تاریخ و فرهنگ ایران زمین

ناصر پورپیرار و تاریخ نگاری هخامنشیان

این نوشتار، از نوشتارهای ارسالی کاربران است

نوشتارهای ارسالی کاربران بر اساس پیمان‌نامه کاربری منتشر می‌شوند. نگاه کنید به:

پیمان‌نامه کاربری

ناصر پورپیرار | نویسنده: امین دالوند | واپسین به روزرسانی: 6 شهریور 1398 |


بررسی تاریخ نگاری ناصر پورپیرار در رابطه با تاریخ هخامنشی ها

ناصر پورپیرار و تاریخ نگاری هخامنشیان

نگارنده : امین دالوند

تلاش من در این زمینه  فقط آشکار سازی  واقعیت و درستی گفتار کسی است که در زمینه تاریخ کشورم فعالیت کرده است , ازانجایی که حقیقت پنهان نمی شود هرگز دست به دروغ  نخواهم زد تا یک ایدولو ژی خاص را پیش برده و به قول بیهقی : «سخنی نرانم تا خوانندگان این تصنیف گویند شرم باد این پیر را» .

اصلا علاقه ایی ندارم از طرح توطئه ضد تاریخ پیش از اسلام ایران  استفاده کنم و گذشته و ایدولوژی کسی را بررسی کنم اما بر ما پوشیده نیست که کسانی بر اساس منافع و ایدولوژی فعالیت های تاریخی را در منطقه خاورمیانه شروع کرده اند و اساسا سنگ بنای قوم گرایی را مستحکم کرده اند .

گویا کسی تاریخ قدیمی تر و یا پرشکوه تری داشته باشد برابر است با حق آب وگل در منطقه , بنابر این حق حکم رانی و تصمیم گیری را ازان خود میداند. و به اعتقاد بنده این یکی از مشکلات بزرگی است که دامن گیر ما شده است. مشکلات دنیا ی امروز ما با تاریخ حل نمیگردد چرا که گذشته در گذشته , و مشکلات امروز مشکلات امروز هستند و شاید مشکلات فردا نباشند. البته به اعتقاد من کلید و سنگ بنای حل مشکلات ما را میتوان در تاریخ جستوجو کرد اما برای کارشناسان آن و نه کس دیگری .

از آنجایی که این مشکل رجوع به تاریخ توسط غیر متخصصین دامن گیر کشورمان و کشور های همسایه شده است , برآن شدم که دست به بررسی درستی و صحت کلام برخی از پژوهش گران در چند مقاله بپردازم. و صحبت های انها را گوش کرده و بررسی کنم شاید واقعیت را میگویند. ناصر پورپیرار یکی از پژوهش گران تاریخ ایران است که به دلیل گفتار متفاوت ایشان تصمیم گرفته ام در باره ی گفتار های ایشان توضیحاتی بدهم.

ایشان با فعالیت در انتشارات و نویسندگی اثاری را برجای گذاشته اند , البته از دیگر فعالیت های ایشان حضور در محافل و مصاحبه های تصویری نیز بوده است. در این نوشتار تصمیم دارم اصل گفتار ناصر پورپیرار را در مصاحبه و مستندی که از ایشان موجود است بیان کنم و به بررسی گفتار ایشان بپردازم.

دنیای باستان از نگاه ناصر پورپیرار!

آقای پورپیرار ادعا میکند تمام پژوهشگران و تاریخ نگاران دنیای غربی (آلمانی ,فرانسوی , انگلیسی  و آمریکایی و…. ) که به هخامنشیان پرداخته اند تبار یهودی دارند و یک ایدولوژی خاص را پیگیری میکنند! البته ادعای ایشان فراتر هم میرود زمانی که تاریخ اشکانیان و ساسانیان را هم زیر سوال می برد و میگوید ما میدانیم کتیبه های ساسانی را استادن دانشگاه شیکاگو در 65 سال پیش تراشیده اند.

ایشان میگویند از آنجایی که تخت جمشید ناتمام است! پس این موضوع نشان دهنده این است که امپراتوری هخامنشیان جعلی است و  تخت جمشید بر روی یک زیگورات از تمدن ایلام به جای مانده ساخته شد است. ایشان در توضیح ناتمامی تخت جمشید می افزایند کف تخت جمشید سنگ فرش نیست  از انجایی که آخرین مرحله ساخت و ساز ها  سنگ فرش ها است پس تخت جمشید ناتمام است ، تراش ناتمام برخی سنگ نگاره ها و عدم وجود آوار در تخت جمشید! نیز از دیگر دلایل ایشان بر این مدعاست.

