نشان پایگاه خِرَدگان
تاریخ و فرهنگ ایران زمین

تاریخ، علم نیست، دانایی است

نگاهی کوتاه:

شناخت تاریخی پس از پژوهش‌های دقیق با روش‌های درست به دست می‌آید و قرار نیست وقتی ما درباره یک دوره تاریخی پژوهش کنیم بتوانیم یک فرمول ارائه دهیم که همه مسائل دوره‌های مختلف تاریخی را با آن حل کنیم!! بنابراین اگر تاریخ پژوهی را علمی مانند فیزیک و ریاضی بدانیم خطای بزرگی مرتکب شده‌ایم. برای همین واژه دانایی می‌تواند برای تاریخ‌پژوهی مناسب تر از علم باشد.

تاریخ علم نیست، دانایی است

پیش‌گفتار

در طول سالیان همواره اندیشمندان درباره چیستی تاریخ فکر کردند و هر کدام نظر خود را درباره تاریخ و تاریخ‌پژوهی بیان کردند.

در قرون اخیر با پیشرفت علم و به وجود آمدن نهادهای علمی، دیدگاه‌های فراوانی درباره تاریخ مطرح شده است.

ولی به مرور برخی با سواستفاده از آن دیدگاه‌ها به دنبال تاریخ‌پژوهی با روش‌های دلخواه و در راستای برخی از منافع بودند!

این موضوع قطعا محدود به ایران نبوده و نیست ولی وقتی نوشته‌ای به زبان پارسی آماده می‌شود بیشتر رویکرد انتقاداتی به شرایط ایران دارد.

این روزها در ایران اشخاصی هستند که در نهادهای دانشگاهی و فرهنگی نفوذ دارند ولی نگاه درستی به تاریخ و تاریخ‌پژوهی ندارند. 

مخاطبان آنها فقط دانشجویان و دانشگاهیان نیستند چرا که برخی از نهادها گفته‌ها و نوشته‌های آنها را در سطح جامعه گسترش می‌دهند.

این موضوع در برنامه‌های تصویری که ساخته می‌شود آشکار است. علاوه بر برنامه‌های تلویزیونی، برنامه‌های یوتیوبی و…  هم ساخته می‌شوند و گاه اشخاصی که شهرتی هم دارند، به عنوان کارشناس دعوت می‌شوند که چندان با مفهوم تاریخ‌پژوهی آشنا نیستند و حتی با افتخار علم تاریخ را همانند علم فیزیک و … می‌خوانند!

همین نگاه نادرست به تاریخ باعث نتیجه‌گیری‌های اشتباه در حوزه‌های دیگر هم می‌شود. این اشخاص که اکثرا رشته‌های دانشگاهی آنها تاریخ نیست و به نظر می‌رسد مطالعه چندانی درباره فلسفه تاریخ نکردند، نتایج دلخواهی را مطرح می‌کنند!

این نتایج گاهی در راستای سیاست‌های حاکمیتی، انگیزه‌های سیاسی (چپ، راست و…) و حتی قوم‌گرایی افراطی است.

رشته‌های علمی

مایکل استنفورد با بررسی آلمان قرن ۱۸ رویکردهایی را درباره تاریخ پژوهی آن دوران نوشته است:

می‌توان او [انسان] را مطیع قوانین کلی کرد و رفتارش را همچون کاری که نیوتن دربارۀ اجسام متحرک انجام داد تبیین کرد در حقیقت می‌توان روشنگری را در مجموع، تلاشی در این جهت دانست که کاری را که نیوتن در فیزیک انجام داده بود در قلمرو امور بشری صورت پذیرد (1).

البته این نظر خود استنفورد درباره تاریخ نیست بلکه صرفا اندیشه‌هایی را بازگو کرده و سپس آنها را نقد و بررسی کرده است.

در ایران هم برخی تحت تاثیر رشته‌هایی مانند فیزیک و ریاضی بودند و تلاش می‌کردند مطالعه تاریخ هم مانند آنها باشد. 

بدون تردید رشته‌هایی مانند ریاضی و فیزیک رشته‌هایی علمی هستند و اکثرا معیار علمی بودن قرار می‌گرفتند (1).

آیا با این نگاه می‌توان تاریخ پژوهی کرد؟

ما نمی‌توانیم برای کرد و کارهای انسان فرمول یا تابع تهیه کنیم و آنچه از یک پژوهش به دست آورده ایم را به همه فرهنگ ها تعمیم بدهیم!!

شاید تاریخ‌پژوهی در شوروی سابق نقش قابل توجهی در به وجود آمدن این نگاه در ایران داشت.

