تاریخ و فرهنگ ایران زمین

آیا در کعبه زرتشت جعل تاریخ صورت گرفته است؟

معرفی نقش رستم و کعبه زرتشت

نقش رستم مجموعه ای شگرف و تاریخی در شمال شهرستان مرو دشت استان فارس در 6 کیلومتری تخت جمشید قراردارد، این مکان مجموعه ای از کتیبه ها،آرامگاه ها و نقش های حجاری شده بر سینه کوه حاجی آباد است، این کوه آرامگاه های پادشاهان سلسله هخامنشی چون داریوش بزرگ، خشایارشا،اردشیر اول و داریوش دوم را در خود جای داده است (سامی،1392:ص197) در نقش رستم ما شاهد مجموعه ای از سنگ نگاره هایی مربوط به دوران ساسانی هستیم که گاها کتیبه هم دارند ، بسیاری از اسناد و مدارک قابل توجهی را در مورد شاهنشاهی ساسانی به ما ارائه میکنند.

در جلوی کوه و آرامگاه های تراشیده شده در آن سازه ای سنگی موسوم به «کعبه زرتشت» وجود دارد که مربوط به دوران هخامنشی است ، نمونه ای بسیار شبیه به کعبه زرتشت را در مجموعه تاریخی پاسارگاد به صورت تخریب شده میشناسیم که مردم محلی از آن به نام «زندان سلیمان» یاد میکنند.

بنای موسوم به «زندان سلیمان» در پاسارگاد، برخی این بنا را آرامگاه کمبوجیه پسر کوروش بزرگ دانسته اند

بنای موسوم به کعبه زرتشت بنایی سنگی به شکل مکعب مستطیل است که دارای ارتفاعی بالغ بر 12 متر و اضلاعی به طول 7.30 است . یک پلکان سنگی رو به سوی دربی درمیانه بنای کعبه زرتشت که به اتاقی با مساحت 12 متر مربع باز میشود میرسد نکته جالب بنای کعبه زرتشت اینست که این بنا هیچگونه پنجره ای ندارد اما در نمای این سازه به گونه ای از سنگ سیاه در کنار سنگ روشن استفاده کرده اند که در فاصله دور به نظر میرسد که بنا دارای چندین پنجره است.

در مورد بنای موسوم به کعبه زرتشت هنوز سوالاتی وجود دارد که یافته های باستان شناسی نتوانستند به آن ها پاسخ بگویند. به عنوان مثال کاربرد این بنا هنوز مشخص نیست و دانشمندان تحلیل های مختلفی پیرامون کاربرد این بنا کرده اند:

«راجع به اینکه کعبه زرتشت برای چه منظوری بنا گردیده و محل استفاده آن چه بوده اقوال و عقاید خاور شناسان مختلف است. بعضی آن را مقبره و پاره ای جایگاه آتش مقدس و دسته ای محل نگاه داری کتاب دینی اوستا و پرچم های سلطنتی دانسته اند» (سامی،1393:ص37)

انتخاب نام کعبه زرتشت به عنوان نام این سازه توسط مردم شاید از آن جهت باشد که در ذهن ایشان ابن بنا شبیه به کعبه قبله گاه مسلمانان پدیدار گشته است از این رو آن را به زرتشت پیامبر باستانی ایرانیان منسوب کرده اند اما با این حال پژوهشگران اخیر با توجه به روایت های تاریخی و اوستا نام «بن خانک» ویا «دژ نبشت» را برای این بنا محتمل تر دانسته اند.(سامی،1393:ص42-44)

بر روی سنگ های پایین کعبه زرتشت چندین کتیبه ساسانی به زبان های رومی و پهلوی موجود است که متعلق به شاپور ساسانی و موبد موبدان کرتیر است. از این رو این کتیبه ها سندی مفید و مهم در باز شناسی احوال دوران ساسانی است.

ناصر پورپیرار و کعبه زرتشت

بد نیست در آغاز این مقاله که در نقد و بررسی سخنان جناب پورپیرار نوشته شده است، ابتدا کمی با عقاید و تفکرات ناصر پورپیرار آشنا شویم:

« از سال 1379 بدین سو، نویسنده‌/ ویراستاری به نام آقای ناصر پورپیرار، خواسته یا ناخواسته، در چارچوب گفتمان و تبلیغات ایدئولوژی‌های قوم‌گرا، به سخن پراکنی و نظریه‌پردازی روی آورده است: وی با رد و انکار استواری و پرباری فرهنگ و تمدن ایران، پیش و پس از اسلام، با وحشی و خون‌ریز و بیگانه قلمداد کردن امپراتوری‌های هخامنشی و اشکانی و ساسانی، جعلی انگاشتن دین‌ها و مذاهب زرتشت و مانی و مزدک، مزدور خواندن فردوسی، حقیر و بی‌مایه توصیف کردن زبان فارسی، دروغین دانستن شخصیت‌هایی ایرانی چون سلمان فارسی، ابوحنیفه، ابومسلم خراسانی، بابک خرمدین و دیگران، و در مقابل، با نسبت دادن فرهنگ و تمدنی عظیم و بی‌مانند به قوم عرب، و نه مسلمانان، و مصادره تمدن پربار میان‌رودان و آسیای غربی به سود اعراب، به وضوح کوشیده است که ایرانیان را فاقد هر نوع فرهنگ و تمدنی جلوه دهد و همه‌ دستاوردها و میراث فرهنگی ایران، و به ویژه ایران پس از اسلام را مدیون و مرهون اعراب عصر جاهلی قلمداد کند» (نعمتی لیمایی و احمدی،1383:ص9)

