مجید خالقیان
سرپرست پایگاه خِرَدگان - پژوهشگر فرهنگ و تاریخ ایران
اطلاعات تحصیلی:
- دانش آموخته کارشناسی ارشد تاریخ، دانشگاه تهران
- دانش آموخته کارشناسی علوم کامپیوتر
داریوش بزرگ از شاهان دودمان هخامنشی بود که در سال 522 پیش از میلاد پادشاه شد. وی پسر ویشتاسپ، ویشتاسپ پسر آرشام، آرشام پسر آریامن، و آریامن فرزند چیش پش بوده است، بنا بر این با کوروش بزرگ عمو زاده میشده است. آریا من و آرشام اجداد داریوش شاهان قسمتی از خاک پارس در جنوب ایران بوده اند. داریوش از بزرگ ترین پادشاهان تاریخ ایران است. وی برای اداره امور شاهنشاهی پهناور هخامنشی و وصول مالیاتها تشکیلات صحیح و مرتبی ایجاد کرد که تا آن زمان بیسابقه بود. راههای مهم، چاپار سریع السیر، ضرب سکهای به نام دریک، احداث کاخهای مجلل در تخت جمشید، شوش و همدان و… از کارهای برجسته این شهریار سیاست مدار بود (ن.ک: سامی،1392:ص264، جلد دوم).
آهنگ «سرزمینم، زنده بادا»، بر اساس سرودهای از مجید خالقیان ساخته شده است. این سروده با اشاره به پهلوانان ایرانی، مهر میهن را در فراز و فرودش میستاید. این آهنگ دستاورد گردآوری چند کار هوش مصنوعی است که در پایان ویرایش شدند و در کنار یکدیگر نهاده شدند. نماهنگی با همکاری برگه «هزار و یک شب» بر اساس این آهنگ ساخته شده است و ویدئوها با کوشش مجید محمود خانی آماده شدند.
مایه شگفتی است که در سرودههای پارسی گویان که در پیوند با یلدا بودند، اندوه و رنج دیده میشود! این نکته نشان میدهد نگاه به شب یلدا در درازنای زمان با دگرگونی همراه بوده است. چرایی این نگاه به شب یلدا را باید در زندگانی پر رنج آن دوران جستجو کرد. بی گمان، سختی روزگار و شاید جور فرمانروایان ستمکار در این نگاه به جشنهایی که ریشه در دوران ایران باستان دارند، کارساز بوده است.
به راستی چه چیزی باعث ماندگاری جشنها میشود؟! جشنهای ایرانی همواره پیوند دهنده انسان با دو موضوع مهم یعنی «زیست بوم آدمی» و «حکمت ایرانی» بودهاند. اگر بخواهیم کارکرد جشنهای ایرانی مانند یلدا را بررسی کنیم، در مییابیم که در فرهنگ ما کارکرد و ویژگیهای مثبت فراوان دارند. شب یلدا فرصتی برای گردهمایی و احوال پرسی خویشاوندان است. کارکردهای ملی این جشن در کنار همزیستی با طبیعت به ویژه طبیعت جغرافیایی که ما در آن زندگی می کنیم، قابل توجه است. ولی جشنهای خارجی در میان ایرانیان هیچ کدام از این کارکردها را ندارند.
یکی از نمادهای اصلی شعر حافظ پیر مغان است. واژههایی که برای این نماد انتخاب شده، یادآور آیین ایرانیان باستان است. در جهان شکوهمند عرفانی حافظ نمادهای زیبایی آفریده شدند که حافظ آنچه را پاک و زیبا میدانسته در قالب این نمادها بیان می کند. نمادهایی مانند دیر مغان و پیر مغان بسیار قابل توجه هستند. در جایی خیلی آشکار این علاقه را شرح میدهد: از آن به دیر مغانم عزیز میدارند ... که آتشی که نمیرد همیشه در دل ماست
اکثر شاعران برجسته که میشناسیم برای دوران پسا باستان (پس از اسلام) هستند. سوال آنجاست که آیا آنها به ناگه و بدون تاثیر پذیری از گذشته باستانی بالیدهاند؟! آذرپاد مهراسپندان، بهزاد فرخ پیروز و سراینده خیم و خرد فرخمرد از فرهیختگان ایران باستان هستند که آشکار است که آثار آنها بر ادبیات پسا باستان تاثیر گذاشته است.
