تاریخ و فرهنگ ایران زمین

آیا کوروش مردم اوپیس را قتل عام کرد؟!

بارگذاری نخستین: ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۰

نگاهی کوتاه:

شرح قتل عام مردم اوپیس در هیچ منبعی نیست و با محتوای کتیبه‌ها تناقض دارد. در متن بابلی رویدادنامه نبونئید اصلا «مردم اوپیس» نیامده بلکه «افراد اکد» (سپاه بابل) آمده است. جنگ بر کرانه دجله در حال انجام بوده است و منطقا کوروش هنوز وارد شهر نشده بود که کسی از مردم کشته شود! در ترجمه‌های جدیدتر، شکست سپاه دشمن توسط کوروش بزرگ آمده و چیزی درباره قتل عام مردم نیامده است. برخی هم این بخش را مرتبط با شورش همزمان در پایتخت بابل و سرکوب آن به فرمان شاه بابل می‌دانند. 

کوروش و اوپیس

پیش‌گفتار

یکی از اسناد بسیار مهم و ارزشمند درباره کوروش بزرگ، رویدادنامه نبونئید می‌باشد. این رویدادنامه که توسط رویدادنگاران بابلی تهیه شده، با توجه به آنکه هم عصر با کوروش بزرگ نگارش یافته است، مورد استناد پژوهشگران قرار می‌گیرد. از آنجا که این سند بر اساس سال‌های پادشاهی «نبونئید» (پادشاه بابل) تنظیم شده، به «رویدادنامه نبونئید» مشهور شده است.

چندی است که برخی به یکی از بخش‌های این رویدادنامه استناد می‌کنند و اینچنین نتیجه می‌گیرند که کوروش بزرگ مردم اوپیس را قتل عام کرد!! در صورتی که در متن اصلا «مردم اوپیس» نیامده بلکه از مردم یا افراد «اکد» (سپاهیان بابل) سخن به میان می‌آید. این گفته ریشه در ترجمه‌ها و برداشت‌های قدیمی از رویدادنامه نبونئید دارد که دارای اشکالات زیادی است که در ادامه به آنها می‌پردازیم.

با توجه به پژوهش‌های ارزنده پرفسور لمبرت و دکتر رزمجو چیزی راجع به قتل عام مردم در این رویدادنامه وجود ندارد و در واقع به شکست سربازان دشمن اشاره دارد.

اوپیس کجا بوده است؟

اوپیس ناحیه و شهری باستانی در نزدیکی رود دجله و فرات بود و تنها مکانی بود که کوروش بزرگ در آن با سپاهیان بابلی جنگید، درواقع به نظر می‌رسد نبرد اوپیس تنها جنگی است که در خاک کشور بابل صورت گرفت و پس از آن شهر سیپر و پایتخت یعنی شهر بابل بدون جنگ فتح شدند.

منابع تاریخی که اوپیس در آنها ذکر شده یکی کتیبه «رویدادنامه نبونئید» و دیگری تاریخ هرودوت است، رویدادنامه از وقوع جنگ در آن نواحی می‌گوید در حالی که تاریخ هرودوت صرفا اشاره به شهر اوپیس کرده است و سخنی از نبرد در نزدیکی این شهر نیست (هرودوت، کتاب ۱، بند ۱۸۹). آگاهی ما از نبرد اوپیس بر اساس رویدادنامه نبونئید است و در منابع دیگر گزارشی از این واقعه نیست.

در هیچ منبعی سخن از کشتار در اوپیس نیست

در هیچ منبعی قتل عام مردم اوپیس توسط کوروش بزرگ نیامده است. چه در منابع یونانی که رویکرد چندان مثبتی به ایرانیان نداشتند و چه منابع یونانی که کوروش بزرگ و ایرانیان را ستایش کردند چنین چیزی نیامده است؛ نه در نوشته‌های هرودوت، نه در نوشته گزنفون و نه در نوشته‌های کتزیاس. در منابع دیگر مانند منابع یهودی هم هیچ خبری از قتل عام مردم در اوپیس نیست.

