آرش کمانگیر از پهلوانان نامدار اساطیر ایرانی است که نام او از دیرباز در منابع ایرانی دیده میشود. از اوستا گرفته تا شاهنامه فردوسی و آثارالباقیه ابوریحان بیرونی نام آرش کمانگیر آمده است.
به راستی آرش کمانگیر در فرهنگ ایرانی جایگاه قابل توجهی دارد که روحیه میهن پرستی، ایثار و فداکاری این شخصیت اسطورهای در داستانهای ایرانی قابل توجه است.
در ادامه با توجه به پژوهشهای میثم صائبی به بررسی نام آرش در اوستا و موارد مرتبط با آن میپردازیم.
نام آرش در اوستا
در تیر یشت اوستا اشاره به داستان آرش کمانگیر شده است که یاد آور همان داستانهایی است که در منابع پس از اسلام آمده است. اما نام کوهها و مکانها در اوستا کهن تر هستند:
تیر، ستاره رایومند فرهمند را میستاییم که شتابان به سوی دریای فراخ کرت» بتازد، چون آن تیرِ در هوا پرّان که «آرش» [ارخش] تیرانداز -بهترین تیرانداز ایرانی- از کوهِ «ایریوخشوث» به سوی کوهِ «خوانوَنت» بینداخت…
آنگاه آفریدگار اهورَه مزدا بدان دمید، پس آنگاه آب و گیاه و مهرِ فراخ چراگاه، آن (تیر) را راهی پدید آوردند (یشت ها، تیر یشت، کرده چهارم، بند ۶ و ۷؛ نیز ن.ک: کرده نهم، بند ۳۷ و ۳۸؛ اوستا، دوستخواه، ۱۳۸۷: ص ۳۳۱ و ۳۳۸).
ایزد تیر
تیر، یکی از ایزدان در دین زرتشتی است که معولا آن را موکل بر باران میدانند و از این رو از همکاران امشاسپند خورداد است (ن.ک: خرده اوستا، برساد) و در یک یشت به نام تیر یشت نیز در اوستا دارد. در برابر این ایزد، دیو خشکسالی، «اَپوش» قرار دارد (هینلز، ۱۳۸۷: صص ۳۶-۳۷).
در تیر یشت پس از یک توصیف اساطیری و زیبا از چرخه آب که به وسیله نیرویی ایزدی یعنی تیر میانجامد میگوید:
پس آنگاه، مِهِ پاکِ پدیدآورنده ابر به جنبش در آید. باد نیمروزی وزیدن آغازد و مِه را به پیش به راهی که هوم شادی بخش گیتی افزای از آن میگذرد براند. پس بادِ چالاک مزدا آفریده، باران و ابر و تگرگ را به کشتزارها و خانمانهای هفت کشور برساند (تیر یشت، کرده ششم، بند ۳۳؛ اوستا، دوستخواه، ۱۳۸۷: ص ۳۳۷).
آرش در متون پهلوی
به جز متون اوستایی در میان متون پهلوی، یک متن از ماجرای آرش با آوردن نام خودِ او یاد کرده که آن هم «ماه فروردین روز خورداد» است:
… منوچهر و آرش شیوا تیر، سرزمین از افراسیاب تورانی باز ستاندند (عریان، ۱۳۹۱: ص ۱۱۸).
اما برخی متون پهلوی دیگر که از این ماجرا یاد کرده اند، داستان تیراندازی آرش را با شخصیت زَو در آمیخته اند و گاه به نقش آرش در پرتاب تیر به زَو پسر تهماسب نسبت داده شده است. در یکی از متون پهلوی دیگری که اشاره به این ماجرا کرده نیز، افراسیاب دلیل نیامدن باران را جویا میشود و زَو پاسخ میدهد که دلیل این خشکسالی همین پیمان شکنی افراسیاب در جنگ است و زَو با پرتاب تیر مرز را آنجا که باید باشد مشخص میکند و افراسیاب تا روز باد سپاه خود را به توران باز میگرداند و در آن روز، بارانی بسیار میبارد و از رسم جشن تیرگان و البته از بندی که در ایرانزمین در تیر روز به دست میبندند و در روز باد آن را باز کرده به دریا میاندازند نیز یاد میکند (اکبری مفاخر، ۱۳۹۰، صص ۲۳-۲۵).
سخن پایانی
در بسیاری از منابع ایرانی از آرش کمانگیر یاد شده است و او به عنوان اسطوره میهن پرستی هنوز در میان ایرانیان جایگاه قابل توجهی دارد.
واقعیت آنکه تلاشهایی که برای کمرنگ کردن نام آرش کمانگیر در طول تاریخ صورت گرفته است، بی نتیجه مانده و داستان آرش هنوز برای ایرانیان جالب و جذاب است.