تاریخ و فرهنگ ایران زمین

پاسخ به منتقدان موضوع کوروش و کیخسرو

انتقادهایی به موضوع کوروش و کیخسرو مطرح شده است که برخی از آنها قابل تامل می باشند و برخی از آنها هم صرفا تخریب گرایانه هستند. برخی از منتقدان می‌گویند که کیخسرو پیش از کوروش بزرگ بوده است در صورتی که کیخسرو یک شخصیت اسطوره‌ای است و اگر بخواهیم برای یک شخصیت اسطوره‌ای زمان دقیق تعیین کنیم کار بیهوده‌ای انجام داده‌ایم. اساسا این اشتباه است که بخواهیم شاهنامه را با دید صرفا تاریخی نگاه کنیم بلکه شاهنامه دارای داستان‌های اسطوره‌ای است که به مرور آمیختگی‌هایی با تاریخ داشته‌اند. همچنین بر خلاف ادعای برخی از افراد، ابوریحان بیرونی به شباهت کوروش و کیخسرو تردید نداشته است و یکسان بودن کوروش و کیخسرو به هیچ وجه دیدگاه یونانیان و رومیان نبوده بلکه خود ابوریحان بیرونی توضیحاتی به جدول افزوده است. پیش از آن ابوریحان بیرونی صرفا نقل قولی از منابع مسیحی کرده که کورش عامل بهمن بوده است. اما درباره شباهت کوروش و کیخسرو خود ابوریحان توضیح خود را نوشته است نه آنکه نقل قول کند.


بیرونی به شباهت کوروش و کیخسرو تردید نداشته است

نویسنده: مجید خالقیان (دانش آموخته کارشناسی ارشد تاریخ، دانشگاه تهران)

پس از انتشار مطالبی درباره شباهت کیخسرو در شاهنامه به کوروش بزرگ توسط پایگاه خِرَدگان، هم‌میهنان گرامی استقبال نسبتا خوبی از چنین نوشتارهایی کردند و در گسترش این مطالب ما را یاری نمودند. در آن مطالب به منابع ارزشمندی همانند آثارالباقیه ابوریحان بیرونی استناد شد و همچنین به پژوهش‌های یکی از برترین شاهنامه‌پژوهان جهان یعنی دکتر جلال خالقی مطلق اشاره شد (نگاه کنید به: کوروش بزرگ در شاهنامه فردوسی)

ولی از سوی دیگر باز هم شاهد واکنش برخی دوستان و همچنین برخی از تخریب‌گرایان بودیم. انتقاد برخی از دوستان بسیار قابل تأمل بود و باعث شد تا ما مطالبی در پاسخ به این انتقادات تهیه کنیم تا فضا برای نقد و گفتگوی بیشتری باز شود.

اما واکنش‌های دیگری هم وجود داشت که متأسفانه با تحریف منابع همراه بود، از این رو، گویا گویندگان چنین مواردی بیشتر قصد تخریب داشتند.

مهم‌ترین واکنش به موضوع ابوریحان بیرونی صورت گرفت. می‌دانیم که در یکی از جدول‌های آثارالباقیه بیرونی صراحتا نوشته است: «کورش که کیخسرو است» و این موضوع مورد توجه ما قرار گرفت.

اما برخی واکنش‌هایی را نشان دادند که گویا ناشی از عدم آشنایی آنها با  آثارالباقیه و همچنین عدم مطالعه دقیق آن بخش آثارالباقیه است. این دوستان می‌گفتند ابوریجان بیرونی اصلا به این جدول اعتماد ندارد!!! و به بخش‌های پیش از آن اشاره کردند!!

کاش حداقل یک بار مطلب «کوروش در شاهنامه فردوسی» پایگاه خردگان را مطالعه می‌کردند و می‌دیدند اتفاقا در آن مطلب به تردیدهای ابوریجان بیرونی هم اشاره شده است! (نگاه کنید به: بررسی تردیدهای ابوریحان بیرونی درباره جدول صفحه ۱۵۲ آثارالباقیه )

نکته مهم آنجاست که ابوریحان بیرونی به شباهت کوروش و کیخسرو تردید نداشته، بلکه به تعداد پادشاهان، ترتیب، نام‌ها و از این دست موارد تردید داشته است. برخلاف واکنش این منتقدان، ابوریحان بیرونی در این جدول به شباهت‌هایی که آورده است، اعتماد بیشتری دارد.

