تاریخ و فرهنگ ایران زمین

بررسی پیوند کوروش و بهمن در منابع پس از اسلام

در برخی از منابع پس از اسلام ذکر شده که کورش یکی از سرداران بهمن (پادشاه کیانی) بوده است. البته در برخی از همان منابع از یکسانی کوروش و بهمن گفته شده است. ولی با همه این موارد روایات دیگری در منابع پس از اسلام نقل شده که کوروش بزرگ در جایگاه شاه شاهان قرار دارد. یعنی به نظر می‌رسد در همان دوره روایات مختلفی درباره کوروش بزرگ وجود داشته است و مورخان آنها را نقل کردند.

با بررسی منابع باستانی در می‌یابیم که احتمالا پیوند کوروش و بهمن، ریشه در روایات آمیخته شده با کوروش یکم (پدربزرگ کوروش بزرگ) دارد. در این روایات بهمن اردشیر (وهومن ارتخشیره) جای هووخشتره (پادشاه ماد) را گرفته و کورش سردار بهمن اردشیر، یادآور کوروش یکم می‌باشد.

به نظر می‌رسد در منابع باستانی یونانیان از جمله کوروپدیای گزنفون، آمیختگی‌هایی میان کوروش بزرگ و کوروش یکم وجود دارد و همان داستان‌ها باعث رایج شدن داستان‌های نادرستی درباره کوروش بزرگ شده است؛ با توجه به کتیبه‌ها و اسناد تاریخی نمی‌توان آنها را پذیرفت.

در ادامه به بررسی این موضوع می‌پردازیم. البته می‌دانیم که بررسی کوروش عامل بهمن کمک چندانی به تاریخ پژوهی درباره هخامنشیان نمی کند چرا که چهره واقعی کوروش را باید در اسناد، کتیبه‌ها و منابع هم عصر او جستجو کرد. ولی بررسی این موضوع می‌تواند در شناخت آمیختگی روایات مربوط به هخامنشیان و ریشه‌های این آمیختگی‌ها در طول تاریخ کمک کند.

از سوی دیگر ایران‌ستیزان هم مانند همیشه به دنبال سواستفاده از چنین روایاتی هستند. بررسی این موضوع می‌تواند جلوی چنین سو استفاده‌هایی را بگیرد‌.

کوروش بزرگ تاریخی: شاه شاهان

با توجه به منابع معتبر تاریخی مانند رویدادنامه نبونعید، استوانه کوروش بزرگ و همچنین اشتراک منابع یونانی، آشکار است که کوروش پس از آستیاگ، شاه شاهان شد و در سطح جهانی بسیار شهرت پیدا کرد.

البته در استوانه کوروش ذکر شده است که پدر بزرگ او هم نامش کوروش بوده و با عنوان شاه انشان از او یاد می‌شود در صورتی که کوروش بزرگ، شاه چهار گوشه‌ی جهان خوانده می‌شود (ن.ک: استوانه کوروش بزرگ، بندهای ۲۰ و ۲۱). پس آشکار است که کوروش یکم بر بخش کوچکی فرمانروا بوده و شاید سردار سپاه پادشاهان ماد بوده است.

کوروش بزرگ شخصی خوشنام در منابع تاریخی است و تقریبا همه منابع از او به نیکی یاد کردند. او یکی از اشخاص تاثیر گذار حتی تا دوره معاصر بوده است (ن.ک: مرد خوشنام تاریخ).

آمیختگی کوروش یکم و کوروش بزرگ در کوروپدیا

کوروپدیا یک کتاب بسیار مشهور درباره زندگی کوروش بزرگ است که توسط گزنفون، مورخ یونانی نوشته شده است. این کتاب اهمیت فراوانی در تاریخ پژوهی درباره کوروش بزرگ دارد، ولی باید پذیرفت بدون اشکال نیست. یکی از ابهامات این کتاب، پادشاهی هووخشتره دوم (کواخارس) است که از نظر تاریخی قابل اثبات نمی‌باشد.