آهنگ «شهبانوی ایرانی» بر اساس سرودهای کوتاه آماده شده است که سالها پیش به یاد سپندارمذ و جشن سپندارمذگان سروده شده بود. در فرهنگ باستانی ایران، سپندارمذ ایزد نگهبان زمین و پاسدار زنان پارسا و همسر دوست است. بخشهایی از سروده مانند «سپنداران» و «وفادارن» اشاره به این فرهنگ باستانی دارد. همچنین در داستان نمادوارانه آرش کمانگیر هم از ایزد سپندارمذ یاد میشود. آنچه در این داستان چشمگیر است کمان ویژهای است که آرش با آن تیر را رها کرد و این کمان به فرمان سپندارمذ ساخته شده بود. جشن تیرگان، جشنی برای پاسداشت آرش کمانگیر و ایزد تیر (ایزد باران) است؛ از این روی در این سروده به ایزدهای بارانی هم اشاره میشود (ن.ک: سیب، سپندارمذ، دلدادگان و جشن سپندارمذگان و پیوند سه گانه باران و تیر و آرش).
آهنگ «لالههای سرخ میهن»، بر اساس سرودهای که با داستانهای نمادوارانه ایرانی پیوند دارد ساخته شده است. این سروده با اشاره به رستم دستان، خواستار بازگشت نمادهای باستانی ایرانی و پاسداشت لالههای سرخ میهن است. این آهنگ دستاورد گردآوری چند کار هوش مصنوعی است که در پایان ویرایش شدند و در کنار یکدیگر نهاده شدند.
آهنگ «افعی ضحاک»، بر اساس سرودهای از مجید خالقیان و با آرایه ادبی تضمین (از خاقانی شروانی) آماده شده است. مصرع «تا که جهان افعی ضحاک شد» عینا از خاقانی گرفته شده و شعر خاقانی نقش مهمی در این سروده داشته است. این آهنگ حاصل گردآوری چند خروجی هوش مصنوعی با سبک حماسی است که نهایتا ویرایش شدند و در کنار یکدیگر قرار گرفتند. بنابراین تدوین و اصلاحات فراوان به صورت دستی انجام گرفته است.
حافظ با جابجایی واژههای یک مصرع عربی، آهنگی جالب به آن داده است. اصل عربی این بیت گویا مفهوم دنیوی داشته است ولی حافظ با آوردن آن در این غزل مفهومی معنوی به آن داده است. در این نوشتار به دنبال آن هستیم که به صورت مختصر با نگاه به ابیات دیگر، بیتها را مورد بررسی قرار دهیم و نگاه کلی به مفهوم غزل داشته باشیم. اینکه منظور حافظ از عشق چیست خود یک بحث مفصل میطلبد. ولی از نظر ما مخاطبان میتوانند برداشتهای گوناگونی از عشق در اشعار حافظ داشته باشند چرا که هنر باشکوه حافظ به گونهای است که میتوان از شعر او برداشتهای گوناگون کرد…
بر اساس یک کتیبه باستانی معتبر که «رویدادنامه نبونئید» نام گرفته، در روز سوم ماه اَرَخسمنو بابلی مصادف با ۷ آبان (29 اکتبر)، کوروش بزرگ پس از ورود به شهر بابل، با استقبال با شکوه مردم روبرو شد. در واقع این روز نه زادروز کوروش بزرگ است و نه روز فتح بابل، بلکه سپاهیان ایرانی در روز 20 مهر، شهر را بدون جنگ فتح کرده بودند و خود کوروش بزرگ در ۷ آبان وارد بابل شد. پس از این رویداد تحولات انساندوستانه در سطح جهان رخ داد و میتوان این روز را نقطه عطفی در تاریخ بشر دانست. هفتم آبان در زمان اعتراض به آبگیری سد سیوند مورد توجه عمومی قرار گرفت و از آن زمان تا کنون، به صورت مردمی گرامی داشته میشود. با وجود درخواستهای فراوان برای ثبت رسمی این روز، هیچگاه حکومت جمهوری اسلامی هفتم آبان را در تقویم رسمی ثبت نکرد و حتی از تجمع مردمی در کنار آرامگاه کوروش بزرگ در پاسارگاد جلوگیری کرد. برخلاف تبلیغات کوروشستیزان، مطرح شدن این روز ربطی به یهودیان نداشته است و کنشگران ایرانی که به مردم سالاری اعتقاد داشتند بیشترین نقش را در شناساندن این روز داشتند.