این شرایط آشکار می‌سازد که در جهان باستان چیزی درباره قتل عام مردم اوپیس مشهور نبوده است که اگر شایعه‌ای بود، جدا از درستی یا نادرستی آن حتما در منابع آن عصر ذکر می‌شد. بنابراین در هیچ منبعی ذکر نشده که کوروش بزرگ مردم اوپیس را قتل عام کرده است!

اگر بگوییم در متن باستانی ابهاماتی وجود دارد و با توجه به آنکه مترجمان گوناگون با شکل‌های گوناگون آن را ترجمه کردند (در ادامه بیشتر توضیح می‌دهیم)، برای آنکه یکی از ترجمه‌ها را برتر بدانیم باید به شواهد و منابع دیگر مراجعه کنیم. در منابع دیگر هیچ اثری از قتل عام در اوپیس نیست بنابراین باید به ترجمه‌های قدیمی هم تردید کرد.

بررسی متن اصلی بابلی

بررسی «akkad» و «nišū»

بخش نبرد اوپیس مربوط به سال هفدهم پادشاهی نبونئید می‌باشد. از متن برداشت می‌شود که جنگ در کرانه دجله بوده است.

متاسفانه شکستگی‌ها و خوردگی‌های سطرهای پیشین باعث دشواری ترجمه بخش مربوط به نبرد اوپیس شده است. تقریبا هیچ نوشته‌ای از سال دوازدهم تا شانزدهم باقی نمانده که متوجه شویم در این دوران چه اتفاقاتی افتاده است تا وقایع سال هفدهم را بر اساس آنها تحلیل کنیم. حتی نوشته‌های ابتدای سال هفدهم هم خوردگی دارد.

کلیت این است که نبونئید سالها در پایتخت نبوده و باعث عدم برگزاری جشن سال نو شده اما پس از مدتی به بابل بازگشته است. در این میان کوروش به کشور بابل حمله کرده و سپاهیان نبونئید را شکست داده است. در ادامه از فتح بدون جنگ شهرهای سیپر و بابل یاد می‌شود و  متن بر رفتار خوب کوروش با مردم تاکید می‌کند.

قطعا اگر بندهای پیشین رویدادنامه نبونئید خوردگی نداشت، اطلاعات سودمند بیشتری درباره این موضوع به دست می‌آمد.

در متن بابلی akkad (اکد یا بابل) و nišū (نیشو) باعث ایجاد ابهاماتی شده است. پیش از بررسی جزئی این واژه‌ها و عبارات ابتدا ترجمه‌ای با توجه به صورت بابلی آنها ارائه می‌دهیم:

در ماه تشریتو هنگامی که کوروش در اوپا (اوپیس) بر دجله با سپاه akkad جنگ انجام می‌داد، «nišū»‌های akkad عقب نشینی کردند. او همه «nišū»‌ها را idūk (مغلوب کرد) و غنیمت گرفت (رویدادنامه نبونئید، ستون ٣، بند‌های ۵-١۴).

همانطور که می‌بینید در این بخش روایتی درباره نبرد در اوپیس و در کرانه دجله نقل می‌شود ولی به ناگه به «نیشوهای اکد» اشاره می‌شود!

مهم ترین موضوع که بسیار سوال برانگیز است واژه nišū (نیشو) می‌باشد. در اینجا با توجه به اینکه کوروش در اوپیس حضور دارد و از اصطلاح نشوهای اکد استفاده شده و نه نیشوهای اوپیس، اشاره به سربازان داشته یا منظور مردم است؟ 

درست است که معنای عمومی واژه «نیشو»، مردم بوده است ولی با توجه به آنکه در این بخش از نیشوهای اکد در اوپیس سخن به میان آمده، منطقی‌تر است که بگوییم در اینجا می‌تواند به سربازان یا افراد اشاره داشته باشد.

در متون بابلی آن زمان واژه «اکد» معادل با «بابل» بوده و هم می‌توانسته به «شهر بابل» و هم «کشور بابل» اشاره داشته باشد. منطقا زمانی که از «سپاه اکد» سخن می‌رود منظور «سپاهیان کشور بابل» است و زمانی که از «مردم اکد» سخن گفته می‌شود منظور «مردم شهر بابل» است؛ نه مردم شهر اوپیس!

