گئومات
در دورههایی از تاریخ ایران باستان افرادی با تعصب دینی قدرت گرفتند و کارهایی انجام دادند که کاملا خلاف کردار پادشاهان خوشنام ایرانی بود و حتی آیین و همبستگی ایرانیان را تحت تاثیر قرار داد. در دوران ساسانیان یک موبد بسیار قوی و متعصب به نام کرتیر قدرت گرفت. گویی کرتیر خود را نماد دین میدانست و کسانی که با تفکر او مخالفت کردند را از میان برمیداشت.
پیش از هر چیز باید ماهیت شورشهای زمان داریوش بزرگ را بررسی کنیم. اساسا در تاریخ جهان و به ویژه در جهان باستان بارها شاهد آن بودیم که در شرایطی که چالشهایی برای جانشینی پادشاهان مشروع پیش میآمد، درگیریهای فراوانی در میان سپاهیان و سرداران به وجود میآمد که هر کدام خود را مشروعتر از دیگری میدانستند. از جمله پس از الکساندر مقدونی که جنگهای خانمان سوز و طولانی مدت رخ داد و قلمروی وسیع الکساندر میان سردارانش تقسیم شد. پس از کمبوجیه و بردیای دروغین هم چنین شرایطی پیش آمد و سرداران و سپاهیان به دنبال قدرت بودند اما از آنجایی که داریوش مشروعیت و محبوبیت بیشتری داشت توانست همه رقیبان را شکست دهد. اخیرا باستانستیزان به بخشی از کتیبه بیستون اشاره میکنند و نتیجه میگیرند که به دلیل آنکه اعتقادات برخی از اقوام با داریوش بزرگ تفاوت داشت، این شاهنشاه آنها را سرکوب کرد! این در حالی است که با توجه به نسخههای دیگر همین کتیبه بیستون و همچنین دیگر کتیبههای داریوش بزرگ آشکار میشود که باورهای اقوام گوناگون محترم بودند و باستانستیزان آن بخش از کتیبه بیستون را تحریف کردهاند.