تاریخ و فرهنگ ایران زمین

دروغ آشکار: کتیبه های بیستون و نقش رستم جعلی هستند

بیستون | نویسنده: کوروش شهرکی | واپسین به روزرسانی: 15 بهمن 1395|


نویسنده: کـوروش شهرکی

در میان آداب و رسوم برخی ملت ها کوه ها از جایگاه ویژه ای برخوردار بوده اند و جنبه تقدس داشته اند، کوه بیستون و کوه حاجی آباد و نقش رستم که بزرگ ترین و مهم ترین سند تاریخی قسمتی از شاهنشاهی داریوش بزرگ را در سینه خود نگاه داشته و کورانگون ممسنی و کوه الوند و وان که از خشایارشا کتیبه هایی دارند و کوه رحمت (کوه مهر) که تخت جمشید باشکوه ترین یادبود امپراطوری ایران در دامنه آن قرار دارد از جمله همین کوه ها هستند (سامی، 1392: صص 131-134).

بیستون کوهی است در سی کیلومتری کرمانشاه که در حدود چهار هزار پا از سطح دریا بلندی دارد و از دوران باستانی تا کنون به نام های بغستان، بهستا، بهستون، وبیستون شناخته شده است. این کتیبه در دل خود بزرگ ترین و گرانبها ترین کتیبه داریوش بزرگ به سه زبان (فارسی باستان، عیلامی، بابلی) جای داده که علاوه بر ارزش فراوان تاریخی از نظر زبان شناسی نیز دارای اهمیت زیادی است ،بیستون به معنای جایگاه خدایان است.(سامی، 1392: ص 134).

بیستون را اصطخری و ابن حوقل بهستون و بیستون و یاقوت حموی در معجم البلدان و ابن الفقیه در کتاب البلدان و صاحب مجمع التواریخ و القصص،بیستون و خوارزمی در مفاتیح العلوم و حمدالله مستوفی بهستون نوشته اند (همان: صص 134-135).

کوه بیستون سنگ نگاره‌های زیبایی از زمان ساسانیان و هخامنشیان در خود جای داده است، اما وقتی از بیستون سخن می‌رود معمولا کتیبه و سنگ نگاره معروف داریوش شاه هخامنشی مورد نظر است، کسی که پس از مرگ نا به هنگام کمبوجیه پسر کوروش در راه بازگشت به ایران بر گئومات مغ شورید و کشور را از سلطه این فرد خارج ساخت. قدرت گئومات برمی‌گردد به ماجرای بردیا، کمبوجیه که شاید از کودتای برادر کوچکتر خود یعنی بردیا در هراس بود در اقدامی ناجوانمردانه دستور به قتل برادر خویش را داد. اما بعد از مدتی خبر به تخت نشستن بردیا را به او دادند! البته که او بردیای واقعی نبود بلکه فردی به نام گئومات که از طبقه مغان (روحانیان) بود با استفاده از شباهت ظاهری بسیار خود به بردیا و اینکه قتل بردیا هنوز میان سران حکومت و مردم فاش نشده بود خود را بردیای واقعی و وارث تاج و تخت اعلام کرد.

کمبوجیه در راه بازگشت به ایران جان خویش را از دست داد اما راز قتل بردیای واقعی برای برخی از فرماندهان از جمله داریوش بزرگ آشکار شد. داریوش از شاخه دوم خاندان هخامنش بود و توانست بردیای دروغین را از میان بردارد. کتیبه بیستون شرح چگونگی به روی کار آمدن این پادشاه هخامنشی است و شرح نبرد او با شورشیان علیه تاج و تخت ، این کتیبه‌ها علاوه بر نوشته، تصویری از داریوش و سربازانش و شورشیان علیه پادشاهی هخامنشی را در خود جای داده اند، همچنین این کتیبه‌ها در دوران معاصر باعث رمزگشایی خطوط هخامنشی (پارسی باستان) شد و از اهمیت بالایی برخوردار است.

اصالت تاریخی بیستون امروزه بر هیچ کدام از محافل آکادمیک و علمی پوشیده نیست، اما در چند سال اخیر در فضای مجازی کلیپی به نام «ابطال شناسنامه» منتشر شده است که مدعی جعلی و دروغ بودن کتیبه‌های باستانی کوه بیستون است، سازنده این کلیپ حدودا 25 دقیقه ای فردی به اسم ناصر پورپیرار است و طی نمایش عکس‌ها و تصاویری مدعی می‌شود که مجموعه تاریخی بیستون توسط باستان‌شناسان غربی در کمتر از یک صد سال پیش ساخته شده است تا برای شکل دادن به تاریخ ایران و ساخت سلسله‌هایی همچون هخامنشیان که پورپیرار آنها را جعلی می‌داند مستنداتی تهیه شده باشد. جناب پورپیرار همین خط مشی را در مورد کتیبه‌های مجموعه تاریخی نقش رستم یعنی آرامگاه شاهنشاهان هخامنشی نیز پی میگیرد و آنها را نیز طی استدلال‌هایی جعلی و نو ساز به مخاطب معرفی می‌کند.

از آنجایی که این کلیپ مدعی نظریه ای استثنایی و عجیب در تاریخ است و ممکن است برخی مخاطبان به سستی بنیان این ادعا ها آگاهی نداشته باشند در این نوشتار به بررسی واژه به واژه مطالب ادعا شده کلیپ با رجوع به کتاب ها و اسناد تصویری میپردازیم. امیدواریم که این نوشتار باعث اندیشیدن کسانی شود که مدعی جعلی و ساختگی بودن تاریخ ایران هستند .

ناصر پورپیرار در کلیپ ابطال شناسنامه

ناصر پورپیرار(کلیپ ابطال شناسنامه )

جناب پورپیراردر ثانیه های نخستین کلیپ ادعا میکند که کتیبه های کوه تاریخی بیستون «تاریخ تولد جدید» دارند. و آن ها را دارای عمری کمتر از «صد سال» میخواند و در ادامه میگوید «یعنی صد سال پیش نه داریوشی بر روی کوه ها هست و نه کتیبه ای درباره اش است» (نگاه کنید به کلیپ ابطال شناسنامه، دقیقه 3 تا4) پورپیرار در تکمیل این ادعا های خود کتیبه بیستون را «شمایل دروغ در سراسر جهان» و کتیبه های نقش بسته بر کوه را « مفتضح، بی سر و ته و غیر واقعی» میخواند(نگاه کنید به کلیپ ابطال شناسنامه، دقیقه 2 تا 3)

این سخنان از جناب پورپیرار بسیار جالب است چراکه پیش تر او در کتاب «دوازده قرن سکوت ،بر آمدن هخامنشیان» بار ها و بار ها به کتیبه بیستون رجوع کرده است (پورپیرار، 1379: صص 234 – 242)(پورپیرار،1379:صص40-43) و کتیبه بیستون را نوشته شده به دست داریوش میداند در نقد هایی که در این کتاب به کتیبه بیستون شده است داریوش دروغ گو دانسته میشود اما هرگز سخنی از جعلی بودن این کتیبه ها نشده است (پورپیرار، 1379: صص 242 و 241 و 235و41 و42و43و86و168و256) در این کتاب نگارنده کتیبه تاریخی بیستون داریوش است اما نویسنده مدعی است که به فرمان یهودیان نوشته شده است (پورپیرار، 1379: ص 234 و ص 236 و ص 241)  و بدین ترتیب نوشته شدن کتیبه بیستون توسط داریوش را تایید میکند.