غنیمت گرفتن از سپاهیان بابل، باعث قدرت بیشتر ارتش کوروش بزرگ می‌شد و برای همین مورد توجه رویدادنگاران بوده است. همین قدرت گیری ارتش کوروش و تضعیف سپاهیان نبونئید نشان می‌دهد که چگونه شهرهای سیپر و بابل بدون جنگ فتح شدند.

عبارت دیگر که قابل توجه است «عقب نشینی» (retreated) است که حتی در ترجمه‌های قدیمی هم از همین «عقب نشینی» استفاده شده است و تقریبا در همه ترجمه‌ها اشتراک دارند. منطقا عبارت عقب نشینی بیشتر برای سپاهیان استفاده می‌شود نه مردم شهر.

در ترجمه‌های جدیدتر حرفی از قتل عام مردم نیست. پرفسور لمبرت با توجه به منابع و شواهد این بخش را اینگونه ترجمه کرده است:

در ماه تشریتو وقتی کوروش با سپاه اکد در اوپیس بر ساحل دجله جنگید، سربازان اکد عقب نشستند. او (کورش) غنیمت گرفت و سربازان (اکد) را مغلوب کرد (بادامچی، ١٣٩١: ص ٣۴).

این ترجمه هماهنگی با دیگر منابع دارد و معنای واژه‌هایی که انتخاب شده است، نسبت به ترجمه‌های دیگر منطقی‌تر به نظر می‌رسند.

ترجمه‌های قدیمی

در ترجمه قدیمی متعلق به سال ۱۹۶۶ از گِریسون (Grayson) این بخش کتیبه به صورت زیر ترجمه شده است:

هنگامی که کوروش در اوپیس بر (کرانه) رود تیگریز[=دجله] در برابر سپاه اکد می‌جنگید، مردم اکد عقب نشینی کردند. او مردم را غارت و قتل عام کرد (ن.ک: ABC 7 – Nabonidus Chronicle).

این ترجمه قدیمی که دارای ابهاماتی است مورد استناد و تحلیل مورخان مطرحی چون جان مانوئل کوک، اومستد، آملی کورت، هینتس و… قرار گرفت و عده‌ای اتهام «کشتن مردم در اوپیس» را به کوروش زدند. بنابراین شاید نتوان همه پژوهشگران را مقصر دانست بلکه سرچشمه اصلی آن دچار مشکل بود. البته برخی از نویسنده‌ها، موارد دلخواه خود را به ترجمه بالا اضافه کردند و برداشت‌هایی جدا از متن داشتند که در ادامه بیشتر توضیح می‌دهیم.

برخی از نویسنده‌ها فقط و فقط به ترجمه‌ها و برداشت‌های دلخواه خود استناد می‌کنند و به ترجمه‌های دیگر اصلا اشاره نمی‌کنند!! از طرفی به واژه‌نامه‌ها اشاره می‌کنند که معنای عمومی واژه‌ها ذکر شده است. در هر زبانی واژه‌ها ممکن است در شرایط خاصی معنای دیگری دهند؛ به ویژه در متون باستانی.

ترجمه گریسون، تنها ترجمه ارائه شده از این بخش نیست و با توجه به ابهامات ترجمه، این بخش از متن به صورت‌های دیگری هم ترجمه شده است. برای مثال ترجمه دارای اشکال گریسون، در سال ۲۰۰۷ توسط پرفسور ولیفرد جی لمبرت در دانشگاه بیرمنگام انگلستان تصحیح شد که پیش از این به آن اشاره شد.

برداشت‌های دلخواه و اضافات به ترجمه قدیمی

متاسفانه بعدها در نوشته‌های دیگر نویسنده‌ها، صرفا استناد به ترجمه گریسون مشاهده نشد بلکه برخی با غرض ورزی موارد جدیدی را به ترجمه گریسون اضافه کردند!

