در دورههایی از تاریخ ایران باستان افرادی با تعصب دینی قدرت گرفتند و کارهایی انجام دادند که کاملا خلاف کردار پادشاهان خوشنام ایرانی بود و حتی آیین و همبستگی ایرانیان را تحت تاثیر قرار داد.
بسیاری از پادشاهان ایرانی به ادیان گوناگون احترام میگذاشتند که نمونه آن استوانه کوروش بزرگ است. آیین باستانی ایرانیان، آیینی بر مبنای اخلاق بود که به نظر میرسد شریعت ثابتی نداشت بلکه بیشتر بر اصول تکیه داشت. به همین دلیل آداب و رسوم متفاوتی در میان اقوام وجود داشته است.
شوربختانه تعصب دینی در برخی از افراد از دوران بسیار کهن وجود داشته است. به طوری که شخصی با نام گئومات مغ پس از کمبوجیه هخامنشی قدرت گرفت و بر خلاف مرام رایج ایرانیان و هخامنشیان شروع به تخریب پرستشگاههای ادیان کرد. البته هخامنشیان با او مقابله کردند.
آنطور که در کتیبه بیستون آمده است، گئومات به دروغ خود را بردیا پسر کوروش بزرگ مینامید و اعلام پادشاهی کرد. بر اساس این کتیبه، گئومات پرستشگاههای دیگر ادیان را ویران میکرد (1). در زمان کوروش بزرگ کاملا خلاف این موضوع رایج بود، پرستشگاهها بازسازی میشدند و به ادیان گوناگون احترام گذاشته میشد. داریوش بزرگ آنطور که هدف خود را ذکر میکند: «آنچه گرفته شده بود باز پس گرفتم» و میگوید معابدی که گئومات ویران کرده بود دوباره کامل کرده است.
دوران گئومات کوتاه بود ولی در دوران ساسانیان یک موبد بسیار قوی و متعصب به نام کرتیر قدرت گرفت که درون مایه کتیبههایش تفاوت زیادی با بسیاری از کتیبههای باستانی دارد. اینکه یک موبد توانسته کتیبههایی ایجاد کند، نشان دهنده قدرت فراوان او میباشد.
کارهایی که کرتیر کرده است و در کتیبهاش از آنها یاد میکند تفاوت با اندیشههای پاک زرتشت داشت که در گاتها و دیگر متون میبینیم.
کرتیر در کتیبه کعبه زرتشت فعالیتهای سرکوب گرایانه خود را توضیح میدهد به طوری که با دیگر ادیان (مسیحی، مانوی، یهودی و …) مبارزه کرده و آتشکدههایی تاسیس کرده است. او همچنین از اصلاح موبدانی که دچار انحراف بودند، سخن میگوید!
سخنان کرتیر نشان میدهد که برخی از دیگر موبدان مخالف او بودند و گویی کرتیر خود را نماد دین میدانست و کسانی که با تفکر او مخالفت کردند را از میان برمیداشت.
ولی کرتیر با افتخار از کارهایی که کرده سخن گفته است و به نوعی در کتیبههایش قدرت نمایی میکند.
بنابراین تعجبی ندارد که در برخی از متون باستانی که قطعا موبدان در تدوین آن نقش داشتند از شکنجههای سخت و جنایت آمیز سخن گفته میشود! وقتی دین، بهانهای برای ستمگری باشد، جنایتکاران، ستم را مقدس میدانند که بسیار بسیار خطرناک است.
البته به نظر میرسد به مرور اصلاحاتی در دوران ساسانیان صورت گرفت ولی نمیتوان تاثیر منفی اقدامات اشخاصی چون کرتیر را نادیده گرفت. تعصبات برخی از روحانیان زرتشتی و مسیحی و… باعث شد که همبستگی آیینهای گوناگون در ایران جایگاه خود را از دست بدهد. کثرت در عین وحدت از دیرباز قابل احترام بود و بسیاری از پیروان ادیان گوناگون در کنار هم صمیمانه زندگی میکردند. این کمرنگ شدن همبستگی، قطعا روی مناسبات سیاسی و نظامی هم اثر گذار بوده است.
با این حال سردمداران برخی از دیگر ادیان در طول تاریخ کارهای بسیار خشنتر و جنایات بیشتری را مرتکب شدند که به راستی گئومات و کرتیر را رو سفید کردند!! سرانجام این جنایات در جامعهای که آگاه شده، کمرنگ شدن آن دین است. صرفا پوستهای از دین میماند. این در حالی است که خیلی از افراد از دین و پیروان معتقد به آن دین تنفر پیدا میکنند.
سردمداران آن دین و اطرافیانش مست قدرت بودند و از اینکه انسانهای بی گناه را کشتند و جنایت به بار آوردند و به خیال خود دین آسمانی را حفظ کردند به خود میبالیدند! غافل از آنکه آه مظلوم آتش به آن دین زده است و خبر نداشتند.