وارونه جلوه دادن تاریخ عملی است که این روز ها توسط برخی افراد با غرایض و تفکراتی خاص انجام میشود. نمونه ای از این گفتمان که سعی در دست اندازی به تمدن هخامنشیان دارد ، اتهامی بزرگ به این حکومت وارد میکند و آن نابودی تجمعات بشری و تمدن ها است، این اتهام در هیچ کتاب و نوشتار علمی بازتاب نیافته چراکه اساسا منابعی وجود ندارد که چنین چیزی را ثابت کند، خلاصه ادعای این افراد را میتوان به صورت زیر عنوان کرد:
هخامنشیان قاتلان خون ریزی بودند که از سرزمین های شمالی؟! آمدند و تمدن های پرشکوه بومی ایران را از جمله تمدن اوراتو ، تمدن اقوام سلیک،تمدن شهر سوخته،تمدن تپه حسنلو ، تمدن تل ابلیس، تمدن مارلیک و… را نابود ساختند و در راس آنان کوروش و داریوش هخامنشی مسئول این همه جنایت شناخته میشوند به گونه ای که چراغ تمدن و پیشرفت را در ایران خاموش ساختند. تمدنهای بومی ایران
وقتی به واکاوی این گفتار میپردازیم به نظریات جناب ناصر پورپیرار میرسیم، به عنوان مثال به این بخش از کتاب نویسنده دوازده قرن سکوت بنگرید:
لیست بلند این تمدنها در یک نگاه کوتاه، به مراکزی اشاره دارد که با کاوش بسیار اندکی، گواه روشنی برای اثبات تمدن تابناک ساکنین بومی ایران کهن فراهم میکند:
آنچه را که در حسنلو، دین خواه تپه، تخت سلیمان، گوی تپه، زیویه، مارلیک، کلورز، دیلمان، قلعه چاق، رستم قلعه، دماوند، قیطریه، چشمه علی، خوروین، کلاردشت، خرگوش تپه، تورنگ تپه، شاه تپه، تپه حصار، نیشابور، تپه سلیک، تپه گیان، تپه گوردین، نوشی جان تپه، تپه سراب، دم سرخ، بابا جان تپه، تپه گوران، ورکبود ، موسیان، چغازنبیل، هفت تپه، تپه شوش، تل باکون، تپه های میرولی، علی کوش، فهلیان، تل ابلیس، گورستان خنامان، شهداد، تپه یحیی، شهر سوخته، و غیره و غیره که همگی آثاری از هخامنشیان ارائه میدهند، یافتهایم به خوبی آشکار میکند که پیش از حضور مهاجرین شمالی، که پس از قلع و قمع تمدن بین النهرین و ایران کهن به هخامنشیان معروف شدند، در گرداگرد و مرکز جغرافیای ایران قدیم، بیش از 15 تجمع و تمدن بزرگ وجود داشته است (پورپیرار، 1379: ص27).
گاهی وقتها احساس میشود که حتی ایرانستیزان نمیدانند که زمان حکومت هخامنشی چه تاریخی بوده است!! برای مثال مواردی که شاید نزدیک یک هزار سال تا دو هزار سال و حتی بیشتر با هخامنشیان فاصله داشتند را همه و همه میاندازند گردن هخامنشیان و کوروش بزرگ!! تمدنهای بومی ایران
با خواندن نوشتار آقای پورپیرار این سوال پیش میآید که آیا خواننده اجازه ندارد که از آقای پورپیرار و دیگر ایرانستیزان سندی برای این گفته ها طلب کند؟! مثلا بخواهد که شرح دهند چگونه هخامنشیان شهر سوخته را نابود ساختند؟! چگونه شکوه تپه مارلیک و حسنلو را از میان بردند؟! چگونه هخامنشیان تل بکون را نابود ساختند؟! و هزاران چرای دیگر و سوال بزرگ اینست که اسناد و مدارکی را که اثبات میکند هخامنشیان این همه تمدن!! را نابود ساختند چیست و چرا نویسنده این اسناد را ارائه نمیدهد؟
پیش از آنکه به بررسی ادعاهای مطرح شده ،بپردازیم لازم است بهتر با مفهوم دو واژه «تمدن» و «فرهنگ» در حوزه باستانشناسی آشنا شویم؛ دو واژهای، که جناب پورپیرار و سایر هم مسلکان ایشان بسیار زیاد ولی نادرست به کار گرفتند و دیگری را از جهت نا آگاهی خویش اصلا به کار نبردهاند. تمدنهای بومی ایران
درباره واژه فرهنگ در علوم اجتماعی بحثهای گوناگونی پیش آمده است و ما یک مفهوم خاص از فرهنگ در زندگی امروز خود در نظر داریم.