به عنوان مثال اومستد باستان‌شناس آمریکایی با آب و تاب می‌نویسد:

نزدیک به آغاز اکتبر، کوروش نبرد دیگری در اوپیس کنار دجله نمود، و مردم اکد را با آتش سوزاند، پس از این نمونه ترس آور، دشمنانش دلاوری از دست دادند، و در یازدهم اکتبر سیپار بدون نبرد گرفته شد (اومستد، ۱۳۸۳: صص ۶۸-۶۹).

در این نتیجه گیری اومستد علاوه بر آنکه اتهام کشتن مردم را به کوروش میزند پا را فراتر از اسناد و مدارک تاریخی گذاشته و مدعی «آتش زدن مردم» توسط کوروش می‌شود، حال آنکه واژه «آتش» را نمی‌توان حتی در ترجمه قدیمی گریسون دید و هیچ کجای ترجمه این کتیبه سخنی از آتش و آتش افروزی دیده نمی‌شود. این تغییر آشکار متن چیزی به غیر از غرض ورزی نویسنده متن نمی‌تواند باشد که متاسفانه در برخی از نوشته‌های پژوهشگران غربی دیده می‌شود.

همچنین در گزارش‌هایی که از ترجمه گریسون در برخی نوشته‌های فارسی دیده می‌شود، موارد جدیدی را مشاهده می‌کنیم که در متن اصلی نیست. برای مثال برخی ادعا کردند که گریسون در ترجمه خود اینچنین آورده است: «کوروش شهر را غارت و مردم را قتل عام کرد». این در حالی است که نه در متن اصلی بابلی و نه در ترجمه گریسون، نام کوروش اصلا پیش از غارت و قتل عام مردم نیامده است بلکه صرفا ضمیر او آمده است. همچنین در اینجا اصلا واژه «شهر» نیامده است.

در واقع به نظر می‌رسد تاثیر برداشت‌های دلخواه و اضافاتی که دیگر اشخاص به ترجمه گریسون کردند، بیشتر از خود ترجمه قدیمی گریسون بوده است به طوری که این برداشت‌ها بهانه به کسانی داد که با تاریخ و فرهنگ ایران زمین سر ستیز دارند و آنها با کمال سود جویی شایعات فراوانی را درباره کوروش بزرگ گسترش دادند.

اشکالات و تناقضات ترجمه‌های قدیمی

بسیاری از کسانی که روی ترجمه‌های قدیمی اصرار می‌کنند هیچ پاسخ منطقی به این ابهام ندادند که چرا در اینجا از افراد یا مردم اوپیس استفاده نشده است و به جای آن افراد بابل (اکد) به کار رفته است؟! هنوز پاسخ قانع کننده‌ای به این ابهام داده نشده است.

موضوع دیگر اینکه متن رویدادنامه نبونئید می‌خواهد یک واقعه همزمان با نبرد کوروش را شرح دهد. برای همین نوشته شده است: «هنگامی که کوروش در اوپا (اوپیس) در کرانه دجله با سپاه اکد جنگ انجام می‌داد».

در متن رویدادنامه آمده است جنگ «در کرانه دجله» در حال انجام بوده است. یعنی کوروش هنوز وارد شهر نشده بود. طبیعتا تا زمانی که هنوز سپاهیان بیرون شهر مشغول جنگ هستند، نمی‌توان گفت که شهر فتح شده است یا حتی مردم شورش انجام دادند! حتی نمی‌توان گفت که مردم غارت و قتل عام شدند! چرا که شرح یک واقعه همزمان با نبرد کوروش مد نظر بوده است.

کوروش نمی‌توانسته هم بیرون شهر مشغول جنگ باشد و هم درون شهر مشغول قتل عام مردم باشد! چرا که یک شخص نمی‌تواند در دو جا حضور داشته باشد!

از تناقضات دیگر می توان به عبارت «عقب نشینی» اشاره کرد که حتی گریسون هم از retreated (عقب نشینی) استفاده کرده است. به راستی اگر در اینجا منظور مردم اوپیس است به کجا عقب نشینی کردند؟! عقب نشینی معمولا زمانی استفاده می‌شود که دو سپاه درگیر هستند و یکی عقب می‌نشیند. بنابراین عقب نشینی تناسب با سپاهیان دارد.