در تاریخ مادها هووخشتره بزرگ بسیار مشهور است که جنگ‌هایی با آشوریان کرده است. ولی در نوشته‌های گزنفون (مورخ یونانی) در وقایعی که مرتبط به سالیان سال پس از هووخشتره بزرگ است، از پادشاهی با نام هووخشتره آن هم پس از آستیاگ یاد می‌شود (ن.ک: آیا هووخشتره دوم وجود داشته است؟).

به نظر می‌رسد آنچه درباره کوروش عامل بهمن اردشیر در منابع بعدی گفته شده، ریشه در این اشتباه گزنفون دارد.

در کوروپدیای گزنفون گفته می‌شود که هووخشتره دوم دایی کوروش بزرگ بوده است. کوروش بزرگ در ابتدا به عنوان سردارهووخشتره دوم با لودیه و آشور جنگید و بابل را فتح کرد و پس از آن هووخشتره دوم داوطلبانه فرمانروایی را به کوروش داد و کوروش تبدیل به شاه شاهان شد.

این داستان با نوشته‌های هرودوت و کتزیاس (دیگر مورخان یونانی) متفاوت است، همچنین با کتیبه‌های باستانی همراستا نیست. همه منابع اشتراک دارند که آستیاگ واپسین پادشاه ماد بوده و پس از او کوروش بزرگ شاه شاهان شده است.

برای بررسی علت این اشتباه گزنفون شباهت نام‌های اشخاص تاریخی قابل توجه می‌باشد. به ویژه آنکه پدر بزرگ کوروش بزرگ (کوروش یکم) همنام او بوده است. همانطور که اشاره شد شاید کوروش یکم سردار سپاه پادشاهان ماد مانند هووخشتره بزرگ بوده است.

در تاریخ‌هایی که برای کوروش یکم و هووخشتره بزرگ تخمین می‌زنند در می‌یابیم که هم زمان با هم بودند. آیا روایات کوروش یکم با کوروش بزرگ آمیخته شده است و در گفتار گزنفون، کوروش بزرگ سردار هووخشتره دوم شده است؟!

اینها مواردی هستند که درباره علت اشتباه گزنفون به ذهن می‌آید.

کوروش بزرگ در منابع یهودی و مسیحی

در منابعی که برای یهودیان مقدس هستند، کوروش بزرگ جایگاه یک منجی از طرف خدای بزرگ (یهوه) را دارد که رهاننده قوم یهود است. یهوه دست کوروش را گرفته است و او را بر سرزمین‌ها پیروز می‌گرداند (ن.ک: کتاب اشعیای نبی، باب‌های ۴۴ و ۴۵). کوروش بزرگ فرمان ساخت معبد اورشلیم را هم داد که این فرمان نمود قابل توجهی در منابع پس از اسلام داشته است.

البته با توجه به کتیبه‌های باستانی مانند استوانه کوروش بزرگ، بازسازی معابد بسیاری از اقوام جهان مانند بابلیان و… هم در آن دوران انجام گرفته و محدود به یهودیان نبوده است؛ یهودیان صرفا از زاویه دید خود وقایع را روایت کردند.

آنطور که حمزه اصفهانی نوشته است، برخی از یهودیان می‌پنداشتند که کوروش همان بهمن اردشیر است ولی حمزه اصفهانی به این پندار یهودیان انتقاد می‌کند و آن را درست نمی‌داند (ن.ک: حمزه اصفهانی، ۱۳۴۶: ص ۹۱). احتمالا با توجه به آنکه یهودیان کوروش را پادشاهی بزرگ می دانستند،‌ در دوران پس از اسلام نمی پذیرفتند که کوروش عامل بهمن باشد، بلکه بهمن و کوروش را یک شخص می‌دانستند.

در هر حال روایت ساخت معبد اورشلیم باعث شهرت کوروش در منابع مسلمانان و مسیحیان هم شده است. 

به نظر می‌رسد در منابع مسیحی در کنار وقایع مربوط به یهودیان و معبد اورشلیم، گاهی برخی از روایات منابع یونانی هم نقل شده است. احتمال می‌رود روایاتی که اشاره می‌کنند، کوروش عامل بهمن اردشیر بوده، با نگاه به منابع یهودی و یونانی و شاید ایرانی در کنار هم  شکل گرفته اند.

ابوریحان بیرونی در بحث «نسخ تورات» اشاره می‌کند که نسخه‌ای نزد نصاری وجود دارد و تورات سبعین نام دارد و شرح این قصه آنست که:

چون بخت‌نصر به بیت المقدس دست یافت و آنجا را خراب کرد طایفه‌ای از یهود جلای وطن کردند و به پادشاه مصر پناهنده شدند و در کنف او اقامت جستند…. بیت المقدس را کورش که عامل بهمن بر بابل بود ساخته بود و عمارت شام را به حال نخستین بر گردانیده بود… پس بنی اسرائیل به قصد خروج از مصر با جمعی از مقربان ملک که شاه به بدرقه یهودیان فرستاده بود پیروز شدند و بطلمیوس گفت که مرا به شما نیازی است… و آن این است که یک نسخه از کتابتان تورات به من بخشید…

… و این همان نسخه است که نزد نصاری است و این نسخه به گفته ایشان تبدیل و تحریف نیافته… یهود این حکایت را باور نمی‌دارد و می‌گویند در نقل تورات مکره و مجبور بودیم… (بیرونی، ۱۳۸۹: صص ۲۹ – ۳۰).

گویی در روایت مربوط به چگونگی گردآوری تورات سبعین که توسط مسیحیان نقل شده، موضوع کوروش عامل بهمن آمده است.

شاید مسیحیان ایرانی که با خدای‌نامه‌ها و… هم آشنایی داشتند، با نیم‌نگاهی به کوروپدیای گزنفون، کوروش عامل بهمن اردشیر را همراستا تر با دانش خود می یافتند و همین نظر به دوران پس از اسلام هم رسید.

با این حال در برخی از منابع مسیحی مانند تاریخ مختصر الدول از کورش فارسی یاد شده است که پادشاه بزرگی است که اجازه داد بنى اسرائیل به اورشلیم بازگردند. اما داستان‌هایی درباره همسر یهودی کورش هم ذکر می‌کند (ن.ک: ابن العبرى، ۱۳۷۷: ص ۶۳ و ۶۴) 

پیوند کوروش و بهمن در نوشته‌های مسلمانان

آنچه در منابع یهودی و مسیحی درباره کوروش بزرگ آمده، توسط نویسنده‌های مسلمان هم ذکر شده است ولی شاخ و برگ های بیشتری دارد. برخی از آنها به نظر از روایات شفاهی یهودیان و مسیحیان نقل شده است.

در تاریخ طبری چند بار اشاره به کوروش شده است. در جایی با خوانش «کورش» یاد می‌کند که یک پادشاه بزرگ است (طبری، ۱۳۷۵: ج‏ ۲، ص: ۴۵۲). در جای دیگر از «کیرش» یاد می‌کند که دست نشانده بهمن است (همان، ص: ۴۵۸).

در مروج‌الذهب اثر مسعودی ابتدا آمده است که کوروش از جانب بهمن بوده است ولی در ادامه تاکید می‌شود که در برخی از روایات کوروش پادشاه مستقل و از شاهان طبقه اول ایران بوده است (مسعودی، ۱۳۸۲: ج۱، ص ۲۲۵).