نگاه کنید به:
اما بحث ما در این نوشتار در حوزه باستانشناسی است اینکه پس از یافت شدن آثار، چه زمانی «فرهنگ» را به کار میبرند و چه زمانی «تمدن» را استفاده میکنند.
فرهنگ:
فرهنگ در واقع به شهرها و بقایای به جا مانده از سکونتگاههای باستانی گفته میشود که در اوج ترقی هستند و دیگر محوطههای اطراف را تحت تاثیر قرار دادهاند و این وضع را در مدت خاصی حفظ میکنند به طوری که استاد ملک شهرمیرزادی در کتاب ایران پیش از تاریخ از تمام تپههای حفاری شده از «فرهنگ» استفاده کرده است. حتی زمانی که روستاها رشد کرده و به شهر مبدل شدهاند نیز واژه تمدن در مورد آنها صدق نمیکند (عطایی و وحدتی، 1382: ص 15). مثلا به کتاب باستانشناسی و هنر ایران رجوع میکنیم که فرهنگ و تمدنهای ایران بین 2000 تا 1500 قبل از میلاد را نشان میدهد که شامل: فرهنگ یانیق، فرهنگ گیان، فرهنگ گودین، فرهنگ حصار، تمدن عیلام، فرهنگ قلعه و شقا و… (طلایی، 1374: باستان شناسی و هنر در ایران هزاره اول قبل از میلاد) تمدنهای بومی ایران
به بیان ساده تر شهر هایی را که به هم نپیوستهاند و تشکیل سازمان بزرگتر تمدن را ندادهاند را در این حوزه فرهنگ میگوییم.
تمدن:
برای واژه تمدن تعاریف گوناگون و پیچیده ای گفته اند به عنوان مثال از نظر گوردون چایلد تمدن شکل گرفته از تحول روستاهای خود بسنده به صورت شهر های پر جمعیتی است که از صنایع ثانوی و داد و ستد خارجی تغذیه شده و مرتبا به شکل یک کشور سازمان دهی میشود (هاوس، 1369: ص 5).
اما تعریفی که مرتبط با بحث ما میباشد را میتوان اینچنین گفت: تمدنهای بومی ایران
تمدن خود شکل گرفته از فرهنگهای بسیاری است که به صورت استقرار های مجزا درون یک حوزه خاص جغرافیایی بسر می برند (عطایی و وحدتی، 1382: ص 16).
درواقع تمدن مجموعهای از شهر ها میباشد که در بحث ما هر شهر یک فرهنگ محسوب میشود و مجموعه شهرها و فرهنگها، تمدن را که دارای یک سیستم حکمرانی و سیستم سیاسی و اقتصادی و قلمرو هست را تشکیل میدهد.
جناب بهرام روشن ضمیر معنای تمدن و فرهنگ را به خوبی و با زبانی ساده شرح داده و با هم مقایسه میکند. ایشان میگویند:
«اگر ما به مفهوم تمدن توجه کنیم میبینیم که به ۱۰ هزار سال پیش نمیرود. ارسطو میگوید اگر با من بحث میکنی نخست واژهها را تعریف کن. باید فهمید که تمدن چیست و با فرهنگ چه تفاوتی دارد. «فرهنگ» قطعا پیش از هخامنشیان وجود داشته است تا هزاران سال میتوان آن را به عقب برد. هر کوزه و سفالی که پیدا شود این «فرهنگ» آن منطقه را نشان میدهد؛ این «تمدن» نیست.گاه در کتابها به شکل مبتدی نوشته میشود: تمدن سیلک، تمدن شهر سوخته و… اینها تمدن نیست. تمدن یک شهر نیست بلکه یک مجموعه حکومتی است که در جهان آن روز سر و صدا کند و ارتباطی با همسایگان داشته باشد». (روشن ضمیر،تاریخ ایرانی،5 شهریور 1390)
پس بنا بر این تمدنهای دوران باستان ایران که اطلاعات بیشتری از آنها در دسترس داریم را میتوان تمدن عیلام ، تمدن ماد ، تمدن هخامنشی ، تمدن اشکانی و تمدن ساسانی نام برد (عطایی و وحدتی، 1382: ص17). تمدنهای بومی ایران
البته آثار و شواهد باستانی نشان میدهد احتمالا در دوران های بسیار کهن تر، در مناطق گوناگون فلات ایران، تمدن هایی وجود داشته است. از جمله می توان از جیرفت نام برد اما اطلاعات ما درباره این تمدنها بسیار محدود است. درباره کاسیان هم چنین احتمالی وجود دارد چرا که آنها چند قرن بر بابل حکومت کردند اما متأسفانه از آنها هم اطلاعات اندکی در دست است. در واقع بسیاری از آنچه که پورپیرار تمدن نام مینهاد دارای ویژگی هایی نبودند که بتوان به آن تمدن گفت و در این بحث معمولا پژوهشگران برای اشاره به آنها از واژه «فرهنگ» استفاده میکنند و نه تمدن! این اشتباه در نوشتار ایشان آنقدر بالا گرفته که گاهی میبینیم وی نام قبرستانی را میبرد و از آن به عنوان یک تمدن یاد میکند!
آیا هخامنشیان تمدنی را نابود ساختند؟
پس از آنکه با مفهوم تمدن و فرق آن با فرهنگ در این بحث و اشتباهاتی سهوی یا عمدی که در این زمینه صورت گرفته آشنا شدیم، باید به سراغ اصل مطلب که همانا اتهام نابودی فرهنگها و تمدنهای بومی ایران به دست هخامنشیان باشد بپردازیم.
کسانی که از نابودی تمدن هایی به دست هخامنشیان سخن میگویند مناطقی را نام میبرند که به برسی تک تک آنان میپردازیم. در این بررسی به زمان پیدایش و پایان زندگی در هر منطقه توجه کنید: تمدنهای بومی ایران
- تخت سلیمان: این منطقه باستانی، نزدیک شهر تکاب در استان آذربایجان غربی قرار دارد. این محوطه برای اولین بار در زمان هخامنشیان مسکونی میشود و تا دوره ساسانی استقرار در آنجا ادامه مییابد (عطایی و وحدتی، 1382: ص17) (معاصر و بعد از هخامنشیان).
- گورستان مارلیک: این محوطه در منطقه رحمت آباد رودبار در استان گیلان قرار دارد. این منطقه گورستانی است متعلق به عصر آهن که سکونت در آن در بین قرون 14 تا 10 پیش از میلاد جریان داشته (عطایی و وحدتی.1382 : ص 21) (حدود 450 سال قبل از هخامنشیان).
- دیلمان: این محوطه در استان گیلان قرار دارد و دارای چندین دوره است قدیمیترین آن متعلق به هزاره اول قبل از میلاد (حدود 441 سال قبل از هخامنشیان) است. آثار اطراف آن شامل شاه تپه یک و دو و حصار 3 متعلق به اواخر عصر مفرغ میباشد (عطایی و وحدتی، 1382: ص22) (1500 قبل از میلاد حدود 950 سال قبل از هخامنشیان). چشمه علی: این تپه در شهر ری قرار دارد. بر اساس جدول گاهنگار کتاب پیش از تاریخ ایران میدانیم این مکان در اواخر و اوایل هزاره چهارم مسکون بوده است (ملک شهمیرزادی، 1378: ص 356) (حدود 3500 سال قبل از هخامنشیان).
- خوروین تپه: گورستانی است متعلق به عصر آهن و قدمتش 900تا 1300 قبل از میلاد میباشد ، این مکان بعد از 800 پیش از میلاد هرگز مورد استفاده قرار نگرفت (ملک شهمیرزادی، 1378: ص 355 و ص 69) (حدود 250 سال قبل از هخامنشیان).
- محوطه دوره اسلامی نشابور: شکوفایی نشابور در قرن چهارم هجری است اما شواهد اندکی از سکونت گاه های عصر ساسانی نیز در آنجا دیده شده است (عطایی و وحدتی، 1382: ص23) (حدود 792 سال بعد از هخامنشیان).
- تپه سیلک: این تپه در شهر کنونی کاشان قرار دارد و متشکل از دو تپه شمالی وجنوبی است. تپه شمالی از دو دوره تشکیل شده که از حدود 5800 قبل از میلاد تا 4500 قبل از میلاد را در بر میگیرد. و تپه جنوبی از حدود 4500 قبل از میلاد تا حدود 3200 قبل از میلاد را شامل میشود. (عطایی و وحدتی، 1382: صص 23-24) (حدود 3950 یا 2650 سال قبل از هخامنشیان).
- تپه گیان: این تپه در نزدیکی شهر نهاوند قرار دارد. جدید ترین دوره این تپه که نشان از آخرین سکونت بر روی آن است بین 1400 تا 1100 قبل از میلاد است (عطایی و وحدتی، 1382: ص 24) (حدود 550 سال قبل از هخامنشیان).
- تپه گوردین: این تپه در دره کنگاور واقع است. این تپه دارای لایه های مختلفی از سکونت است . قدیمی ترین لایه مربوط به 5500 سال قبل از میلاد است و جدید ترین لایه دوران باستان آن نیز معاصر مادها و در قرن 7 قبل از میلاد است. سپس در همان دوران ماد متروکه گشته و در دوره اسلامی نیز چند قبر در آنجا یافت شده است (عطایی و وحدتی، 1382: ص24) (تاریخ آخرین آثار سکونت قرن 7 پیش از میلاد حدود 150 سال قبل از هخامنشیان).
- تپه سراب: این تپه نزدیک به کرمانشاه واقع شده و بین 9000 تا 8000 سال قبل از میلاد زندگی در آن جریان داشته. از این تاریخ به بعد برای همیشه متروک مانده است (ملک شهمیرزادی، 1378: ص 245) (حدود 7450 سال قبل از هخامنشیان).
- تپه گوران: این تپه در دره هُلیان قرار دارد. این تپه دارای لایههای مختلفی از سکونت است که قدیمیترین آن هزاره هفتم پیش از میلاد میباشد و نشانههای آخرین سکونت در آن مربوط به 750 قبل از میلاد است (حدود 200 سال قبل از هخامنشیان). بعدها در دوره اسلامی دوباره مورد سکونت قرار گرفت (ملک شهمیرزادی، 1378: ص 264).
- تپه موسیان: این تپه در دهلران واقع است. تاریخ اولین سکونت در آن مشخص نیست اما آخرین سکونت حدود اواخر هزاره پنجم قبل از میلاد بوده است (عطایی و وحدتی، 1382: ص 25). (حدود 3450 سال قبل از هخامنشیان).
- تل بَکون: این محوطه در نزدیکی تخت جمشید است دارای دو تپه الف و ب میباشد قدمت تپه ب مربوط به اواخر هزاره پنجم قبل از میلاد و تپه الف در حوالی 3500 قبل از میلاد میباشد (ملک شهمیرزادی، 1378: صص 426- 446) (حدود 2950 یا 3450 سال قبل از هخامنشیان).
- تپه علی کُش: این تپه در دهلران قرار دارد دارای سه دوره فرهنگی است. قدیمیترین لایه از 7500 تا 6750 قبل از میلاد و جدیدترین دوره از 6000 تا 5600 قبل از میلاد است. این مکان از سال 5600 قبل از میلاد برای همیشه متروک شد (ملک شهمیرزادی، 1378: ص 175) (حدود 5050 سال قبل از هخامنشیان).
- تل ابلیس: این تپه در دره بردسیرکرمان واقع شده است و دارای هشت دوره فرهنگی میباشد. قدیمیترین دوره مربوط به هزاره ششم قبل از میلاد و آخرین نشانههای سکونت نیز مربوط به 1100 قبل از میلاد میباشد (حدود 550 سال قبل از هخامنشیان) (ملک شهمیرزادی، 1378: ص 403).
- تپه یحیی: در دره صوغان در جنوب کرمان قرار گرفته دارای شش دوره سکونت و فرهنگ میباشد که قدیمیترین آن متعلق به 3800 قبل از میلاد میباشد. دوره سه مربوط به 1000 تا 500 قبل از میلاد و دوره دو مربوط به دوران هخامنشی و از 500 تا 300 قبل از میلاد میباشد. دوره اول نیز مربوط به روزگار ساسانیان است و سه دوره فوقانی نیز دارای فرهنگ ایرانی هستند (عطایی و وحدتی، 1382: ص 26) (معاصر، قبل و بعد از هخامنشیان).