موضوع دیگر درباره idūk و dâku است که گریسون معنی اغراق آمیز قتل عام یا زبح کردن (slaughtered) را آورده است! پرفسور لمبرت به این اغراق،‌ انتقاد بجایی وارد کرده و آن را با عبارت «مغلوب کرد» اصلاح کرده است.

اتفاقا این اغراق تاثیر قابل توجهی داشته است و باعث سواستفاده بیشتر ایران ستیزان از این بخش شده است.

نکته مهم درباره idūk و dâku آن است که هم می‌تواند معنای کشتن دهد و هم معنای شکست دادن.

در جاهای دیگر همین کتیبه استفاده شده است که مربوط به کرزوس (شاه لودیه) است. با توجه به اشتراک منابع یونانی می‌توان گفت که کوروش بزرگ کرزوس را نکشت و حتی کرزوس به عنوان مشاور در کنار کوروش قرار گرفت. طبیعی است که در این بخش که ما گفته‌هایی از یونانیان هم در دسترس داریم که همه در نکشتن کرزوس اشتراک دارند، باید معنای غلبه کردن را بپذیریم.

همین باعث می‌شود که معنای «شکست دادن افراد سپاه بابل» با دیگر بخش‌ها همین کتیبه و منابع دیگر هماهنگ‌تر باشد. 

ناهمخوانی ترجمه‌های قدیمی با منابع دیگر

جدا از بررسی‌های زبانی و تناقضاتی که در ترجمه‌ها و برداشت‌های قدیمی وجود دارد، بررسی چنین واقعه‌ای از نظر تاریخ‌پژوهی هم مهم است.

می‌توان گفت که چنین واقعه‌ای بر اساس ترجمه‌های قدیمی با دیگر منابع از جمله استوانه کوروش بزرگ و ادامه همین رویدادنامه نبونئید همخوانی ندارد!

در بخش ابتدایی استوانه کوروش که از زبان یک بابلی نقل می‌شود، درباره فتوحات کوروش بزرگ اینچنین آمده است:

همه مردمان سیاه سر (=عامه مردم) را که (مردوک) به دستان او (=کورش) سپرده بود، به دادگری و راستی شبانی کرد (استوانه کوروش، بندهای ۱۳ و ۱۴، ترجمه رزمجو، موزه بریتانیا).

در ادامه همین رویدادنامه نبونئید، هماهنگی استوانه کوروش با رویدادنامه نبونئید آشکار است و اینچنین ذکر می‌شود:

هنگامی که کوروش سراسر با درود به بابل سخن می‌گفت شهر در امنیت و صلح بود (رویداد نامه نبونئید، ستون ۳، بند ۱۹).

برخی می‌گویند از آنجایی که کوروش بزرگ نمی‌خواست نام بدی از خود به جا بگذارد در استوانه خود اینچنین نوشته است. آنها شاید بگویند استوانه کوروش بزرگ یک متن تبلیغاتی است. سوال آنجاست که اگر در متن رویدادنامه نبونئید منظور کشتار مردم اوپیس است و هدف کوروش آن بود که نام بد از خود به جا نگذارد، چرا رویدادنامه‌ها را تغییر نداد یا از بین نبرد؟! کوروش بزرگ بر دشمنان کاملا پیروز شده بود و به راحتی می‌توانست این کار را انجام دهد!

حتی در ادامه رویدادنامه به رویدادهای زمان کوروش بزرگ و مرگ همسر کوروش بزرگ هم اشاره می‌شود.

در منابع یونانی و یهودی هم خبری از قتل عام مردم اوپیس وجود ندارد و هیچ منبعی نیست که ترجمه‌های قدیمی را تایید کند.

تناقض آشکار در گفتار و نوشته‌های اشخاصی که معتقدند قتل عام مردم توسط کوروش رخ داده، دیده می‌شود. واقعیت آنکه ترجمه‌ها و برداشت‌های قدیمی از نظر تاریخ‌پژوهانه معتبر نیستند و با اسناد و منابع باستانی چه منابع یونانی و چه کتیبه‌های دیگر همخوانی ندارند. بنابراین نمی‌توان به آنها تکیه کرد.