جناب ناصر پورپیرار که در این کلیپ مدعی جعلی بودن کتیبه ها است در یکی از کتاب هایش صراحتا خلاف این ادعا را مینویسد:

«متن سنگ نگاره داریوش نه فقط سند بی خدشه یک نیروی غیر ملی و غیر بومی(منظور او هخامنشیان است) بر سرزمین و اقوام متعددی در ایران و بین النهرین است،بل میتوانیم به عنوان نخستین سنگ بنای انحراف در تاریخ طبیعی،ملی و منطقه ای جهان باستان به آن اشاره کنیم»(پورپیرار،1379:ص40)

همانطور که از متن بر می آید سنگ نوشته بیستون در اینجا «سند بی خدشه» ای دانسته میشود که نخستین سنگ بنای انحراف در تاریخ باستان است پس بدین ترتیب کتیبه بیستون مورد استناد جناب پورپیرار قرار گرفته است ، استنادات پورپیرار به کتیبه بیستون به اینجا ختم نمیشود او در در وبلاگش مینویسد:

کتیبه بیستون ،پورپیرار(21 فروردین 1386)

«تصویر بالا _اشاره او به تصویر کتیبه بیستون_گرچه فقط ۹ برگ دارد، اما کتابی است که بیش از تمام وراجی های تاکنون، ماجرا و موجودیت هخامنشیان جانور منش را روشن می کند و تاریخ درست و بی نقاب و بی دروغ ایران کهن را باز می گوید» (پورپیرار،21فروردین 1386)

«اینک به بررسی خود باز گردم و به ادامه ی تحلیل حالات آدمیان ثبت شده در صف اسیران در کتیبه ی بیستون بپردازم که عالی ترین مدرک شناخت بنیان مسائل و موضوعات پیش آمده در عهد هخامنشیان و نیز پیش زمینه ی استوار و آماده ای در اثبات رخ داد پلید پوریم است» (پورپیرار،همان)

چنانکه مشاهده میشود پورپیرار بار ها و بار ها به این کتیبه بیستون رجوع کرده و آن را «سند بی خدشه»، «عالی ترین مدرک شناخت بنیان مسائل و موضوعات پیش آمده هخامنشیان» و همچنین گوینده « تاریخ درست و بی نقاب و بی دروغ ایران کهن» توصیف میکند .

اما جالب است که در کلیپ ابطال شناسنامه همین کتیبه بیستون را که پیشتر او تاریخی درست و بی نقاب ، سندی بی خدشه و عالی ترین مدرک میدانست به یکباره جعلی ، دروغین و ساخته شده در یک صد سال گذشته معرفی میکند!! این بسیار شگفت انگیز است که جناب پورپیرار چطور  در چندین جلد کتاب و مقاله به کتیبه ای استناد کردند که خود ایشان مدعی جعلی و دروغین بودن آن هستند!! آیا استناد به سندی که خود مدعی جعلی بودنش هستند کاریست منطقی ؟! باری اگر فرض کنیم جدیدا نظر ایشان نسبت به این کتیبه عوض شده است پس دسته کم تمامی استنادات پیشین جناب پورپیرار به کتیبه بیستون در چندین و چند مقاله و کتاب ایشان را بایستی باطل کرد!! 

در توضیح و تفسیر کتیبه بیستون ادعا میشود که در این کتیبه گفته شده که هخامنشیان بر 127 ایالت حکم رانده اند (نگاه کنید به کلیپ ابطال شناسنامه، دقیقه 4 تا 5) این سخن کلیپ ابطال شناسنامه به وضوح نادرست است چراکه در هیچ کجای کتیبه بیستون هخامنشیان قلمرویی با 127 ایالت ندارند (لوکوک، 1389: صص 216-255).

جناب پورپیرار در ادامه همین توصیف خود چنین میگوید :

«و میگویند این مربوط است به 2500 سال پیش و اینجا آغاز تاریخ و تمدن مردمی است که اینک در این سرزمین ایران نام در اینجا آنجا شمال جنوب شرق و غرب زندگی میکنند» (نگاه کنید به کلیپ ابطال شناسنامه، دقیقه 5 تا 6).

این سخن نیز کاملا نادرست است چراکه هیچ مورخ و باستان شناسی مبدا تاریخ ایران را 2500 سال و شروع دوران هخامنشان ذکر نکرده اند. بلکه همگی در تاریخی بس فراتر از این دوران بر ایران اتفاق نظر دارند. اما چون اطلاعات ما از قبل از هخامنشیان اندک است بیشتر به این دوره تاریخی پرداخته شده است.

تهیه کنندگان این کلیپ برای نشان دادن  قلابی بودن کتیبه بیستون ما را دعوت میکند تا به عکسی قدیمی که به ادعای آن ها «در 1913 یعنی تقریبا یا دقیقا 100سال پیش برداشته شده» توجه کنیم (نگاه کنید به کلیپ ابطال شناسنامه، دقیقه 5 تا 7).

عکس مورد نظر پورپیرار،عکاس دکتر هرتسفلد (کد عکس:1549 زمان ثبت عکس بین سال های 1913 تا 1923 گزارش شده)(سایت موسسه collections search center)

کلیپ ابطال شناسنامه:

«اثبات خواهیم کرد که این تصویر ،تصویر واقعی است، و نخستین وضعیتی است که در این کتیبه بیستون بر روی اون سنگ وجود داشته، هفت نفر آدم اند که گردنشان در طناب است،نه از اون داریوش خبریست و نه از محافظینش نه از اون اسیری که زیر پای داریوش خوابیده نه اون به اصطلاح اهورا مزدای بالدار و نه یک سطر و نه یک کلمه و یک حرف نوشته در این کتیبه بیستون» (نگاه کنید به کلیپ ابطال شناسنامه، دقیقه 6 تا 8)

نشان دادن هفت نفر در عکس(کلیپ ابطال شناسنامه )

«کسانی آمده اند در این چند تا تصویر سنگی و در این نقش برجسته ها با بحث هایی که بعدا به آن اشاره کاملی خواهیم کرد تصرفاتی کرده اند ما قدم اول این تصرفات را به شما نشان می دهیم»( نگاه کنید به کلیپ ابطال شناسنامه، دقیقه 7 تا 8).