- شهر سوخته: در استان پهناور سیستان و بلوچستان قرار دارد دارای چهار دوره فرهنگی میباشد قدیمی ترین آثار سکونت مربوط به 3200 سال قبل از میلاد و آخرین دوره سکونت مربوط به 1800 قبل از میلاد است (حدود 1250 سال قبل از هخامنشیان) (مجید زاده، 1368: ص161؛ شاملو، 1348: صص 24-39).
- تپه حصار: در نزدیکی شهر دامغان است دارای سه دوره فرهنگی میباشد که قدیمیترین آن مربوط به اواخر هزاره پنجم قبل از میلاد است و آخرین سکونت در 1700 قبل از میلاد انجام گرفت. بعد ها اشکانیان در این مکان سکونتگاههایی ساختند (عطایی و وحدتی، 1382: ص 26-27) (حدود 1150 سال قبل از هخامنشیان).
- گورستان کلوزر: این گورستان در رودبار گیلان قرار دارد و اشیای بدست آمده از آنجا قدمت آن را بین اواخر هزاره دوم قبل از میلاد و اوایل هزاره اول قبل از میلاد مشخص میکند (حاکمی، 1351: صص 8- 16) (حدود 450 سال قبل از هخامنشیان).
- گورستان قیطریه: این قبرستان عصر آهن است که در قیطریه تهران قرار دارد قدمت آن بین اواخر هزاره دوم قبل از میلاد و اوایل هزاره اول قبل از میلاد میباشد (کامبخش فرد، 1348: ص 60) (حدود 450 سال قبل از هخامنشیان)
- نوشیجان تپه: در نزدیکی ملایر در استان همدان قرار دارد. این تپه دارای سه دوره فرهنگی است. دوره اول مادی دوره دوم هخامنشی و دوره سوم نیز اشکانی است (عطایی و وحدتی، 1382: ص 27) (قبل، بعد و معاصر هخامنشیان).
- دینخواه تپه: این تپه در شهرستان نقده قرار دارد و دارای 6 دوره فرهنگی است که قدیمی ترین آن متعلق به 4200 قبل از میلاد و جدیدترین آن نیز قبور دوره اسلامی است (عطایی و وحدتی، 1382: ص27) (قبل، بعد و معاصر هخامنشیان)
- تپه باباجان: در نور آباد استان لرستان واقع است دارای چندین تپه و فرهنگ میباشد که قدیمیترین آن مربوط به دوران آغاز نگارش و آخرین سکونت در آن نیز در 600 قبل از میلاد میباشد (عطایی و وحدتی، 1382: صص 27-28) (قبل از هخامنشیان).
- هفت تپه: در نزدیکی شوش در استان خوزستان قرار داد این مجموعه تنها در زمان تپتی آهار پادشاه عیلام در 1375 قبل از میلاد مسکون و آباد بود بعد از آن متروکه شد (نگهبان، 1372: ص 592) (حدود 825 سال قبل از هخامنشیان)
- تپه شوش: این تپه در نزدیکی شوش دانیال قرار دارد. شامل چهار تپه جداگانه هست. قدیمیترین دوران آن مربوط به هزاره چهارم قبل از میلاد میباشد و جدیدترین آن نیز به دوره اسلامی تعلق دارد. در میان لایههای مختلف تپه یک لایه هخامنشی وجود دارد (عطایی و وحدتی، 1382: ص 28) (قبل، بعد و هم زمان با هخامنشیان).
- شهداد: این محوطه در استان کرمان واقع شده بیشتر آثار به درست آمده از آنجا قبرستانهای اواخر هزاره چهارم و اوایل هزاره سوم قبل از میلاد هستند. جدیدترین کاوشها نشانی از ساختمانهای هزاره سوم قبل از میلاد را مینماید (کابلی، 1376: ص 90 و ص 105) (حدود 2450 سال قبل از هخامنشیان)
- گوی تپه: در نزدیکی دریاچه ارومیه قرار دارد قدیمیترین لایه مشخص نشده اما نتایج بررسیها آخرین سکونت را در دوران عصر آهن یک و دو یعنی از 1500 تا 800 قبل از میلاد را نشان میدهد (عطایی و وحدتی، 1382: ص 29) (حدود 250 سال قبل از هخامنشیان).
