نشان پایگاه خِرَدگان
تاریخ و فرهنگ ایران زمین

بررسی مرگ طبیعی کوروش بزرگ در دوران سالخوردگی

بارگذاری نخستین: ۲۸ مهر ۱۳۹۸

نگاهی کوتاه:

وجود آرامگاه کوروش بزرگ نشان می‌دهد برنامه ریزی خاصی برای ساخت آن صورت گرفته بود و کوروش بزرگ خود را چندان از مرگ دور نمی‌دید. از این روی روایت‌ها درباره مرگ طبیعی کوروش بزرگ در دوران سالخوردگی، قابل تأمل می‌شود. البته گزارش‌هایی درباره کشته شدن کوروش بزرگ در جنگ شده است که شاید حاصل آمیختگی با دوران کوروش یکم (پدر بزرگ کوروش بزرگ) باشد.

مرگ کوروش بزرگ - خِرَدگان - www.kheradgan.ir

پیش‌گفتار

پس از پیدا شدن آثار باستانی و اسناد و مدارک گوناگون از منطقه باستانی میان‌رودان، سال مرگ کوروش بزرگ بر ما آشکار شده است. به طوری که می‌دانیم این پادشاه بزرگ نزدیک به سال ۵۲۹ و ۵۳۰ پیش از میلاد درگذشته است.

گرچه روایات گوناگونی از مرگ کوروش بزرگ در منابع آمده است اما با بررسی منابع تاریخی و یافته‌های باستان‌شناسان می‌توان احتمال قوی داد کوروش بزرگ در قلمروی خودش دار فانی را وداع گفته است.

گفتار متفاوت و گاهی متناقض منابع درباره مرگ کوروش نشان می‌دهد که نباید صرفا به منابع تاریخی تکیه کنیم چرا که گویا حتی در زمان باستان هم روایات گوناگونی از مرگ کوروش نشر یافته بود.

از این رو باید یک نگاه جدی به آثار باستانی داشته باشیم؛ از جمله آرامگاه پاسارگاد که منابع تاریخی و شواهد گوناگون نشان می‌دهند که این بنا، آرامگاه کوروش بزرگ است. از این روی بهتر است روایات تاریخی را با توجه به وجود آرامگاه کوروش بزرگ مورد ارزیابی قرار دهیم.

همچنین آمیختگی روایات را هم نباید نادیده گرفت. بارها روایات اشخاص همنام یا حتی اشخاصی که نامشان شبیه به هم بوده با یکدیگر آمیخته شدند. می‌دانیم نام پدر بزرگ کوروش بزرگ هم کوروش بوده است.

نگاهی به منابع

برخی از مورخان مانند گزنفون از مرگ طبیعی کوروش در دوران سالخوردگی سخن گفته‌اند و حتی اندرز پایانی بسیار مشهوری هم از او نقل کرده است (گزنفون، دفتر ۸، بخش ۷).

گزنفون در کوروپدیا که در ایران مشهور به کوروش‌نامه است، به صورت مفصل درباره مرگ طبیعی کوروش در سالخوردگی سخن می‌گوید. این مورخ یونانی پس از بیان وصیت و اندرزهای کوروش به فرزندان و دوستانش اینچنین نوشته است:

… و با این سخنان دست‌های خویش آنان را داد و سپس چهره با دست‌ها پوشاند و درگذشت (گزنفون، دفتر ۸، بخش ۷، بند ۲۸).

گفتار گزنفون شباهت‌های آشکاری به مرگ کیخسرو در داستان‌های ایرانی دارد.

نگاه کنید به:

بررسی وصیت نامه کوروش بزرگ

 

علاوه بر گزنفون روایاتی هم وجود دارند که خلاف کشته شدن کوروش بزرگ بر اثر جنگ است به طوری که استرابون جنگ کوروش بزرگ را با سکاها کاملا پیروز مندانه می‌داند (استرابون، ۱۳۸۱: ص۳۳).