پاسخ کامل به ادعای ناتمامی تخت جمشید را بخوانید:

آیا تخت جمشید نیمه کاره است؟! (پاسخ به شایعات)

ایشان تاریخ هخامنشیان را اینگونه بیان میکند که هخامنشی ها از تمدن خزران به این منطقه (ایران) آمده اند و ادعا میکند این امپراتوری که به زعم ایشان حتی سکه ضرب نکرده اند و حتی طویه ایی نساخته اند چطور توانسته اند  حکم رانی کنند. در نتیجه هخامنشیان قبایلی چادر نشین بودند و تنها با حکومت های کنار خود جنگ کرده اند و فرصت حکومت کردن نداشته اند ، هیچ اثاری دیگری نیز به جز تخت جمشید بر جای نگذاشته اند.

در یکی از مصاحبه های ایشان شخص مصاحبه کننده می پرسد: تمام تلاش بر این است تاریخ از  هخامنشیان شروع شود چرا؟! چرا تخت جمشید رها شده است و نیمه کاره مانده است؟

پاسخ پورپیرار به این پرسش ها و دیگر پرسش ها، این است که یهودیان برای سرپوشی جنایتی به نام « کشتار پوریم ».  تاریخی جعلی برای منطقه خاورمیانه ساخته اند و حتی اثار خشت و گلی ایلامی  را نیز نابود کردند.  در تمام کتاب های علمی اینگونه جا انداخته اند که هخامنشیان دارای امپراتوری بوده اند .

هیچ دیواری متعلق به تمدن ایلام در تخت جمشید وجود نداشته و تخریب نیز نشده است در اینباره اینجا را بخوانید:

دیوار عیلامی در تخت جمشید؟! (دروغی که بزرگ شد)

مصاحبه کننده میپرسد آقای پورپیرار شما نخستین کسی بودید که به پوریم اشاره کرد , چرا در کتب تاریخی از جمله ویل دورانت اشاره ایی به این مساله نشده است؟

در پاسخ میگوید در تورات یک فصل به اسم پوریم داریم . آنها مخصوصا آن را نادیده گرفته اند. این جعلیات را دانشمندان غربی ساخته اند تا پوریم را پنهان کنند این شیادها از امریکا و انگلیس و المان و… در دو چیز مشترک هستند اول یهودی بودن و دوم در مورد تاریخ یونان و دیگر مسائل با هم هم عقیده نیستند اما در باره ی پک تاریخ  هخامنشی هم عقیده هستند, درست معلوم است که یک توطئه در کار است.

در نظام فکری ناصر پورپیرار هخامنشی ها  بازوی نظامی یهودیان و مُزد بگیر ایشان بودند که بعد از کشتار همه مردم منطقه در پوریم ( تاکید میکنم ایشان ادعا میکنند همه مردم منطقه کشته شدند! ) به خزران که منشا آنها بود بازگشتند، چون دیگر انسان زنده ای در ایران نمانده بود تا بر آن حکومت کنند. در «پوریمی» که پورپیرار به تصویر میکشد حتی آن سنگتراشانی  و کارگرانی که در تخت جمشید کار میکردند نیز کشته شدند! چطور ممکن است یک سنگ تراش کارش را نیمه کاره رها کند و به عنوان نمونه یک گل را تا نیمه تقش بندی کند و برود , جز این نیست در کشتار پوریم مرده باشد.

البته هیچ توضیح نمیدهند که چرا باید یک حکومت آنچنان بی مهابا و احمقانه دست به کشتار بزند که حتی کارگرانی که سرگرم ساخت کاخ ها برای حاکمان بودند را نیز بکشد و پروژه تخت جمشید نیمه کاره بماند؟! اصلا اگر قرار بر کشتاری اینچنین وسیع بود چرا دستور به ساخت تخت جمشید داده اند که بخواهد نیمه کاره بماند؟!