کوروش یا نبونئید؟ (نظرات اوپنهایم و ارفعی)

حال به بررسی چندی از ترجمه‌های قابل تامل دیگر می‌پردازیم.

برخی از پژوهشگران برجسته، ضمیر او در این بخش را مرتبط با نبونئید می‌دانند. در نظر آنها اینجا منظور شورش باشندگان شهر بابل بوده است. پس نتیجه می‌گیرند که همزمان با نبرد کوروش در اوپیس، شورشی در پایتخت رخ داده است و نبونئید یا دست نشانده‌های او باشندگان را سرکوب کرده‌اند.

دکتر عبدالمجید ارفعی که بر اساس ترجمه اوپنهایم (Leo Oppenheim) گزارشی از رویدادنامه ارائه داده، اینچنین آورده است:

آنگاه که کوروش بر سپاه اکد در اوپا بر کناره رود دجله می‌تازد، باشندگان اکد ([شهر بابل]) سر به شورش برداشتند، اما نبو-نائید باشندگان سردرگم را قتل عام کرد (ارفعی، ۱۳۸۹، ص ۱۴).

این ترجمه بسیار قابل تامل است و از چند جنبه قابل بررسی است. اول آنکه این ترجمه هماهنگی با دیگر کتیبه‌ها از جمله «روایت منظوم» و «استوانه کوروش» دارد. با توجه به همین موضوع می‌توان فهمید چرا بابلیان از نبونئید راضی نبودند و او را نفرین می‌کردند.

نکته مهم دیگر آنکه در اکثر بخش‌های رویدادنامه نبونئید واژه اکد اشاره به شهر بابل داشته است. برای مثال در وقایع مربوط به سال هفتم، نهم، دهم و یازدهم کاملا مشخص است که واژه اکد اشاره به شهر بابل (اکد) دارد. 

البته درباره این ترجمه و این برداشت ابهاماتی وجود دارد ولی با این حال این ابهامات بی پاسخ هم نیستد. نباید این ترجمه و این دیدگاه را نادیده گرفت چرا که همخوانی با دیگر کتیبه‌ها دارد. احتمال دارد با پیدا شدن اسناد و مدارک بیشتر، همه ابهامات درباره این برداشت رفع شود.

برای بررسی بیشتر حتما نگاه کنید به:

نظر دکتر عبدالمجید ارفعی درباره موضوع کوروش و اوپیس

 

از سوی دیگر با توجه به معنای واژه‌هایی مانند «nišū» که ارفعی آن را «باشندگان اکد» ترجمه کرده است و پرفسور لمبرت معنای آن را در اینجا «افراد اکد» تشخیص داده است، شاید بتوان گفت یک نارضایتی در میان سپاهیان بابل در شهر بابل به وجود آمده بود به طوری که سپاهیان علیه نبونئید شوریده بودند و سرکوب و کشته شدند. به دلیل ناکافی بودن تعداد سپاهیان بابل شهرهای سیپر و بابل بدون جنگ و به راحتی فتح شدند.

منظور سربازان سپاه بابل است (نظرات لمبرت و رزمجو)

پژوهش‌های جدید تر درباره رویدادنامه نبونئید، موضوع اوپیس و جریانی که پس از آن آمده است را به گونه‌ای متفاوت از ترجمه گریسون تحلیل کرده‌اند.

پیش از این اشارات کوتاهی کردیم و در این بخش به صورت مفصل به این ترجمه می‌پردازیم.

در این پژوهش‌های جدیدتر اشاره می‌کنند که منظور «سربازان بابل (اکد)» است. یعنی کوروش در اوپیس با سپاه بابل جنگید، سربازان بابل عقب نشینی کردند و کوروش در نبرد اوپیس پیروز شد. احتمالا نبونئید در همان اوپیس با کوروش رویارو شده و پس از شکست، به پایتخت (شهر بابل) فرار کرده است.

این خوانش توسط یکی از بهترین متخصصان خط میخی، یعنی پرفسور لمبرت تایید شده است. به طوری که او به این موضوع پرداخت و سطر را با دقت بیشتری ترجمه کرد. متن ترجمه بدین شرح است:

در ماه تشریتو وقتی کوروش با سپاه اکد در اوپیس بر ساحل دجله جنگید، سربازان اکد عقب نشستند. او (کورش) غنیمت گرفت و سربازان (اکد) را مغلوب کرد (بادامچی، ١٣٩١: ص ٣۴).

