رویدادنامه نبونئید
شرح قتل عام مردم اوپیس در هیچ منبعی نیست و با محتوای کتیبهها تناقض دارد. در متن بابلی رویدادنامه نبونئید اصلا «مردم اوپیس» نیامده بلکه «افراد اکد» (سپاه بابل) آمده است. جنگ بر کرانه دجله در حال انجام بوده است و منطقا کوروش هنوز وارد شهر نشده بود که کسی از مردم کشته شود! در ترجمههای جدیدتر، شکست سپاه دشمن توسط کوروش بزرگ آمده و چیزی درباره قتل عام مردم نیامده است. برخی هم این بخش را مرتبط با شورش همزمان در پایتخت بابل و سرکوب آن به فرمان شاه بابل میدانند.
دکتر عبدالمجید ارفعی که بر اساس ترجمه اوپنهایم گزارشی از رویدادنامه نبونئید ارائه داده، اینچنین آورده است: «آنگاه که کوروش بر سپاه اکد در اوپیس بر کناره رود دجله میتازد، باشندگان اکد سر به شورش برداشتند، اما نبونئید باشندگان سردرگم را قتل عام کرد». این ترجمه هماهنگی با دیگر کتیبهها از جمله «روایت منظوم» و «استوانه کوروش» دارد. البته ابهاماتی هم وجود دارند ولی بدون پاسخ نیستند و نباید این دیدگاه را نادیده گرفت...
بر اساس یک کتیبه باستانی معتبر که «رویدادنامه نبونئید» نام گرفته، در روز سوم ماه اَرَخسمنو بابلی مصادف با ۷ آبان (29 اکتبر)، کوروش بزرگ پس از ورود به شهر بابل، با استقبال با شکوه مردم روبرو شد. در واقع این روز نه زادروز کوروش بزرگ است و نه روز فتح بابل، بلکه سپاهیان ایرانی در روز 20 مهر، شهر را بدون جنگ فتح کرده بودند و خود کوروش بزرگ در ۷ آبان وارد بابل شد. پس از این رویداد تحولات انساندوستانه در سطح جهان رخ داد و میتوان این روز را نقطه عطفی در تاریخ بشر دانست. هفتم آبان در زمان اعتراض به آبگیری سد سیوند مورد توجه عمومی قرار گرفت و از آن زمان تا کنون، به صورت مردمی گرامی داشته میشود. با وجود درخواستهای فراوان برای ثبت رسمی این روز، هیچگاه حکومت جمهوری اسلامی هفتم آبان را در تقویم رسمی ثبت نکرد و حتی از تجمع مردمی در کنار آرامگاه کوروش بزرگ در پاسارگاد جلوگیری کرد. برخلاف تبلیغات کوروشستیزان، مطرح شدن این روز ربطی به یهودیان نداشته است و کنشگران ایرانی که به مردم سالاری اعتقاد داشتند بیشترین نقش را در شناساندن این روز داشتند.
باستانستیزان نوشتههای دکتر حسین بادامچی درباره واژه «نیشو» را تحریف کردند و هر کس نوشتههای دکتر بادامچی را بخواند متوجه میشود که ایشان بحث را از انتقاد به امیلی کورت آغاز میکند و به اشکال قرائتهایی که کورت بر اساس آنها ترجمه کرده و نظر داده است میپردازد. در ادامه نقدهای ویلفرد لمبرت به ترجمه رایج را قابل توجه میداند و در پایان می نویسد: «سیاق متن نشان میدهد که مردم اکد همان سپاه اکد است».
آیا جنگ کوروش با دشمنان، جنگ جهانی دوران باستان نبود؟ دوران پیش از کوروش بزرگ دوران خاصی بوده است. در این دوران شاهد قدرت های بزرگی هستیم که از جمله میتوان به ماد، لودیه، بابل و مصر اشاره کرد. هر کدام از آنها گستره قابل توجهی داشتند و البته از قدرت نظامی و سیاسی خوبی برخوردار بودند. پس از پیروزی کوروش بزرگ بر آستیاگ، جنگی بسیار بزرگ از طرف بیگانگان علیه کوروش بزرگ آغاز شد. اتحاد مشهوری میان بابل، لودیه و مصر به سرکردگی پادشاه لودیه یعنی «کرزوس» علیه کوروش به وجود آمد که حتی در منابع از هم پیمانی بخشی از یونانیان و… با آنها هم سخن به میان آمده است. کمتر جنگی در دوران باستان رخ داد که تا این حد قدرتهای بزرگ جهانی از شرق و غرب درگیر یک جنگ دامنه دار شدند که پیروزی نهایی از آن کوروش بزرگ و ایرانیان بود.
بر اساس یک کتیبه باستانی معتبر که «رویدادنامه نبونئید» نام گرفته در روز 20 مهر سپاهیان کوروش بزرگ به فرماندهی اوگبرو (گوبارو) توانستند بدون جنگ پایتخت بابلیان یعنی شهر بابل را فتح کنند و البته از اسناد تاریخی آشکار میشود که رفتار دوستانه ای با مردم شهر داشتند. خود کوروش بزرگ در ۷ آبان وارد بابل شد
کتاب زیر با توضیح مفصل روز کوروش و چگونگی شکل گیری روز کوروش به عنوان یک روز ملی و مردمی پرداخته است.
در اینجا بخشهایی از کتاب ارزشمند استوانه کوروش بزرگ نوشته دکتر شاهرخ رزمجو را آوردهایم که نظر ایشان درباره استوانهای که از «صلح، رهایی، شادی و آرامش» میگوید بسیار قابل توجه است. با توجه به نوشتههای ایشان میتوان گفت فتح آرام بابل توسط کوروش بزرگ، نقطه عطفی در تاریخ بشر بوده است. دکتر شاهرخ رزمجو یکی از متخصصان زبانهای باستانی میان رودان است و ترجمه مستقیم او از استوانه کوروش در تارنمای رسمی موزه بریتانیا قرار داشت. کتاب «استوانه کورش بزرگ» ایشان یکی از کتابهای پرمایه و خواندنی درباره استوانه کورش است و به همه دوست داران فرهنگ و تمدن ایران پیشنهاد میشود که این کتاب را مطالعه کنند.