همانطور که اشاره شد ابوریحان بیرونی در جای دیگر و در مبحث مربوط تورات سبعین در نزد مسیحیان موضوع کوروش عامل بهمن را می گوید که به نظر ریشه در گفته های مسیحیان دارد (بیرونی، ۱۳۸۹: صص ۲۹ – ۳۰). این در حالی است که ابوریحان در یکی از جداول به دنبال همسان سازی میان آنچه در منابع ایرانی و غیر ایرانی است و می نویسد: کورش که کیخسرو است… (بیرونی، ۱۳۸۹: ص ۱۵۲).

حمزه اصفهانی روایات کوروش را تحلیل کرده است و حتی پندار یهودیان درباره کوروش بزرگ را نقد کرده است. حمزه اصفهانی می‌گوید یهودیان می‌پندارند کوروش همان بهمن اسفندیار است و حمزه اصفهانی تاکید می‌کند که این قول چندان درست نیست و آن را نقد می‌کند (حمزه اصفهانی، ۱۳۴۶: ص ۹۱). حمزه اصفهانی تاکید می‌کند که میان بهمن و کوروش فاصله زمانی بوده است و به هیچ وجه آنها یک شخص نبودند. شاید حمزه اصفهانی این پندار را به صورت شفاهی از یهودیان شنیده بود.

حمدالله مستوفی از تاریخ نگاران جدیدتر دوره اسلامی است و نام کوروش را در نزهه القلوب به صورت «کوشک» آورده است. او می نویسد که بنی اسرائیل او را کوشک و فارسیان گودرز اشغانی [اشکانی] خوانند (حمدالله مستوفی، ۱۳۳۶: ص ۱۷).! این تاریخ نگار در کتاب دیگر خود (تاریخ گزیده) نام را به صورت کورش می‌آورد و به جای آنکه معادل گودرز اشکانی بداند می‌نویسد در کتب بنی اسرائیل نام بهمن به صورت کورش آمده است.

او در بحث مربوط به بهمن می‌نویسد:

فارسیان او [=بهمن] را دراز دست [خوانند] جهت آنکه ولایات بسیار در حکم خود آورد. … و در کتب بنى اسرائیل نام او کورش ملک آمده است (حمدالله مستوفی، ۱۳۶۴: ص ۹۴).

این روایات گوناگون مسلمانان نشان می‌دهد تا چه حد آمیختگی روایات به وجود آمده بود و تاریخ پژوهی درباره کوروش بزرگ بسیار دشوار شده بود.

گاهی اوقات کوروش شاه بزرگ و شاه شاهان خوانده شده است، گاهی اوقات معادل با بهمن اردشیر خوانده شده است و گاهی اوقات هم یکی از سرداران بهمن اردشیر دانسته شده است.

بررسی و تحلیل «کوروش و بهمن»

اما چرا کوروش و بهمن اردشیر در منابع پس از اسلام با هم پیوند دارند؟ همانطور که در ابتدای نوشته ذکر کردیم احتمالا دلیل این موضوع آمیختگی روایات کوروش یکم با کوروش بزرگ است که ریشه در منابع باستانی مانند کوروپدیای گزنفون دارد.

پیش از این گفته شد که گزنفون از هووخشتره دوم (کواخارس) در کوروپدیا نام برده است است در صورتی که بر اساس دیگر منابع و همچنین کتیبه‌ها و اسناد تاریخی،‌ چنین پادشاهی وجود نداشته است. نمی دانیم گزنفون تحت تاثیر روایات ایرانی بوده است یا خیر! از سوی دیگر نام بهمن اردشیر به پهلوی «وهومن ارتخشیره» خوانده می‌شود. می دانیم دو پادشاه هخامنشی با نام کوروش مشهور بودند (کوروش یکم و کوروش بزرگ).

احتمالا شباهت نام‌هایی مانند «وهومن ارتخشیره» و «هووخشتره» و همچنین کوروش یکم و کوروش بزرگ باعث می شده است از دوران باستان روایات این اشخاص با یکدیگر آمیخته شوند. بنابراین داستان‌هایی شکل گرفتند که کوروش سردار سپاه هووخشتره بوده است!

