخت ایران در اسطورهها بوده و گیلان هم زادگاه فریدون بوده است که علیه دیوها مبارزه کرد. در واقع بر اساس متون باستانی ایرانی، دیوها در گیلان بومی نبودهاند بلکه به این مناطق یورش آورند. بدون تردید این نواحی جایگاه پهلوانان ایرانی بوده است و در برابر اشغال گران ایستادگی کردند. در شاهنامه هم مازندران کنونی جایگاه یلان ایران خوانده شده است.
یکی از مسائلی که درباره تاریخ و فرهنگ ایران اندیشهها را به خود مشغول میکند، مسئله ثنویت در دین ایرانیان باستان است. مینویِ بدیها هرگز توانایی حضور در جهان مادی را ندارد و فقط میتواند آن را به بدی، نابودی و تباهی بکشاند. تباهی که شاید آن را بتوان پادآفرینش نامید. متنی که بارها در لا به لای متون باستانی زرتشتی دیده میشود: «هستی اورمزد، نیستی اهریمن»