ادعا های وی بسیار مورد مخالفت باستان شناسان و پژوهشگران واقع شد و کتاب ها و مقالات فراوانی در رد ادعا های وی به رشته تحریر در آمد. در این مقاله نگارنده با رجوع به کتاب «دوازده قرن سکوت:ساسانیان ، قسمت دوم» نگاهی انداخته ایم به قلم فرسایی های ناصر پورپیرار پیرامون بنای کعبه زرتشت، جایی که او مدعی است در آن جعل تاریخ توسط باستان شناسان غربی صورت گرفته است!

جناب پورپیرار در کتاب خود کلام درباره کعبه زرتشت را با نقل قولی از دکتر هرتسفلد شروع میکند و پس از آنکه در حرکتی عجیب و بدور از گفتمان علم گرایانه دکتر هرتسفلد و سایر باستان شناسان را با عناوینی چون «متحجر» ، «دروغ ساز» ، «سارق» ، «بی ارزش تر از زباله» ، «حقه باز» ، «دروغ گو» ، «احمق» و «بیخرد» خطاب میکند (پورپیرار،1383:ص261) در ادامه نوشتار خود در تلاش است که هویتی جدید برای کعبه زرتشت باز تعریف کرده و اثبات کند که کتیبه های ساسانی پایین این بنا به کلی جعل و ساخته باستان شناسان است!

ادعای مدعیان جعل نقش رستم

ناصر پورپیرار به نقل از دکتر پرویز رجبی:

«در سال 1316 خورشیدی ، از طرف بنگاه شرقی دانشگاه شیکاگو- به رهبری اریک اشمیت چهار سمت بنای کعبه زرتشت خاک برداری شد و بدین ترتیب بخش بسیار ارزنده کعبه زرتشت که از زمانی نامعلوم در زیر خاک بود آزاد گردید.پس از این خاک برداری این بنای تاریخی چهره تازه ای به خود گرفت:بنای مکعب مستطیلی با پلکانی سنگی و سه سکو در سه سمت دیگر . اما سوای این دگرگونی ظاهری با خاک برداری اطراف کعبه زرتشت یکی از درخشان ترین برگ های تاریخ میهن ما در پرتوی روشنایی تاریخ قرار گرفت»

(پورپیرار.1383:ص 262)

ناصر پورپیرار به نقل از دکتر علی سامی:

«سیاحان و خاور شناسانی که در گذشته کعبه زرتشت را دیده اند چون به طور متوسط نصف آن در زیر خاک پنهان مانده بود ارتفاع آن را شش و هفت متر نوشته اند ولی پس از انجام خاک برداری های آن در سال 1316 توسط باستان شناسان بنگاه شرقی دانشگاه شیکاگو تحت ریاست آقای دکتر اریک اشمیت استاد دانشگاه نام برده معلوم گردید که قسمت اعظم این بنا و سه ردیف سکوی سنگی دورا دور آن در زیر خاک فرو رفته و این عنصر پاک راز پوش،یک صفحه از تاریخ فروزان و برجسته سال های نخستین،دومین شاهنشاهی ساسانی را که بر سه بدنه این بنای کهن سال به یادبود پیروزی های درخشانی که در استان های آسیای غربی نصیب او گردیده و شکست و اسارت والرین امپراتور روم و بسط حوزه شاهنشاهی ایران از طرف مغرب نوشته شده در آغوش خود نگاه داشته است»

(پورپیرار.1383:ص262)

01
(پورپیرار،1383:ص263)

«کهنگی عکس موجب شده که تمام ضلع شرقی را از سیاهی پوشیده ببینیم .با این همه سایه نامحسوسی از سکوی شرقی در حال ظهور از زیر خاک در این عکس هم پیداست» (پورپیرار.1383:ص263)

02
(پورپیرار،1383:ص264)

«تصویر با زبان فصیح به ما میگوید که پس از آوار برداری … در هر ضلع سکویی هم اندازه ی یکسان آجری با بام سنگی و سه جرز نسبتا عریض ، از زیر خاک خارج شده است… هر یک از حفره های سکو پلکانی برای نیایش و زانو زدن زائر نصب بوده است» (پورپیرار.1383:ص264)

03
(پورپیرار،1383:ص269)

 