برخی مورخان دیگر مانند کتزیاس، نوشته‌اند که کوروش در جنگ زخم برداشته و پس از وصیت و اندرز، درگذشته است (کتزیاس، کتاب ۶، بندهای ۲ و ۴؛ کتاب ۸، بندهای ۱ و ۵ و ۶).

کتزیاس عقیده دارد که کوروش پس از نبرد با دربیکس‌ها (Derbikes) زخم برداشته است که منجر به مرگ او شده است:

کوروش از اسب به زمین فرو افتاد و یک جنگ جوی هندی با زوبین به بالای ران او زد …

در واقع می‌توانستند کوروش را پس از آن زخم بکشند ولی در همان وقت نزدیکانش او را زنده از معرکه به در برده و به اردوگاه خود رساندند …

پادشاه دربیکس‌ها … و دو پسرش به هلاکت رسیدند. کشور آنان نیز به تسخیر درآمد…

کوروش در هنگام مرگ، پسرش کمبوجیه را به پادشاهی برگزید… کوروش برای کسانی که کردار نیک را پیشه سازند آرزوی سعادت و به آنان که رفتاری زشت دارند نفرین کرد…

پس از این دستورها و وصایا، سه روز بعد از زخمی شدن، درگذشت (کتزیاس، 1380: ص ۳۷-۳۹).

در روایت بروس (Berossus) مرگ کوروش را در نتیجه جنگ با قبیله داهه (Dahae) نوشته است.

افسانه مشهور هرودوت درباره مرگ کوروش بزرگ که آن را در نتیجه جنگ با ماساگت‌ها می‌داند در منابع بعدی هم بازتاب داشته است ولی پذیرفتن چنین روایاتی که جنبه‌های افسانه‌ای دارند از نظر تاریخی دشوار است.

روایت هرودوت دربارهٔ مرگ کوروش بزرگ افسانه‌ای‌ترین روایت است. او خود اعتراف می‌کند که روایت‌های مختلفی شنیده و بر اساس تمایل خودش یکی را برگزیده است. بررسی همین روایت و مقایسه‌اش با دیگر گفته‌های هرودوت نشان می‌دهد که دچار تناقض‌های فراوان است. مهم‌ترین دلیل رد این روایت وجود آرامگاه کوروش بزرگ در پاسارگاد است.

برای دانش بیشتر نگاه کنید به:

بررسی افسانه هرودوت درباره مرگ کوروش بزرگ

آرامگاه کوروش بزرگ چه چیزی را درباره مرگ او نشان می‌دهد؟

از مشهورترین مورخانی که از آرامگاه کوروش بزرگ یاد کرده‌اند می‌توان به «آریان»، «استرابو» و «کنت کورس» اشاره کرد.

سخن نویسنده‌ی یونانی، آریان نیکومدیایی، بسیار با اهمیت است که از قول اریستوبولوس، یکی از همراهان اسکندر گفته می‌شود. بر اساس این روایت حتی بقایای پیکر کوروش بزرگ دیده شده است:

[۶.۲۹.۹] اسکندر از ابتدا قصد داشت پس از فتح پارس، به دیدار آرامگاه کوروش برود. اما هنگامی که به آنجا رسید، دریافت که همه چیز، به‌جز تابوت و تخت، به یغما رفته است. حتی پیکر شاه نیز از بی‌حرمتی در امان نمانده بود: دزدان، درِ تابوت را برداشته و پیکر را بیرون افکنده بودند؛ و از تابوت نیز بخش‌هایی را شکسته یا تراشیده بودند تا وزنش را کم کرده و آن را ببرند؛ ولی در این کار ناکام ماندند و تابوت را همان‌جا رها کردند.

[۶.۲۹.۱۰] آریستوبولوس می‌نویسد که اسکندر، شخصا به او فرمان داد تا آرامگاه را به‌طور کامل بازسازی کند: آنچه از پیکر باقی مانده بود را درون تابوت بازگرداند و در آن را بگذارد… (ن.ک: Alexander and the tomb of Cyrus).

