داریوش بزرگ
برخلاف آن چیزی که مخالفان هخامنشیان تبلیغ میکنند و میگویند که همه هنر و معماری هخامنشیان از بیگانگان گرفته شده، ولی واقعیت خلاف آن است. تردیدی نیست که اقوام ایرانی بیشترین نقش را در ساختن پارسه (تخت جمشید) داشتند هرچند از توانمندی اقوام غیر ایرانی ساکن در شاهنشاهی بزرگ هخامنشی هم بهره بردهاند. الهام گیری از معماریهای مختلف رایج در شاهنشاهی، معماری ویژهای را پدید آورد که البته نمایانگر احترام به هنر اقوام گوناگون است. صنعتگران غیر ایرانی مانند همکاران آریایی خود حقوق و مزایا دریافت میکردند، بنابراین پارسه به هیچ وجه شبیه به برخی از بناهای تاریخی دیگر ملل، توسط بردهها ساخته نشده است. هنر ایرانی هخامنشیان در سطح جهانی تاثیرات قابل توجهی گذاشت به طوری که پردیسهای هخامنشیان و کوروش بزرگ بر دیدگاه بشر به بهشت تاثیر شگرفی داشت تا جایی که بهشت در اساطیر اقوام گوناگون مانند پردیسهای ایرانی ترسیم شده است. در این میان عدهای بدون حداقل دانش تاریخی میگویند تخت جمشید را رومیها برای ایرانیان ساختند!!! در صورتی که مورخان که هیچ، حتی کسانی که علاقه مند به تاریخ هستند میدانند امپراتوری روم صدها سال بعد از هخامنشیان ظهور کرد و در زمان هخامنشیان اصلا امپراتوری روم وجود نداشته است.
در بررسی ارزشها و باورهای ایران باستان جایگاه والای آبادگری و آبادانی قابل توجه است. به طوری که گویی آبادانی صرفا یک کار زمینی و مادی برای مردمان و پادشاهان نبوده بلکه کاری مقدس و معنوی برای آنها بوده است. گویی شادی خدای بزرگ در نتیجه شادی مردم و زیبایی زمین و آسمان به دست می آمده است.
پیش از هر چیز باید ماهیت شورشهای زمان داریوش بزرگ را بررسی کنیم. اساسا در تاریخ جهان و به ویژه در جهان باستان بارها شاهد آن بودیم که در شرایطی که چالشهایی برای جانشینی پادشاهان مشروع پیش میآمد، درگیریهای فراوانی در میان سپاهیان و سرداران به وجود میآمد که هر کدام خود را مشروعتر از دیگری میدانستند. از جمله پس از الکساندر مقدونی که جنگهای خانمان سوز و طولانی مدت رخ داد و قلمروی وسیع الکساندر میان سردارانش تقسیم شد. پس از کمبوجیه و بردیای دروغین هم چنین شرایطی پیش آمد و سرداران و سپاهیان به دنبال قدرت بودند اما از آنجایی که داریوش مشروعیت و محبوبیت بیشتری داشت توانست همه رقیبان را شکست دهد. اخیرا باستانستیزان به بخشی از کتیبه بیستون اشاره میکنند و نتیجه میگیرند که به دلیل آنکه اعتقادات برخی از اقوام با داریوش بزرگ تفاوت داشت، این شاهنشاه آنها را سرکوب کرد! این در حالی است که با توجه به نسخههای دیگر همین کتیبه بیستون و همچنین دیگر کتیبههای داریوش بزرگ آشکار میشود که باورهای اقوام گوناگون محترم بودند و باستانستیزان آن بخش از کتیبه بیستون را تحریف کردهاند.
امروز آثار گوناکون باستانشناختی مهمترین منابع برای بررسی ساختارهای فرهنگی، سیاسی و اقتصادی مصر طی دو دودمان هخامنشی هستند
دیدگاه اشتباه رایج اینست که تخت جمشید مجموعه ای سنگی بوده در حالی که این حقیقت ندارد کاخ های تخت جمشید از خشت ، چوب و سنگ ساخته شده بودند. چون فیلم سازان این دیدگاه اشتباه که تخت جمشید بنایی یکپارچه از سنگ بوده را پذیرفته اند تصور مینمایند که کف سازی تخت جمشید نیز باید سنگی باشد
حجاریهایی که در مرکز پلکانهای شرقی و شمالی دیده میشوند، نمونهای از اقدامات مرمت و تغییرات در اواخر هخامنشیان هستند، این تغییرات به دلیل زوال امپراطوری به اتمام نرسیده اند.