این ترجمه را می‌توان یکی از معتبرترین ترجمه‌ها از این بخش دانست که تقریبا ابهامات را رفع کرده است.

دکتر حسین بادامچی درباره این بخش می‌نویسد:

برخی واژه «نیشو» را به مردم تعبیر کرده‌اند، در حالی که این واژه با توجه به ساختار این متن، در اینجا غیر منطقی و بی معنی جلوه می‌کند، به طوری که پرفسور لمبرت معنای «سرباز» را صحیح‌تر تشخیص داده است. لمبرت به درستی تذکر می‌دهد که اصطلاح «سپاه اکد» نام درستی برای سپاه نبونئید است چون اکد به معنی کل سرزمین بابل است و احتمالا مردمی از سراسر بابل در سپاه نبونئید حضور داشته‌اند. اما اصطلاح «مردم اکد» برای نامیدن شهر اوپیس یا سیپر عجیب است چون فقط مردم محلی در آن نواحی حضور داشته‌اند. به عبارت دیگر اگر کشتار مردم محلی مورد نظر است عبارت «مردم اکد» رسا نیست. لمبرت پیشنهاد می‌کند که واژه نیشو را به معنی «افراد و مردان» تعبیر کنیم که در این صورت همان سپاه اکد مورد نظر است (بادامچی، ١٣٩١: ص ٣۴).

دکتر شاهرخ رزمجو که یکی از متخصصان زبان‌های باستانی میان‌رودان است و ترجمه مستقیم او از استوانه کوروش بزرگ قابل توجه است، اینچنین درباره اوپیس نوشته است:

کتیبه‌های بابلی، داستان سقوط شهر [بابل] را چنین بیان می‌کنند که نبونئید، به همراه سپاهش به جنگ کورش رفت. در اوپیس، نبردی میان سپاه ایران و اکد (سپاهیان نبونئید) روی داد که سپاه اکد شکست خورد و عقب نشینی کرد. نبونئید پس از شکست گریخت و به دنبال آن شهر سیپّر، شهر نزدیک بابل تسلیم شد. کورش بخشی از سپاهش را به فرهاندهی گوبارو (Gubaru) (به پارسی باستان گئوبَرووهَ=Gaubaruva) به سوی بابل فرستاد و او بابل را در روز ١۲ اکتبر (۲۰ مهر ماه) بدون جنگ تسخیر کرد. نبونئید در بازگشت به سوی بابل دستگیر شد (رزمجو، ١۳۸۹: صص ۷۰ و ۷١).

همچنین رزمجو در سومین همایش یادبود استوانه کوروش به این موضوع اشاره‌ای داشت و توضیحاتی را در این باره ارائه داد. به قول دکتر رزمجو، پرفسور لمبرت از بهترین متخصصان خط میخی دنیا بود که همیشه بهترین متخصصان دنیا اشکالاتشان را از ایشان می‌پرسدند. دکتر رزمجو اظهار داشت که متن را به پرفسور لمبرت نشان داد و ایشان هم تأیید کرد که چیزی راجع به قتل عام مردم در آن سطر نوشته نشده است. در واقع شکست سپاه دشمن توسط کوروش در آن بخش از رویدادنامه نبونئید نوشته شده است (رزمجو، ۱۳۹۲).

سخن پایانی

با توجه به شکستگی‌های متن رویدادنامه نبونئید در سال‌های پیش از نبرد اوپیس، باید گفت که تحلیل این بخش دارای ابهاماتی است. منابع دیگر هم اطلاعاتی درباره جنگ اوپیس ارائه ندادند. اما می‌دانیم که هیچ منبعی از کشتار مردم اوپیس توسط کوروش بزرگ سخن نگفته است.