«در این عکس بسیار قدیمی دیگر سکوی سمت غرب و شرق مکعب را نمیبینیم ، این در حالی است که هنوز سنگ سقف را ترمیم نکرده اند و به جای خود برنگرداندند! آیا شتاب این استادان دانشگاه شیکاگو برای تخریب سکو های کهن اطراف مکعب نقش رستم از چه بابت بوده است؟!» (پورپیرار.1383:ص269)

پاسخ به این ادعاهای ناصر پورپیرار:

این بار به ابتدای سخن باز میگردیم تا نگاهی به گفته های دکتر سامی و دکتر رجبی که پورپیرار به اشاره این افراد به «سکو های دورادور» کعبه زرتشت استناد میکند بی اندازیم ،همچنین بررسی میکنیم که آیا آن سازه های اطراف کعبه زرتشت اصلا تاریخی هستند یا در تاریخ معاصر ساخته شده اند؟

تاکید و توجه جناب پورپیرار به اشاره استاد سامی و دکتر رجبی بر این عبارات « سه سکو درسه سمت دیگر» و «سه ردیف سکوی سنگی دورادور آن» معطوف است.و میپندارد که منظور از عبارت سکو همان سازه های اطراف کعبه زرتشت است اما شادروان دکتر علی سامی در کتاب خویش «تمدن ساسانی» که جناب پورپیرار نیز به صفحه ای از آن استناد کرده است ،ماهیت این سکو ها را آشکار میکند، او در توضیح کلمه سکو مینویسد:

«سه ردیف سکو به ترتیب 9×9متر و 11.5×11.5 متر و 14.80×14.80 متر وسعت دارند» (سامی.1393:ص35)

این تعریف به وضوح با آن سازه هایی که جناب پورپیرار سکو خطابشان میکند متفاوت است بلکه اشاره دکتر سامی به سه ردیف سکویی است که در زیر بنا قرار دارند و از سه طرف بنا کاملا مشاهده میشود و در زیر پلکان نیز قرار گرفته است.
 

روشن شد که سکو های مورد ذکر دکتر سامی و دکتر رجبی آن سازه هایی نیستند که در عکس ها ،پورپیرار آن ها را سکو و محراب در نظر گرفته است.

پس از این به برسی عکس های آقای پورپیرار میپردازیم. پورپیرار برای هیچ کدام از عکس های خویش تاریخی ارائه نمیدهد و با چرب زبانی های خویش اینگونه القا میکند که این سازه ها بلافاصله بعد از حفاری از زیر خاک پدیدار شده اند! اما آیا واقعا اینگونه است؟

عکس های زیر از کتاب ارزشمند «پرسپولیس 3» اثر دکتر اریک اشمیت آورده شده است.

(اشمیت،1970:ص 29)

دکتر اریک اشمیت که اولین حفار در کعبه زرتشت است عکس های کتاب را به ترتیب پیشرفت کار با حروف لاتین شماره گذاری کرده است. در عکس فوق محل ضلع شرقی و شمالی را میبینید که تا حدودی حفاری شده و تا این سطح هیچ اثری از آن سکو مورد ادعا وجود ندارد.

(اشمیت،1970:ص 29)

عکس شماره B کار حفاری بیشتر از عکس اول پیشرفت داشته است. با یک دقت به حفره های مستطیل شکل بر روی بنا و مقایسه سطح خاک به نسبت آن ها در دو عکس A و B به میزان پیشرفت کار حفاری پی میبریم. در این عکس نیز با وجود پیشرفت حفاری باز هم اثری از سکو های مورد ادعا دیده نمیشود.

(اشمیت،1970:ص 29)

عکس بالا عکس شماره C از پیشرفت حفاری در قسمت جنوبی بنا کعبه زرتشت میباشد . میشود به واسطه تکه های شکسته سنگ گوشه کعبه زرتشت که توسط پیکان ها نشان داده شده اند پی برد که ارتفاع آن سازه های به اصطلاح سکو تا کجا است و در عکس دکتر اشمیت که در همان زمان حفاری و در حین حفاری برداشته شده است هیچ سکویی در آن مکان دیده نمیشود. این آشکارا نشان میدهد که آن سازه ها (سکو ها)در حین حفاری ها از زیر خاک بیرون نیامده اند و بعد ها ساخته شده اند.

(اشمیت،1970:ص 29)
(اشمیت،1970:ص 29)
(اشمیت،1970:ص 29)

در عکس های E،Fو D نیز با پیشرفت کار حفاری و رسیدن به کف بنا هیچ اثری از آن سکو های مورد نظر پورپیرار نیست. همین تصاویر به طور قطع نشان میدهد که سازه هایی که نام سکو بر آن ها نهاده شده از زیر خاک و در حین عملیات باستان شناسان بیرون نیامده اند، به عبارت دیگر این بنا ها نوساز بوده و تاریخی نیستند.

در عکس D باستان شناسان در حال پاک کردن سطح کتیبه ها هستند و در عکس E پوششی برای محافظت از کتیبه ها دربرابر عوامل جوی بر روی محلی که کتیبه دارد برپا کرده اند.