(کلیپ ابطال شناسنامه )

«این تصویری است که ما در بیستون امروز پس از آن تصویر اولیه متعلق به سال 1913پیدا کردیم و در گالری آرتور سالکلر وجود داره که عکس قبل هم در گالری آرتور سالکلر وجود داشت،و از آن جا استخراج شده،چنانچه میبینید کوشش شده که در آن صحنه قبلی یک اضافاتی را بتراشند که در سدر این اضافات خود داریوشه و دو تا محافظشه و این ابتدا ویا اواسط کندن اون پرنده سنگی است که این روز ها اهورامزدا خوانده شده، اینجا میبینید که این اهورا مزدا هنوز کار های کلیش نشده و نیمه کاره است در عین حال هم شما در اونجا نمیبینید که کتیبه ای بوده باشه یعنی آن متون شلوغی را که نمای امروزین بیستونه در اینجا نمی بینید اینجا فقط چند تا آدم اند که ایستاده اند که قبلا هم تا هفت نفرشان بوده اند دو سه نفر بهشون اضافه شده اند از اسیر ها بعد خود داریوش اضافه شده و آغاز به صورت نقش برجسته در آوردن چیزیست که ما اهورامزدا امروز به ما معرفی میکنند که خدای زرتشتی هاست ظاهرا» (نگاه کنید به کلیپ ابطال شناسنامه، دقیقه 8 تا 10).

پاسخ :

در مورد ادعای نخستین این کلیپ مبنی بر آنکه عکس ابتدایی نشان داده شده نخستین عکس از مجموعه بیستون است ابتدا باید دانست که این عکس آیا همانطور که این کلیپ ادعا میکند در سال 1913 گرفته شده؟ چه کسی این عکس را گرفته؟ و در کجا منتشر شده؟

با رجوع به گالری آرتور سالکلر یعنی همان گالری مورد استناد این فیلم متوجه شدیم که تاریخ گرفته شدن عکس به صورت بازه زمانی مشخص شده بود که بر اساس مندرجات توضیحات عکس این تصویر بین سال های 1913 تا 1923 گرفته شده است. (مندرجات عکس، collections search center) حال نمیدانیم بر اساس چه معیار و سندی سازندگان این فیلم عکس مورد استنادشان را دقیقا متعلق به 1913 میدانند؟ 

بر اساس اطلاعات درج شده در این گالری دکتر ارنست هرتسفلد (Herzfeld, Ernst 1879-1948) عکاس این تصویر می‌باشد و این جای بسی تعجب است که جناب پورپیرار به عکس کسی استناد میکند که او پیشتر در کتابش هرتسفلد و سایر باستان شناسان را «متحجر» ، «دروغ ساز» ، «سارق»،«بی ارزش تر از زباله»،«حقه باز»،«دروغ گو»،«احمق» و «بی‌خرد» خوانده بود (پورپیرار.1383:ص 261).

به هر حال اگر جناب پورپیرار دکتر ارنست هرتسفلد را دروغ گو و حقه باز میداند شاید این عکس نیز دروغ و حقه بوده باشد!! استناد به عکسی که توسط یک حقه باز تهیه شده است بسیار عجیب و غیر منطقی است.

باری، دکتر هرتسفلد و دیگر باستان شناسان از نظر ما محترم هستند هرچند ممکن است گاهی در مواردی اشتباه کرده باشند، که بخشی از ذات انسان بوده و این اشتباهات باید مورد باز بینی قرار گیرد.

دکتر هرتسفلد در این گالری عکس دیگری با کد 1548 از کتیبه بیستون دارد که تاریخ گرفته شدن آن نیز همچون عکس پیش بین سال های 1913 تا 1923 گزارش شده است (مندرجات عکس، collections search center) .

تردیدی در اصالت باستانی کتیبه بیستون وجود ندارد

عکس دکتر هرتسفلد از کتیبه بیستون با کد 1548 «این عکس در بین سال های 1913تا1923 گرفته شده»(سایت موسسه collections search center)

حال اگر بپذیریم به دلیل نا معلومی عکس مورد نظر پورپیرار دقیقا مربوط به سال 1913 است این را هم باید بپذیریم که این عکس دیگر دکتر هرتسفلد که در همان گالری قرار دارد و در همان بازه زمانی برداشته شده است هم دقیقا مربوط به سال 1913 است.

البته به نظر میرسد کد هایی که دکتر هرتسفلد بر روی عکس هایش قرار داده به ترتیب زمان برداشت و ثبت عکس باشد، این عکس دکتر هرتسفلد با کد 1548 قبل از عکسی گرفته شده که با کد  1549مورد استناد پورپیرار است.در نتیجه ادعای پورپیرار مبنی بر آنکه عکس ارائه شده توسط او نخستین عکس و نشان دهنده حالت اولیه کتیبه بیستون است به کلی زیر سوال میرود.

آیا کتیبه های بیستون جعلی هستند؟ پاسخ به دروغ

مقایسه دو عکس دکتر هرتسفلد با کد های 1548و1549 که زمان ثبت هر دو عکس را بین سال های 1913تا1923 گزارش کرده اند

در عکس دکتر هرتسفلد با کد 1548 کتیبه با حال امروزین خود هیچ تفاوتی ندارد.هم داریوش و سربازانش سر جای خود هستند و هم اسیران و هم کتیبه ها و نشان فروهر.

اما چرا نیمه دیگر کتیبه بیستون در عکس باکد 1549 دیده نمی‌شود؟ پاسخ این سوال با دقت در عکس مورد نظر حاصل میگردد. اگر با دقت به عکس نگاه کنیم خواهیم دید که نیمی از عکس مورد نظر آسیب دیده و سفید شده است.

نیمی از این عکس کتیبه بیستون آسیب دیده و سفید شده است بنابراین اعتباری ندارد

برای بررسی هرچه بیشتر این آسیب دیدگی شاید بهتر باشد به سایت گالری مراجعه و عکس را در بالا ترین کیفیت مشاهده کنید.

با مشاهده عکس با بالا ترین کیفیت و بزرگ نمایی کردن بر روی نقش اسیران متوجه اشتباه دیگر پورپیرار می‌شویم. بر خلاف شمارش نادرست جناب پورپیرار نه هفت نفر بلکه هشت نفر در عکس قابل مشاهده اند به نظر می آید به دلیل آسیب دیدگی عکس، جناب پورپیرار نتوانسته آن یک نفر دیگر را که در مرز این آسیب دیدگی قرار دارد را تشخیص دهد.همانطور که در عکس مشخص است آسیب دیدگی از سمت راست به چپ در حال افزایش است و وضوح و کیفیت تصویر کاهش پیدا میکند و جای خود را به سفید شدگی عکس میدهد.