سخنان فراوانی از کوروش بزرگ در منابع تاریخی به جا مانده است که بسیار زیبا و پرمایه هستند. در این نوشتار سخنان کوروش بزرگ که از استوانه کوروش گزینش شدهاند را میتوان از سخنان معتبر کوروش بزرگ دانست. آن مواردی که در کتیبهها و اسناد بابلی هم آمدهاند، از مطالب معتبر محسوب میشوند. اما آنچیزی که بیشتر از جنبههای تاریخی ما را بر آن داشت تا این همه این سخنان را گسترش دهیم جنبههای ادبی و اخلاقی این سخنان است. به ویژه جملات گزینش شده از کوروپدیا (کوروشنامه) گزنفون که بیشتر از نظر ادبی و اخلاقی مهم هستند.
برخی از تصاویر به منظور افزایش کیفیت بازسازی شدند…
کوروش بزرگ در منابع ایرانی جایگاه قابل توجهی دارد. منابع باستانی ایرانی تاثیر مهمی در نمایان ساختن چهره واقعی کوروش بزرگ داشتند. آثار باستانی و کتیبههای به جا مانده از دوران باستان بسیار معتبرتر از منابع دیگر مانند منابع یونانی هستند. نام کوروش بزرگ در بسیاری از منابع ایرانی پس از اسلام دیده میشود و از او به نیکی یاد شده است. شواهد گوناگون نشان میدهند که اشکانیان و ساسانیان، هخامنشیان را بخشی از پادشاهان کیانی میدانستند. البته نباید غافل شد که در منابع ایرانی اشکالات تاریخی دیده میشود و این موضوع با توجه به تحولات تاریخی و همچنین نابودی دادهها در یورش الکساندر و خلفا طبیعی بوده است و بسیاری از منابع نابود شدند یا قابل خواندن نبودند همین باعث ایجاد آمیختگی در روایات شده است. ما نباید دانستههای علمی امروزی خود را که حاصل پژوهشهای مدرن و دقیق پس از پیدا شدن آثار باستانی فراوان است را به دوران کهن فرافکنی کنیم.
آهنگ «افسوس زال نیست» با سبکی حماسی و البته مرثیه مانند، بر اساس سرودهای که با اسطورههای ایرانی پیوند دارد ساخته شده است. در این سروده «زال» پهلوان ایرانی (پدر رستم) از خردمندترین شخصیتهای شاهنامه، مورد توجه بسیار قرار دارد. در این سروده نگاهی به شرایط امروز هم دیده میشود و از اینکه دیگر شخصی مانند زال وجود ندارد آه و افسوس سر داده میشود. در کنار زال به شخصیتهای اساطیری مانند اسفندیار، گرامی و… هم اشاره میشود. این آهنگ با کمک هوش مصنوعی ساخته شده ولی از آنجایی که هوش مصنوعی در خواندن و فهم بعضی از بخشهای شعر دچار مشکل بود، برای آنکه این آهنگ قابل ارائه باشد، تدوین و اصلاحات فراوان به صورت دستی انجام گرفته است. با این حال هوش مصنوعی با آماده کردن صداهایی دلنشین، نتیجهای قابل توجه ارائه داده است.