از سوی دیگر کوروش ستیزان به صفحات قبلی آثارالباقیه استناد می‌کنند و میگویند ابوریحان بیرونی باور داشته است که کورش عامل بهمن بر بابل بوده است! در صورتی که در آن بخش ابوریحان صرفا از یک منبع دیگر نقل قول کرده است.

در ادامه سعی می‌کنیم که به برخی از انتقادها به موضوع کوروش و کیخسرو پاسخ دهیم. پیشنهاد می‌کنیم که حتما مطالبی که برای دانش بیشتر معرفی شدند را مطالعه بفرمایید تا موضوع به صورت کامل حل و فصل شود.

بیرونی به شباهت کورش و کیخسرو تردید نداشته است

آیا کیخسرو پیش از کوروش بوده است؟

از نقدهای قابل تامل درباره موضوع کوروش و کیخسرو این بود که برخی از منتقدان می‌گفتند که کیخسرو پیش از کوروش بزرگ بوده است و ربطی به کوروش و هخامنشیان ندارد. با احترام به گفته این عزیزان، اشکال گفته آنها عدم توجه به ماهیت اسطوره‌ها می‌باشد.

پیش از هر چیز باید توجه داشته باشیم که کیخسرو یک شخصیت اسطوره‌ای است که آمیختگی‌هایی با اشخاص تاریخی و در رأس آنها کوروش بزرگ داشته است (بیشترین آمیختگی را با کوروش بزرگ داشته است). اگر بخواهیم برای یک شخصیت اسطوره‌ای زمان دقیق تعیین کنیم کار بیهوده‌ای انجام داده‌ایم. اساسا این اشتباه است که بخواهیم شاهنامه را با دید صرفا تاریخی نگاه کنیم بلکه شاهنامه دارای داستان‌های اسطوره‌ای است که به مرور آمیختگی‌هایی با تاریخ داشته‌اند.

همچنین توجه داشته باشیم که در بررسی «کَوی‌هَئوسروه» در اوستا و «کیخسرو» در شاهنامه باید به تفاوت‌ها توجه داشته باشیم. آنچه مورد توجه ما در موضوع «کوروش و کیخسرو» می‌باشد، «کیخسروی شاهنامه» است و نه «کَوی‌هَئوسروه در اوستا». ریشه تاریخی کَوی‌هَئوسروه به طور کامل نه تایید شده و نه رد شده است ولی کیخسرو در شاهنامه به مرور با آمیختگی‌های فراوان، چهره‌ای اسطوره‌ای پیدا کرده است. بنابراین یکی در اوستا ذکر شده و چه بسی ریشه تاریخی داشته است (هرچند قطعی نیست) و دیگری در شاهنامه ذکر شده که به دلیل نابودی آثار فراوان و آمیختگی، حالت اسطوره ای بیشتری نسبت به کَوی‌هَئوسروه پیدا کرده است. آشکارا می‌توان گفت شخصیتی با شرایط «کیخسروی شاهنامه» در تاریخ وجود نداشته است که قلمرو، کردوکارهایی نظیر او داشته باشد.

می‌دانیم که زمان سروده شدن شاهنامه بسیار با زمان گردآوری اوستا فاصله داشته است و آن کیخسرویی که در شاهنامه – و احتمالا پیش از آن در خدای‌نامه‌ها و داستان‌های ایرانی- بوجود آمد را نمی‌توان عیناً یکی از شخصیت‌های اوستا دانست بلکه حاصل حافظه جمعی مردمان می‌باشد که با روایت‌های چند شخص تاریخی و داستانی آمیخته شده است.

لازم به ذکر است که برخی سوسروس در متون هندی را می‌خواهند به کیخسرو ربط دهند که هیچ ربطی به هم ندارند. صرفا شباهت نام چیزی را نشان نمی‌دهد. سوسروس نه آمیختگی با کوی‌هَئوسروه و نه ریشه یکسان با او دارد (برای دانش بیشتر نگاه کنید به: آیا کیخسرو پیش از کوروش بوده است؟)

آیا یکسان بودن کوروش و کیخسرو دیدگاه یونانیان و رومیان است؟

برخی از منتقدان تفاوت شمال افریقا با روم و یونان را نمی دانند!!