بزرگ نمایی:

بر خلاف تصور پورپیرار در عکس دکتر هرتسفلد با کد 1549 هشت نفر دیده میشوند نه هفت نفر(آسیب دیدگی عکس در این بزرگ نمایی کاملا مشخص است)

ادعای دیگر این فیلم هم دیده نشدن کتیبه ها در عکسی است که ارائه می‌شود ، ناگفته پیداست که عکس مورد اشاره ایشان بسیار کیفیت پایینی دارد و حتی نمیتوانند جزئیات نقش برجسته ها را به خوبی آشکار سازند چه برسد به آنکه کتیبه هایی را نشان دهند که با خطی بسیار ریز نوشته شده اند. اندازه حروف این کتیبه ها به گزارش ویلیامز جکسن که در سال 1903 یعنی 10 سال قبل از تاریخ عکس مورد نظر جناب پورپیرار(جکسن،1369:ص8) به ایران سفر کرده برابر با 3.2 سانتی متر گزارش شده است (جکسن،1369:ص226) بنا بر این درخواست پدیدار بودن کتیبه ها در این عکس از فاصله دور آن هم با این آسیب ها بسیار غیر منطقی است. عکس دکتر هرتسفلد با کد 1548 هم از کیفیت کافی برخوردار بوده و هم از فاصله مناسب برداشته شده ،به وضوح تمام کتیبه ها قابل مشاهده اند.

نکته بعدی از سخنان پورپیرار که باید بدان پرداخته شود آنست که او ادعا میکند که قبل از 100 سال پیش یا به عبارت دیگر از 1913 به قبل نه داریوشی بر روی صخره ها بوده نه فروهر و نه اسیران .

سیاحانی که در قرون گذشته از این سنگ نوشته بازدید کرده اند از آن تصویر هایی نیز تهیه کردند. یکی از این افراد اوژن فلاندن است که در 21 اکتبر 1840 به ایران سفر کرده است (طالبیان، 1393: ص 33) اوژن فلاندن از خود سفرنامه ای به جای نهاده و در این سفرنامه خود کتیبه بیستون را نقاشی کرده است.

بزرگ نمایی:

نقاشی اوژن فلاندن کتیبه بیستون را با داریوش و سربازانش و نشان فروهر و اسیران نشان میدهد. این در حالی است که این نقاشی حدود هفت دهه قدیمی تر از عکس مورد نظر مدعیان جعلی بودن کتیبه بیستون است. حال سوال اینجاست که اگر این سربازان و داریوش و نشان فروهر در وضعیت اولیه کتیبه بیستون در سال 1913 وجود نداشتند پس چطور فلاندن فرانسوی هفت دهه قبل از این عکس آن ها را در نقاشی خود رسم کرده است؟

فلاندن در کتاب سفرنامه خود کتیبه بیستون را اینگونه توصیف میکند:

«برجستگی دیگر در زاویه‌ایاز کوه و بجائیست که دست جهال و ستمگران نتوانسته است او را آسیبی رساند.برای کپیه کردن آن باید از سنگ هایی چند بالا رفت .سراشیبی سنگهای زیرینش چنان است که وصول بمقصد را بسیار پر مشقت میسازد.

بطور خلاصه در این صفحه نه نفر زندانی وجود دارند که دست هایشان را از عقب بسته‌اند.بعلاوه بگردن تمامیشان زنجیر یا طنابی است که آن ها را بهم پیوسته است.لباسشان غیر متشابه و سومی دامنش حک گردیده و علائم میخی دارد.

در جلوی اسرا شخصی با تاج نمایان است که بدست چپ کمان و دست راست را بلند کرده و گویا فرمانی میدهد.در زیر پا شخصی را لگدکوب مینماید که دست هایش را بسوی او دراز نموده التماس و الحاح میکند.در عقب سرش دو نفر مستحفظ با سپر و نیزه‌اند.

در قسمت فوقانی این صفحه تصویریست با دو بال که سری به شکل فروهر دارد.وقتی در صور و حالات مختلفه این صفحه غور شود فتح یا فتوحاتی بنظر میآید. تا عبارت مجاورش ترجمه نشود ممکن نیست به حقیقت این تصاویر پی‌برد.» (فلاندن، 1356: ص 195).

همچنین بنگرید به نقاشی زیر که در سال 1889 از بیستون کشیده شده است (اطلاعات عکس،سایتflickr) و بیش از 25 سال قدیمی تر از عکس مورد اشاره تحریفگران است.

چنانکه شرح آن داده شد تهیه کنندگان این فیلم بر این عقیده هستند که کتیبه بیستون «جعل جدید» است و قدمتی کمتر از صد سال دارد ، برای اثبات این ادعا به تصویری آسیب دیده و سفید شده از کتیبه بیستون استناد میکنند که توسط دکتر هرتسفلد برداشته شده

جالب اینجاست که بدانید تصویر بیستون را تنها اروپایی هایی همچون فلاندن و کست نقاشی نکرده اند بلکه نقاشان و محققین ایرانی نیز از این کتیبه طرح هایی کشیده اند.

برای مثال به کتاب ارزشمند «آثار عجم» نوشته «محمد نصیر فرصت حسینی شیرازی» رجوع میکنیم که نخستین چاپ آن در سال «1314 هجری قمری» (کتابخانه مجلس) برابر با سال 1275 هجری خورشیدی و دوران حکومت مظفرالدین شاه قاجار به عرضه عموم رسید. و شمایل کتیبه بیستون را در نقاشی این کتاب میبینیم.

باید توجه شود که این نقاشی بیش از 17 سال از عکس مورد استناد مدعیان که در سال 1913-1923 برداشت شده بود قدیمی تر است. اما با این وجود در نقاشی کتیبه بیستون با شماره 49 اثر فرصت الدوله شیرازی این کتیبه بدون هیچ کمی و کاستی دیده میشود.

نقاشی کتیبه بیستون اثر فرصت الدوله شیرازی سال 1275 هجری خورشیدی بیش از 20 سال قبل از عکس مورد استناد پورپیرار(فرصت حسینی شیرازی، 1312-1313: نقاشی نمره 49)

پورپیرار و تلاشی نافرجام!

نقاشی سمت چپ اثر راولینسون متعلق به سال 1835 و سمت راست متعلق به فلاندن مربوط به سال 1840(پورپیرار:6 مهر 1389)

پورپیرار در وبلاگش نقاشی فلاندن و نقاشی سر راولیسون را که در سال 1835 رو نوشت هایی از بیستون برداشته است را کنار هم قرار میدهد و مینویسد:

«رسامی بالا در سمت راست، اثر فلاندن و سمت چپ آن حاصل دیدار راولینسون از بیستون است و گرچه با فاصله زمانی اندکی از یکدیگر رسم شده اند، اما در نمایش خرده کتیبه های فراز تابلوی داریوش، قرابتی با یکدیگر ندارند. اگر محققی تنها با اتکاء بر همین دو رسامی مدعی شود که در زمان فلاندن هنوز خرده متن های معرفی اسیران به زبان فارسی باستان، حک نشده بود، عامل و امکان رد نظر او در اختیار کسی نیست» (پورپیرار، 6 مهر 1389).

