پردیسها و چهارباغها از بزرگترین ابداعات ایرانیان است که ریشه در دوران هخامنشیان دارد و تاثیرات شگرفی در باغسازیهای شرق و غرب دنیا گذاشته است. چنین مینماید پردیسهای هخامنشیان و کوروش بزرگ بر دیدگاه بشر به بهشت تاثیر گذاشت تا جایی که بهشت در اساطیر اقوام گوناگون مانند پردیسهای ایرانی ترسیم شده است. حتی با وجود حملات سهمگین سپاهیان خلفا و سپاهیان چنگیز خان مغول به ایران، نه تنها پردیسهای ایرانی از بین نرفتند بلکه حتی در دورههای تیموری و صفوی بار دیگر به شکوفایی رسیدند…
چهارباغ به باغی گفته میشود که به وسیله دو محور عمود بر هم به چهار قسمت با استناد به تفاسیر و تعابیر متعدد مذکوره از عدد چهار تقسیم میشود و جوی آبی از میان محورها بگذرد و در اطراف آن درختان بلند باشد. هر گوشهای از این چهارراه متصل به بوستانی از درختان میوه و گل است که به فضای موجود زیبایی و طراوت میدهد. این الگوی باغ ایرانی است که نخستین بار در پاسارگاد به فرمان کوروش بزرگ ساخته شد و از این جهت الگوی چهارباغ ابداع ماندگار هخامنشیان به شمار میرود که در دورههای اشکانی و ساسانی استفاده میشده و در دوران اسلامی نیز در ترکیب ابعاد تمثیلی بهشت و چهار نهر معروف آن همواره مورد توجه قرارگرفته است (ن.ک: فروغی، ۱۳۹۵).
جاذبه قوی ترکیب درخت، سایه و آب در چشم انداز غالبا خشک ایران از عوامل مهم ایجاد باغ درایران است. باغ ایرانی به شکل مجموعهای بسته فراهم کننده شرایط مساعد آب و هوایی برای رشد و گسترش فضای سبز، تولید رطوبت، اکسیژن، تنظیم شرایط اقلیمی و کنترل اوضاع جوی عمل میکند و همه این شرایط در سایه درختان کهن فراهم میشود. بهانههای دیگری نیز برای ایجاد باغ توسط دوستدارانش وجود داشته است. پادشاهی که میخواست با نظم و آراستن باغش اقتدار خود را نشان دهد، یا مزاری که به دلیل محبتی که به صاحبش وجود داشت لازم بود به وسیله باغی در برگرفته شود، یا شکارگاهی که باعث سرگرمی و تفریح حاکم میشد و هم مایه فخرفروشی به همسانان خود. عوامل اساسی ایجاد باغ های ایرانی را میتوان چنین خلاصه نمود: علل اقتصادی و علاقه به کشت و زرع و زیباسازی محیط، علتهای مذهبی، سیاسی، حکومتی و تفریحی (قائم، ۱۳۹۶: صص ۶۵-۶۶).
چهارباغ در زمان هخامنشیان
حفاریها در شوش و پاسارگاد این احتمال را میدهد که سیستم چهار باغ در زمان هخامنشیان رواج پیدا کرده است. بهترین شاهد در منطقه باغ کاخ اصلی در پاسارگاد است؛ در آن جا بقایای بخشی از کانالهای آب سنگی نشانهای از وجود یک باغ بزرگ میدهند که احتمالا در اواخر حکومت کوروش بزرگ ساخته شده است (Stronach, 1990).
این مشخصهها در نوشتههای گزنفون درباره سفر لیساندر (۱) به باغهای شهر ساردیس (سارد) کوروش کوچک (۲) نیز به چشم میخورد. جایی که او می گوید: «درختان با نظم و ترتیبی عالی و با فاصله های برابر و در یک راستا کاشته شده اند». محوطه کاخ خشایارشا در شوش نیز شامل قاعده باغهای چهارگانه بوده است. مکان این باغ زیبا احتمالا در کرانه غربی رود شائور بوده است. جایی که شش ردیف پیاده روهای سنگ فرش با فاصلهها و نسبتهای منظم در طول محوطه قرار داشتهاند. در جنوب این محوطه احتمالا یک کاخ کوچک قرار داشته است؛ جایی که شاه میتوانسته از آن جا کل بخش شمالی باغ را مشاهده کند (Stronach, 1990).