- شاه تپه: در نزدیکی شهرستان گرگان قرار دارد. قدیمیترین استقرار مربوط به 3200 قبل از میلاد دیده میشود و تا حدود 1800 قبل از میلاد ادامه پیدا میکند سپس متروک میشود تا سال 750 میلادی که دوباره اجتماعاتی را به مدت 250 سال میبینیم (عطایی و وحدتی، 1382: ص 29) (حدود 1250 سال قبل از هخامنشیان).
- تُرنگ تپه: نزدیک به شاه تپه در شهرستان گرگان قرار دارد. شامل چندین دوره فرهنگی است که قدیمی ترینشان 3200 قبل از میلاد و جدید ترینشان اثار دوره اسلامی است (عطایی و وحدتی، 1382: ص 29) (قبل، بعد و هم زمان با هخامنشیان).
- چغازنبیل: در نزدیکی شهر شوشتر در استان خوزستان قرار دارد. در اصل یک نیایشگاه عیلامی بوده که در زمان پادشاهی «اونتَش گَل» پادشاه عیلامی بین سال های 1246 تا 1265 قبل از میلاد ساخته شده است. در زمان لشگر کشی آشور بانی پال در سال 646 قبل از میلاد این مکان مقدس برای همیشه متروک شد (هینتس،1371: ص 185؛ گیریشمن، 1375: ص 128؛ گریشمن، 1373: ص17) (96 سال قبل از هخامنشیان)
- تپه زیویه: در استان کردستان قرار دارد و معماری آن مربوط به 800 قبل از میلاد و ابتدای دوره هخامنشی است. این مجموعه بین سالهای 650 تا 625 قبل از میلاد دچار آتش سوزی گردید که سکاها مسبب این امر بودند (عطایی و وحدتی، 1382: ص30) (تا اوایل دوره هخامنشی مسکون بوده)
- گنجینه کلاردشت: این منطقه در جنوب غربی چالوس قرار گرفته این مجموعه متعلق به اوایل هزاره اول قبل از میلاد است (صمدی، 1334: صص 121-136) (هم زمان با هخامنشیان و بعد از آنان).
- تپه حسنلو: نزدیک به دریاچه ارومیه در استان آذربایجان قرار دارد شامل چندین لایه تاریخی است که قدیمی ترین آن حدود 5500قبل از میلاد است در دوره چهارم در اواخر قرن 9 و اوایل قرن 8 قبل از میلاد (250 سال قبل از هخامنشیان) دچار آتش سوزی میگردد که باستانشناسان عموما آن را به اورارتو ها منسوب میکنند. آثار ساختمانی و زندگی مربوط به دوران های ماد و اوایل هخامنشی نیز را میتوان در دوره سوم این مکان مشاهده کرد.جدید ترین لایه مربوط به دوران ساسانیان و اوایل اسلامی است. (عطایی و وحدتی.1382:ص30 و 31) (قبل ،بعد و هم زمان با هخامنشیان).
- گورستان خنامان: از این مکان مجموعه ای از اشیا کشف شد که قدمت آن حدود اواخر هزاره سوم قبل از میلاد تشخیص داده شده است (عطایی و وحدتی، 1382: ص31) (حدود 1450 سال قبل از هخامنشیان).
- فهلیان: نام منطقهای در استان فارس است. برجستهترین آثار ساختمانی آن یعنی یک گور دخمه بر سینه کوه مربوط به دوران هخامنشی است (عطایی و وحدتی، 1382: ص31).
- رستم قلعه: در نزدیکی شهر ساری قرار گرفته است. مطالعات بر روی آثار این منطقه نشان میدهد که قدمت آن مربوط به 1700 سال قبل از میلاد میباشد (واندنبرگ، 1348: ص 58) (حدود 1150 سال قبل از هخامنشیان).
- دماوند: در اطراف کوه دماوند گورستانی از دوره پارتیها کشف شد و در همان نزدیکی آتشدانی شبیه به نمونههای دوره هخامنشی دیده میشود (واندنبرگ، 1348: ص 6 و ص 122) (بعد و هم زمان با هخامنشیان).
- سرخ دم: این محوطه باستانی در کوه دشت استان لرستان قرار دارد و نیایشگاهی متعلق به 1200 قبل از میلاد میباشد (واندنبرگ، 1348: ص93) (650 سال قبل از هخامنشیان).
