پاسخ به ناصر پورپیرار
برخلاف آن چیزی که مخالفان هخامنشیان تبلیغ میکنند و میگویند که همه هنر و معماری هخامنشیان از بیگانگان گرفته شده، ولی واقعیت خلاف آن است. تردیدی نیست که اقوام ایرانی بیشترین نقش را در ساختن پارسه (تخت جمشید) داشتند هرچند از توانمندی اقوام غیر ایرانی ساکن در شاهنشاهی بزرگ هخامنشی هم بهره بردهاند. الهام گیری از معماریهای مختلف رایج در شاهنشاهی، معماری ویژهای را پدید آورد که البته نمایانگر احترام به هنر اقوام گوناگون است. صنعتگران غیر ایرانی مانند همکاران آریایی خود حقوق و مزایا دریافت میکردند، بنابراین پارسه به هیچ وجه شبیه به برخی از بناهای تاریخی دیگر ملل، توسط بردهها ساخته نشده است. هنر ایرانی هخامنشیان در سطح جهانی تاثیرات قابل توجهی گذاشت به طوری که پردیسهای هخامنشیان و کوروش بزرگ بر دیدگاه بشر به بهشت تاثیر شگرفی داشت تا جایی که بهشت در اساطیر اقوام گوناگون مانند پردیسهای ایرانی ترسیم شده است. در این میان عدهای بدون حداقل دانش تاریخی میگویند تخت جمشید را رومیها برای ایرانیان ساختند!!! در صورتی که مورخان که هیچ، حتی کسانی که علاقه مند به تاریخ هستند میدانند امپراتوری روم صدها سال بعد از هخامنشیان ظهور کرد و در زمان هخامنشیان اصلا امپراتوری روم وجود نداشته است.
داستان استر یکی از قصههای مشهور یهودیان است که در قلمروی یک پادشاه ایرانی به نام «اخشورش» رخ میدهد. به طور کلی در این داستان زنی به نام استر با به خطر انداختن جان خود، یهودیان را از نسل کشی نجات میدهد و نهایتا یهودیان دشمنان خود را قتل عام میکنند. این داستان از نظر تاریخی قابل اثبات نیست چرا که تقریبا با همه منابع تاریخی و آثار باستانی تضاد جدی دارد. کتاب استر حتی در طومارهای دریای مرده هم وجود ندارد و به نظر افسانهای جدیدتر است که به منابع کهنتر یهودیان اضافه شده است. از سوی دیگر در ایران، داستانهای تحریف شدهای از این قصه رواج پیدا کرده است که بر خلاف موارد درج شده در منابع یهودیان میباشد. قطعا رویکرد افراطی به داستان استر پذیرفتنی نیست؛ جه از جانب یهودیان افراطی و چه از جانب یهودستیزان ایرانی و غیر ایرانی باشد. از طرفی جشن پوریم را هم نمیتوان جشن انسانی و پاک دانست چرا که شادی، پایکوبی و شرابخواری به یاد اعدام و قتل عام هزاران تن (حتی اگر دشمنان و نظامیان باشند) چندان انسانی به حساب نمیآید…
در متن بابلی اصلا «مردم اوپیس» نیامده بلکه از «اکد» (سپاه بابل) سخن به میان میآید. در متن تاکید شده است که جنگ بر [کرانه] دجله در حال انجام بوده است. یعنی کوروش هنوز وارد شهر نشده بود و طبیعتا تا زمانی که هنوز سپاهیان بیرون شهر مشغول جنگ هستند، نمیتوان گفت که شهر فتح شده است و مردم قتل عام شدند! با توجه به پژوهشهای جدید از آنجایی که در این بخش از مردان اکد در اوپیس سخن به میان آمده است، چیزی راجع به قتل عام مردم در این متن وجود ندارد و در واقع به شکست سربازان دشمن توسط کوروش بزرگ اشاره دارد. پژوهشهای قابل تامل دیگری هم وجود دارند که این بخش را مرتبط با شورش همزمان با نبرد اوپیس در بابل و سرکوب آن توسط نبونئید یا زیردستانش میدانند. هرچند برداشتها و نظریاتی بر اساس ترجمههای قدیمی وجود دارند که از کشتار مردم اوپیش توسط کوروش میگویند. ولی باید پذیرفت که این برداشتها، اشکالات آشکاری دارند. واقعیت آنکه برداشتهای قدیمی با اسناد و منابع باستانی چه منابع یونانی و چه کتیبههای دیگر همخوانی ندارند. قتل عام مردم اوپیس حتی در یک منبع یونانی نیامده است و میتوان گفت با محتوای کتیبههای دیگر تناقض دارند…
آقای پورپیرار ادعا میکند تمام پژوهشگران و تاریخ نگاران دنیای غربی (آلمانی ,فرانسوی , انگلیسی و آمریکایی و…. ) که به هخامنشیان پرداخته اند تبار یهودی دارند و یک ایدولوژی خاص را پیگیری میکنند! البته ادعای ایشان فراتر هم میرود زمانی که تاریخ اشکانیان و ساسانیان را هم زیر سوال می برد و میگوید ما میدانیم کتیبه های ساسانی را استادن دانشگاه شیکاگو در 65 سال پیش تراشیده اند.
