آثارالباقیه
با توجه به پژوهشهای شاهنامه پژوهان و منابع تاریخی میتوان گفت کیخسرو در شاهنامه بیشترین آمیختگی را با کوروش بزرگ دارد. هنگام بررسی موضوع کوروش بزرگ در شاهنامه نباید فراموش کنیم که فردوسی پس از تهاجمات بزرگ به ایران و سلطه آنها بر ایرانیان، شاهنامه را سرود، در شرایطی که منابع باستانی زیادی نابود شده بودند. بخشهای زیادی از شاهنامه حاصل آمیختگی تاریخ و اساطیر است. با این حال داستانهای شبیه به هخامنشیان در شاهنامه دیده میشوند (به ویژه در قالب داستانهای کیانیان). این در حالی است که ابوریحان بیرونی در یک جدول از یکسانی کوروش و کیخسرو میگوید. تعجب آور است که برخی اسکندر پسر داراب در شاهنامه را بدون چون و چرا همان الکساندر مقدونی میدانند اما کوروش را کیخسرو نمیدانند!
چنین جشن فرخ از آن روزگار، به ما ماند از آن خسروان یادگار... در بسیاری از منابع تاریخی و ادبی ما به شکل یک پادشاه ترسیم و داستانهای دلکشی هم درباره نوروز گفته شده است. در آثارالباقیه ابوریحان بیرونی و شاهنامه فردوسی و کتابهای دیگر، نوروز را به جمشید نسبت دادهاند.
ابوریحان بیرونی، کوروش در نوشتههای اهالی مغرب را با کیخسرو تطبیق داده است. در جاهای دیگر به نقل از روایات مسیحیان کوروش را عامل بهمن خوانده و در یکی از جداول که بر اساس دیگر منابع تدوین کرده است، کوروش و اسکندر در جدول پادشاهان بابل و کلده آمدهاند. گویا ریشه چنین پندارهایی به دلیل آن است که نام پادشاهانی که لقب پادشاه بابل و کلده را داشتند آمده است و قطعا حوزه قلمروی برخی از آنها فراتر از بابل هم بوده چرا که نام اسکندر هم در این جدول آمده است. اینکه کوروش در نوشتههای اهالی مغرب با کیخسرو تطبیق داده شده است از تحلیلهای خود ابوریحان بیرونی است ولی موضوع کوروش عامل بهمن را صرفا از منابع مسیحی نقل قول کرده است.
کوروش بزرگ در منابع ایرانی جایگاه قابل توجهی دارد. منابع باستانی ایرانی تاثیر مهمی در نمایان ساختن چهره واقعی کوروش بزرگ داشتند. آثار باستانی و کتیبههای به جا مانده از دوران باستان بسیار معتبرتر از منابع دیگر مانند منابع یونانی هستند. بر خلاف ادعای کوروشستیزان، در بسیاری از منابع ایرانی پس از اسلام که ارزش تاریخی دارند، نام کوروش آمده و از این پادشاه خوشنام به نیکی یاد شده است. پس اینکه گفته شود ایرانیان تا پیش از خاندان پهلوی کوروش بزرگ را نمیشناختند کاملا اشتباه است. هرچند در منابع پس از اسلام اشکالات تاریخی دیده میشود. این موضوع با توجه به تحولات تاریخی و همچنین نابودی دادهها و منابع پیش از اسلام طبیعی است. حتی پس از تهاجم الکساندر هم منابع زیادی نابود شدند. ما نباید دانستههای علمی امروزی خود را که حاصل پژوهشهای مدرن و دقیق پس از پیدا شدن آثار باستانی فراوان است را به دوران کهن فرافکنی کنیم.
انتقادهایی به موضوع کوروش و کیخسرو مطرح شده است که برخی از آنها قابل تامل می باشند و برخی از آنها هم صرفا تخریب گرایانه هستند. برخی از منتقدان میگویند که کیخسرو پیش از کوروش بزرگ بوده است در صورتی که کیخسرو یک شخصیت اسطورهای است و اگر بخواهیم برای یک شخصیت اسطورهای زمان دقیق تعیین کنیم کار بیهودهای انجام دادهایم. اساسا این اشتباه است که بخواهیم شاهنامه را با دید صرفا تاریخی نگاه کنیم بلکه شاهنامه دارای داستانهای اسطورهای است که به مرور آمیختگیهایی با تاریخ داشتهاند. همچنین بر خلاف ادعای برخی از افراد، ابوریحان بیرونی به شباهت کوروش و کیخسرو تردید نداشته است و یکسان بودن کوروش و کیخسرو به هیچ وجه دیدگاه یونانیان و رومیان نبوده بلکه خود ابوریحان بیرونی توضیحاتی به جدول افزوده است. پیش از آن ابوریحان بیرونی صرفا نقل قولی از منابع مسیحی کرده که کورش عامل بهمن بوده است. اما درباره شباهت کوروش و کیخسرو خود ابوریحان توضیح خود را نوشته است نه آنکه نقل قول کند.