این گفتگوی شورانگیز گوته با حافظ بسیار تاثیرگذار است و اندیشیدن به گفتگوی این بزرگان در بهشت بسیار جالب مینماید. چنین اندیشهای باعث شد که ما در پایگاه خردگان به دنبال تصویر سازی از گفتگوی گوته و حافظ در بهشت باشیم. به گونهای که حافظ شیرازی مشغول شعرخوانی برای گوته است و گوته مست از شعر حافظ و شراب آسمانی در کنار فرشتگان رقصان، شادمانی میکند.
آهنگ «به نام کوروش و خاکش» با سبکی حماسی، بر اساس سرودهای که با اسطورهها و تاریخ باستانی ایرانی پیوند دارد ساخته شده است. در این سروده کاوه، آرش و سیاوش که از مشهورترین شخصیتهای داستانهای ایرانی هستند مورد توجه قرار گرفتند. از شخصیتهای خوشنام تاریخی که از این سروده از او یاد میشود کوروش بزرگ است. این سروده با یاد و نام داستانهای ایرانی و تاریخ باستانی ایران آغاز میشود و با سوگند خوردن به خون سیاوش و قدرت آتش، پایان آمدنِ روزهای تاریک را نوید میدهد. سروده اصلی با متن ترانه این آهنگ تفاوت دارد و به منظور همخوانی بیشتر با آهنگ بخشهایی جدید در ترانه قرار گرفتند. لازم به ذکر است که این آهنگ با کمک هوش مصنوعی ساخته شده ولی با تدوین دستی همراه بوده است.
آهنگ «خروش ماندگار دل» با هوش مصنوعی و بر اساس سرودهای از مجید خالقیان ساخته شده است. این آهنگ مانند آهنگهای گروههای موسیقی بزرگ آماده شده و هوش مصنوعی اجرای قابل توجهی داشته است.
درباره بنمایههای تاریخی شاهنامه، پژوهشهای فراوانی صورت گرفته است. باید پذیرفت بسیاری از داستانهای شاهنامه حاصل آمیختگی تاریخ و اساطیر است که به مرور زمان به وجود آمدهاند. آنچه مشخص است داستانهای شبیه به هخامنشیان به ویژه در قالب داستانهای کیانیان در شاهنامه دیده میشوند. در واقع میتوان گفت کیانیان در شاهنامه آمیختگیهایی با هخامنشیان دارند.
با بررسی منابع و آثار باستانی در مییابیم که کتابخانههای قابل توجهی در ایران باستان وجود داشته است. کتابخانهها و مراکز علمی مانند کتابخانه سارویه، گنج شایگان، دانشگاه گندیشاپور بسیار مشهور بودند. همچنین در مطالب جسته و گریخته منابع کهن نشانهایی از وجود کتابها و کتابخانهها در شهرهای گوناگون مانند کتابخانه استخر، کتابخانه مدائن دیده میشود. باید گفت کتابهای علمی و ادبی زیادی که به زبانهای باستانی ایرانی نگارش یافته بودند… در نواحی گوناگون جهان ایرانی آثار نوشتاری فراوان به دست آمده است که متون سُغدی بسیار مشهور هستند. مراکزی مانند آموزشگاههای خوارزم و… هم در منابع ذکر شدهاند…
با توجه به پژوهشهای شاهنامه پژوهان و منابع تاریخی میتوان گفت کیخسرو در شاهنامه بیشترین آمیختگی را با کوروش بزرگ دارد. هنگام بررسی موضوع کوروش بزرگ در شاهنامه نباید فراموش کنیم که فردوسی پس از تهاجمات بزرگ به ایران و سلطه آنها بر ایرانیان، شاهنامه را سرود، در شرایطی که منابع باستانی زیادی نابود شده بودند. بخشهای زیادی از شاهنامه حاصل آمیختگی تاریخ و اساطیر است. با این حال داستانهای شبیه به هخامنشیان در شاهنامه دیده میشوند (به ویژه در قالب داستانهای کیانیان). این در حالی است که ابوریحان بیرونی در یک جدول از یکسانی کوروش و کیخسرو میگوید. تعجب آور است که برخی اسکندر پسر داراب در شاهنامه را بدون چون و چرا همان الکساندر مقدونی میدانند اما کوروش را کیخسرو نمیدانند!