پاسارگاد آئینه ای از تاریخ ایران ماست، گاهی همراه با پیروزی و شکوهمند و گاهی شکست خورده و سقوط کرده. نکته مهم اصالت تاریخی این بنا است ، موضوعی که در چند سال اخیر گروه هایی به نادرست و از روی بغض به آن یورش برده و از هیچ حیله و فریبی در این راه کم نمیگذارند. رهبری یکی از این گروه ها را فردی به نام «ناصر پورپیرار» در دست داشته و معتقد است که پاسارگاد در حدود 50 سال اخیر آن هم به دست یهودیان برای تاریخ ایران باستان ما جعل شده است! نگاهی مستند به این خیال بافی ها ناراستی مطرح کنندگان آن را به خوبی نشان خواهد داد.
احتمالا پیش فرضهای ذهنی نادرست و غیر علمی نظیر «سنگی بودن تخت جمشید» ، «سنگی بودن تمام ستون های پارسه» و « نبود کفسازی در تخت جمشید» گروه فیلم برداری تختگاه هیچکس را به این نتیجه رسانده که تخت جمشید نه دیوار داشته، نه ستون و نه سقف پس هیچوقت کسی در آن سکونت نداشته است!! شاید اگر کارگردان به جای یک گروه فیلم برداری چند باستان شناس را با خود به پارسه میبرد به او به درستی در مورد کفسازی پارسه و ستون و سقف آن پاسخ میگفتند.
ﭼﺮﺍ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺭﻭ ﺑﺎﯾﺪ ﺍﺯ ﯾﻮﻧﺎﻥ ﺗﺮﺟﻤﻪ ﮐﻨﻦ؟ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﻧﻘﻼﺏ ﯾﺎ ﺣﺘﯽ ﻗﺒﻞ ﺗﺮ ﭼﺮﺍ ﻣﻨﺒﻌﯽ ﺭﺍﺟﻊ ﺑﻪ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﻧﯿﺴﺖ؟ ﭼﺮﺍ ﺑﺎﯾﺪ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺭﻭ ﺍﻧﮕﻠﯿﺲ ﻫﺎ ﺑﺴﺎﺯﻥ ﻭ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺑﺪﻥ؟ ﭼﺮﺍ ﺭﻭﺯ ﺟﻬﺎﻧﯽ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺩﺭ ﻫﯿﭻ ﯾﮏ ﺍﺯ ﺗﻘﻮﯾﻢ ﻫﺎﯼ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﻣﻠﻞ ﺛﺒﺖ ﻧﺸﺪﻩ ﻭ ﻣﺮﺩﻡ ﺟﻬﺎﻥ ﺭﻭﺯ ﺟﻬﺎﻧﯽ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺭﺍ ﻧﻤﯿﺸﻨﺎﺳﻦ ؟ ﺯﺭﺗﺸﺘﯿﺎﻥ ﻃﺒﻖ ﺁﺩﺍﺏ ﻭ ﺍﻋﺘﻘﺎﺩﺍﺗﺸﺎﻥ ﻣﺮﺩﮔﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺳﻮﺯﺍﻧﺪﻩ ﺍﻧﺪ ﺍﮔﺮ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺯﺭﺗﺸﺘﯽ ﺍﺳﺖ، ﻃﺒﯿﻌﺘﺎ ﺟﺴﺪﺵ ﺭﺍ ﺳﻮﺯﺍﻧﺪﻩ ﺍﻧﺪ ﭘﺲ ﺁﺭﺍﻣﮕﺎﻩ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺍﺯ ﮐﺠﺎ ﭘﯿﺪﺍﺷﺪﻩ؟ ﺍﮔﺮ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﯾﮑﺘﺎﭘﺮﺳﺖ ﺑﻮﺩ ﭼﺮﺍ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺩﺭ ﻣﻨﺸﻮﺭ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﻣﻨﺴﻮﺏ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻣﯿﺪﻭﻧﻦ ﺑﺎﺭ ﻫﺎ ﻭ ﺑﺎﺭﻫﺎ ” ﻣﺮﺩﻭﮎ” ﺑﺖ ﺑﺰﺭﮒ ﺑﺎﺑﻞ ﺭﻭ ﺳﺘﺎﯾﺶ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ ﺑﺎ ﯾﺎﺭﯼ ﺍﻭ ﺑﺎﺑﻞ ﺭﺍ ﻓﺘﺢ ﮐﺮﺩﻩ ؟
