در واقع تیر در مقعد فرو بردن ناشی از ترجمه اشتباه مترجم متن بود. اما مترجم فارسی که مانند این ایرانستیزان پیرو تحریف نبود با همکاری دیگر اساتید در آن بازنگری کردند. در چاپهای بعدی این عبارت تصحیح شد. در دیگر ترجمههای معتبر هم این عبارت دیده نمیشود...
اربابان جعل و تحریف کتیبه بیستون
این روز ها کمتر کسی پیدا میشود که به تاریخ ایران علاقه داشته باشد و در این مورد مطالعه کرده باشد و نام برخی از ایران ستیزان که با جعل و تحریف نوشته هایی را منتشر می کنند، به گوشش نخورده باشد!
اصولا ممکن است که فردی در مورد تاریخ ایران تحقیق کند و پرفسور شهبازی یا دکتر سامی را نشناسد اما برخی از این ایرانستیزان را به خوبی بشناسد!!
به راستی دلیل این امر چیست؟ چرا باید بزرگانی چون استاد سامی یا استاد شهبازی با وجود تلاشها و تحقیقات بی شمار نامی کمتر شناخته شده، در دید عمومی داشته باشند؟!!
کسی مانند جناب آقای دکتر سامی یا آقای دکتر شهبازی و خدمات پاک و صادقانه ایشان به تاریخ ایران را قطعا دانشپژوهان تاریخ این سرزمین فراموش نخواهند کرد برای مثال نگاه کنید به تلاش این بزرگ مردان در تحقیق و پژوهش تاریخ ایران که دکتر طالبیان در مورد استاد شهبازی مینویسد: «باید اذعان کرد که دکتر شهبازی در زمان تصدی خویش در تخت جمشید با انتشار مقالاتی به زبان انگلیسی و آلمانی برای شناساندن مجموعه تخت جمشید هنر و فرهنگ هخامنشی را از دیدگاه یک پژوهشگر ایرانی تلاشهای بی شمار انجام داد» (طالبیان، 1393: ص 186).
همچنین دکتر طالبیان در مورد استاد سامی مینویسد: «علی سامی از همان آغاز تصدی ریاست بنگاه علمی با توجه به دانش و توان نویسندگی خویش و کاوشهایی که سرپرستی آن را بر عهده داشت از سال های 1329 تا 1368 با نگاشتن 27 جلد کتاب که شمار 17 جلد آن به تخت جمشید و محوطههای باستانی دیگر مربوط است اقدامی درخور شایسته در شناسایی هرچه بیشتر تخت جمشید کرد» (طالبیان، 1393: ص 144).
در میان این همه خدمات بی دریغ تاریخ پژوهان ایرانی به تاریخ و تمدن ایران هم هستند کسانی که چون توان علمی و تحقیقاتی لازم را ندارند برای کسب شهرت دست به انکار میزنند و مانند لکهای سیاه در دل پارچهای سپید دست به خود نمایی میزنند. اگرچه این افراد از نظر صاحبان دانش و علم بی اعتبار هستند اما گاهی با سوءاستفاده از مطالعه کم مردم دست به تحریف تاریخ میزنند و مردم را فریب داده و از طرف مخاطبان گمراه شده خویش عناوین «روشنگر»، «استاد» یا «دکتر» کسب میکنند.
اما این ستیزه کاران با حقیقت، علاوه بر تخریب کوروش بزرگ و تاریخ و فرهنگ و تمدن ایرانی، به داریوش هم حمله کردهاند و با تحریفهایشان سعی کردهاند او را جنایت کار نشان دهند.
این مدعیان دروغین تاریخ این روزها کتیبه بیستون و داستان شورش فرورتیش و چند تن دیگر را نشانه رفتهاند. به گونهای که سرانجام فرورتیش و افراد دیگر را مطابق میل خود دستخوش تغییراتی کردهاند.
پس از مرگ ناگهانی کمبوجیه در بازگشت به ایران فردی به نام گئومات مغ به دروغ در پایتخت ادعا کرد من بردیا پسر کوروش هستم و به تخت نشست مدت سه سال فرمانروایی کرد.
اما داریوش متوجه فریب این بردیای دروغین میشود و در نهایت با دیگر بزرگان هم زمان خود متحد شده و برای سرنگونی گئومات میجنگند. سرانجام گئومات شکست خورده و کشته میشود.
از زمان فتح پایتخت به دست داریوش بزرگ به مدت یک سال در کشور هرج و مرج میشود چراکه سوداگران قدرت موقعیت تغییر پادشاهی را فرصتی مناسب برای تجزیه طلبی و به دست آوردن قدرت میدانستند.
