تخت جمشید
شواهد درباره ریشه نوروز در بین النهرین اندک است، از سوی دیگر شواهد قابل توجهی در دست داریم که از همان دوران هخامنشیان، اساطیر ایرانی و گاهشماری ایرانی در شکل گیری جشن ایرانی بهار که بعدها نوروز خوانده شد، تاثیر داشته است. به نظر میآید ایرانیان از دیرباز به دنبال یافتن روزی مناسب برای گرامیداشت پیروزی جم هورچهر بر یخبندان اهریمنی بودند. اینکه پس از پیروزی جمشید، یخبندان به پایان رسید و تازگی و سبزی به جهان آمد، یادآور پایان زمستان و آغاز بهار است بنابراین باید به دنبال روزی دقیق برای آغاز بهار میگشتند که در ستاره شناسی به آن اعتدال بهاری میگویند.
برخلاف آن چیزی که مخالفان هخامنشیان تبلیغ میکنند و میگویند که همه هنر و معماری هخامنشیان از بیگانگان گرفته شده، ولی واقعیت خلاف آن است. تردیدی نیست که اقوام ایرانی بیشترین نقش را در ساختن پارسه (تخت جمشید) داشتند هرچند از توانمندی اقوام غیر ایرانی ساکن در شاهنشاهی بزرگ هخامنشی هم بهره بردهاند. الهام گیری از معماریهای مختلف رایج در شاهنشاهی، معماری ویژهای را پدید آورد که البته نمایانگر احترام به هنر اقوام گوناگون است. صنعتگران غیر ایرانی مانند همکاران آریایی خود حقوق و مزایا دریافت میکردند، بنابراین پارسه به هیچ وجه شبیه به برخی از بناهای تاریخی دیگر ملل، توسط بردهها ساخته نشده است. هنر ایرانی هخامنشیان در سطح جهانی تاثیرات قابل توجهی گذاشت به طوری که پردیسهای هخامنشیان و کوروش بزرگ بر دیدگاه بشر به بهشت تاثیر شگرفی داشت تا جایی که بهشت در اساطیر اقوام گوناگون مانند پردیسهای ایرانی ترسیم شده است. در این میان عدهای بدون حداقل دانش تاریخی میگویند تخت جمشید را رومیها برای ایرانیان ساختند!!! در صورتی که مورخان که هیچ، حتی کسانی که علاقه مند به تاریخ هستند میدانند امپراتوری روم صدها سال بعد از هخامنشیان ظهور کرد و در زمان هخامنشیان اصلا امپراتوری روم وجود نداشته است.
بررسی نقش برجستههای «نبرد شیر و گاو» و پیوند آن با آغاز بهار و نوروز
نقش برجستههایی مانند نبرد شیر و گاو در مکانهای مهم پارسه (تخت جمشید) ترسیم شده، نشان دهنده آیین ایرانی آغاز بهار و نوروز است. برداشتهای اختر شناسی و پیوند این نقش با نوروز بسیار قابل توجه است چرا که یادآور پیکرهای آسمانی (صور فلکی) شیر و گاو میباشد. گزارشهای بسیاری گویای حضور مغان ایرانی در بابل است و آنچنانکه میدانیم کارهای اخترشناسی و گاهشماری در دست روحانیون بوده است. گویی نقش پیروزی شیر بر گاو از نظر گاهشماری اشاره به زمان یک رویداد اسطورهای (احتمالا پیروزی جمشید بر یخبندان اهریمنی) داشته است…
کاوشگران موفق شدند تعداد بسیاری قطعه سنگی حاوی نقشبرجسته و نیز کتیبه در تونلهای زیر زمینی و آبراهههای کاخ تچر کشف کنند. این قطعه سنگها، حامل نگارههای گیاهی و انسانی اند و روی یکی از این سنگها خط میخی به چشم میخورد.
در بخشی از این آبراهه، بیش از ۱۰ اسکلت انسانی و حیوانی، شناسایی شده است. قرار گرفتن آنها در کانالها، بیشتر مربوط به عوامل ناگهانی به ویژه درگیری و زد و خوردها، برآورد میشود.
پاسخ به فیلم تختگاه هیچکس و ادعای ناتمامی تخت جمشید. نیمه کاره دانستن پـارسه از ابتدا، ناشی از عدم توجه به باستانشناسی و فقط یک توهم توطئه است. پارسه آشکارا در دوران هخامنشیان مورد استفاده قرار میگرفته است.
دیوار های عکس همچنان نیز سر جای خود باقی هستند اما ارتفاع آن ها کوتاه شده است. بیشتر دیوار ها در زمان هیئت ایرانی کاوش کننده کوتاه شدند. زنده یاد علی سامی گزارش مفصلی از چرایی این اقدام در سال 1330 ارائه کرده است.