در این نوشتار به موضوع دیوارهای خشتی خزانه تخت جمشید میپردازیم و با اسنادی غیرقابل انکار نادرستی چنین ادعا هایی را نشان خواهیم داد. بیشتر دیوارها در زمان هیئت ایرانی کاوش کننده کوتاه شدند. این کار به منظور حفظ دیوارهای اصلی بنا انجام شد و دیوارهای بلند خشتی با آجر و کاهگل پوشانده شدند. هیئت علمی آمریکایی اقدامی برای پوشاندن و محفوظ نگاهداشتن دیوار های خشتی مکشوفه در برابر باران انجام نداده بود.
در این نوشتار به بررسی ستونهای تخت جمشید و ادعاهای پورپیرار و هوادارانش درباره آنها خواهیم پرداخت، همچنین نگاهی میکنیم به کف سازی تخت جمشید و ادعای فیلم تختگاه هیچکس مبنی بر عدم وجود کفسازی در تخت جمشید، نهایتا نیز با اسناد و مدارک تحلیلی معمای آوار تخت جمشید را بازگو خواهیم نمود.
نیمه کاره دانستن تخت جمشید (پارسه) از ابتدا، ناشی از عدم توجه به باستانشناسی و فقط یک توهم توطئه است. پارسه آشکارا در دوران هخامنشیان مورد استفاده قرار میگرفته است. مجموعه نوشتار پیش روی، در نقد و بررسی فیلم «تختگاه هیچکس» به کارگردانی مجتبی غفوری میباشد. غفوری نسخه اول و دوم این فیلم را تماما بر اساس ایدهها و نظریات ناصر پورپیرار درباره تخت جمشید ساخته است. هرچند که در نسخه دوم این فیلم کارگردان تمرکز خاصی بر روی حذف مصاحبههای پورپیرار و حتی حذف نام او داشته است. اما گفتههای غالب این دو نسخه یک چیز و آن هم ناتمامی پارسه و اصرار بر غیر قابل سکونت بودن تمام تخت جمشید است.
در پاسارگاد دو دسته آثار وجود دارند آثاری همچون آرامگاه کوروش که هیچگاه به زیر خاک نرفته و همواره در طول تاریخ بیرون از خاک بوده اند، گفتمان تئورسین این جریان فکری در مورد آثار اینچنینی ارتباط دادن آن ها به غیر ایرانیان و در مورد آرامگاه کوروش به یونانیان بود ، چنانکه با مرور اسناد گفته شد در پاسارگاد گروه های معماری از نقاط مختلف حکومت هخامنشیان و از جمله لیدی حظور داشتند، معماری لیدیایی که در آرامگاه کوروش دیده میشود به دلیل استفاده از صنعتگران لیدیایی در کنار دیگر ملل در ساخت پاسارگاد است.
پاسخ به همه ادعا های پورپیرار سال ها زمان میبرد و تا کنون کتاب های ارزشمندی چون «اعتبار باستان شناختی آریا و پارس»، «دومین منجی»، «آشتی با تاریخ» ، «کوروش و بابل» ، «هزاره های پرشکوه»، «دوازده قرن شکوه» و بسیاری از مقالات و کتاب های دیگر در نقد و بررسی علمی این ادعا ها نوشته شده است؛ اما در این مقاله به ادعای جعلی بودن پاسارگاد میپردازیم.