در ایران سوء‌استفاده‌های فراوانی از این نگاه شده است و باعث گسترش موارد نادرست درباره تاریخ ایران شده است.

برای نمونه برخی استدلال می‌کنند که چون در تاریخ اروپا رویدادی رخ داده پس قطعا در تاریخ ایران هم رویداد مشابه رخ داده است یا رخ خواهد داد!

ولی اتفاقا همین قطعی نبودن تکرار یکی از نکته‌های اصلی در تاریخ پژوهی است.

شاید شنیده باشید که می‌گویند چون در قرون وسطی حکومت دینی چنان کرده است پس قطعا موبدان در دوران ساسانیان مانند آنها بودند. تاریخ ساسانیان را طوری نقل می‌کنند که تصویری مانند تاریخ قرون وسطی در اروپا در ذهن‌ها ترسیم کنند! 

در میان برخی از جامعه شناسان ایرانی چنین رویکردهایی دیده می شود. حتی شرایط امروز جامعه ایران هم با چنین رویکردهایی تحلیل می‌کنند.

نکته قابل توجه آن است که تاریخ در نتیجه گیری‌های آنها نقش ویژه‌ای دارد. یعنی از تاریخ ساسانیان، یک نتیجه گیری دلخواه را می‌کنند که تحت تاثیر قرون وسطی است!!

گویی تفاوت فرهنگ، جغرافیا، شرایط، عوامل و … را در نظر نمی‌گیرند.

تاریخ پژوهی باید دقیق باشد و بر اساس منابع، اسناد و مدارک یک ادعا مطرح شود.

چنین دیدگاه‌هایی در میان اشخاصی که رویکرد ایدئولوژیک دارند هم مشاهده می‌شود.

آنها یک دوره تاریخی را آرمانی و بدون نقص می‌دانند و در تبلیغات خود می‌گویند که باید آن دوره را احیا کرد و برای اینکه ثابت کنند آن دوران طلایی و بدون نقص است، نمونه‌های دیگری در تاریخ می‌آورند. از طرفی به دنبال تخریب و تحقیر دیگر تمدن‌ها بودند.

در قرون اخیر این رویکرد درباره تاریخ اسلام بسیار رایج شد و به نظر می‌رسد مستقیم یا غیر مستقیم تحت تاثیر همان اندیشه‌های وارداتی بودند. ولی از آن اندیشه‌ها در راستای ایدئولوژی و منافع خود بهره می‌بردند.

مدت زیادی در کتاب‌های رسمی دانشگاه‌ها و مدارس ایران، یورش سپاهیان خلفا واقعه‌ای مثبت ترسیم می‌شد و به جنایات سپاهیان خلفا هیچ اشاره‌ای نمی‌شد! حتی به دنبال رد روایات تاریخی درباره کشتار مردم بی گناه بودند (3).

چنین ادعاهایی سد بزرگی در برابر شناخت تاریخی ما است و لطمه‌های جدی به تاریخ پژوهی زده است. ولی گویندگان چنین مواردی، ظاهر علمی به خود می‌گرفتند و با چاپ کتاب‌ها و مقالات در دانشگاه ها و نهادهای فرهنگی به دنبال کسب اعتبار بودند.

به عبارتی دیگر سواستفاده از واژه علم باعث شد نتیجه‌گیری‌های نه چندان درست درباره جامعه ایران مطرح شود.

از سوی دیگر هستند اشخاصی که تاریخ را بی فایده و مزاحم منافع خود می‌دانند! آنها باورهای خود را برتر می‌انگارند و آگاهی تاریخی را برای جامعه مضر می‌دانند! برای همین با تحقیر و حتی مسخره کردن تاریخ، تلاش می‌کنند آگاهی تاریخی در جامعه به وجود نیاید.

ولی تاریخ رشته‌ای مهم است که با پژوهش‌های مفصل، ما را در شناخت انسان کمک می‌کند. 

در تاریخ پژوهی به دنبال چه هستیم؟ آیا همه چیز قابل اثبات است؟

در تاریخ پژوهی به دنبال یافتن واقعیت‌هایی هستیم که در گذشته رخ داده است. نه آنکه صرفا با مطالعه و پژوهش، نظر خود را بیان کنیم.

البته در ادامه توضیح می‌دهیم که تحلیل هم بخشی از کار یک تاریخ پژوه است اما این تحلیل باید بر اساس واقعیت‌ها باشد.

در تاریخ پژوهی ما می‌خواهیم بفهمیم واقعا در گذشته چه رخ داده است و گذشته را نمی‌توان تغییر داد.

باید پذیرفت گاهی اوقات به دلیل کمبود منابع و اسناد نمی‌توانیم همه چیز را ثابت کنیم. اینجاست که رویکرد اثبات گرایانه در تاریخ پژوهی رد می‌شود.