ایشان ادعا میکند که چون محل و اندازه کتیبه ها در دو نقاشی با یک دیگر متفاوت است پس کلا در بیستون کتیبه ای وجود نداشته! و بعدا حک کرده اند! که به واقع ادعایی دور از عقل و منطق و نادرست است.اتفاقا برعکس وجود کتیبه هایی در هر دو نقاشی اثبات میکند که در اینجا کتیبه هایی وجود داشته هرچند که به سبب خام دستی نقاش ممکن است مکان و اندازه آن ها دقیق کشیده نشده باشد.

باید به یاد جناب پورپیرار آورد که تصاویری که کنار هم قرار میدهند نقاشی هستند قطعا دو نقاش هرچه قدر هم که ماهر باشند در ترسیم یک منظره واحد تفاوت هایی قابل توجه خواهند داشت. توجه به جزئیات ممکن است از سوی فردی بیش از دیگری باشد.و همه این ها مربوط به نقاش و مهارت اوست.

به نظر می‌رسد جناب پورپیرار سفرنامه فلاندن یا کتاب آثار عجم فرصت الدوله شیرازی را که به وضوح حاوی نقاشی هایی از بیستون هستند را مطالعه نکرده اند (فلاندن، 1356: ص 195) همچنین سر هانری راولینسون نیز رو نوشت هایی از این کتیبه ها به منظور مطالعه و بررسی تهیه کرده بودند (سامی، 1392: صص 253-255) ویلیامز جکسن نیز که حد اقل ده سال قبل از عکس مورد استناد پورپیرار به کرمانشاه سفر کرده بود شرح کاملی از بیستون را در کتابش می آورد (جکسن،1369:صص217-244).

بیستون در گزارش های دوران اسلامی

در دوران اسلامی اشاره به بیستون در میان جغرافی دانان و سیاحان بسیار آمده است ،اما متاسفانه توصیف ها معمولا مبهم بوده اند و اکثرا شکل خود کوه را گزارش کرده اند اما در میان آن ها هم پیدا میشوند توصیفاتی که شکل سنگ نگاره های پایین کوه را گزارش کرده باشند. اشاره به سنگ نگاره داریوش به دلیل آنکه در ارتفاعی بالاتر و غیر قابل دسترس تر قرار دارد حتی از نگاره های پایین کوه نیز کمتر است .(جلیلیان، 1391: صص 20-25)، با این همه با مطالعه آثار سیاحان دوره اسلامی یک گزارش بسیار با ساختار کتیبه بیستون هماهنگی دارد. کهن ترین توصیف سنگ نگاره بیستون در منابع اسلامی،در کتاب مختصر البلدان که در 290 هجری قمری نوشته شده است دیده میشود ، این کتاب که توسط ابو عبدالله احمد بن محمد بن فقیه همدانی،جغرافی دان ایرانی سده سوم قمری نوشته شده هم کوه بیستون را همچون اهرام مصر،ایوان مدائن،تخت شبدیز و… یکی از «عجایب دنیای قدیم» خوانده و هم سروده ای زیبا از شاعری عرب به نام احمد بن محمد درباره نگاره طاق بستان آورده که دو بیت آن آشکارا به سنگ نگاره داریوش در کوه بیستون اشاره دارد.(همان: ص 22).

و مَکتَبُ صبیان و تادیبُ غِلمَهٍ          و شَیخٌ عَدِیمٌ قیل هذا مُعَلمُ

وصَوّرَ فَطّوسٌ علی الطاق نفسُه          علیه جناحا طائرٍ لا یُحَوِمُ

(همان: ص 23)

دکتر جلیلیان در توضیح این شعر مینویسد:

«گویا رهگذران،از پایین کوه بیستون نگاره های «شاهان دروغین» را که آشکارا کوچک تر از نگاره داریوش ساخته شده اند، کودکانی دانش آموز می انگاشته اند و داریوش هم که در چشم آنان همچون آموزگاری سالخورده بوده است.

اشاره شاعر عرب به فطوس،هنرمند اسطوره ای رومی که آن را پدید آورنده این سنگ نگاره می دانسته اند،جای تامل دارد.چنین می پنداشتند که فطوس ،نگاره خود را با دو بال همچون بال پرندگان کشیده است،شرح شاعر عرب شاید این گمان را پدید آورد که وی اشاره به دو فرشته با بال های گشوده در دو زاویه نمای بیرونی طاق بستان داشته است. نه نگاره مرد بالدار _فروهر _ در سنگ نگاره داریوش، دو فرشته ای که، دست چپ خود را روی سینه نهاده و با دست راست، حلقه ای را با نوار آویخته گرفته اند. با این همه پوشش و بدن آشکارا زنانه فرشته ها ، و اینکه دو فرشته هستند و نه یکی و مهم تر اینکه توصیف درباره این نگاره در کنار وصف معلم و کودکان بیان شده است ، نشان میدهد که این بخش از سروده شاعر عرب باید اشاره به سنگ نگاره مرد بالدار _فروهر _ بیستون باشد» (جلیلیان، 1391: ص 23).

ابن حوقل نیز از سنگ نگاره آموزگار و شاگردان در بیستون یاد کرده است (جلیلیان، 1391: صص 23-24)

با توجه به این روایات اسلامی نیز شکل سنگ نگاره بیستون در زمان گزارش این رهگزران یعنی سال 290 هجری قمری درست به شکل امروزین آن بوده و از آن تاریخ تا کنون هیچگونه دخل و تصرفی در این نگاره ها صورت نگرفته است.

در ادامه این فیلم سازندگان آن ادعا میکنند که افراد جاعل آمده اند و اشتباها به جای نشان اهورامزدا (درستش فروهر است) برای ما روی کتیبه بیستون نشان هوروس مصری کنده اند (نگاه کنید به کلیپ ابطال شناسنامه، دقیقه 9 تا 14) این گفتار جناب پورپیرار برپایه همان نظریه نوکنده بودن کتیبه بیستون در 100 سال اخیر است که مورد بررسی قرار گرفت و نقاشی هایی نیز در این زمینه ارائه شد .  باید از مدعیان جعل بیستون پرسید که آیا این جاعلین که میخواسته اند به قول جناب پورپیرار تاریخی جدید برای ایران تدوین کنند به خود زحمت یک مسافرت به تخت جمشید را نداده اند؟ در پارسه به وفور میتوان نشان فروهر پیدا کرد.که اتفاقا در طرح های سیاحان از قرن ها پیش که از تخت جمشید بازدید کرده اند نیز آمده است.

کلیپ ابطال شناسنامه:

«ما نشانه های کافی در این باب که این کتیبه و این تصاویر بخشیش ،یعنی بخشی از تصاویر و تمام کتیبه ها و نوشته ها کار جدیدیست،به اندازه کافی در اثباتش عدله دیداری فراوان داریم، به عنوان نمونه این سنگ سمت چپ یعنی پشت سر داریوش که یک صخره کاملا نتراشیده و کاملا مضرس و سطح غیر صاف که قابل کتیبه کندن نیست را در این عکس می‌بینید دورش یک کادر قرمز انداختم که به طور وضوح معلوم شه که از کدوم تخته سنگ صحبت میکنیم» (نگاه کنید به کلیپ ابطال شناسنامه، دقیقه 13 تا 15).