آیا اصلا پوریمی به وقوع پیوسته است؟ ناصر پورپیرار

مطمئنم با من هم عقیده هستید که عید پوریم را باید شناخت ، چراکه از دیدگاه پورپیرار سر منشا تمام دسیسه و توطئه ها علیه تاریخ همین واقعه «پوریم» بوده است. جنایت پوریم است که یهودیان را برای سرپوش گذاری بر آن وادار کرده تا تاریخی جدیدی برای منطقه وسیع خاورمیانه جعل کنند!

عید پوریم در هیچ منبع تاریخی از جمله کتیبه ها و کتاب های مورخین وجود ندارد . این داستان از طریق طومار استر بخشی از کتب عهد عتیق برجای مانده است.  یهودیان اعتقاد دارند در دوران خشایار شاه یکی از زن های حرم سرا به اسم استر که یک یهودی تبار بود به همراه قیمش «مُردخای» در دربار حضور داشت آنها یهودی بودن خود را پنهان کرده بودند .

بر طبق داستان وزیر خشایارشاه شخصی بود به اسم هامان ، هامان از یهودی ها بی زار بود و تعظیم نکردن مُردخای به هامان باعث کینه وی شده بود.  در توطئه ای شاه را مجاب کرد قومی که سرکش هستند  را قتل عام کند و فرمان نسل کشی یهودی ها را گرفت و مُهر شاه را پای فرمان زد و قرار بود 13 ادار تقریبا برابر 13 اسفند ماه فعلی این حکم صورت گیرد.

استر با نفوذی که بر شاه داشت او را مجاب کرد که از فرمانش بازگردد اما از آنجایی که حکم شاه با مُهر ثبت شده بود و باطل نمیشد باید حکم دیگری داده میشد. در حکم جدید هامان به دار آویخته شد و یهودیان در دفاع از خود میتوانستند دشمنانشان را در سراسر امپراتوری قتل عام کنند ، در نتیجه این اقدام جنایت بار 77 هزار نفر از دشمنان یهود کشته شدند.

جالب است که یهودیان برای سرپوش گذاری برای «جنایت پوریم» مجبور شدند تاریخی برای منطقه ای وسیع خاورمیانه جعل کنند اما به فکرشان نرسیده است که همین داستان پوریم را از کتاب دینی شان پاک کنند تا دیگر گناهی متوجه ایشان نباشد!

حال به بررسی نظریه اقای پور پیرار بپردازیم , ایشان که تئوری توطئه را مطرح کرده اند و برای پاسخ به ایشان که کتب تاریخی را جعلی میدانند ، دست ما برای استناد به کتب تاریخی بسته اند مجبوریم از پیش فرض و گفتار ایشان استفاده کنیم و تحلیل کنیم ایا درست میگویند یانه. در سه پرده این مطلب را تحلیل خواهم کرد.

پرده نخست :

ایشان ادعا کردند که  واقعه «پوریم» واقعیت دارد اما تاریخ نگاران آن را انکار میکنند. پرسش این است که شما این داستان را از کجا خوانده اید ؟ هیچ کتاب تاریخی , سنگ نوشته ایی از این رویداد سخن به میان نیاورده است جز طومار استر . شما که از شکم مادر خود از داستان آگاه نبودید یا وحی بر شما نازل نشده است، حتما از یک منبع آن را خوانده اید  و آن منبع فقط کتاب استر است.

اگر این داستان را از منابع یهودی بپذیریم باید تمام گفته های انها را بپذیریم .به عنوان نمونه در این زمان خشایار شاه بر 127 ایالت حکمرانی میکرده است . شما که نمیتوانید یک روایت را بپذیرید و روایت دیگر را رد کنید.

استر و کتب یهودی از دیگاه شما معتبر هستند یا نیستند؟اگر هستند

نویسنده کتاب استر تاکید میکند که یک امپراتوری بابل را تصرف و یهودیان را آزاد کرد خود مُردخای یک یهودی بابلی بود که در زمان کوروش از بند آزاد گشته بود و مُردخای نیز یک اسم بابلی است.

اگر استر را بخوانید خواهید دید که درباره ی دربار هخامنشیان اطلاعات فراوانی به ما خواهد داد , گویا نویسنده اطلاع دقیقی از این دستگاه داشته است و داستانش را نوشته است. اگر حکومت داری هخامنشیان از نظر شما دروغ و غیر واقعیست پس شما نمیتواند از داستانی نام ببرید که سند تاریخی ندارد. شما که ادعا کرده بودید که هخامنشیان اصلا حکومتی تشکیل نداده اند و قبایلی بدوی بودند!