برای آگاهی بیشتر بنگرید به:
یکی از این شورشیان فرورتیش نام داشت که داریوش سر انجام او را دستگیر کرده و میکشد.
اما جایی که اربابان جعل دست به تحریف زدهاند در واقع شیوه کشته شدن فرورتیش و دوستانش است.
این سوار کاران اوهام، به شکل عجیبی مدعی شدهاند که داریوش تیر در مقعد فرورتیش فرو برده و بدین شکل او را کشته است!!!!
منبع سخن ایشان معمولا کتاب کتیبههای هخامنشی اثر پییر لوروک است. در اینجا به بررسی این کتاب می پردازیم.
این کتاب متاسفانه در چاپ نخست خود اشکال ترجمه داشت و متن تیر در مقعد فرو کردن در آن آورده شده بود اما مترجمین متوجه اشتباه در ترجمه شده بودند به طوری که دکتر ژاله آموزگار گفته است:
«اشاره مفصلتری به کتاب پییر لوکوک تحت عنوان کتیبههای هخامنشی میکنم که زیر نظر اینجانب و با ترجمه خانم نازیلا خلخالی منتشر شد و در چاپ دوم با همکاری دکتر احمد رضا قائم مقامی بازبینی مجددی بر روی آن انجام دادیم و با رفع نواقص با وضع مطلوبتری در دسترس علاقه مندان قرار گرفت» (آموزگار، 1388: ص 311).
در چاپهای بعدی این عبارت که دچار مشکل بود تصحیح میشود. به چاپ جدید (1389) نگاه کنید:
«… سپس در اکباتان او را به صلابه کشیدم و مردانی که وفادار اصلی او بودند در دژ همدان به دار آویختم» (لوکوک، 1389: ص 234).
در واقع تیر در مقعد فرو بردن ناشی از ترجمه اشتباه مترجم متن بود. اما مترجم فارسی که مانند این ایران ستیزان پیرو تحریف نبود با همکاری دیگر اساتید در آن بازنگری کردند.
حال برای روشن تر شدن موضوع ترجمه رلف نارمن شارپ متن این قسمت از کتیبه بیستون را آورده و برسی میکنیم.
ابتدا خط میخی کتیبه بیستون با کد علمی DB را میآوریم و کلمه (اوزمَ یا پَتیی) را که مورد نظر اربابان تحریف است و اصرار دارند آن را تیر در مقعد معنا کنند را بررسی میکنیم:
حال معنای عبارت را میآوریم:
«… پس از آن او را در همدان دار زدم و مردانی که یاران برجسته او بودند آن ها را در همدان در درون دژ آویزان کردم» (شارپ، 1388: ص 51).
حال معنای کلمه (اوزمَ یا پَتیی) را از لغت نامه همین کتاب جستجو میکنیم:
«اوزمَ یا پَتیی» اسم در حالت مفعول فیه مفرد خنثی – بر روی دار (شارپ، 1388: ص 158).
همانطور که در بالا مشخص است این کلمه «اوزمَ یا پَتیی» بر اساس نظر شارپ به معنای بر روی دار یا همان دار زدن است که در بسیار از ترجمههای دیگر هم دیده میشود.
مشخص است که ایران ستیزان قصد سوء استفاده از واژه های نه چندان جالب «تیر در مقعد» را دارند تا بر روی مخاطبان تأثیر بگذارند.
در بررسی کتیبه بیستون باید نگاه همه جانبه داشته باشیم و شرایط زمانی هم مورد توجه قرار دهیم تا شناخت تاریخی حاصل شود. به ویژه شرایط زمانی و هنجارهای آن زمان درباره نوع شکنجهها اهمیت دارد. سوء استفاده از واژهها و تحریف منابع مانع بزرگی بر سر راه شناخت تاریخی ایجاد میکند.
کتاب نامه:
– شهرکی، کوروش (۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۵). «اربابان جعل و تحریف کتیبه بیستون». پایگاه خردگان.
– آموزگار، ژاله (فروردین و اردیبهشت ١۳۸۸). «کتیبههای هخامنشی و لوکوک». بخارا. شماره ۷۰. صص ۳١١-۳١۵.
– شارپ، رلف نارمن (١۳۸۸). فرمانهای شاهنشاهان هخامنشی. چاپ پازینه
– لوکوک، پییر (۱۳۸۹). کتیبههای هخامنشی. ترجمه نازیلا خلخالی. به کوشش ژاله آموزگار. چاپ سوم. تهران: نشر و پژوهش فرزان روز.
– طالبیان عبدالحسین (١۳۹۳). تخت جمشید در تاریخ معاصر. شیراز: انتشارات نوید شیراز.
شرایط استفاده از نوشتار: