هنر و معماری
این گفتگوی شورانگیز گوته با حافظ بسیار تاثیرگذار است و اندیشیدن به گفتگوی این بزرگان در بهشت بسیار جالب مینماید. چنین اندیشهای باعث شد که ما در پایگاه خردگان به دنبال تصویر سازی از گفتگوی گوته و حافظ در بهشت باشیم. به گونهای که حافظ شیرازی مشغول شعرخوانی برای گوته است و گوته مست از شعر حافظ و شراب آسمانی در کنار فرشتگان رقصان، شادمانی میکند.
برخلاف آن چیزی که مخالفان هخامنشیان تبلیغ میکنند و میگویند که همه هنر و معماری هخامنشیان از بیگانگان گرفته شده، ولی واقعیت خلاف آن است. تردیدی نیست که اقوام ایرانی بیشترین نقش را در ساختن پارسه (تخت جمشید) داشتند هرچند از توانمندی اقوام غیر ایرانی ساکن در شاهنشاهی بزرگ هخامنشی هم بهره بردهاند. الهام گیری از معماریهای مختلف رایج در شاهنشاهی، معماری ویژهای را پدید آورد که البته نمایانگر احترام به هنر اقوام گوناگون است. صنعتگران غیر ایرانی مانند همکاران آریایی خود حقوق و مزایا دریافت میکردند، بنابراین پارسه به هیچ وجه شبیه به برخی از بناهای تاریخی دیگر ملل، توسط بردهها ساخته نشده است. هنر ایرانی هخامنشیان در سطح جهانی تاثیرات قابل توجهی گذاشت به طوری که پردیسهای هخامنشیان و کوروش بزرگ بر دیدگاه بشر به بهشت تاثیر شگرفی داشت تا جایی که بهشت در اساطیر اقوام گوناگون مانند پردیسهای ایرانی ترسیم شده است. در این میان عدهای بدون حداقل دانش تاریخی میگویند تخت جمشید را رومیها برای ایرانیان ساختند!!! در صورتی که مورخان که هیچ، حتی کسانی که علاقه مند به تاریخ هستند میدانند امپراتوری روم صدها سال بعد از هخامنشیان ظهور کرد و در زمان هخامنشیان اصلا امپراتوری روم وجود نداشته است.
پردیسها و چهارباغها از بزرگترین ابداعات ایرانیان است که ریشه در دوران هخامنشیان دارد و تاثیرات شگرفی در باغسازیهای شرق و غرب دنیا گذاشته است. چنین مینماید پردیسهای هخامنشیان و کوروش بزرگ بر دیدگاه بشر به بهشت تاثیر گذاشت تا جایی که بهشت در اساطیر اقوام گوناگون مانند پردیسهای ایرانی ترسیم شده است. حتی با وجود حملات سهمگین سپاهیان خلفا و سپاهیان چنگیز خان مغول به ایران، نه تنها پردیسهای ایرانی از بین نرفتند بلکه حتی در دورههای تیموری و صفوی بار دیگر به شکوفایی رسیدند…
شاید تصور وجود داستانها و نقاشیهای مرتبط با رستم دستان، پهلوان بزرگ ایرانی در چند سده پیش از سروده شدن شاهنامه، کمی دشوار باشد، اما سُغدیان، چنین یادگارهایی به جای گذاشتهاند. سُغد باستان یکی از مناطق ایرانی نشین آسیای مرکزی بوده و همواره فرهنگ ایرانی در آن منطقه از جایگاه قابل توجه برخوردار بوده است
از تاثیرات جالب هنر ایرانی بر روی هنر چین و ژاپن که با کوشش سغدیان به آن سرزمینها راه یافت، نقشمایهها بوده است. دایره مروارید نشان یک نقش بسیار مشهور در جهان ایرانی بود که در بسیاری از آثار هنری ایرانی دیده میشود و به هنر دیگر تمدنها راه یافت. اشراف چینی در دوران سلسله تانگ لباسهای خود را با این سبک هنری تزئین میکردند…
امروز آثار گوناکون باستانشناختی مهمترین منابع برای بررسی ساختارهای فرهنگی، سیاسی و اقتصادی مصر طی دو دودمان هخامنشی هستند
مجموعه تاریخی پاسارگاد در 130 کیلومتری شهر شیراز و با فاصله 82 کیلومتری از تخت جمشید از جمله یادگار های نخستین پادشاه هخامنشی است. دو کاخ ستون دار «بارعام» و «کاخ اختصاصی» بارگاه پادشاهان هخامنشی بوده است، این کاخ ها با فاصله از یک دیگر و در مجاورت باغ های سلطنتی قرار داشته است.
بخش های گوناگون پارسه کف سازی های متفاوتی داشتند و مشخص می شود که پـارسه (تخت جمشید) اتفاقا کف سازی زیبا و قابل توجهی داشته است. باستان شناسان پـارسه نیز مکررا به ضخامت کفپوش بخش های مختلف پـارسه اشاره داشتند...
خوشبختانه در این سالها هنرمندان ایرانی آثار ارزندهای را درباره فرهنگ و تمدن ایرانی خلق کردند. از جمله میتوان به نقاشیها اشاره کرد که دیدن آنها هر هنر دوستی را به وجد میآورد.
شاید کمتر درباره دیوارنگاریهای باستانی سغد و نگاره زنان در این دیوارنگاریها شنیده باشیم. سُغد باستان یکی از مناطق ایرانی نشین فرارود بوده و همواره فرهنگ ایرانی در آن منطقه از جایگاه قابل توجه برخوردار بوده است؛ از بخشهای مهم این منطقه میتوان به سمرقند و بخارا اشاره کرد که بعد از اسلام پایگاه مهمی برای فرهنگ ایرانی شد.
کاخ پارسه (تخت جمشید) از دید هنری بسیار ارزشمند است چرا که از شیوههای هنری تیرهها و مردمان گوناگون بهره برده است. یادبودهایی که در پارسه میبینیم دستاورد هنرمندان فراوانی است و بازگوکننده تلاشهای هزاران ساله آنهاست. به راستی چرا کوشش شده است در هنر هخامنشی، این همه هنر گوناگون جای گیرد؟! میدانیم که پیروی از یک شیوه و روش ویژه یک هنر، بسیار سادهتر است؛ چرا هخامنشیان این رنج را به جان خریده اند؟!
ساخت گنبد به مثابه یکی از پیشرفتهترین تکنیکهای پوشش دهانه در دنیای باستان در معماری ساسانی راه تکامل میپیمود و شاهد اوج شکوفایی خود در کاخ فیروز آباد فارس بود. اما این عنصر در معماری سدههای نخست پس از اسلام در ایران به همراه عناصر دیگری همچون ایوان (که در بنای ایوان مداین به اوج شکوه و عظمت رسیده بود) و کنگره های تزئینی دیگر دیده نشد.