حقیقت اینست که اگر در کتب یهودیان نگاهی کنیم بسیار به داستان های تخیلی که هیچ سند تاریخ ندارند، بر خواهیم خورد به عنوان نمونه داستان سامسون که با جمجمه سر یک خر ، لشگری را شکست می دهد.

داستانهای قدیمی یهودیان دور محور های خاصی میچرخد یا یهودیان از راه خدا دور شده اند و باز میگردند مانند سامسون, سموئل و…. و یا یک قوم قرار بوده است آنها را نابود سازد و انها از خود دفاع کرده اند و پس از نجات یافتن جشن میگیرند مانند عید فصح (فسح)  یا حانوگان که از شر یونانیان نجات یافتند.

اساسا ذهن داستان پردازی یهودیان حول یکسری واقعیت های تاریخی و ذاستان و رویا میچرخد.نامها واقعی مکانها واقعی اما ذاستانی تخیلی را بر آن ها سوار میکنند.

با نگاهی نقادانه به داستان پوریم نخست درمیابیم این داستان هیچ سند تاریخی ندارد و صرفا داستانیست یهودی، روحانیون یهود فقط اعتقاد دارند که رخ داده است .البته ایرارداتی از اینکه 125 ایالت که نام برده شده نادرست است خود شاهان هخامنشی 21 تا 27 ایالت را در کتیبه های نقش رستم و تخت جمشید نام برده اند که مغایرتی آشکار با داستان استر دارد.

هرگز استر ملکه ایران نبوده است بر طبق منابع یونانی ملکه خشایار شاه آمستریس بود. مطلب دیگر اینکه این داستان حدود چند قرن بعد خشایار شاه نوشته شده است، البته نویسنده این داستان در پارس زندگی میکرده و اشنایی خوبی داشته است.

ایراد دیگر این که یهودیان نمیتوانند با غیر یهود ازدواج کنند، اما چطور در کتاب استر ، در اینباره چیزی گفته نشده است ؟!

البته در ترجمه کتاب به زبان یونانی هفتاد گانه مقداری اضافی دیده میشود و استر با خدایش صحبت میکند  و میگوید خودت بهتر میدانی چرا این کار را کردم . و نکته جالب این است اسم شاه در ترجمه یونانی عوض میشود اردشیر نام برده میشود. احتمالا مترجم یونانی به این مطلب که یهودی ها نمی توانند با دیگری ازدواج کنند توجه میکند.

شخصیت هامان نیز که دشمن یهودیان و وزیر شاه بود هم در هر دوره ایی تفسیر خاص شده است . امالیقی ( یک تبار سامی از نسل عیسو  و دشمنان یهودیان ) , در ترجمه هفتاد گانه یونانی بوگایوس , نصرانی  و یا مقدونی … پر واضح هست که خود خاخام های یهودی در باره ی هویت دشمن خود مطمئن نیستن و در هر دوره به یک دشمن نسبت داده اند اما جالب است بدانید  ایرانویج(اریایی) نیست و ان ایرانی ( غیر ایرانی ) است.ناصر پورپیرار

پرده دوم :

طبق گفته پورپیرار، پوریم رخ داده در تورات آمده است و دانشمندان یهودی تبار برای انکه کشتار «همه» را سرپوش بنهند دست به جعل تاریخ زده اند و با ادامه دادن سلسله هخامنشی تلاش کردند تا بار کشتار پوریم را برگردن حمله اسکندر به ایران قرار دهند، بدین ترتیب پوریم را مسکوت از یاد ها نگاهداشتند.

خوب اگر شما مغز متفکر و هسته این داستان بودید بهتر نبود برای مسکوت بودن رویداد پوریم کمتر انرژی صرف کنید و یک سلسله دروغین را جعل جهانی کنید  و این همه هزینه برای جعل تاریخ ازجمله هردوت , گزنفون , کتیبه بابلی منسوب به کوروش و …. اساسا میتوانستید هخامنشیان را انکار کنید یا داستان پوریم را از کتب حذف میکردید.

پورپیرار مدعیست هخامنشیان بعد از پوریم به منطقه اصلی خود خزران (ناحیه ای در شمال قفقاز) بازگشتند. همچنین وی معتقد است هخامنشی ها بازوی نظامی یهودیان در منطقه  بودند.