در مجموعه کلیپ های «مجعولات مجلل» ناصر پورپیرار و عوامل فیلم بردار در خدمتش تلاش بسیار دارند تا به هر ترتیب اصالت و هرکجا که نتوانند، هویت مجموعه پاسارگاد را انکار کرده به زیر سوال ببرند به طوری که پورپیرار کاخ های هخامنشی پاسارگاد را ساخته شده در سال 1963 تا 1961 به دست آستروناخ میداند و معتقد است که سنگ های این کاخ ها با سرقت از مجموعه های تاریخی دیگر به اینجا آمده است تا کاخ های جعلی برای کوروش بسازند! در این مجموعه مقالات به تمامی این ادعا ها در مجموعه کلیپ های «مجعولات مجلل» و مقاله «پاسارگاد ساخته یهودیان یا ایرانیان؟» پاسخ علمی داده شده است.
بررسی ادعا های ناصر پورپیرار پیرامون ستون های کاخ های تخت جمشید: با یک بررسی ساده متوجه خواهیم شد که ستون مورد استناد جناب پورپیرار در زمان کاوش های باستان شناسی برپا نبوده و بعد ها با کنار هم قرار دادن قطعات ستون ها ساخته شده است.
در این نوشتار به بررسی یهودیان در زمان خشیارشا میپردازیم که با توجه به داستان استر بسیار پر بحث میباشد.
اصالت تاریخی بیستون امروزه بر هیچ کدام از محافل آکادمیک و علمی پوشیده نیست، اما در چند سال اخیر در فضای مجازی کلیپی به نام «ابطال شناسنامه» منتشر شده است که مدعی جعلی و دروغ بودن کتیبههای باستانی کوه بیستون است، سازنده این کلیپ حدودا 25 دقیقه ای فردی به اسم ناصر پورپیرار است و طی نمایش عکسها و تصاویری مدعی میشود که مجموعه تاریخی بیستون توسط باستانشناسان غربی در کمتر از یک صد سال پیش ساخته شده است تا برای شکل دادن به تاریخ ایران و ساخت سلسلههایی همچون هخامنشیان که پورپیرار آنها را جعلی میداند مستنداتی تهیه شده باشد.
آیا تخت جمشید در آتش سوخته است؟ اسناد، مدارک و شواهد گوناگون درباره به آتش کشیده شدن پارسه (تخت جمشید) توسط اسکندر.
تردیدی در اصالت باستانی کتیبههای تخت جمشید وجود ندارد: در این مقاله به موضوع کتیبه های تخت جمشید خواهیم پرداخت اما خواننده کنجکاو باید بداند که ادعا های ناصر پورپیرار پیرامون پارسه بیشمار است ، از جمله مهم ترین آن ها که مانور تبلیغاتی فراوانی نیز بر روی آن رفته اند، ناتمامی و غیر قابل سکونت بودن تخت جمشید است که در مقاله زیر به صورت مفصل و تخصصی به آن پرداخته ایم:
این تعریف به وضوح با آن سازه هایی که جناب پورپیرار سکو خطابشان میکند متفاوت است بلکه اشاره دکتر سامی به سه ردیف سکویی است که در زیر بنا قرار دارند و از سه طرف بنا کاملا مشاهده میشود و در زیر پلکان نیز قرار گرفته است.
ز جمله افرادی که این گفتار را پیش کشیده اند میتوان به جناب آقای سلیمی نمین و جناب آقای پورپیرار اشاره کرد.
ایران ستیزان اتهامی بزرگ به حکومت هخامنشیان وارد میکنند و آن نابودی تجمعات بشری و تمدن ها است، این اتهام در هیچ کتاب و نوشتار علمی بازتاب نیافته چراکه اساسا منابعی وجود ندارد که چنین چیزی را ثابت کند
بخش های گوناگون پارسه کف سازی های متفاوتی داشتند و مشخص می شود که پارسه (تخت جمشید) اتفاقا کف سازی زیبا و قابل توجهی داشته است. باستان شناسان پارسه نیز مکررا به ضخامت کفپوش بخش های مختلف پارسه اشاره داشتند...
شناسایی متن استوانه کوروش روی استخوانهای فسیل اسب در چین... با اینکه در اصالت این آثار تردیدهایی ایجاد شده است و حتی دانشمندانی در اصالت آنها تردید دارند اما شواهد جدی درباره اصالت آنها وجود دارد.
غیاث ابادی با برداشتی شخصی از برخی بندهای کتاب اشعیا که فوقا ملاحظه میکنید در تایید مطالب عهد عتیق کوروش را نابود کننده بابل و قطع کننده نسل بابلیان می خواند. پیش از هر چیز باید گفت که مطالب کتاب اشعیا همگی از قول یهوه و به عنوان یک پیشگویی و یک وعده الهی است و هیچ اشارتی به کوروش در باب فوق نیست.