آیا عکس های اریک اشمیت جعلی و فوتوشاپ هستند؟

انتظار میرود که طرفداران ادعای ناصر پورپیرار با وجود این ادله کافی و مستند سر از راه حقیقت بپیچانند و مدعی شوند که عکس های ارائه شده توسط اشمیت (عکس های A  تا E فوق) جعلی بوده و با فوتوشاپ ساخته شده اند. در پاسخ به این دسته از افراد باید خاطر نشان کرد که عکس های ارائه شده اشمیت در کتاب «پرسپولیس 3» ایشان چاپ شده است تاریخ چاپ و انتشار کتاب سال 1970 میلادی است ،در این زمان نرم افزار ویرایش عکس یا فوتوشاپ موجود نبوده است چراکه توماس نول مخترع فوتوشاپ  18 سال بعد در تابستان 1988 اولین نسخه ویرایش عکس فوتوشاپ را به بازار معرفی کرده است. (تارنمای ایرانیان گرافیک) لذا ادعای فوتوشاپی بودن عکس ها یکسره باطل است.

آیا عکس های ارائه شده پورپیرار در حین حفاری برداشت شده‌اند؟

نکته ای که بیان آن در اینجا خالی از لطف نیست ،اینست که این سازه های به اصطلاح سکو که آقای پورپیرار از آن ها عکس هایی در کتابش منتشر کرده است. هیچگاه و در هیچ عکس ارائه شده توسط پورپیرار در اطراف سکو ها خاک دیده نمیشود!! و همه عکس ها در حالتی گرفته شده اند که کاملا خاک از اطراف کعبه زرتشت پاک شده است!

قاعدتا اگر این سکو ها پس از حفاری سر از خاک بیرون آورده بودند حد اقل یک چنین عکسی ازآنها وجود می داشت. این نکته نشان میدهد که هیچ یک از عکس های پورپیرار در حین خاکبرداری گرفته نشده اند و نمیتوان آن ها را بلافاصله بعد از حفاری های این مجموعه دانست.چنانکه بعدا نشان خواهیم داد این عکس ها حتی دهه ها بعد از حفاری کعبه زرتشت گرفته شده اند. در عکس هایی که دکتر اشمیت از اطراف کعبه زرتشت در هنگام خاک برداری منتشر کرده بود هیچ نشانی از این سازه های مورد نظر جناب پورپیرار دیده نمی شد!

خاکبرداری کعبه زرتشت
(پورپیرار.1383:ص264 تا266)

بر خلاف گفتار جناب پورپیرار هیچ یک از این سازه ها از زیر خاک بیرون نیامده اند ، این سازه ها در دوران معاصر برای حفاظت از کتیبه های ساسانی در برابر عوامل جوی ساخته شده اند. 

سازه های جدید (سکوها) چه بودند؟

سازه های اطراف کعبه زرتشت در واقع حفاظ دائمی کتیبه ها در برابر عوامل جوی بودند که بعد از حفاری های دکتر اشمیت توسط هیئت ایرانی برای حفاظت از کتیبه ها ساخته شد. علت آن که در حفاری های اشمیت و عکس های کتاب او سازه ها را (سکو) نمیبینیم همینست که هیئت ایرانی بعد ها این سازه حفاظتی را ساخته است . به قول آقای کیوان محمودی که در گذشته مقاله ارزشمندی را در همین زمینه تهیه کرده بودند ،پورپیرار برای فریب مخاطب با زمان بازی کرده است.

در ادامه بخشی از توضیحات ارزشمند جناب کیوان محمودی را از مقاله ایشان می آوریم:

حفاریهای بنگاه شرقشناسی شیکاگو به سرپرستی اریک اف اشمیت در سال 1316 منجر به کشف سه کتیبه پهلوی ساسانی،یونانی و پهلوی اشکانی از شاپور اول پادشاه ساسانی و بر سه وجه شرقی،جنوبی و غربی و کتیبه ای از کرتیر موبد پرنفوذ ساسانی بر دیواره شرقی بنای مکعبی شکل نقش رستم شد.این پوششهای خشتی و آجری که در تصویر مورد نظر پورپیرار مشاهده می کنید در آن هنگام وجود خارجی نداشت.پورپیرار در تلاش است تا به خوانندگان بقبولاند که این عکس به عنوان سندی یگانه وبلافاصله یا با فاصله ای بسیار اندک بعد از حفاریها از بنای کعبه زرتشت گرفته شده است.در حالیکه قدمت این عکس لزوما نمی تواند به سالهای خیلی دور برسد.بعد از آنکه هیأت باستانشناسی دانشگاه شیکاگو ایران را ترک گفت،عملیات حفاری و و مرمت توسط بنگاه علمی تخت جمشید زیر نظر اداره کل باستانشناسی ایران آقای دکتر گدار و سید محمود مصطفوی و مدیریت آقای علی سامی ادامه یافت.در سال 1329 پرفسور هنینگ از کتیبه های نقش شده بر کعبه زرتشت قالبگیری کرد و مدت زمانی پس از آن شادروان علی سامی کتیبه های سه وجه کعبه زرتشت را با پوششی خشتی-آجری پوشاند تا این نوشته ها از آسیب حفظ شوند و مصون بمانند.