البته گاهی آنقدر منابع و اسناد وجود دارد که دیگر شکی باقی نمی ماند. آنچه در تاریخ پژوهی تعیین کننده است، منابع و اسناد تاریخی می‌باشند.

با این حال کار تاریخ پژوه صرفا رویدادنگاری نیست بلکه رویدادنگاری صرفا بخشی از تاریخ‌پژوهی است.

یک تاریخ پژوه پس از پژوهش‌های فراوان، باید به دنبال شناخت نسبی باشد چرا که یکی از اهداف مهم تاریخ پژوهی شناخت است.

جمله‌ای مشهور وجود دارد که می‌گوید مردمی که تاریخ نخواند محکوم به تکرار آن است. البته واژه محکوم کمی سخت گیرانه است ولی هر کس تجربه نداشته باشد و از تجربه دیگران هم بهره نبرد، به احتمال فراوان با خطرات جدی مواجه می‌شود.

همانطور که عدم توجه به تاریخ، جامعه ما را به سوی خطرات بزرگ برد.

تاریخ پژوه مانند کسی است که تجربیات گذشته را در اختیار مردمان قرار می‌دهد. بدون این تجربیات ممکن است اشتباهات گذشته تکرار شود ولی قرار نیست به صورت قطعی همان وقایع دوباره رخ دهند.

اینها صرفا نمونه‌هایی هستند که فواید شناخت را توضیح میدهند. شناخت یک هدف مهم است که با خودش فواید زیادی را می‌آورد. 

قطعا بخش مهمی از شناخت انسان، فرهنگ و جامعه با تاریخ پژوهی میسر می‌شود. 

نباید به کلی تاریخ را رها کرد و نباید در تاریخ غرق شد. تاریخ‌پژوه باید شرایط زمانی و مکانی را درک کند و آنها را برای مخاطب توضیح دهد.

بنابراین تاریخ پژوهی به هیچ وجه کار ساده‌ای نیست. تاریخ پژوه باید اسناد و منابع زیادی را بررسی کند. درستی آنها را بررسی کند که آیا مغرضانه نوشته شدند یا نه؟! با افسانه و داستان آمیخته شدند یا نه؟! اشتراک منابع را استخراج کند‌. آثار باستانی را بررسی کند. به طور کلی پژوهش مفصل انجام دهد. رویدادها را استخراج کند و نهایتا تحلیل کند.

برای ما ایرانیان که هویت ما ریشه در دوران باستان دارد و از آن دوران تا به حال آثار فراوانی از بین رفتند، یافته شدن هر اثر باستانی یک اتفاق خوب است چرا که به تاریخ پژوهی و در نتیجه شناخت ما کمک ویژه‌ای می‌کند.

در سالیان پیش بسیاری از ایران‌شناسان از کشورهای دیگر بودند. کارهای آنها ارزشمند است ولی به معنای بدون اشکال بودن آنها نیست چرا که گاهی شیوه‌های تاریخ پژوهی را به درستی انجام ندادند و متاسفانه نتیجه گیری‌هایی کردند که لزوما درست نیست (4).

گاهی تمایلات شخصی آنها در تحلیل‌های آنها آمیخته می‌شد و گاهی تمایلات حکومت‌ها به تاریخ‌نگاری‌ها تحمیل می‌شد.

متاسفانه پژوهشگران ایرانی بدون بررسی دقیق و بدون پژوهش‌های مستقل از همان نتیجه‌گیری‌ها استفاده کردند و نهایتا نوشته‌های آنها غلط در غلط شد.

با آنکه دانشجویان و استادان مقالات بسیار شایسته‌ای را پدید آوردند، ولی باید پذیرفت مقالات نادرست فراوانی هم در نشریه‌های دانشگاهی ما منتشر شدند که به راستی نمی‌توان آنها را ارزشمند دانست.

آیا همه باید تاریخ پژوه شوند؟!

با توجه به مواردی که گفته شد ممکن است این سوال پیش آید که آیا همه باید تاریخ پژوه شوند؟! یعنی یک مخاطب که قصد مطالعه دارد باید پژوهش حرفه ای تاریخ انجام دهد؟!

قطعا انتظار نمی‌رود که همه با پژوهش دقیق آگاهی تاریخی پیدا کنند و این بسیار سخت گیرانه است. ولی انتظار می‌رود با متنی که ارزش تاریخ پژوهانه دارد آشنا باشند و تفاوت آن را با متن یا گفته‌ای که سند و منبع درست ندارد تشخیص دهد.