می دانیم «کورش که کیخسرو است» از توضیحات ابوریحان بیرونی برای حدولی است که بر اساس منابع اهالی مغرب تنظیم کرده است. در ادامه مفصل توضیح می‌دهیم که اساسا ابوریحان در این بخش صرفا نقل قول نکرده و توضیحاتی به آن افزوده است.

اما یکی از واکنش‌های غیر علمی و سطحی نگرانه این بود که می‌گفتند، این ادعا که کورش همان کیخسرو باشد، دیدگاه یونانیان و ر‌ومیان بوده که ابوریحان خود آن را قبول نکرد!!! هر کس با منابع یونانی و ر‌ومی آشنا باشد می‌داند که شخصیت‌های حماسی و اسطوره‌ای ایرانیان چندان برای یونانیان و ر‌ومیان شناخته شده نبودند! در کدام منبع یونانی یا ر‌ومی نام کیخسرو آمده است؟! بر چه اساس می‌گویند شباهت کیخسرو و کوروش در منابع یونانی و ر‌ومی آمده است؟!

در این بخش آثارالباقیه منظور از مغرب، شمال افریقا است و آوای نام‌های جدولی که بیرونی آورده است، با آن چیزی که در منابع یونانی و ر‌ومی آمده است، تفاوت دارد. در آثارالباقیه بارها از یونانیان و ر‌ومیان صراحتا یاد شده است (برای مثال ن.ک: بیرونی، ۱۳۸۹: ص ۲۹۵) و مشخص می‌شود منظور از اهالی مغرب در اینجا یونانیان و ر‌ومیان نیست چرا که اگر منظور یونانیان و رومیان بود در اینجا هم صراحتا واژه های «یونانیان» و «رومیان» را می آورد. پس اینکه گفته شود چنین ادعایی را یونانیان و ر‌ومیان کرده‌اند، کاملا اشتباه است و ناشی از عدم آشنایی با منابع گوناگون از جمله منابع یونانی، رومی و آثارالباقیه می‌باشد.

تحریف آثارالباقیه توسط کوروش ستیزان

برخی از منتقدان که ما را به دروغ پردازی متهم می‌کنند (در صورتی که خودشان سابقه دروغ پردازی آشکار دارند) اینطور القا کردند که ابوریحان بیرونی صرفا این موضوع که کوروش همان کیخسرو بده را نقل قول کرده و اصلا خود ابوریحان بیرونی این موضوع را قبول نداشته است!!! آنها می گویند در آثارالباقیه نوشته شده که کورش عامل بهمن بر بابل بوده است!

می دانیم ابوریحان بیرونی در کتاب آثارالباقیه مطالب گوناگونی از منابع اقوام و ملل گوناگون گردآوری کرده و در کتاب خود نوشته است. این کار در آن زمان بسیار کار ارزشمند و طاقت فرسایی بوده است.

اما در نوشته‌های کوروش‌ستیزان کاملا فرافکنی و تحریف آثارالباقیه دیده می‌شود چرا که در واقع آن چیزی که ابوریحان بیرونی نقل قول کرده است همان است که کورش عامل بهمن بوده و اینکه «کوروش همان کیخسرو است» اتفاقا از توضیحات ابوریحان است.

مشخص است که این به اصطلاح منتقدان،  آثارالباقیه را دقیق مطالعه نکردند و برای رسیدن به اهداف خود فرافکنی کردند.

قضیه «کوروش دست نشانده بهمن اردشیر» چیست؟

در بخشی از آثارالباقیه روایتی نقل شده که کوروش عامل بهمن بوده است. این موضوع را ابوریحان در بحث «نسخ تورات» آورده است.

ابوریحان می‌نویسد:

نسخه‌ای که نزد نصاری می‌باشد تورات سبعین نام دارد و شرح این قصه آنست که:

«چون بخت‌نصر به بیت المقدس دست یافت و آنجا را خراب کرد طایفه‌ای از یهود جلای وطن کردند و به پادشاه مصر پناهنده شدند و در کنف او اقامت جستند…. بیت المقدس را کورش که عامل بهمن بر بابل بود ساخته بود و عمارت شام را به حال نخستین بر گردانیده بود… پس بنی اسرائیل به قصد خروج از مصر با جمعی از مقربان ملک که شاه به بدرقه یهودیان فرستاده بود پیروز شدند و بطلمیوس گفت که مرا به شما نیازی است… و آن این است که یک نسخه از کتابتان تورات به من بخشید…»

… و این همان نسخه است که نزد نصاری است و این نسخه به گفته ایشان تبدیل و تحریف نیافته… یهود این حکایت را باور نمی‌دارد و می‌گویند در نقل تورات مکره و مجبور بودیم… (بیرونی، ۱۳۸۹: صص ۲۹ – ۳۰).