از نظر تاریخ‌پژوهانه به هیچ وجه نمی‌توان گفت که در اوپیس قتل عام مردم رخ داده است چرا که منبع شفاف و روشنی که ابهامی نداشته باشد وجود ندارد. از سوی دیگر در این باره اشتراکی در منابع هم وجود ندارد. آثار باستانی و شواهد هم چنین چیزی را نشان نمی‌دهند.

برداشت‌های متفاوتی از بخش مورد نظر رویدادنامه نبونئید شده است که دو برداشت قابل قبول تر است:

اول آنکه این بخش اشاره به یک شورش همزمان با نبرد اوپیس در پایتخت (شهر بابل) دارد و نبونئید یا زیردستانش شورشیان را سرکوب کرده‌اند. این برداشت با نوشته‌های «گزارش منظوم» و «استوانه کوروش» هماهنگی نسبی دارد (بر اساس ترجمه‌های اوپنهایم و ارفعی).

دوم آنکه این بخش اشاره به عقب نشینی و شکست سربازان بابلی در نبرد اوپیس دارد (بر اساس ترجمه‌های لمبرت و رزمجو).

اینکه پس از نبرد اوپیس شهرهای مهمی مانند سیپر و بابل (پایتخت) بدون جنگ فتح شدند، چنین برداشت‌هایی را تایید می‌کنند. چرا که با توجه به این دیدگاه می‌توان گفت در نبرد اوپیس سپاهیان بابل پس از شکست، عقب نشینی کردند و ارتش کوروش همه سپاهیان بابل را کشتند. بنابراین سپاهیان آنچنانی باقی نمانده بودند که از سیپر و پایتخت نگهداری کنند. پس با توجه به ادامه متن این ترجمه منطقی به نظر می‌آید.

باید گفت ترجمه‌هایی که بر کشتار مردم توسط کوروش بزرگ تاکید می‌کنند دقت کافی ندارند و اصلا به ابهامات توجه نکردند. حتی در برخی از آنها اضافاتی دیده می‌شود که اصلا در متن اصلی بابلی نیست. اصلا در متن رویدادنامه نبونئید «مردم اوپیس» نیامده است. 

با توجه به اشتراکی که در منابع وجود دارد، می‌توان گفت که جنگ کوروش و بابل ریشه در اتحاد نبونئید، پادشاه بابل با کرزوس پادشاه لودی برای حمله به کوروش داشت. طبیعتا از آنجایی که نبونئید خطر بزرگی برای قلمروی کوروش محسوب می‌شد، کوروش به مقابله با وی پرداخت.

نگاه کنید به:

بررسی دلایل آغاز کشورگشایی‌های کوروش بزرگ

کتاب‌نامه:

– ارفعی، عبد المجید (۱۳۸۹). فرمان کوروش بزرگ. تهران: مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی.

– اومستد، آلبرت تن آیک (1383). تاریخ شاهنشاهی هخامنشی. تهران: انتشارات علمی فرهنگی.

– بادامچی، حسین (١٣٩١). فرمان کورش بزرگ به همراه ویرایش، ترجمه و واژه نامه متن اکدی، تهران: نگاه معاصر.

– رزمجو، شاهرخ (١۳۸۹). استوانه کورش بزرگ. تهران: فرزان روز.

– رزمجو، شاهرخ (۱۱ آبان ۱۳۹۲). سخنرانی در سومین همایش یادبود استوانه کورش، انجمن علمی دانشجویان تاریخ دانشگاه تهران. ن.ک: سومین همایش یادبود استوانه کورش بزرگ

– هرودوت (١٣٨٩). تاریخ هرودوت. ترجمه مرتضی ثاقب فر. تهران: اساطیر.

– Razmjou, Shahrokh. “Translation of the text on the Cyrus Cylinder- Translated from the original text by Shahrokh Razmjou, curator, Department of the Middle East“. The British Museum.

دیدگاه شما:



تماس با نویسنده:


دیدگاه خود را با نویسنده در میان بگذارید:

به کار گیری یا روگرفت از نوشته‌های این پایگاه تنها پس از پذیرش قوانین پایگاه امکان پذیر است: قوانین پایگاه خِرَدگان
توسعه نرم افزاری: مجید خالقیان
آیا کوروش مردم اوپیس را قتل عام کرد؟!