این موارد نشان می‌دهد که آرامگاه کوروش در جهان باستان بسیار مشهور بوده است و در روایات گوناگون از آن یاد شده و شکل و شمایل آن هم مورد توجه قرار گرفته است.

علاوه بر نوشته‌های منابع تاریخی، وجود کتیبه‌ها، نقش‌برجسته‌ها و کاخ‌های پاسارگاد و... آشکار می‌سازند که بنای مشهور پاسارگاد، آرامگاه کوروش بزرگ است.

برای دانش بیشتر و مشاهده منابع نگاه کنید به:

آرامگاه کوروش بزرگ

 

وجود این آرامگاه نشان می‌دهد برنامه ریزی خاصی برای ساخت آن صورت گرفته بود و کوروش بزرگ خود را چندان از مرگ دور نمی‌دید.

از این روی روایت گزنفون درباره مرگ کوروش بزرگ در سالمندی، قابل تأمل می‌شود. شباهت نوشته‌های گرنفون با روایات ایرانی درباره کیخسرو و همچنین شباهت کیخسرو به کوروش بزرگ، موضوع را جالب توجه‌تر می‌کند. همچنین گزارش استرابون با نوشته گزنفون همخوانی دارد.

البته یک احتمال وجود دارد که آرامگاه پس از مرگ کوروش ساخته شده باشد که این هم نشان می‌دهد قطعا پیکر کوروش بزرگ در دسترس بوده است که برای او آرامگاه ساخته‌اند.

پس وجود این آرامگاه نشان می‌دهد پیکر کوروش بزرگ پس از مرگ در پاسارگاد بوده است و اعتبار بیشتری از منابعی دارد که سالها پس از کوروش بزرگ نگارش یافته‌اند.

از این روی تردید جدی درباره مرگ کوروش بزرگ در جنگ ایجاد می‌شود.

چرا کوروش باید شخصا در جنگ حاضر می‌شد؟!

درباره حضور شخص کوروش بزرگ در جنگ‌های پایانی باید بررسی‌های جدی صورت گیرد. 

پرسش آنجاست، در حالی که کوروش بزرگ خود را نزدیک مرگ می‌دید و برای خود آرامگاه ساخته بود، چرا در دوران سالخوردگی خودش به جنگ رفت؟! آن هم جنگ با اقوم گمنام (داهه یا ماساگت) در فواصل دور!

این در حالی است که با توجه به اسناد و کتیبه‌های معتبر در می‌یابیم که کوروش شخصا در برخی از فتوحات مهم حضور نداشته است.

برای مثال می‌دانیم که کوروش شخصا برای فتح شهر بابل حضور نیافت و به نظر می‌رسد نهایتا تا اوپیس ارتش را همراهی کرد. یکی از فرماندهان ارتش کوروش بزرگ یعنی اوگبرو مامور فتح شهر بابل شد (رویدادنامه نبونئید، ستون 3 بندهای 15 و 16).

آیا داستان کشته شدن کوروش بزرگ در جنگ با دوران کوروش یکم آمیختگی دارد؟

پرسش آنجاست که چرا برخی از منابع درباره کشته شدن او در جنگ و حتی نرسیدن پیکر او به قلمرویش سخن گفته‌اند؟! در حالی که شواهد گوناگون، مرگ طبیعی کوروش بزرگ در دوران سالخوردگی را محتمل‌تر نشان می‌دهند.

می دانیم نام پدر بزرگ کوروش بزرگ هم کوروش بوده است و مشهور به کوروش یکم است. احتمال آمیختگی داستان زندگی این دو شخصیت همنام در دوران باستان بسیار محتمل است. 

آثاری از کوروش یکم (پدربزرگ کوروش بزرگ) به دست آمده است و احتمالا او از هم پیمانان پادشاهان ماد بوده است.