در اینجا به دلیل طولانی نشدن متن، فقط پاره‌هایی از آثارالباقیه را آوردیم که امیدواریم خوانندگان خود به اصل کتاب مراجعه کنند و متن کامل را بخوانند. می‌بینیم که ابوریحان دارد درباره یکی از نسخ تورات که نزد نصاری می‌باشد و تورات سبعین سخن می‌گوید و روایت مسیحیان درباره چگونگی نگارش آن را ذکر می‌کند. در آخر هم نوشته است که یهودیان حکایت را باور ندارند. از متن اینچنین برداشت می‌شود «کورش عامل بهمن بوده» هم در همان روایات مسیحی آمده است. از این اشاره مهم می‌فهمیم اینکه کوروش عامل بهمن اردشیر بوده و در برخی از منابع دیگر پس از اسلام هم آمده احتمالا ریشه در روایات مسیحی دارد.

پس آشکار می‌شود اینکه کورش عامل بهمن بوده از منابع دیگر هستند که ابوریحان گردآوری کرده و خلاصه‌ای از نوشته‌ها را آورده است.

در یکی از جداول آثارالباقیه کوروش و اسکندر در جدول ملوک کلده آمده‌اند. ابوریحان بیرونی در آغاز فصل مروبط به این جداول اذعان کرده است که جداول را عینا از منابع دیگر نقل کرده است و از تفاوت این منابع با منابع مسیحی و یهودی گفته است. گویا ریشه چنین پندارهایی به دلیل آن است که نام پادشاهانی که لقب پادشاه بابل و کلده را داشتند آمده است و قطعا حوزه قلمروی برخی از آنها فراتر از بابل هم بوده چرا که نام اسکندر هم در این جدول آمده است.

آشکار است که اصل موضوع از منابع دیگر است که ابوریحان گردآوری کرده است. البته قطعا منابع مهم و قابل تاملی هستند. طبیعی است که بابلیان چه پادشاهان هخامنشی و چه اسکندر را پادشاه بابل می‌دانستند. بابل یکی از مراکز اصلی شاهنشاهی هخامنشی بوده است (برای دانش بیشتر نگاه کنید به: کوروش بزرگ در آثارالباقیه ابوریحان بیرونی).

آیا ابوریحان «کورش که کیخسرو است» را فقط نقل قول کرده است؟

در بحث کوروش و کیخسرو قضیه بسیار متفاوت است. پیش از جدول این بخش که بر اساس گفته‌های اهالی مغرب آماده شده ابوریحان نوشته است:

[اهالی مغرب] از فریدون که نزد آنان یافول نام دارد شروع کرده‌اند (همان: ص ۱۵۱).

سپس در جدول می‌نویسد: «یافول که فریدون است» (همان). پس مشخص می‌شود «که فریدون است» تحلیل ابوریحان بیرونی می‌باشد نه آنکه در اقوال اهالی مغرب آمده است.

در ادامه می‌نویسد: «کورش که کیخسرو است» (همان: ص ۱۵۲) باز هم معلوم می‌شود که یکسانی کوروش و کیخسرو تحلیل ابوریحان است نه آنکه اهالی مغرب آورده باشند و ابوریحان بیرون تشخیص داده روایات کورشی که در اقوال اهالی مغرب آمده به کیخسرو که در گفته‌های ایرانی آمده نزدیک است. ما امروز می‌دانیم که روایات کیخسرو در شاهنامه به روایاتی که درباره کوروش در منابع باستانی آمده شباهت دارد.

تردیدی نیست که ابوریحان بیرونی نام‌هایی که در کتب اهل مغرب آمده است را با پادشاهانی که در داستان‌های ایرانی آمده، تطبیق داده است. با توجه به نوشته‌های ابتدای همین جدول، مشخص می‌شود که بیرونی میخواسته است درباره جدولی که در کتب اهل مغرب آمده است، روشنگری کند. پس صرفا نقل قول نکرده است بلکه توضیحاتی را به آن افزوده است و ابتدای جدول هم به روشنی این موضوع را گفته است.

