از آنجایی که درفش کاویانی ریشه در اسطورههای ایرانی دارد، در طول تاریخ با مشخصات گوناگونی تلاش کردند درفشی شبیه به آن چیزی که در داستانها آمده به وجود بیاورند. نشانهایی مانند اختر کاویان در دوران هخامنشیان بسیار مورد توجه بوده است که گویا هنر آن برگرفته از تمدنهای هزارههای پیش از میلاد، مانند تمدنهای شهر سوخته و شوش بوده است. به نظر میرسد، ایرانیان به یاد داستانهای حماسی و اسطورهها درفشی شایسته و ارزنده به وجود میآوردند. بسیار مشهور است که درفش کاویانی را با گوهرها و زیورآلات میآراستند. بنابراین درفش کاویانی دوران ساسانیان درفشی بسیار گران قیمت بوده است. در شاهنامه بارها از درفش کاویانی با عنوان درفش بنفش یاد شده است و در تاریخ طبری ذکر شده است که درفش کاویانی در دوران ساسانیان اندازهای بزرگ داشته است…
نمادهای مردمی در درفش کاویان کم نظیر است چراکه در طول تاریخ بیشتر نمادها در درفش تمدنها، صرفا نماد پادشاهان بوده است ولی درفش کاویانی، آشکارا نمادهای مردمی را در دل خود جای داده است.
از آنجایی که درفش کاویانی ریشه در اسطورههای ایرانی دارد، در طول تاریخ با مشخصات گوناگونی تلاش کردند درفشی شبیه به آن چیزی که در اسطورهها آمده به وجود بیاورند.
چنین مینماید برای آراستن این درفش از هنرهایی که ریشه در تمدنهای هزارههای پیش از میلاد دارند، مانند تمدنهای شهر سوخته و شوش بهره گرفتهاند.
نشانهایی مانند اختر کاویان در دوران هخامنشیان بسیار مورد توجه بوده است و بعدها حتی در دوران سلطه بیگانگان، فرمانروایان محلی تلاش کردند درفش کاویانی را حفظ کنند.
بیشترین شهرت این درفش مربوط به دوره ساسانیان است. آنچه در منابع آمده است درفش کاویانی در این دوران بسیار بزرگ، شکوهمند و با ارزش بوده است.
اما این روزها درفش کاویانی را با رنگهای گوناگون ترسیم میکنند. شاید به آن دلیل که در شاهنامه این درفش ریشه در چرم کاوه آهنگر داشته است رنگهایی مانند چرم برای این درفش در نظر میگیرند. در شاهنامه آمده است که فریدون این درفش را با دیبا و اختر آراست و در داستانها این درفش به درفش فریدون هم مشهور است.
رنگ درفش کاویانی
در شاهنامه بارها از درفش کاویانی با عنوان درفش بنفش یاد شده است.
برای نمونه در جایی اینچنین آمده است:
درفش فروزنده کاویان
بیفگنده باشند ایرانیان
گرامی بگیرد به دندان درفش
به دندان بدارد درفش بنفش
(شاهنامه: ج ۵، ص ۱۱۰)
همچنین در جای دیگر:
کشیدند گوپال و تیغ بنفش
به پیگار آن کاویانیدرفش
چنین گفت هومان که آن اخترست
که نیروی ایران بدان اندرست
درفش بنفش ار به چنگ آوریم
جهان پیش کاوس تنگ آوریم
(همان: ج ۳، ص ۸۶)
فریدون پس از پیروزی بر ضحاک، چرم کاوه را با رنگها و زیورآلات آراست و تبدیل به درفش ایرانیان شد:
بیاراست آن را به دیبای روم
ز گوهر برو پیکر و زرّ و بوم
...
فروهشت ازو سرخ و زرد و بنفش
همی خواندش کاویانی درفش
(همان: ج ۱، صص ۶۹-۷۰)
جنس درفش کاویانی چه بوده است؟
در داستانهای شاهنامه آمده است که درفش کاوه از جنس چرم بوده است؛ چرمی که آهنگران استفاده میکنند. بنابراین بر اساس داستانها درفش کاویانی در ابتدا از جنس چرم آهنگران بوده است.
ولی بعدها با پوستهایی از جنسهای دیگر این درفش را پدید آورند. در تاریخ طبری گفته شده که درفش کاویانی از جنس پوست پلنگ بوده است (طبری، ج ۵، ص ۱۷۳۹).
به نظر میرسد، ایرانیان به یاد داستانهای حماسی و اسطورهها درفشی شایسته و ارزنده به وجود میآوردند. بسیار مشهور است که درفش کاویانی را با گوهرها و زیورآلات میآراستند. بنابراین درفش کاویانی دوران ساسانیان درفشی بسیار گران قیمت بوده است. همواره تلاش میکردند درفش کاویانی را با بهترین پارچهها و پوستها و زیورآلات آماده کنند.
اندازه درفش کاویان چقدر بوده است
آنچه در منابع آماده است درفش کاویانی در دوران ساسانیان اندازهای بزرگ داشته است که در جنگها همراه خود میبردند.