اینجاست که همه ما بهتر است با حداقل‌های شیوه تاریخ پژوهی آشنا باشیم که اگر نباشیم و تاریخ برای ما دغدغه باشد، ممکن است تحت تاثیر انواع تبلیغات قرار بگیریم‌ و نتوانیم به آگاهی دست یابیم.

اما اگر کسی بخواهد مقاله دانشورانه در هر رشته‌ای بنویسد که با تاریخ پیوند دارد، نباید صرفا به استناد به متنی دیگر اکتفا کند. چنین روشی ساده کردن موضوع و حتی عدم مسئولیت پذیری است.

برای مثال اگر یک زبان‌شناس، جامعه‌شناس و حتی یک باستان‌شناس می‌خواهد شرح تاریخ دهد، خودش هم باید از معتبر بودن نوشته‌ها اطمینان نسبی حاصل کند نه آنکه چشم بسته نوشته‌های یک پژوهشگر دیگر را بپذیرد.

البته باز هم تاکید می‌کنیم که خیلی از موارد در تاریخ پژوهی به صورت قطعی قابل اثبات نیستند ولی نباید به یک موضوع که کاملا نادرست است یا ابهام شدید درباره آن وجود دارد، استناد کرد.

از طرفی با آنکه رشته‌های دیگر کمک شایانی به تاریخ پژوهی می کنند ولی قرار نیست همه مسائل تاریخی را بتوانند حل کنند. ما از هر ابزاری استفاده کنیم برای تاریخ‌پژوهی باز هم مسائل تاریخ پژوهی سر جای خود قرار دارند.

سخن پایانی

همانطور که پیش از این هم اشاره کردیم، شناخت تاریخی پس از پژوهش‌های دقیق با روش‌های درست به دست می‌آید و قرار نیست وقتی ما درباره یک دوره تاریخی پژوهش کنیم بتوانیم یک فرمول ارائه دهیم که همه مسائل دوره‌های مختلف تاریخی را با آن حل کنیم!!

بنابراین اگر تاریخ پژوهی را علمی مانند فیزیک و ریاضی بدانیم خطای بزرگی مرتکب شده‌ایم.

شناخت تاریخی پس از آگاهی فراوان درباره گذشته به دست می‌آید برای همین واژه دانایی می‌تواند برای تاریخ‌پژوهی مناسب تر از علم باشد.

برخی از پژوهشگران و اندیشمندان، زبان پارسی را ناتوان معرفی می‌کنند ولی حداقل واژه دانایی بسیار خوب می‌تواند تاریخ‌پژوهی را توضیح دهد چرا که تاریخ پژوهی با دانستن، اندیشیدن و آگاهی پیوند تنگاتنگی دارد و واژه دانایی به خوبی گویای این موارد است.

نمی‌دانم در زبان‌های دیگر آیا واژه‌ای مانند این واژه می‌توان یافت یا خیر؟!

پانویس:

۱- استنفورد، مایکل (۱۳۸۷). درآمدی بر فلسفه تاریخ. ترجمه احمد گل‌محمدی. تهران: نی. ص ۳۸۸.

۲- در کشور ما رشته‌های علمی، رشته‌های با اهمیت بیشتری در جامعه ما محسوب می‌شدند (هنوز هم به رشته‌های انسانی چندان بها داده نمی‌شود). حتی زمانی علمی نبودن رشته‌های انسانی برای تحقیر آن رشته‌ها به کار می رفت. برای نمونه برخی از استادان و دانشجویان برای آنکه خود را برتر بدانند رشته‌های انسانی را رشته‌های غیر علمی می‌خوانند! ولی واقعیت آنکه علمی بودن یک رشته لزوما به معنای برتر بودن آن نیست! چرا که انسان موجودی نیست که همه رفتار آن را بتوان محاسبه کرد و برای آن فرمول به وجود آورد!

۳- برای دانش بیشتر نگاه کنید به: کشتار گسترده ایرانیان توسط سپاهیان خلفا

۴- برای نمونه می توان به نوشته های داندامایف اشاره کرد. باید پذیرفت نوشته‌های او از نظر شیوه تاریخ‌پژوهی گاهی اشکالات اساسی دارد‌. ن.ک: نقدی بر نوشته داندامایف درباره کوروپدیا و انتقال قدرت به کوروش بزرگ

دیدگاه شما:



تماس با نویسنده:


دیدگاه خود را با نویسنده در میان بگذارید:

به کار گیری یا روگرفت از نوشته‌های این پایگاه تنها پس از پذیرش قوانین پایگاه امکان پذیر است: قوانین پایگاه خِرَدگان
توسعه نرم افزاری: مجید خالقیان
تاریخ، علم نیست، دانایی است
خِرَدگان