آیا ابوریحان بیرونی به شباهت کوروش و کیخسرو تردید داشته است؟

نکته مهم آنجاست که ابوریحان بیرونی به شباهت کوروش و کیخسرو تردید نداشته، بلکه به تعداد پادشاهان، ترتیب، نام‌ها و از این دست موارد تردید داشته است. همانطور که بیرونی نوشته است: «ولی با آنچه ما می‌دانیم از حیث عدد ملوک و نام‌های ایشان و مدت پادشاهی و اخبار در دیگر احوال ایشان اختلاف دارد» (بیرونی، ۱۳۸۹: ص ۱۵۱). می‌بینیم که بیرونی هیچ کجا ننوشته است که به شباهت کوروش و کیخسرو تردید دارد و هر کس آن بخش را بخواند و با تاریخ‌پژوهی دوره پس از اسلام آشنا باشد می‌داند که اتفاقا بیرونی به شباهت‌هایی که در این جدول آورده، اعتماد بیشتری دارد.

باید توجه داشت که تردید کلی بیرونی از نظر ترتیب و تعداد پادشاهان درباره این جدول منطقی است به ویژه با توجه به شرایط زمانی که در آن زندگی می کرده است؛ شرایطی که اسناد فراوانی نابود شده بودند و تاریخ و اسطوره در داستان‌های ایرانی آمیخته شده بودند. این تردید در آن زمان کاملا منطقی بوده است. البته تا پیش از پادشاهان هخامنشی در این جدول کمی ابهام وجود دارد و تردید بیرونی هم طبیعی است همانطور که بیرونی در نکته‌ای قابل تأمل می نویسد: «ملوک ایران را باعمال ایشان در بابل روی هم رفته نام برده‌اند» (همان). همچنین تردید بیرونی درباره مدت فروانروایی هم قابل تأمل است.

اما همین جدول حداقل درباره ترتیب پادشاهان هخامنشی با توجه به آثار باستانی، سکه‌ها و کتیبه‌هایی که از سراسر جهان (از آسیای مرکزی گرفته تا مصر) در قرون اخیر به دست آمده‌اند و رمزگشایی شدند، اتفاقا یکی از دقیق‌ترین جدول‌ها از نظر ترتیب پادشاهان در آثارالباقیه بیرونی است. به همین دلیل است که باید سپاس‌گزاری ویژه‌ای از بیرونی بکنیم که از این جدول غافل نشده است.

نکته مهم که مورد بحث ما می‌باشد این است که برخلاف واکنش کوروش‌ستیزان، بیرونی در این جدول به شباهت‌هایی که آورده است، اعتماد بیشتری دارد به طوری که در جایی می‌نویسد: «اخشویوش بن دارا که خسرو اول باشد» که بدون تردید منظور همان خشایارشای بزرگ است اما جالب آنکه برای خشایارشای دوم از نام اخشویوش استفاده نمی‌کند بلکه از نام خسرو دوم بهره می‌برد.

بیایید با هم بخشی از این جدول که مرتبط با پادشاهان هخامنشی است را نگاه کنیم:

یکی از جالب ترین جدول ها از نظر ترتیب پادشاهان هخامنشی در آثارالباقیه بیرونی

همانطور که می‌بینید همین جدولی که بیرونی به ترتیب پادشاهان آن تردید داشته است با توجه به آثار باستانی، سکه‌ها و منابع گوناگون یکی از دقیق ترین ترتیب‌ها درباره پادشاهان هخامنشی است! حتی این جدول بسیار دقیق تر از جدول دیگری است که در صفحات پیشین درباره پادشاهان بابل آمده و نام پادشاهان هخامنشی در آن به چشم می خورد (بیرونی، ۱۳۸۹: ص ۱۳۰). در این جدول حتی به پادشاهانی که مدت کمی فرمانروایی کردند اشاره شده است؛ همانند خشایارشای دوم (در جدول با نام خسرو دوم آمده است) و همچنین سغدیانوس و ارشک (در جدول با نام ارسیس) آمده است. اشاره بیرونی به قورس در کنار قمبوزس هم ارتباط با گئومات و کمبوجیه دارد و شاید صرفا در اینجا جابه جایی رخ داده باشد. البته نام داریوش دوم هخامنشی در این جدول نیامده است و داریوش بزرگ با نام دارای ثانی خوانده شده است چرا که پیش از آن به داریوش مادی پیش از کوروش بزرگ اشاره شده است. به نظر می‌رسد، این داریوش مادی همان گوبارو است چرا که در رویدادنامه نبونئید اینچنین آمده است:

کوروش شادباش ها به همه شهرها در (سرزمین) بابل فرستاد. گوبارو، فرماندارش را به (نیابت) فرمانداری در (سرزمین) بابل گماشت (رویدادنامه نبونئید، ستون ۳، بند ۲۰ ترجمه ارفعی، ۱۳۸۹: ص ۱۵).

به نظر می رسد این گوبارو همان است که در کتاب دانیال (باب ۶) با نام داریوش مادی از او یاد می‌شود (ن.ک: Schmitt, 2012). شاید نام داریوش برای گوبارو یک نام شاهی بود، موضوعی که در شاهنشاهان هخامنشی هم دیده می‌شود به طوری که نام اصلی آنها چیز دیگری بوده و وقتی شاهنشاه می‌شدند، یک نام شاهی مانند داریوش برای خود بر می‌گزیدند.

به راستی باعث شگفتی است که بیرونی در آن دوران این جدول را تنظیم کرده است؛ هرچند کاستی‌هایی هم در آن دیده می‌شود اما تنظیم چنین جدولی در آن شرایط زمانی کار قابل توجه می‌باشد. از آن جالب تر این است که بیرونی به شباهت‌های شخصیت‌های داستان‌های ایرانی به پادشاهانی که در این جدول آمده، پی برده بود.

پیش از این در مطالب گوناگون به آمیختگی تاریخ و اسطوره در نزد ایرانیان به ویژه ایرانیان پس از اسلام اشاره شد و توضیح داده شد که چه اتفاقی افتاد که کیانیان بیشترین آمیختگی را با مادها و هخامنشیان پیدا کردند.

درباره کَوی‌هَئوسروه یعنی شخصیتی در اوستا که او را مرتبط با «کیخسروی شاهنامه» می‌دانند، توضیح داده شد و مورد بررسی قرار گرفت که آیا می‌توان وجود کَوی‌هَئوسروه و به طور کلی کَوی‌ها را از نظر تاریخی به اثبات رساند یا خیر (نگاه کنید به: آیا کیخسرو پیش از کوروش بوده است؟).

دشواری‌های پژوهش در زمان ابوریحان بیرونی

برای ما که در عصر ارتباطات قرار داریم و پس از سالیان سال تلاش و پژوهش دانشمندان، پس از رمزگشایی خطوط باستانی، به وجود آمدن چندین و چند ترجمه از کتیبه‌ها و متون باستان، پس از یافت شدن سکه‌های باستانی از زیر خاک، تاریخ نگاری دوران باستان ساده‌تر و دقیق‌تر شده است. ما با داشتن ترجمه‌های گوناگون از استوانه کوروش، رویدادنامه نبونئید، کتیبه بیستون و… نام کوروش را با صورت باستانی‌اش شناخته‌ایم و از رویدادهای زندگی کوروش با کمک تاریخ، باستان‌شناسی، زبان‌شناسی، جامعه‌شناسی و… آشنا شده‌ایم. آیا مردمان کهن نیز چنین شرایطی داشتند؟!

امروز ما با داشتن سکه‌های پادشاهان گوناگون و روایات اقوام و ملل گوناگون به راحتی می‌‌توانیم نام پادشاهان را و ترتیب آنها را استخراج کنیم. آیا مردمان کهن چنین شرایطی داشتند؟! از این رو در ارزیابی خود باید بسیاری از جوانب را در نظر بگیریم.

ابوریحان در جایی می‌نویسد:

من تاریخ پادشاهان بابل را از آغاز شاهی بختنصر اول تا به مرگ اسکندر بنّاء که تاریخ ایشان تمام شد و نوبت به بطالسه رسید بدست آوردم و مدت هر یک از ایشان را در این جدول تصحیح کردم هرچند که نتوانستم نام های ملوک را از راه سماع تصحیح کنم و فقط هیئات حروف نام های ایشان را در این جدول نقل نمودم و جدول این است (بیرونی، ۱۳۸۹: ص ۱۲۹).