مهر کوروش یکم (پدر بزرگ کوروش بزرگ)

نقشی که در این مهر ترسیم شده، سواری جنگجو را نشان می‌دهد که دشمنان را مغلوب کرده است. بر اساس این مهر می‌توان گفت کوروش یکم در جنگ خود را نیرومند می‌دانسته است و به عبارتی او مرد جنگی بوده است. برای همین حضور او در مناطق شرقی برای شرکت در جنگ‌ها دور از ذهن نیست.

این پرسش را می‌توان مطرح کرد که آیا گزارش کشته شدن کوروش بزرگ در جنگ با دوران کوروش یکم آمیختگی دارد؟ یعنی کوروش یکم با همپیمانی پادشاهان ماد در جنگ با یکی از اقوام سکایی کشته شده است و بعدها به دلیل تشابه اسمی، داستان جنگ پایانی او را درباره کوروش بزرگ نقل کردند؟

هیچ بنایی وجود ندارد که قاطعانه بتوان گفت آرامگاه کوروش یکم است. بر خلاف آرامگاه پاسارگاد که شواهد زیادی نشان می‌دهد آرامگاه کوروش بزرگ است.

هنوز نمی‌توان نتیجه قطعی گرفت ولی با پژوهش‌های بیشتر در حوزه باستان‌شناسی و پیدا شدن آثار بیشتر، شاید بتوان درباره زندگی کوروش یکم بیشتر اطلاعات به دست آورد و به پاسخ دقیق تری درباره این پرسش‌ها رسید.

سخن پایانی

کوروش بزرگ در حوالی سال ۵۲۹ و ۵۳۰ پیش از میلاد از دنیا رفت و در پاسارگاد آرام گرفت. 

درباره حضور شخص کوروش بزرگ در جنگ پایانی تردیدهای جدی وجود دارد چراکه با توجه به کتیبه‌های معتبر در می‌یابیم که کوروش شخصا در برخی از فتوحات مهم حضور نداشته است و سوال آنجاست که چرا کوروش بزرگ در دوران سالخوردگی باید شخصا در جنگ با اقوم گمنام آن هم در فواصل دور حضور می‌یافت؟

وجود آرامگاه کوروش بزرگ در پاسارگاد نشان می‌دهد برنامه ریزی خاصی برای ساخت آن صورت گرفته بود و کوروش بزرگ خود را چندان از مرگ دور نمی‌دید. از این روی روایت گزنفون درباره مرگ کوروش بزرگ در دوران سالخوردگی، قابل تأمل می‌شود.

بن‌مایه‌ها و یاری‌نامه‌ها: 

– استرابون (۱۳۸۱). جغرافیای استرابو: سرزمین های زیر فرمان هخامنشیان. ترجمه همایون صنعتی زاده،نشر بنیاد موقوفات ایرج افشار، تهران.

– کتزیاس (١٣٨٠). خلاصه تاریخ کتزیاس از کوروش تا اردشیر (معروف به خلاصه فوتیوس). ترجمه کامیاب خلیلی. تهران: کارنگ.

– گزنفون (١٣٨٩). زندگی کوروش (تربیت کوروش) [مشهور به کوروش نامه]. ترجمه ابوالحسن تهامی. تهران: نگاه.

– هرودوت (١٣٨٩). تاریخ هرودوت. ترجمه مرتضی ثاقب فر. تهران: اساطیر.

– Arrian of Nicomedia. “Alexander and the tomb of Cyrus”. translate by Aubrey de Sélincourt . Livius.

دیدگاه شما:



به کار گیری یا روگرفت از نوشته‌های این پایگاه تنها پس از پذیرش قوانین پایگاه امکان پذیر است: قوانین پایگاه خِرَدگان
توسعه نرم افزاری: مجید خالقیان
بررسی مرگ طبیعی کوروش بزرگ در دوران سالخوردگی
خِرَدگان