(کلیپ ابطال شناسنامه )

«این تخته سنگ هم به عنوان یک برگه جعل خودش داستان خودش رو داره شما به عکس بعدی توجه کنید» (نگاه کنید به کلیپ ابطال شناسنامه، دقیقه 14 تا 15).

«حالا همون تخته سنگ را دارن روش کار میکنن مقدار زیادی از برجستگی ها و گودی هاش کم کردن و یک تراش اولیه بهش دادن و سطحش نسبت به عکس قبلی تا حدود زیادی صاف تره،برای اینکه معلوم بشه که من به چی اشاره میکنم منظورم از اینکه سطح را صاف کرده اند توجه کنید که در لبه ی بالایی این سنگ به خاطر تسطیح این سنگ یک نوار برجسته اضافی و دارای سایه پیدا شده،این نشون میده که یک پوسته ،دو پوسته، سه پوسته اولیه از روی سنگ تراشیده شده به طوری که اون قسمت بالا به صورت یک غوز سنگی برجسته در آمده که در عکس قبل نبود»( نگاه کنید به کلیپ ابطال شناسنامه، دقیقه 14 تا 16).

متاسفانه تهیه کنندگان این فیلم عکس هایشان را به حدی با کیفیت پایین انتخاب کرده اند که این «سطح غیر صاف » دیده نمیشود و از این منظر گویا سطح صاف است. در هر صورت سند ادعای جنابان فیلم ساز آن برجستگی بالای سنگ است که تولید سایه مینماید.

برخلاف این ادعا در عکس ها این برجستگی سنگی کاملا قابل مشاهده و آشکار است. از اولین عکس پورپیرار با کد 1549که او ادعا میکرد متعلق به سال 1913 و نمای نخستین کتیبه بیستون است آغاز میکنیم:

عکسی که گروه فیلم سازان در آن به دور صخره سنگی کادر ضخیمی کشیده بودند  و بدین وسیله لبه بالایی سنگ را پنهان کرده بودند. 

برجستگی سنگی بیستون

در هر دو عکس چنانکه میبینید سطح مورد ادعا کاملا صاف است. در ادامه جناب پورپیرار که گویا تنها کارشناس این فیلم است از بحث کتیبه بیستون خارج میشود و به فارسی باستان میپردازد.

کلیپ ابطال شناسنامه:

«از همه بد تر درست همان سال هایی که میگن راولینسون ،یعنی همه اینها تو قرن هجدهمه،راولینسون مشغول بوده نمونه برداری کنه از کتیبه ها تا بعد بره بشینه خونه بخونه ما تمام این کتیبه رو در کتاب کاسوویچ میبینیم که کامل کتیبه های بیستون را در کتاب چنین گفت داریوش جناب آقای فضل الله نیک آئین میتوانیم ببینیم.

(کلیپ ابطال شناسنامه )

کاسوویچ و راولینسون هر دو در یک دوره زمانی بودند،اگر راولینسون قراره تازه بره کپی هایی که از این خط میخی فارسی باستان برداشته شروع کنه با مرارت خواندن ،اگر این کارو قراره بره اون بعدا بکنه پس چطوری کاسوویچ تمام این کتیبه ها رو داره؟از کجا بدستش افتاده که اینجا چاپ شده؟» (نگاه کنید به کلیپ ابطال شناسنامه، دقیقه 18 تا 20)

باید توجه شود که پژوهش بر روی خط میخی فارسی باستان حدود دو قرن قبل از راولینسون آغاز شده بود سیاحان و جهانگردان بسیاری از این نوشته ها کپی تهیه میکردند تا در اروپا کشف رمز شود اولین فردی که این علائم را کپی برداشت پیترودولاواله نام دارد. دکتر سامی درباره او چنین مینویسد:

«نخستین سیاحی که در سال 1622 میلادی به این علائم برخورد و چند علامت از خطوط را برای مطالعه کپی کرد و با خود به اروپا برد پیترودولاواله (pietro Della valle) ایتالیایی بود. وی این اشکال را معرفی خطی دانست که از چپ به راست نوشته می‌شد و این اولین قدم بزرگ برای کشف خط میخی و تعقیب موضوع از طرف دانشمندان و سیاحان بعدی بود» (سامی، 1392: ص250).

از سال 1622 که اولین کپی برداری از کتیبه های خط میخی فارسی باستان چه در تخت جمشید و چه در دیگر جا ها آغاز شد تا سال 1872 که کاسوویچ کتاب تالیف خود را از این خط ارائه کرد یعنی به مدت 250 سال  رونوشت ها و کپی های فراوانی به اروپا رفته بود. اما سوال اینجاست که چرا زمانی که رونوشت هایی در اروپا از این کتیبه ها موجود بود راولینسون خود به رونوشت برداری از کتیبه ها روی آورد؟

با وجود اینکه پژوهش بر روی خطوط میخی فارسی باستان در حدود دو قرن پیش از او آغاز شده بود اما راولینسون که از روی علاقه شخصی خود به پژوهش بر روی این نوشت ها روی آورده بود از مطالعات پیشنیان خود اطلاع چندانی نداشت.چنان که بسیاری از باستان شناسان بدان اشاره کرده اند:

«حدود سال1835،این سیاست مدار و نظامی انگلیسی در محل ماموریت خود در نزدیکی کرمانشاه سنگ نوشته بزرگ بیستون (بهستان) را یافت واز آن دوره به بعد در حالی که فقط به صورتی مبهم در جریان کار های انجام شده در اروپا بود،شیفته خط میخی شد»(لوکوک، 1389: ص 23).

«راولینسن نیز بدون اینکه از پیشرفت سایرین در این خصوص اطلاعات کافی داشته باشد در کوه بیستون دو سال در برابر کتیبه ها آویزان و مشغول کپی برداری و مطالعه بود» (سامی، 1392: ص253 و ص 254).

به دلیل نا آشنا بودن راولینسون از تحقیقات پیشنیان است که او از نوشت های کاسوویچ و تعداد زیادی دانشمند و سیاح که دستاورد هایی در این زمینه کسب کرده بودند استفاده نمیکرد بلکه خود به رو نوشت برداری و تحقیق بر روی این نوشت ها می‌پرداخت.

آیا کتیبه آرامگاه داریوش بزرگ در نقش رستم جعلی و دروغین است؟

نقش رستم مجموعه ای از بنا ها و آرامگاه های تاریخی است که در شمال شهرستان مرو دشت استان فارس در 6 کیلومتری تخت جمشید قرار دارد و شامل آرامگاه های هخامنشی که در سینه کوه کنده شده و بنایی موسوم به کعبه زرتشت و نقش برجسته های ساسانیان میباشد.