این خود نشان دهنده دشواری‌های فراوان پژوهش در آن زمان است. ولی امروز ما با یک جستجوی ساده نام‌ها و خوانش آنها را به راحتی به دست میاوریم.

سخن پایانی

بر خلاف ادعای برخی از افراد، ابوریحان بیرونی به شباهت کوروش و کیخسرو تردید نداشته است و یکسان بودن کوروش و کیخسرو به هیچ وجه دیدگاه یونانیان و رومیان نبوده بلکه خود ابوریحان بیرونی توضیحاتی به جدول افزوده است. پیش از آن ابوریحان بیرونی صرفا نقل قولی از منابع مسیحی کرده که کورش عامل بهمن بوده است. اما درباره شباهت کوروش و کیخسرو خود ابوریحان توضیح خود را نوشته است نه آنکه نقل قول کند.

درباره وجود شخصیت مستقلی مانند کیخسروی شاهنامه که بر شرق و غرب دنیا حکمرانی می کرده باید با تردید نگاه کرد. با توجه به آثار باستانی فراوان از هخامنشیان، از آسیای مرکزی و روسیه گرفته تا مصر، کسی به وجود تاریخی هخامنشیان تردید ندارد. اما آیا چنین شرایطی برای کیانیان یا کَوی‌ها وجود دارد؟!

با توجه به همین موارد است که بارها تأکید شده است که در تاریخ‌پژوهی و شاهنامه‌پژوهی نباید نگاه پوزیتیویستی داشته باشم. اسطوره را درک کنیم، آمیختگی زمان در اسطوره را درک کنیم و سپس نتیجه گیری کنیم.

برای مثال اینکه بگوییم هیچ کجا ذکر نشده است که پدر کوروش، سیاوش است، و سپس نتیجه بگیریم که کیخسرو ربطی به کوروش نداشته است!!! نشان دهنده سطح پایین معلومات گوینده چنین سخنانی است چرا که چنین شخصی با اسطوره و آمیختگی زمان در اسطوره‌ها آشنا نیست! بنابراین چنین شخصی نمی‌تواند آمیختگی شخصیت‌های اسطوره‌ای با اشخاص تاریخی را تشخیص دهد. سوالی از گویندگان چنین مواردی مطرح است که آیا در منابع دست اول درباره الکساندر مقدونی جایی ذکر شده است که پدر او داراب پادشاه ایرانی بوده است؟! آیا به این دلیل که در منابع دست اول این موضوع ذکر نشده است، می‌توانیم نتیجه بگیریم که «اسکندر شاهنامه» هیچ ربطی به الکساندر ندارد؟! در صورتی که کاملا مشخص است که «اسکندر شاهنامه» آمیختگی‌هایی با الکساندر مقدونی دارد.

در پایان باید اشاره کرد که ابوریحان بیرونی از پژوهشگرانی بود که سالیان سال پیش با بررسی منابع اقوام و ملل گوناگون به شباهت کوروش و کیخسرو پی برده بود.

بن‌مایه‌ها و یاری‌نامه‌ها:

– خالقیان، مجید (۱۵ آبان ۱۳۹۹). «پاسخ به منتقدان موضوع کوروش و کیخسرو». پایگاه خردگان.

– ارفعی، عبدالمجید (١۳۸۹). فرمان کوروش بزرگ. تهران: مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی (مرکز پژوهش های ایرانی و اسلامی).

– بیرونی، ابوریحان (١۳۸۹). آثارالباقیه. ترجمه اکبر داناسرشت. تهران: امیرکبیر.

– Schmitt, Rüdiger (February 9, 2012). “GOBRYAS“. Encyclopedia Iranica.

تماس با نویسنده:


دیدگاه خود را از راه رایانامه با نویسنده در میان بگذارید:

دیدگاه‌ها


دیدگاه خود را در اینستاگرام در میان بگذارید:

خِرَدگان در تلگرام و اینستاگرام

خط میخی

نویسنده‌های پایگاه

پاسخ به منتقدان موضوع کوروش و کیخسرو
به کار گیری یا روگرفت از نوشته‌های این پایگاه تنها پس از پذیرش قوانین پایگاه امکان پذیر است: قوانین پایگاه خِرَدگان
توسعه نرم افزاری: مجید خالقیان