این پوششها زمانی نزدیک به سه دهه تا پس از انقلاب اسلامی ایران  برجا بودند تا در سال 1367 شمسی کارکنان بنیاد پژوهشی پارسه پاسارگاد به سرپرستی جناب آقای حسن راهساز این پوششهای خشتی آجری را از کعبه زرتشت جدا و تخریب کردند  و کتیبه ها را با پوششی از مواد نگهدارنده تثبیت و مورد حفاظت قرار می دهند و دیگر در عکسهایی که بعد از سال 1367 شمسی از کعبه زرتشت گرفته شده است خبری از پوششهای آجری،خشتی نیست.آقای حسن راهساز مسئول دفتر فنی تخت جمشید با بزرگواری مدارک و اسناد خود را تا جایی که مقدور بود در اختیار بنده گذاشتند و در پرونده مربوطه با کد EX4_ 67 توضیحات لازم وجود دارد که از آن عکس برداری کرده ام:

image004
(کیوان محمودی.1385)

توضیحات عکس:

کتیبه های اطراف بن خانه

تخریب و خاکبرداری پوشش کتیبه های اطراف بن خانه به حجم 18 متر مکعب و حمل به خارج از محوطه و جمع آوری آجرهای موجود و انتقال آنها به محل مناسب(عکسهای شماره 85 الی 87)

عکس شماره 85:نمای پوشش کتیبه های اطراف بن خانه

عکسهای شماره 86 و 87:برچیدن و انتقال خاکهای جمع آوری شده به خارج از محوطه

در تصویر شماره 86 می بینید که یکی از پوششها تا نیمه تخریب شده است.

(کیوان محمودی ،مقاله به تاریخ  1385.3.2 ،تارنمای آذرگشنسپ)

کعبه زرتشت به روایت عکس

جالب است که مدعیان جعل در نقش رستم از جمله آقای پورپیرار عنوان میکند که اشمیت باستان شناس در سال 1316 آن سازه ها را از خاک بیرون آورده و سپس آن ها را تخریب کردند. از اینکه سازه های پوششی کتیبه ها در هیچ یک از عکس های دکتر اشمیت دیده نمیشوند بگذریم ، تناقض چنین فکری آنجاست که ما عکس هایی از سال های بعد از اشمیت در اختیار داریم که پوشش های محافظ (سکو) را شامل میشود.

عکس کعبه زرتشت که در تاریخ 1 january سال 1950 گرفته شده و از آرشیو Corbis Historical برداشت گردیده است.(gettyimages-paul Almasy)

از حدود سال 1329 که دکتر علی سامی پوشش های محافظ کتیبه را ساخت در عکس های کتاب های گوناگون کعبه زرتشت همراه با پوشش ها دیده میشود ، دو عکس زیر یکی از کتاب «اقلیم پارس» نوشته شادروان مصطفوی در تاریخ 1343 و دیگری از کتاب «بررسی و مرمت در تخت جمشید» نوشته دکتر تیلیا در تاریخ 1351 برداشت شده است که پوشش ها در آن ها قابل مشاهده اند.(مصطفوی،1343:ص211) و (تیلیا،1351:ص133)

کعبه زرتشت

پرسش اینجاست که چطور این سازه ها را دکتر اشمیت نابود کرده در حالی که در عکس های دهه های بعد کاملا دیده میشوند ؟

پورپیرار و افسانه کتیبه های جعلی!!

مطالب پیشین نشان داد نویسنده کتاب دوازده قرن سکوت از هر حربه ای برای نشان دادن جعلی بودن کتیبه های کعبه زرتشت استفاده میکند، از تحریف گفته های دکتر سامی و دکتر رجبی گرفته تا سکوی محراب عیلامی خواندن سازه های محافظ کتیبه ها . هدف پورپیرار انکار منابع تاریخ ساسانیان و در نتیجه انکار کل سلسله ساسانیان است. در ادامه نیز شاهد فلم فرسایی ایشان در رد و انکار کتیبه های ساسانی هستیم.

ادعای ناصر پورپیرار:

pk2
(پورپیرار.1383:ص281)

«این دو عکس بخشی از کتیبه یونانی مانده بر ضلع جنوبی بنای مکعب شکل نقش رستم است.ملاحظه کنید که یک پریدگی و یک کرم خوردگی سنگ،حجار را ناگزیر کرده است که از روی آسیب های این بخش ها بجهد و نقر واژه را در فضای مناسب پس از پریدگی و کرم خوردگی ادامه دهد! این مطلب فنی که در هر سه سمت بنای مکعب نقش رستم و در هر چهار کتیبه جدیدا نقر شده،قابل دیدار است، کاملا معلوم میکند که کتیبه ها را در زمانی کنده اند که تمام آسیب های موجود بر سنگ های بدنه ی مکعب پدید آمده بوده و معلوم میکند که نقر این کتیبه ها کاری انجام شده در دهه های اخیر است.» (پورپیرار.1383:ص281)

پاسخ به این ادعا:

نویسنده معتقد است که کتیبه ها را همان دانشمندان موسسه شرق شناسی کنده اند تا برای ما تاریخ جعلی بسازند! گفته های وی  از دو بخش تشکیل شده است

– فرد حک کننده کتیبه از روی برخی صدمات سنگ گذرکرده است و ادامه را در جایی سالم نوشته.