همین داستان به یهودیان و مسیحیان می‌رسد و هر کدام نظریاتی در این باره ارائه دادند. مسلمانان هم نظرات یهودیان و مسیحیان را ذکر کردند و حتی گاهی انتقادهای جدی به آنها وارد کردند. از این روی یکی از روایات این بود که کوروش سردار بهمن اردشیر بوده است.

سخن پایانی

با وجود آمیختگی‌های فراوان و روایات غلطی مانند آنکه کوروش عامل بهمن اردشیر بوده، ولی نباید غافل شد که در دیگر روایات همان منابع پس از اسلام از کوروش به عنوان شاه بزرگ و شاه شاهان یاد شده است. اگر پژوهشگران سده‌های پس از اسلام به دلیل فقدان داده‌ها نمی‌توانستند روایت درست را تشخیص بدهند، امروز ما با در دست داشتن کتیبه‌ها و رمزگشایی آنها، به خوبی می‌توانیم تشخیص دهیم که کوروش بزرگ شاه شاهان بوده است و روایات دیگر ناشی از آمیختگی است.

این در حالی است که در شاهنامه فردوسی که ریشه در داستان‌های ایران باستان دارد، بهمن اردشیر بیشتر شبیه به شاهنشاهان هخامنشی است و به نظر می‌رسد آمیختگی‌هایی با اردشیر یکم (مشهور به اردشیر درازدست) دارد. در شاهنامه کیخسرو بیشتر شبیه به کوروش بزرگ است (ن.ک: کوروش بزرگ در شاهنامه).

بنابراین نباید چندان به فرضیاتی که کوروش و بهمن را یکسان می‌دانند یا آنکه کوروش را عامل بهمن اردشیر می‌خوانند، اعتماد کرد.

 

کتاب‌نامه:

- ابن العبرى (۱۳۷۷). مختصر تاریخ الدول. ترجمه عبد المحمد آیتى، تهران: انتشارات علمى و فرهنگى.

- بیرونی، ابوریحان (۱۳۸۹). آثارالباقیه. ترجمه اکبر داناسرشت. تهران: امیر کبیر.

- حمد الله مستوفى (۱۳۶۴). تاریخ گزیده. تحقیق عبد الحسین نوایى. تهران: امیر کبیر.

- حمد الله مستوفی (۱۳۳۶). نزهه القلوب. به کوشش محمد دبیرسیاقی. تهران: طهوری.

- حمزه اصفهانی (۱۳۴۶) تاریخ پیامبران شاهان (سنی ملوک الارض و الانبیا). ترجمه جعفر شعار. تهران: انتشارات بنیاد فرهنگ ایران.

- طبری، محمد بن جریر (۱۳۷۵). تاریخ طبری. ترجمه ابوالقاسم پاینده. تهران: اساطیر.

- مسعودی، علی بن الحسن (۱۳۸۲). مروج الذهب. ترجمه ابوالقاسم پاینده. تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.

تماس با نویسنده:


دیدگاه خود را از راه رایانامه با نویسنده در میان بگذارید:

دیدگاه‌ها


دیدگاه خود را در اینستاگرام در میان بگذارید:

خِرَدگان در تلگرام و اینستاگرام

کانال تلگرام خردگانبرگه اینستاگرام خردگان

خط میخی

خط میخی پارسی باستان - سامانه بومیش

درباره بزرگان

درباره زرتشتدرباره کوروش بزرگ
درباره فردوسیدرباره دکتر مصدق
به کار گیری یا روگرفت از نوشته‌های این پایگاه تنها پس از پذیرش قوانین پایگاه امکان پذیر است: قوانین پایگاه خِرَدگان
توسعه نرم افزاری: مجید خالقیان
بررسی پیوند کوروش و بهمن در منابع پس از اسلام