یکی از آرامگاه های سینه کوه دارای کتیبه ای متعلق به داریوش بزرگ میباشد و از این رو آرامگاه را متعلق به داریوش دانسته اند.

کلیپ ابطال شناسنامه :

« -آرامگاه های سینه کوه- یکیش به علت اینکه کتیبه داره و از زبان داریوش در این کتیبه حرف هایی زده شده میگن اینجا مقبره داریوشه و چون این کتیبه نمیتونه وجود داشته باشه و جزو جعلیات و حکاکی های جدیده پس ما اصلا این مطلب را که اینجا قبر داریوشه را هم باید بزاریم کنار و اصولا پی بردن به اینکه این مقابر نقش رستم مال چه گروه از سیاست مداران ،فرمانداران یا امپراطوران در آن دوران بوده حالا که ما میدانیم اصولا هخامنشیانی در کار نبوده این یک تحقیقات نشانه شناسی و تحقیقات جدید پس از حذف جعلیات جدید نیاز داره تا ما اصولا بفهمیم اونایی که مشغول ساختن تخت جمشید و این مقابر نقش رستم بوده اند هم اینجا و هم در صخره های بالای تخت جمشید اینها کی بوده اند چه دورانی بودند و چه فرهنگ و تمدنی را حاملش بودند و غیره و غیره و غیره» (نگاه کنید به کلیپ ابطال شناسنامه، دقیقه 25 تا 27).

حال میبینیم که تنها کارشناس فیلم یعنی جناب پورپیرار به طور کل سلسله ای به نام هخامنشیان را منکر میشود و میگوید اصلا وجود نداشته اند، این بسیار باعث تعجب است چراکه او کتابی به نام «دوازده قرن سکوت:بر آمدن هخامنشیان» نگاشته است و در آن کتاب وجود هخامنشیان را مورد تایید قرار داده اما گفته است که قومی وحشی بوده اند که یهودیان آن ها را اجیر کرده بودند.ولی در اینجا کتاب خودشان را نیز که از کوروش، داریوش، بردیا، کمبوجیه و اردشیر و… سخن رانده اند نیز به طور کلی انکار میکنند. گویا هخامنشیان با آنکه به اعتقاد ایشان وجود خارجی نداشتند اما بسیار وحشی و خونریز بوده اند!!

«این تصویری را که می‌بینید شمای نه از نزدیک بلکه یک چشم اندازی از همون مقبره ایست که مقبره داریوش میگن» (نگاه کنید به کلیپ ابطال شناسنامه، دقیقه 26 تا 27).

(کلیپ ابطال شناسنامه )

«در این دیتیل از همون مقبره محدوده معینی را ملاحظه میکنید،ما سعی میکنیم این دیتیل را که درست همون جاییست که بعد ها کتیبه ای روش پیدا شده قبل از کتیبه کندن شمای از نزدیکش را به شما نشان بدهیم.شما میبینید که این سنگ ها به کلی آسیب دیده اند ترکیدن حفره های ناشی از گذشت زمان درشان ایجاد شده و غیره و غیره» (نگاه کنید به کلیپ ابطال شناسنامه، دقیقه 32 تا 33).

«خب وقتی به تصویر بعد نگاه میکنید میبینید درست همونجایی که با علائم قرمز نشون دادیم که سنگ معیوبه در تصویر بعد شما میبینید که کتیبه است،آخه اینا چجوری یعنی این اندازه اینها فکر نکرده اند که یک وقتی ممکنه کسی این دو تا عکس رو بزاره کنار هم و با هم مقایسه بکنه؟»( نگاه کنید به کلیپ ابطال شناسنامه، دقیقه32تا34)

(کلیپ ابطال شناسنامه )

تمام مدرک این گروه فیلم ساز علیه کتیبه نقش رستم نشان دادن یک عکس با کیفیت بسیار پایین از نمای دور و ادعای نبود کتیبه ها است!!

در این موضوع نیز عکس های مورد اشاره این افراد نه فاصله مناسبی دارند و نه کیفیت کافی تا آنکه کتیبه های آرامگاه داریوش را بنمایانند.

جالب است که جناب پورپیرار در کتاب «دوازده قرن سکوت:برآمدن هخامنشیان» بار ها به کتیبه نقش رستم داریوش استناد کرده و آن را نوشته شده به دست داریوش میداند (پورپیرار،1379:ص86و107)اما اکنون او به طور کلی کتیبه نقش رستم را جعلی و نوشته شده در صد سال اخیر عنوان میکند!

به هر ترتیب این ادعا فرض را بر این قرار داده است که در عکس نخستین او از آرامگاه داریوش کتیبه ای وجود ندارد و بعد ها آمده اند و کتیبه کنده اند. ما نیز همین تصور را پی میگیریم.

عکس دکتر هرتسفلد از آرامگاه داریوش در نقش رستم، زمان ثبت عکس بین سال های 1923تا1934 گزارش شده است(سایت موسسه collections search center)

با وجود آنکه مآخذ عکس در کلیپ ابطال شناسنامه معرفی نمیشود اما با جستجو در گالری ها دریافتیم عکس مورد استناد جناب پورپیرار بزرگ نمایی شده عکسی از دکتر هرتسفلد میباشد، تاریخ این عکس در مندرجات گالری مربوط به بازه زمانی بین سال های 1923تا1934ذکر شده است. (مندرجات عکس، collections search center). پس باید تصور کرد که حد اقل تا سال 1923 در نقش رستم هیچ کتیبه ای در آرامگاه داریوش قرار ندارد.بر طبق شرط عقل نیز پیش از این تاریخ هم در هیچ عکسی نباید کتیبه ای پیدا باشد.

حال آنکه عکاس دوران قاجار آنتوان سوروگین که یکی از سرشناس ترین عکاسان ایران است عکسی از آرامگاه داریوش همراه با کتیبه ارائه می‌دهد:

عکس آنتوان سوروگین از آرامگاه داریوش در نقش رستم،زمان ثبت عکس بین سال های 1898 تا 1902 گزارش شده است(سایت موسسه collections search center)

در توضیحات این عکس آمده که در بین سال های 1898تا 1902 برداشته شده  (مندرجات عکس، collections search center) حال آنکه این عکس قدمتی حد اقل 20 سال بیشتر از عکس ارائه شده توسط پورپیرار دارد. و با کمی دقت میتوان کتیبه را بر روی سنگ ها مشاهده کرد.

بزرگ نمایی:

بزرگنمایی عکس آنتوان سوروگین از آرامگاه داریوش در نقش رستم،زمان ثبت عکس بین سال های 1898 تا 1902 گزارش شده است«کتیبه ها در عکس قابل مشاهده هستند»(سایت موسسه collections search center)

البته برای بررسی هرچه بهتر این عکس شاید بهترین کار رجوع به گالری و مشاهده عکس است.