بر اساس کتیبه بیستون شورشیانی که در بابل مدعی شدند پشتوانه مردمی چندانی نداشتند. نا آرامیهای آن زمان ناشی از جنگ در میان سپاهیان برای رسیدن به قدرت بود و مردم در آنها نقشی نداشتند. در تاریخ جهان و به ویژه در جهان باستان بارها شاهد آن بودیم که در شرایطی که چالشهایی برای جانشینی پادشاهان مشروع پیش میآید، درگیریهای فراوانی در میان سپاهیان و سرداران به وجود میآید. بنابراین نه تنها استوانه کوروش بزرگ و کتیبه بیستون تناقض ندارند بلکه از جهاتی درباره بابل هم راستا هستند چرا که باید حساب سپاه را از مردم جدا کرد. در همان زمان کوروش هم سپاهیان بابل همراه با نبونئید بودند. طبیعتا نبونئید بوسیله افرادی که در اختیار داشت آن ستمهایی که در استوانه کوروش آمده است را بر مردم تحمیل میکرد و این افراد همان سپاهیان بابل بودند. بنابراین بر اساس استوانه کوروش بزرگ مردم و سپاه متفاوت از هم در نظر گرفته شدند، موضوعی که باید در بررسی کتیبه بیستون هم به آن توجه کنیم.
نبود یکی از درگاه های کاخ تچر در عکس دوران قاجار و پدیدار گشتن آن در عکس امروزین حکایت گر یک عملیات مرمت در کاخ های پارسه بوده و نیز یاد آور آن چیزی است که بر این سرای در طول 2500 سال رفته است. مردم محلی روستای ابونصر این درگاه ها را برای خانه های خود برده بودند، نخستین بار در سال 1930 گزارش داده شد که بخش هایی از قطعات روستای ابونصر در نزدیکی شیراز شباهت بسیاری به سنگ های هخامنشی تخت جمشید دارد...
برای مقابله با رواج سخنان بدون منبع، فقط سخنان با منبع داریوش بزرگ را نشر دهیم.
بررسی ادعا های ناصر پورپیرار پیرامون ستون های کاخ های تخت جمشید: با یک بررسی ساده متوجه خواهیم شد که ستون مورد استناد جناب پورپیرار در زمان کاوش های باستان شناسی برپا نبوده و بعد ها با کنار هم قرار دادن قطعات ستون ها ساخته شده است.
اصالت تاریخی بیستون امروزه بر هیچ کدام از محافل آکادمیک و علمی پوشیده نیست، اما در چند سال اخیر در فضای مجازی کلیپی به نام «ابطال شناسنامه» منتشر شده است که مدعی جعلی و دروغ بودن کتیبههای باستانی کوه بیستون است، سازنده این کلیپ حدودا 25 دقیقه ای فردی به اسم ناصر پورپیرار است و طی نمایش عکسها و تصاویری مدعی میشود که مجموعه تاریخی بیستون توسط باستانشناسان غربی در کمتر از یک صد سال پیش ساخته شده است تا برای شکل دادن به تاریخ ایران و ساخت سلسلههایی همچون هخامنشیان که پورپیرار آنها را جعلی میداند مستنداتی تهیه شده باشد.
باستانشناسان روس هنگام جستوجوی منطقهای در شهر باستانی فاناگوریا در جنوب روسیه بقایای یک لوحِ سنگیِ حامل کتیبهای مربوط به زمان داریوش بزرگ را پیدا کردهاند.
داریوش بزرگ دست به عمران و آبادیهای گسترده در سراسر امپراطوری هخامنشی زد. شاید باشکوهترین آن را در ساخت کاخهای زیبای پارسه بدانیم اما کانال سوئز مصر از دیگر دستاوردهای شگفت انگیز حکومت داریوش بر مردم بود...
در واقع تیر در مقعد فرو بردن ناشی از ترجمه اشتباه مترجم متن بود. اما مترجم فارسی که مانند این ایرانستیزان پیرو تحریف نبود با همکاری دیگر اساتید در آن بازنگری کردند. در چاپهای بعدی این عبارت تصحیح شد. در دیگر ترجمههای معتبر هم این عبارت دیده نمیشود...