-این مطلب نشان میدهد که کتیبه ها در زمان معاصر نوشته شده اند!

بخش اول گفته پورپیرار درست است و همانطور که در عکس های بالا مشاهده میکنید و در عکس های دکتر اشمیت از کتیبه ها نیز مواردی وجود دارد فرد حک کننده کتیبه برخی صدمات سنگ را دور زده و ادامه کار را در جایی سالم انجام داده است. اما چرا؟

باید دانست که بنای کعبه زرتشت یک بنای هخامنشی است باستان شناسان با توجه به شواهد استفاده از اسکنه دندانه دار  شروع کار ساخت کعبه زرتشت را در زمان کوروش و در حدود 530 قبل از میلاد و پایان آن را کمی بعد از 500 قبل از میلاد در زمان داریوش ارزیابی کرده اند (ایمانپور ،1388 : ص11) . و حتی نمونه مشابه اما تخریب شده آن در دشت پاسارگاد به چشم میخورد. از زمان هخامنشیان تا زمان نقر کتیبه های دوران ساسانی چیزی حدود 800 سال گذشته است و این طبیعی است که در طی این هشت قرن آسیب هایی به سنگ های این بنا وارد آمده باشد و فرد حجار در زمان ساسانیان از روی این آسیب دیدگی ها عبور کند.

اما اگر واقعا این کتیبه ها ساسانی اند ،از زمان ساسانیان تا کنون 18 قرن میگذرد پس باید کتیبه های ساسانی کعبه زرتشت آسیب هایی نیز داشته باشند و نه آنکه همیشه از روی شکستگی و ترک سنگ ها عبور کرده باشند! در زیر تنها چند نمونه از عکس های تهیه شده دکتر اشمیت را میبینید که با کشیدن کادر های قرمز نقاط آسیب دیده آن ها را مشخص کردیم:

k9
(اشمیت.1970: ص174 به بعد PLATE16)

در عکس زیر به صورت دقیق تری میتوان آسیب های وارد بر کتیبه را مشاهده کرد:

همانطور که در عکس ها مشاهده میکنید آسیب های بسیاری به کتیبه وارد آمده است مثل هر کتیبه باستانی دیگری که از گذر زمان در امان نیست.

اگر کاتب فردی در دوران معاصر میبود قطعا از روی این آسیب دیدگی ها نیز عبور میکرد ،اما چنان نیست و کاتب همواره از روی آسیب ها عبور نمیکند و گاهی نیز کتیبه محو یا کم خوانا میشود.

(عکس های فوق تنها چند نمونه از عکس های کتیبه های پهلوی ساسانی و یونانی کعبه زرتشت بودند میتوانید عکس های بیشتری را در کتاب«پرسپولیس 3» دکتر اشمیت ملاحظه کنید)

پورپیرار که عکس هایش را گزینشی از میان عکس های کعبه زرتشت انتخاب کرده است ، تصاویری که حاکی از صدمات زیاد وارد آمده به برخی از قسمت های کتیبه است را نیز میابد. ایشان برای آنکه افسانه پردازی هایش خدشه ای وارد نشود در مورد این آسیب ها دست به دامن توهمات خویش شده ،مینویسد:

«سنگ های بدنه دیوار را پس از نقر کتیبه به وسیله ضربات چکش پوسانده و خرد کرده اند،تا به ظاهر کتیبه ،نمایی کهنه بخشیده باشند» (پورپیرار.1383:ص274)

پورپیرار در اینجا نیز بدون منبع و سند سخن میگوید ، حتی یک عکس ویا نوشته در اختیار ندارد که با توجه به آن ادعا کند، باستان شناسان به کتیبه ها ضربه چکش میزده اند! باز هم فقط و فقط شاهد تخیل بافی های فردی ایشان هستیم، اگر آقای پورپیرار تا این سطح توهم توطئه نداشتند شاید قادر به درک این حقایق تاریخی میبودند.

همانطور که پیشتر گفتیم قبل از این مقاله حاظر مقاله ای در سایت آذرگشنسب در نقد این ادعا های ناصر پورپیرار منتشر شد که جناب آقای کیوان محمودی عکس و اسنادی را ارائه داد که اثبات نمود سازه های اطراف کعبه زرتشت سازه هایی معاصر با کاربری حفاظت از کتیبه ها بوده است. مقاله مورد اشاره در نقد پورپیرار متاسفانه با واکنش عجیب و بدور از منطق و علم گرایی از سوی جناب پورپیرار همراه شد.