این نسخه عکس از آنتوان سوروگین از نوع Gelatin silver prints چاپ گردیده نسخه دیگری از نگاتیو این عکس نیز به نوع glass negative چاپ شده است که زمان چاپش مربوط به سال 1902تا1905 می‌باشد. (مندرجات عکس، collections search center) شاید کتیبه ها در این چاپ جدید تر از نگاتیو وضوح بهتری داشته باشند.

عکس آنتوان سوروگین از آرامگاه داریوش در نقش رستم،زمان چاپ عکس بین سال های 1902 تا 1905 گزارش شده است(سایت موسسه collections search center)

بزرگ نمایی:

بزرگنمایی عکس آنتوان سوروگین از آرامگاه داریوش در نقش رستم،زمان چاپ عکس بین سال های 1902 تا 1905گزارش شده است«کتیبه ها در عکس قابل مشاهده هستند»(سایت موسسه collections search center)

همانطور که از عکس های آنتوان سوروگین که متعلق به دوران قاجار و بین سال های 1898تا1902 میباشد کتیبه ها بر روی آرامگاه داریوش قرار دارند و هیچ گونه جعلی صورت نگرفته است.

سخن پایانی

در این نوشتار سعی شد تا با ارائه اسناد و تصاویر به بررسی و نقد بنیان ادعای جعلی بودن کتیبه بیستون و نقش رستم بپردازیم. استناد مدعیان از جمله جناب آقای ناصر پورپیرار که خود وی این ادعا ها را برای اولین بار مطرح کرد تنها به یک عکس آسیب دیده بود که نشان دادیم این عکس فاقد کیفیت و فاصله مناسب برای اثبات ادعا های ایشان است ، در ادامه برای انکه جای شبهه ای از اصالت تاریخی این میراث گران بهای گذشتگان باقی نماند نقاشی هایی قدیمی از کتیبه بیستون در منابع ایرانی و اروپایی ارائه شد و همه آن ها گواهی روشن بر اصالت و قدمت این سند تاریخی و نادرستی ادعای جعلی بودن بیستون بودند.

در مورد کتیبه های نقش رستم و ادعای جناب پورپیرار مبنی بر جعل این کتیبه ها با ارائه عکسی قدیمی تر از عکس مورد استناد ایشان نشان داده شد که گفتار جعلی بودن کتیبه های هخامنشی به هیچ عنوان ریشه در حقیقت ندارد و به نظر می آید مدعیان جعلی بودن این آثار این ادعا ها را بیشتر از روی غرض ورزی مطرح میکنند.

نوشته های بیشتر در پاسخ به پورپیرار:

پاسخ به ناصر پورپیرار

بارگیری نگارش درخور چاپ (نسخه PDF)

کلیک کنید:

بن‌مایه‌ها و یاری‌نامه‌ها:

شهرکی، کوروش (15بهمن1395). «آیا کتیبه های بیستون و نقش رستم جعلی است؟». پایگاه خردگان.

نشانی رایاتاری: https://kheradgan.ir/p/15434

– پورپیرار، ناصر (1379). دوازده قرن سکوت: برآمدن هخامنشیان. تهران: انتشارات کارنگ.

– پورپیرار، ناصر (1383). دوازده قرن سکوت: بخش سوم ساسانیان. قسمت دوم پیشینه های ناراستی. تهران: کارنگ.

– پورپیرار، ناصر (6 مهر 1389). «ایران شناسی بدون دروغ، 284، نتیجه 92، کتیبه های بیستون، 4». نارنیا.

پورپیرار،ناصر (21 فروردین 1386). «ایران شناسی بدون دروغ 50». نارنیا

– جکسن،ویلیامز (1369). سفرنامه جکسن. ترجمه منوچهر امیری و فریدون بدره ای. تهران: انتشارات خوارزمی.

– جلیلیان، شهرام (1391). بیستون. تهران: دفتر پژوهش های فرهنگی.

– سامی، علی (1392). تمدن هخامنشی. جلد اول. تهران: انتشارات سمت.

– طالبیان عبدالحسین (1393). تخت جمشید در تاریخ معاصر. شیراز: انتشارات نوید شیراز.

– فلاندن، اوژن (1356). سفرنامه اوژن فلاندن به ایران. ترجمه حسین نور صادقی. انتشارات اشراقی.

– فرصت الحسینی شیرازی، محمد نصیر (1312-1313) «آثار عجم»، چاپ دوم، باهتمام عبدالله طهرانی، چاپ بمبئی، 

– لوکوک، پیر (۱۳۸۹). کتیبه‌های هخامنشی. ترجمه نازیلا خلخالی. به کوشش ژاله آموزگار. تهران: نشر و پژوهش فرزان روز.

با سپاس از سایت موسسه collections search center

با سپاس از سایت کتابخانه مجلس

با سپاس از سایت موسسه flickr

نشانی: kheradgan.ir/p/15434
برچسب:
هخامنشیانداریوش بزرگپاسخ به ایران ستیزانایران باستانآرامگاه داریوشآرتور سالکلرابطال شناسنامهاستادان تحریفاهورامزداایران باستانباستان شناسیبرگ های جعلبنیان اندیشبنیان اندیشیبیستونپارسهپاسخ به پورپیرارپاسخ به تحریفگرانپاسخ به کلیپ ابطال شناسنامهپاسخ به ناصر پورپیرارپورپیرار دروغپورپیراریسمپوریمتاریخ جعلیتاریخ جعلی ایرانتاملی در بنیان تاریخ ایرانتحریف تاریخ ایرانتحریف کتیبه بیستونتخت جمشیدجعل پهلویجعل کتیبه بیستونجعل کتیبه های قبر داریوشجعل کتیبه های نقش رستمجعل نقش رستمحق و صبرخوانش خط میخیداریوشراولینسونرسوایی برای مدنیت فارسرضا پهلویزبان هخامنشیانسنگ نوشته جعلی داریوشسنگ نوشته های جعلیفَروَهَرفضل الله نیک آئینفلاندنقرن هجدهمکاسوویچکتاب ابطال شناسنامهکتیبه بیستون جعلی؟کتیبه داریوش جعلی؟کتیبه های جعلیکتیبه های جعلی تخت جمشیدکتیبه های جعلی هخامنشیکرمانشاهکعبه زرتشتکلیپ ابطال شناسنامهمقبره داریوشناصر پورپیرارنقش رستمهخامنشیانهرتسفلدهوروس مصری

نوشتارهای همانند

دیدگاه‌ها


دیدگاه خود را در اینستاگرام در میان بگذارید:

خِرَدگان در تلگرام و اینستاگرام

خط میخی

نویسنده‌های پایگاه

دروغ آشکار: کتیبه های بیستون و نقش رستم جعلی هستند
به کار گیری یا روگرفت از نوشته‌های این پایگاه تنها پس از پذیرش قوانین پایگاه امکان پذیر است: قوانین پایگاه خِرَدگان
توسعه نرم افزاری: مجید خالقیان