طبری نوشته است که درفش کاویانی هشت ذراع عرض و دوازده ذراع طول داشت (طبری، ج ۴، ص ۱۶۰۰).
اگر هر ذرغ را ۱۰۴ سانتی متر در نظر بگیریم میتوان درفشی با بیش از ۸ متر عرض و طولی نزدیک به ۱۲.۵ متر متصور شد.
ستاره درفش کاویان به چه شکل بوده است؟
آنچه از آثار باستانی به دست آمده اختر کاویان ستارهای چهار پر بوده است که با نقطههایی که احتمالا نماد درخشش ستاره بوده، ترسیم میشده است. با این حال احتمال میرود در دورههای مختلف و با ذوق هنری متفاوت، شمایل گوناگونی برای اختر کاویانی ترسیم میکردند.
بعدها در آثار هخامنشیان و همچنین سکههای فرترکهها (حاکمان محلی پارس در دوران سلوکیان و اشکانیان) این ستاره با شباهت آشکار به همان نقش شهر سوخته دیده میشود.
اختر کاویانی یکی از ماندگارترین نشانها در فرهنگ و تمدن ایرانی بوده است. این ستاره از هزارههای پیش از میلاد در آثار زیادی دیده می شود و هنوز هم محبوبیت در میان ایرانیان دارد.
شمایلی شبیه به اختر کاویانی در لباس سرباز هخامنشیدرفشی که در یکی از سکه های فرترکهها ترسیم شده است
احتمالا از همان سدههای پیش از میلاد داستان کاوه آهنگر و ضحاک در میان ایرانیان فراگیر بوده است. مطمئن هستیم که در دوران هخامنشیان نام جمشید را میشناختند و در گنجینه الواح ایلامی که در پارسه (تخت جمشید) به دست آمده شماری از نامهای اشخاص مانند یمه (ییمه، جم)، یکمه (Yamakka)، یمکشدا (Yamakshedda) به چشم میخورند (یارشاطر، ۱۳۶۸: ص ۴۹۹). پس احتمالا با داستان خیزش کاوه آهنگر علیه ضحاک هم آشنا بودند.
این در حالی است که در آثار مربوط به هزارههای پیش از میلاد انسان یا شاهی که دو مار روی دوشش دارد، دیده میشود و شاید داستان ضحاک و کاوه از هزاره های پیش از میلاد شناخته شده بوده است.
نشانی شبیه به درفش کاویانی در مهر استوانهای، ۲۲۰۰ - ۲۴۰۰ قبل از میلاد، به دست آمده در شوش، مجموعه محسن فروغی (تصویر برگرفته از: مصباح، ۱۳۹۶: ص ۴۷. ماخذ: پرادا ۱۳۸۳، ص ۷۵)
از دوران ساسانیان اثری به دست آمده که یادآور درفش کاویانی است ولی ستاره آن کمی تفاوت دارد:
این احتمال وجود دارد این نماد و نشانِ یکی از حاکمان محلی در دوران ساسانیان باشد به همین دلیل ستاره آن تفاوتهایی داشته است ولی چنین تصویری پیش از هر چیز یادآور درفش کاویانی است؛ ولی با ذوق هنری جدید.
سرانجام درفش کاویانی چه شد؟
درفش کاویانی یک نماد است و هنوز در میان ایرانیان جایگاه قابل توجهی دارد. هرچند هنوز جایگاه باستانی خود را نیافته است.
درفش کاویانی دوران ساسانیان پس از یورش عمر بن خطاب به ایران به دست سپاهیان او افتاد. طبری نوشته است که ضرار بن خطاب درفشی که غنیمت گرفته بود را به قیمت سی هزار فروخت (طبری، ج ۵، ص ۱۷۳۹). طبری در ادامه نوشته است که قیمت واقعی آن یک میلیون و دویست هزار بود (یک هزار هزار و دويست هزار).
امروز درفش کاویانی با طرحها و رنگهای مختلف توسط هنرمندان به وجود میآید که نمادی از ایستادگی در برابر ستمگر و شکوه ایران است. بنابراین میتوان گفت درفش کاویانی هنوز در میان ایرانیان زنده است.
کتابنامه:
- تاریخ طبری (تاریخ الرسل و الملوک)، محمد بن جریر طبری. ترجمه ابوالقاسم پاینده. تهران: اساطیر. ١٣٧۵.
- شاهنامه. ابوالقاسم فردوسی و دقیقی توسی. تصحیح جلال خالقی مطلق. تهران: مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی. ۱۳۸۶.
- مصباح، بیتا (بهمن ۱۳۹۶). «بنمایههای کهن اسطوره ضحاک در ایران براساس نقوش روی مهر دوره عیلامی (هزاره سوم قبل از میلاد)». باغ نظر، ش ۵۶. صص ۴۳ – ۵۶.
- یارشاطر، احسان (۱۳۶۸). «تاریخ ملی ایران». ترجمه حسن انوشه. در تاریخ ایران پژوهش دانشگاه کمبریج. ج ۳، ب ۱. تهران: امیرکبیر. صص ۴۷۱-۵۸۷.