آیا کعبه زرتشت ایلامی است؟

جناب پورپیرار در جایی مینویسد:

«دقت در مصالح ساخت این سکو و کاربرد آجر های قالب درشت ایلامی نشان میدهد که مجموعه این بنا را باید نمونه ی بسیار یگانه ای از تظاهرات مذهبی احتمالا ناشناخته ایلامیان دانست» (پورپیرار.1383:ص267)

«برداشت میسر کنونی از روی فرم ظاهری آن«سکو ها!»، بیش از هر چیز آن را به محراب های مستقل و فردی برای انجام مراسم نیایش و مجموعه ی بنا را به معبد کهنی از ایلامیان بدل میکند» (پورپیرار،1383:ص268)

نویسنده کتاب دوازده قرن سکوت در حالی کاربرد این بنا ها را محراب و نیایشگاه میداند که هنوز باستانی بودن این سکو ها را نتوانسته است اثبات کند ، شایسته بود که ایشان ابتدا اثبات میکردند که این سکو ها متعلق به دوران باستان است و سپس به جستجوی کاربرد آن میپرداختند.

 جناب پورپیرار با استناد به چه مدارکی این سازه ها را نخست مذهبی میدانند و دوم آن ها را متعلق به دوران باستان و تمدن پر فروغ ایلامی میداند؟ این پرسشی بنیادی است. و کسی که ادعای تعلق یک مکان تاریخی به دوره خاص و یا کاربرد خاصی است بایستی شواهد محکمه پسند ارائه کند.

جناب پورپیرار عنوان میکند که از روی «آجر های قالب درشت» پی برده اند که هویت بنا ایلامی است!اما واضح است که ابعاد آجر ها از این عکس های رنگ و رو رفته ی قدیمی مشخص نیست، آیا میتوانید با کمک عکس های ارائه شده مدعی شوید که طول آجر ها x سانتیمتر عرض آنان g سانتیمتر و دارای z سانتیمتر ارتفاع هستند؟ جناب پورپیرار بهتر بود توضیح میدادند که چگونه ابعاد این آجر ها را از روی عکس ها مشخص نموده اند؟ از سویی دیگر مگر هرکسی بنایی را با «آجرهای قالب درشت» بسازد آن بنا متعلق به دوران ایلامیان است؟! 

چنانکه اثبات شد، تئوری های ایلامی بودن کعبه زرتشت، حفره زائر و از این دست سخنان جناب پورپیرار یکسره باطل و گزاف است چراکه این سازه ها کاملا در دوران معاصر ساخته شده اند.

ادعای پورپیرار: چادر نقر کتیبه!

کعبه زرتشت
(اشمیت.1970: ص174 به بعد PLATE4)

«این عکس را که در سال 1317 پس از آوار برداری اطراف مکعب نقش رستم گرفته اند، به عنوان بزرگ ترین سند اثبات جعل بودن تمام داستان کتیبه نویسی ساسانی از من بپذیرید! … چنان که میبینید سکو های محل زانو زدن زائران،به علت نیازی که به فضای پشت آن برای کتیبه نگاری داشته اند هر سه سکوی عبادت را برچیده اند. در سایه ضلع شرقی مکعب چادری را میبینید که درست در جای آن سکوی پیشین،برای نقر کتیبه شاپور و کرتیر زیر نظر متخصصین دانشکاه شیکاگو علم کرده اند! آیا چنین رفتارهایی تا چه حد به گستاخی و دشمنی آشکار با علم و پیشینه و هویت مردم ایران نیازمند است؟!»(پورپیرار.1383:ص275)

پاسخ به این ادعا:

همان طور که ملاحظه میکنید مخالفان مدعی هستند که پوشش در قسمت شرقی کعبه زرتشت دیده میشود چادر مخصوص نقر کتیبه توسط متخصصین دانشگاه شیکاگو است! برای چندمین بار در اینجا نیز شاهد ادعا هایی بدون داشتن سند هستیم. برای روشن شدن حقیقت این ادعای ناصر پورپیرار کافیست با دیدی منطقی به این موضوع نگریسته شود، فرض کنیم که متخصصین شیکاگو در زیر این چادر پنهان شده و مدام مشغول نقر کتیبه جعلی هستند!

اگر قصدشان از برپایی این پوشش پنهان کاری بود چرا از این کار خود عکس گرفته اند؟ و عکس را در کتابشان چاپ کرده اند، دکتر اشمیت این عکس را در کتابش چاپ کرده است (اشمیت.1970: ص174 به بعد،PLATE4). سوال اینجاست که چرا عکسی را که به گفته پورپیرار «بزرگ ترین سند اثبات جعل بودن تمام داستان کتیبه نویسی ساسانی» است را اولا چرا تهیه کرده اند؟ دوما چرا نابودش نکرده اند؟ سوما چرا آن را در کتاب خود که به صورت عمومی نیز عرضه شده است قرار داده اند؟ 

شما میتوانید اکنون کتاب دکتر اشمیت که دقیقا حامل این عکس نیز میباشد به طور رایگان از سایت دانشگاه شیکاگو دانلود کنید!