در گفته ای دیگر ایشان خواندن خط بابلی و ایلامی  را ناممکن و از موهومات میدانند و بیان میکنند آنچه در دست ماست جعل و دروغ است. نکته مهم این است که اگر به گفته ایشان خط بابلی را نمی توان خواند، چطور متوجه شدند آثار زیر تخت جمشید منسوب به ایلامی هاست؟!

خود را جای یک تاریخ نگار یهودی فرض کنید. حال اگر شما بخواهید دو هدف را پی گیری کنید اول پوریم را مسکوت نگه دارید و دوم در استوانه بابلی بر حقانیت معبد هیکل تاکید کنید. چه میکرید؟

آیا (مانند تئوری پورپیرار ) می امدید ، با امتداد تاریخ جعل پشت جعل میکردید برای اینکه نگویند هخامنشی ها بعد پوریم متلاشی شدند و سلسله ها را ادامه میدادید و تاریخی برای ساسانیان و اشکانیان دروغین مینوشتید ؟

یا اینکه واقعیت را (از دیدگاه پورپیرار) مینوشتید و میگفتید هخامنشی ها هیچ امپراتوری نبودند ، و اسکندر مقدونی در حمله خود به شرق همه مردم را کشته است؟

ایشان تاکید میکنند بعد از پوریم همه مردم کشته شدند و منطقه خالی از سکنه گردید! حتی در کتاب استر نیز چنین چیزی نیامده با این حال در تواریخ اسلامی از جنگ مسلمانان با  ساسانیانی بسیار یاد شده مانند الاخبار الطوال دینوری , تاریبخ یعقوبی و تاریخ طبری و… چطور منطقه ایران خالی از سکنه شده و سلسله ساسانیان دروغ است؟ پس مسلمانان با چه کسانی جنگیدند؟ درباره ی کتب دشمنان یهودیان (مسلمانان) در باره ی جنگ با ایران چه دارید بگویید ؟!

پرده سوم :

طبق کتاب استر هفتاد و پنج هزارو هشتصد نفر در واقعه پوریم کشته شده اند و آن هم از عمالیقی ها ( غیر ایرانی ها ). اینطور بپذیریم دشمنان  یهودی ها در سراسر امپراتوری نابود شدند . این پرسش مطرح میشود که چرا یهودیان در یک منطقه خالی از سکنه یا بدون دشمن زندگی نکردند؟ مگر یک قوم چیزی بهتراز این را میخواهد که در منطقه ای بدون دشمنزندگی کند؟ ناصر پورپیرار

پر واضح است که تاریخ را اینطور بیان کردید نبوده  است. وگرنه یهودیان بر ملکی بی صاحب و با سربازان اجیر شده هخامنشی زندگی میکردند تا اینکه آواره ی کشور های دیگر بشوند .

درستی انسان به خرد او بازمی گردد

کتاب نامه:

– دالوند، امین (تابستان 96)، «بررسی تاریخ نگاری ناصر پورپیرار در رابطه با تاریخ هخامنشی ها»، پایگاه خردگان

نشانی رایاتاری: https://kheradgan.ir/p/20406

شرایط استفاده از نوشتار:

از آنجایی که هرگونه استفاده یا رونوشت از نوشتارها بر اساس پیمان نامه کاربری امکان پذیر است، اگر قصد رونوشت از این نوشتار را دارید، بن‌مایه آن را یاد کنید. طبیعی است که ذکر مواردی مانند نام پدیدآور (نویسنده، گردآورنده و…)، تاریخ واپسین به روز رسانی، عنوان کامل نوشته به همراه پیوند (لینک) و همچنین ذکر تارنمای خردگان (www.kheradgan.ir) ضروری است.

دیدگاه‌ها


دیدگاه خود را در اینستاگرام در میان بگذارید:

خِرَدگان در تلگرام و اینستاگرام

خط میخی

نویسنده‌های پایگاه

ناصر پورپیرار و تاریخ نگاری هخامنشیان
به کار گیری یا روگرفت از نوشته‌های این پایگاه تنها پس از پذیرش قوانین پایگاه امکان پذیر است: قوانین پایگاه خِرَدگان
توسعه نرم افزاری: مجید خالقیان