کاخ شائور در شوش
در زمان خشایارشا در کاخ آپادانای شوش آتش سوزی رخ داد. برای تعمیر کاخ آپادانای شوش، در سمت دیگر رودخانه شائور در زمان اردشیر دوم کاخی برپا گردید. دور تا دور کاخ شائور را فضای سبزی با امکانات آبیاری فراگرفته بوده است. تالار ستوندار کاخ دارای چهار ایوان است. ایوانی که رو به باغ اندرونی دارد به واسطه فضایی از تالار ستوندار جدا شده است. به نظر میرسد دید به باغ اندرونی برای افراد حاضر در تالار ستوندار به راحتی قابل انجام نبوده و فقط کسانی که از آن فضای رابط اجازه عبور داشته اند، می توانسته اند به باغ اندرونی نظر افکنند. در میانه این باغ یک آبگیر نسبتا وسیع قرار دارد. استروناخ بدون اینکه قطعا آب گذری یافته باشد بر مبنای محور کاخ سکونتگاهی اردشیرومحور تالار ستوندار به این نتیجه می رسد که این دو محور بر هم عمود بوده و چون یک آب نمای وسیع در مرکز باغ قرار دارد پس باغ مورد نظر یک چهارباغ بوده و ریشه چهارباغ را میتوان از دوران هخامنشی پیگیری نمود. حال اینکه حوض وسیع در میانه باغ قرار داشته لیکن آبگذرهای عمود برهم آنرا استروناخ ترسیم کرده است (قائم، ۱۳۹۶: ص ۶۹).
تاثیر پردیسهای ایرانی بر یونان و روم
به نظر میرسد از زمان هخامنشیان ایده «باغ بهشتی» به نوشتار و افسانههای دیگر فرهنگها نیز ورود کرد. واژه پردیس ریشه اوستایی دارد و به کلمه یونانی «paradeisoi» تبدیل شد و آن نیز به کلمه لاتین «paradisus» تغییر یافت و از آن جا به زبان های اروپایی راه پیدا کرد. این کلمه به زبان های سامی نیز راه یافت؛ از جمله پاردسو در زبان اکدی، پردیس در عبری، و فردوس در زبان عربی (Hunt, 2011).
پس از فتوحات اسکندر مقدونی، یونانیها ایده و نام پردیسهای ایرانی را وام گرفتند و در سرزمین خود به اجرا در آوردند؛ آنطور که گزنفون آنها را مینامید، «پارک های تفریحی». این باغ ها شامل آبنماهای باشکوهی بودند که نمونه آنها در اسکندریه در دوره پادشاهان بطلمیوسی دیده میشد. ایده ساخت پاردیسوس ها بعد ها به رم رسید؛همانطور که خانه های اعیان در شهر پمپی اکثرا شامل یک محوطه فضای سبز به شیوه پاردیسوس ها بود. کورتیوس روفوس این محوطه ها را «پارک های شکارگاهی» می نامید. روم باغ های مخصوص خودش را داشت، مانند هورتوس سالوستیوس معروف و باغهای ماسینیاس و آگریپیا و بسیاری باغ های دیگر. مناطق مرکزی و حومه تپههای واتیکان و یانیکولوم نیز مملو از باغ های پر زرق و برقی بود که در ویلا باغ های شخصی قرار داشتند. اکثر این ویلا باغ ها بعد ها ملک دولتی شدند. ویلا باغ های رومی نسخه متفاوتی از پاردیسوس ها بودند؛ چه از نظر اندازه و تنوع گیاهان و درختانش و همینطور سیستم آبرسانی که مستقیم از آبرسان های بزرگ روم منشعب می شد (Hunt, 2011).
تاثیر پردیسهای ایرانی بر دیدگاه بشر به بهشت
این تاثیر گسترده پردیسهای ایرانی در جهان بر دیدگاه بشر به بهشت تاثیر گذاشت. تا جایی که بهشت در اساطیر اقوام گوناگون مانند پردیسهای ایرانی ترسیم شده است. در واقع این پردیسها نماد زیباترین بوستانها در جهان شدند و طبیعتا بشر در ذهن خود از بهشت چیزی مانند این پردیسها ترسیم میکرد.
تکامل پردیسها در ایران
مشخص است که طرح این باغهای چهارگانه از همان اول برای ساسانیان آشنا بوده است. مفهوم «هشت باغ بهشت» نیز احتمالا از این باغهای چهارگانه و نسخه تکامل یافته آن برگرفته شده، که تا مدتها آثار آنان در بسیاری مناطق خاور نزدیک و میانه به چشم میخورد (Stronach, 1990).
پس از اسلام با وجود حملات سهمگین سپاهیان خلفا و سپاهیان چنگیز خان مغول به ایران، نه تنها پردیسهای ایرانی از بین نرفتند بلکه حتی در دورههای تیموری و صفوی بار دیگر به شکوفایی رسیدند…
پانویس:
۱. لیساندر ژنرال اسپارتی بود که روابط نزدیکی با کوروش کوچک پسر اردشیر دوم هخامنشی داشت.
۲. کوروش کوچک پسر اردشیر دوم هخامنشی.
کتاب نامه:
– بختیار، سامان (۶ خرداد ۱۴۰۰). «پردیسها و چهارباغها در ایران باستان». پایگاه خردگان.