- گورستان ورکبود: در استان لرستان قرار دارد و آثار باستانی به دست آمده از آن مربوط به اواخر عصر مفرغ یعنی 1800 قبل از میلاد است (موسوی، 1373: ص73) (حدود 1250 سال قبل از هخامنشیان).
- میرولی: این تپه در پای کوه سه دندان در استان لرستان قرار دارد آثار آن قبرهایی متعلق به دوره اول و آخر عصر مفرغ است (نوروز زاده، 1372: ص 104) (حدود 1250 سال قبل از هخامنشیان)
- محوطه باستانی حلیمه جان: در استان گیلان با آثاری متعلق به اوایل هزاره اول و ساسانی است (عطایی و وحدتی، 1382: ص 32) (هم زمان و بعد از هخامنشیان).
سخن از نابودی این فرهنگ ها و تجمعات انسانی به دست هخامنشیان بسیار بی مایه است چراکه بسیاری از آنان پیش از آنکه هخامنشیانی پای به عرصه وجود بگذارند نابود و متروکه شدند برخی نیز همزمان با هخامنشیان آثار باستانی از آنها یافت شده و حتی پس از هخامنشیان زندگی در آن مناطق ادامه داشته است. تحریفگران در حالی کوروش و سایر شاهان نامدار هخامنشی را عامل نابودی این تجمعات انسانی معرفی میکنند که در زمان نابودی بسیاری از این فرهنگها نه کوروشی زاده شده و نه سلسلهای به نام هخامنشیان تشکیل شده بود. تمدنهای بومی ایران
به شیوه ای مشابه تحریفگران ادعا میکنند که هخامنشیان نابود کننده قومهایی هستند که در منطقه غرب آسیا زیست میکردند و نمونه این گونه قومها را «ماناها»، «اورارتوها»، «الیپیها، «کوتیان»، «لوبوبیها»، «کاسیان »،ذکر میکنند!!! تمدنهای بومی ایران
در این ادعا ها برای انحراف خواننده عنصر مهم زمان را ذکر نمیشود تا القا کنند که هخامنشیان نابود کننده این حکومت ها و اقوام بودهاند. همچنین آنها توضیح نمیدهند که اگر هخامنشیان واقعا نابود کننده این حکومتها هستند، چگونه این حکومتها را نابود ساختهاند؟ شرح این نابودیها در کجا و کدام منبع ثبت شده است؟
به تک تک حکومتها میپردازیم و بررسی میکنیم که هر حکومت در چه زمانهایی حیات داشته و چه عواملی سبب سقوط آن شده است؟
- ماناها: از نخستین ساختارهای سیاسی اوایل هزاره اول قبل از میلاد در شمال غرب ایران بودند که برای مقابله با حملات پی در پی آشوریان شکل گرفتند. این پادشاهی را برای اولین بار در 835 قبل از میلاد در طی لشگر کشی آشوریان به شمال غرب ایران شناختیم که اوج قدرت آن در قرون 8 و 7 قبل از میلاد بوده است. ماناها که در جنوب دریاچه ارومیه ساکن بودند بعد از درگیری بسیار با اورارتو و آشور سرانجام در پادشاهی ماد مستحیل شدند اما به نظر میرسد بازماندگانی از آنها وجود داشتند (عطایی و وحدتی، 1382: ص41). تمدنهای بومی ایران
- اورارتو ها: این حکومت بین دریاچه وان و ارومیه مستقر بود. اورارتوها در قرن 13 قبل از میلاد ظاهر میشوند که این را از روی مدارک آشوری دانستهایم. اورارتو ها بعد از کشمکش بسیار با آشور، مانا و ماد سرانجام از میان رفتند اما به نظر می رسد باز ماندههایی از آنها وجود داشتند (عطایی و وحدتی، 1382: ص41 و 42).
- الیپی: نام الیپ اولین بار در سالنامههای آشور نصیرپال 2 مشاهده میکنیم (859-883ق.م) این نام تا دوران اسرحدون (669-680ق.م) نیز در سالنامههای آشوری دیده میشود و بعد از این تاریخ نامی از آن نیامده است. سر انجام بعد از جنگی مهیب با سناخریب (681-704ق.م) پادشاه آشوری در پادشاهی ماد مستحیل شدند.