دیدگاه اشتباه رایج اینست که تخت جمشید مجموعه ای سنگی بوده در حالی که این حقیقت ندارد کاخ های تخت جمشید از خشت ، چوب و سنگ ساخته شده بودند. چون فیلم سازان این دیدگاه اشتباه که تخت جمشید بنایی یکپارچه از سنگ بوده را پذیرفته اند تصور مینمایند که کف سازی تخت جمشید نیز باید سنگی باشد
حجاریهایی که در مرکز پلکانهای شرقی و شمالی دیده میشوند، نمونهای از اقدامات مرمت و تغییرات در اواخر هخامنشیان هستند، این تغییرات به دلیل زوال امپراطوری به اتمام نرسیده اند.
در این نوشتار به 5 تصور اشتباه مردم پیرامون ارگ تخت جمشید میپردازیم و از لحاظ تاریخی نشان خواهیم داد چرا این 5 دیدگاه مردم راجع به این شکوه باستانی نادرست است، امیدواریم این گامی در جهت آشنایی هرچه بیشتر مردم با زوایای تاریخ و فرهنگ کهن ایران زمین باشد.
نبود یکی از درگاه های کاخ تچر در عکس دوران قاجار و پدیدار گشتن آن در عکس امروزین حکایت گر یک عملیات مرمت در کاخ های پارسه بوده و نیز یاد آور آن چیزی است که بر این سرای در طول 2500 سال رفته است. مردم محلی روستای ابونصر این درگاه ها را برای خانه های خود برده بودند، نخستین بار در سال 1930 گزارش داده شد که بخش هایی از قطعات روستای ابونصر در نزدیکی شیراز شباهت بسیاری به سنگ های هخامنشی تخت جمشید دارد...
بررسی ادعا های ناصر پورپیرار پیرامون ستون های کاخ های تخت جمشید: با یک بررسی ساده متوجه خواهیم شد که ستون مورد استناد جناب پورپیرار در زمان کاوش های باستان شناسی برپا نبوده و بعد ها با کنار هم قرار دادن قطعات ستون ها ساخته شده است.
آیا تخت جمشید در آتش سوخته است؟ اسناد، مدارک و شواهد گوناگون درباره به آتش کشیده شدن پارسه (تخت جمشید) توسط اسکندر.
تردیدی در اصالت باستانی کتیبههای تخت جمشید وجود ندارد: در این مقاله به موضوع کتیبه های تخت جمشید خواهیم پرداخت اما خواننده کنجکاو باید بداند که ادعا های ناصر پورپیرار پیرامون پارسه بیشمار است ، از جمله مهم ترین آن ها که مانور تبلیغاتی فراوانی نیز بر روی آن رفته اند، ناتمامی و غیر قابل سکونت بودن تخت جمشید است که در مقاله زیر به صورت مفصل و تخصصی به آن پرداخته ایم:
ما شاهد عشق و علاقه شاعر نامدار، شهریار به تخت جمشید به عنوان نمونهای از تجلی هنر و فرهنگ ایرانی هستیم که به صورت استادانهای آنگونه که شایسته این شاعر است در شعرش در مییابیم.
بخش های گوناگون پارسه کف سازی های متفاوتی داشتند و مشخص می شود که پـارسه (تخت جمشید) اتفاقا کف سازی زیبا و قابل توجهی داشته است. باستان شناسان پـارسه نیز مکررا به ضخامت کفپوش بخش های مختلف پـارسه اشاره داشتند...
با کشف کتیبه بابلی مشخص شد که بنای موجود در ویرانه های تل آجری دروازه بوده و در متن کلمه بابلی حک شده در زمینه آجر لعابدار از «دروازه» نام برده است. چشم انداز تختگاهی که کاخهای هخامنشی روی آن بنا شده، با شناسایی بیش از ۱۰۰ اثر و بنای باستانی بزرگ در پیرامون تختگاه همواره منظری شهری را برای کاخهای هخامنشی قابل تصور ساخته است.
کاخ پارسه (تخت جمشید) از دید هنری بسیار ارزشمند است چرا که از شیوههای هنری تیرهها و مردمان گوناگون بهره برده است. یادبودهایی که در پارسه میبینیم دستاورد هنرمندان فراوانی است و بازگوکننده تلاشهای هزاران ساله آنهاست. به راستی چرا کوشش شده است در هنر هخامنشی، این همه هنر گوناگون جای گیرد؟! میدانیم که پیروی از یک شیوه و روش ویژه یک هنر، بسیار سادهتر است؛ چرا هخامنشیان این رنج را به جان خریده اند؟!
شواهد نشان میدهند تُل آجری دروازهای هخامنشی است که پیش از تختجمشید ساخته شده و برای برپایی آن از هنری بابلی استفاده شدهاست. به نظر می آید این بنا در زمان کوروش بزرگ ساخته شده باشد. اما آنچه بیش از همه مهم است، این یافتهها نشان میدهد تُل آجری و رابطهاش با کاخ فیروزی، شباهت زیادی به ساختارهای معماری در پاسارگاد دارد.