لینک دانلود کتاب ارزشمند «پرسپولیس 3» اثر دکتر اریک اشمیت حامل عکس فوق

آیا نباید در بنیان این اندیشه که همه مظاهر تاریخی را جعل و فریب می انگارد تامل کرد؟

 این چادر ها محافظ های موقتی کتیبه هایی بودند که مدت ها توسط خاک از عوامل جوی چون سرما و گرما و نورآفتاب و ریزش باران و برف محافظت میشده اند.
 

پاسخ ناصر پورپیرار به نقد های وارد آمده بر نظریاتش:

برخی کلمات به جهت بار منفی و زشت آن ها با (*) سانسور شده اند.

«حاصل ارائه ی این مباحث و اسناد و تصاویر همین است که هشدار دهم عکس های بالا و هر عکس و مطلب دیگری که بخواهد به نحوی، خروج سه سکوی نیایش از زیر آوار سه ضلع از مکعب نقش رستم را منکر شود، همانند جشن هایی که می گویند در تخت جمشید مخروبه و نیمه تمام می گرفته اند و نظیر آتش سوزی غیر ممکنی که به اسکندر نسبت می دهند، جعل مطلق و دروغ واضح است، چنان چه هر کلام و برگ و سند دیگری که این ح**م زادگان به صورت و عنوان ایران شناس و باستان پژوه درآمده، به ذهن فرزندان این آب و خاک تزریق کرده اند، هیچ جز کوششی برای پنهان کردن عواقب و آثار فاجعه ی هستی سوز و پلید پوریم در منطقه ی ما نیست که سوی دوم آن متوجه منحرف کردن ذهن ایرانیان به ستیز احمقانه با عرب و دشمنی نیمه پنهان با اسلام است.»(پورپیرار،9 اردیبهشت 1385)

شاید نیازی نباشد توضیحی پیرامون این گفتار جناب پورپیرار داده شود. دروغین خواندن مجموعه اسناد و مدارکی که هر یک به وضوح نادرستی ادعای جناب پورپیرار را اثبات میکند آن هم بدون ارائه هیچ مدرکی از سوی ایشان و سپس دشنام های رکیک دادن به منتقدین تنها از آن دسته کار هایی بود که فقط از دست جناب پورپیرار و باورمندان به نظرات ایشان ساخته است.

نادرست گویی های پورپیرار به همین جا ختم نمیشود او هزاران سناریو برای تاریخ ایران نوشته است و در هر یک ادعایی بی بنیان اما در پوششی از چرب زبانی های پورپیرار آماده اند تا افرادی را گمراه کنند که حاظر به مطالعه تحقیق و پژوهش در حوزه تاریخ ایران نیستند.

 

نوشتارهای دیگر را بخوانید:

پاسخ به ناصر پورپیرار

کتاب نامه:

– (۱۷ تیر ۱۳۸۱). «پیرامون کتاب ۱۲ قرن سکوت ناصر پورپیرار، مولف: من به هیچ مورخی کار ندارم». ایسنا.

پایگاه فرهنگی آذرگشنسپ. پورپیرار و کعبه زرتش

-تیلیا، آن بریت (۱۳۵۱). بررسی ومرمت در تخت جمشید و دیگر اماکن باستانی فارس. ترجمه کرامت الله افسر. چاپ کتابخانه فروردین: تهران.

– پورپیرار، ناصر (1383). دوازده قرن سکوت: ساسانیان. قسمت دوم. انتشارات کارنگ.

– سامی.علی (1393). تمدن ساسانی. جلد اول. انتشارات سمت.

-سامی.علی(1392).تمدن هخامنشی، جلد اول،انتشارات سمت.

-پورپیرار،ناصر (9 اردیبهشت 1385) . «غم نامه ی مکعب نقش رستم»، نارنیا

-مصطفوی، سید محمد تقی (1343)، اقلیم پارس، انتشارات انجمن آثار ملی

-ایمانپور، محمدتقی (زمستان 1388). « تخت رستم و مقبره کمبوجیه، آیا بنای ناتمام تخت رستم در پارس میتواند مقبره کمبوجیه دوم باشد» . مجله پژوهش های علوم تاریخ شماره 2

– ایرانیان گرافیک (27خرداد 1391)، «تاریخچه نرم افزار فوتوشاپ»، تارنما

Persepolis III: The Royal Tombs and Other Monuments ،EF Schmidt ،Chicago: The University of Chicago Press, 1970

دیدگاه‌ها


دیدگاه خود را در اینستاگرام در میان بگذارید:

خِرَدگان در تلگرام و اینستاگرام

کانال تلگرام خردگانبرگه اینستاگرام خردگان

خط میخی

خط میخی پارسی باستان - سامانه بومیش
با ما همراه باشید:
Instagram
Telegram
به کار گیری یا روگرفت از نوشته‌های این پایگاه تنها پس از پذیرش قوانین پایگاه امکان پذیر است: قوانین پایگاه خِرَدگان
توسعه نرم افزاری: مجید خالقیان
آیا در کعبه زرتشت جعل تاریخ صورت گرفته است؟