پوریم
داستان استر یکی از قصههای مشهور یهودیان است که در قلمروی یک پادشاه ایرانی به نام «اخشورش» رخ میدهد. به طور کلی در این داستان زنی به نام استر با به خطر انداختن جان خود، یهودیان را از نسل کشی نجات میدهد و نهایتا یهودیان دشمنان خود را قتل عام میکنند. این داستان از نظر تاریخی قابل اثبات نیست چرا که تقریبا با همه منابع تاریخی و آثار باستانی تضاد جدی دارد. کتاب استر حتی در طومارهای دریای مرده هم وجود ندارد و به نظر افسانهای جدیدتر است که به منابع کهنتر یهودیان اضافه شده است. از سوی دیگر در ایران، داستانهای تحریف شدهای از این قصه رواج پیدا کرده است که بر خلاف موارد درج شده در منابع یهودیان میباشد. قطعا رویکرد افراطی به داستان استر پذیرفتنی نیست؛ جه از جانب یهودیان افراطی و چه از جانب یهودستیزان ایرانی و غیر ایرانی باشد. از طرفی جشن پوریم را هم نمیتوان جشن انسانی و پاک دانست چرا که شادی، پایکوبی و شرابخواری به یاد اعدام و قتل عام هزاران تن (حتی اگر دشمنان و نظامیان باشند) چندان انسانی به حساب نمیآید…
سیزدهبهدر نه نحس است و نه ربطی به یهودیان دارد. پوریم و داستان استر هم اساسا با آنچه افراطیهای ایران و اسرائیل میگویند تفاوت آشکار دارد هرچند این داستان اصلا تاریخی نیست و یک افسانه است که درون مایه ایران ستیزانه دارد. وقتی به صورت ویژه درباره سیزدهم فروردین در منابع ایرانی جستجو میکنیم، اشاره به فرخندگی این روز شده است و هیچ اشارهای به نخسی این روز نیست. یکی از فرضیههای معقول درباره جشن سیزدهبهدر این است که ایرانیان پس از دوازده روز از نوروز که به یاد دوازده ماه از سال است، روز سیزدهم که روز فرخندهای است به در و دشت و بوستان میروند و شادی میکنند و در حقیقت با این کار دوره جشنهای نوروزی را به پایان میرسانند.
آقای پورپیرار ادعا میکند تمام پژوهشگران و تاریخ نگاران دنیای غربی (آلمانی ,فرانسوی , انگلیسی و آمریکایی و…. ) که به هخامنشیان پرداخته اند تبار یهودی دارند و یک ایدولوژی خاص را پیگیری میکنند! البته ادعای ایشان فراتر هم میرود زمانی که تاریخ اشکانیان و ساسانیان را هم زیر سوال می برد و میگوید ما میدانیم کتیبه های ساسانی را استادن دانشگاه شیکاگو در 65 سال پیش تراشیده اند.
این روزها داستان جشن پوریم باعث بهره برداریهای سیاسی و جناحی (چه خارج از ایران و چه داخل ایران) شده و صورتهای متفاوت و اشتباهی از این داستان در فضای مجازی پراکنده شده است. داستان پوریم که گهگاهی با عنوان جشن ایرانی کشی یهودیان تبلیغ میشود دارای اشکالات اساسی تاریخی بوده و نمیتوان آن را یک رویداد در تاریخ ایران نامید. اکثر مقالات و نوشتههای دانشورانه این داستان را یک افسانه میدانند. ویژگیهای اساطیری و افسانهای این داستان در کنار حجم زیاد مغایرتهای دادههای این داستان با تاریخ مستند هخامنشیان باعث شده تا بسیاری از متخصصین آن را نه سندی تاریخی بلکه صرفا «رمان تاریخی» قلمداد کنند. در این میان حتی دایره المعارف جهانی یهود نیز این داستان را افسانهای و دارای ویژگیهای داستانی و رمانتیک خوانده است. از سویی مردم عادی و یهودیانی هستند که به پوریم به مثابه یک آیین دینی مینگرند و حتی شاید از اشتباه بودن داستان استر و مُردخای اطلاعی نداشته باشند و ممکن است اعتقادات دینی آنها نیز مانع از پذیرش اشتباه در کتاب مقدسشان شده است.
حجاریهایی که در مرکز پلکانهای شرقی و شمالی دیده میشوند، نمونهای از اقدامات مرمت و تغییرات در اواخر هخامنشیان هستند، این تغییرات به دلیل زوال امپراطوری به اتمام نرسیده اند.
بررسی ادعا های ناصر پورپیرار پیرامون ستون های کاخ های تخت جمشید: با یک بررسی ساده متوجه خواهیم شد که ستون مورد استناد جناب پورپیرار در زمان کاوش های باستان شناسی برپا نبوده و بعد ها با کنار هم قرار دادن قطعات ستون ها ساخته شده است.
در این نوشتار به بررسی یهودیان در زمان خشیارشا میپردازیم که با توجه به داستان استر بسیار پر بحث میباشد.
اصالت تاریخی بیستون امروزه بر هیچ کدام از محافل آکادمیک و علمی پوشیده نیست، اما در چند سال اخیر در فضای مجازی کلیپی به نام «ابطال شناسنامه» منتشر شده است که مدعی جعلی و دروغ بودن کتیبههای باستانی کوه بیستون است، سازنده این کلیپ حدودا 25 دقیقه ای فردی به اسم ناصر پورپیرار است و طی نمایش عکسها و تصاویری مدعی میشود که مجموعه تاریخی بیستون توسط باستانشناسان غربی در کمتر از یک صد سال پیش ساخته شده است تا برای شکل دادن به تاریخ ایران و ساخت سلسلههایی همچون هخامنشیان که پورپیرار آنها را جعلی میداند مستنداتی تهیه شده باشد.
تردیدی در اصالت باستانی کتیبههای تخت جمشید وجود ندارد: در این مقاله به موضوع کتیبه های تخت جمشید خواهیم پرداخت اما خواننده کنجکاو باید بداند که ادعا های ناصر پورپیرار پیرامون پارسه بیشمار است ، از جمله مهم ترین آن ها که مانور تبلیغاتی فراوانی نیز بر روی آن رفته اند، ناتمامی و غیر قابل سکونت بودن تخت جمشید است که در مقاله زیر به صورت مفصل و تخصصی به آن پرداخته ایم:
چندی است که موضوع نادرست پیوند سیزدهبهدر و پوریم تبلیغ میشود و حتی برخی تصور میکنند هر سال یهودیان در روز سیزدهم فروردین، جشن پوریم را برگزار میکنند. در این نوشتار پژوهش یهودیان ایران را درباره عدم انطباق پوریم با سیزدهبهدر میآوریم و با توجه به تسلط این هم میهنان به تقویم عبری این نوشتار از نوشتارهای قابل توجه است.