- کوتیان: ساکنان بومی کوه های زاگرس بودند که در اواخر هزاره سوم ق.م به اکّد حمله برده و به مدت 150 سال بر بین النهرین فرمان راندند. سپس این گروه را فرمان روایان لاگاش از این سرزمین بیرون راندند (عطایی و وحدتی، 1382: صص 42-43).
- لوبوبیها: در هزاره سوم قبل از میلاد، در بخش وسیعی از رود دیاله تا دریاچه ارومیه ساکن بودند. آنها در دوران اکد سراسر آشور و آنگاه سرزمین کوتیان، عیلام و بابل را فتح کردند. اددنیراری اول در حدود سال 1300 قبل از میلاد از پیروزی خود بر لوبوبیها سخن رانده چند سال بعد شاه آشور رِش ایشی اول (1116-1133 ق.م) مدعی سرکوبی لوبوبیها شده است. در هزاره اول قبل از میلاد اورارتو ها واژه «لو لو» را برای دشمن و بیگانه استفاده میکردند. از این تاریخ به بعد هیچ اطلاع دقیقی از لوبوبیها نیست (عطایی و وحدتی، 1382: ص43).
- کاسیان: درباره کاسیان فرضیه های گوناگونی مطرح شده است. به نظر می رسد میان کاسیان با کاسپیان پیوندهایی وجود داشته است. به هر حال بخشی از آنها در کوههای زاگرس و حوالی لرستان میزیستهاند. در 1595 قبل از میلاد آنها شهر بابل را تسخیر و چند قرن بر بین النهرین حکومت کردند. به نظر میرسد در 1174-1171 قبل از میلاد به دست عیلامیها شکست خورده و به سرزمین خود باز میگردند (عطایی و وحدتی، 1382: ص 44).
این حکومتها قرنها بلکه هزاران سال پیش از هخامنشیان وجود داشتند مدتی حکومت کردند و رو به انحطاط رفتند. هخامنشی ها در پیدایش و انقراض آن ها هیچگونه دخالتی نداشته اند.
برخلاف حاکمیت هخامنشیان بر ایران نتایج دیگری داشته به گونه ای که باعث رونق اقتصادی و اجتماعی و در نهایت افزایش آمار جمعیتی در فلات ایران شده است. به گونه ای که آملی کورت با تحلیل سیستم حاکمیتی هخامنشیان این چنین مینویسد: تمدنهای بومی ایران
در چهار صد تا پانصد سال پیش از توسعه دولت ایران ،این استان (فلات ایران) منطقه ای با ساکنان پراکنده محسوب میشد و عملا فقط مراکز روستایی در آن قرار داشتند که معیشت بیشتر مبنی بر دامداری بود تا کشاورزی.پژوهش های باستان شناسی نشان میدهد که این الگوی معیشت در سده های ششم تا چهارم پیش از میلاد از اساس تغییر کرد و تعداد ساکنان آن بسیار افزایش یافت.(کورت.1391:ص134)
مطرح کنندگان نابودی فرهنگ ها و تجمعات بشری به دست هخامنشی ها بن مایه های فکری و استدلالی خود را بر پایه مسئله ای گذاشتند که اساسا وجود ندارد. هیچگونه سند و مدرکی وجود ندارد که نشان دهد که مثلا هخامنشی ها در سقوط و انقراض شهر سوخته و یا سیلک و مارلیک و حسنلو دست داشته اند! بلکه بر خلاف این سخن این اجتماعات و فرهنگ های بشری قرن ها پیش از روی کار آمدن سلسله ای به نام هخامنشی ها در اثر عوامل گوناگون نابود شده و متروک گردیده بودند!
این کشور را اهورمزدا از دشمن، از خشک سالی، از دروغ محفوظ دارد (کتیبه داریوش بزرگ در تخت جمشید با شناسه DPd، بند 3، ترجمه شارپ، 1388: ص 81).
همچنین نگاه کنید به:
ادامه دستاوردهای تمدنی ایلام در دوران هخامنشیان
هخامنشیان و ادامه شکوه تمدنی در بابل
این نوشتار، از نوشتارهای ارسالی کاربران است
نوشتارهای ارسالی کاربران بر اساس پیماننامه کاربری منتشر میشوند. نگاه کنید به:
بیشتر این نوشته، گزارشی از فصل اول کتاب بسیار ارزشمند «اعتبار باستان شناسی آریا و پارس» بود. پیشنهاد میکنیم برای آنکه با اسناد و مدارک بیشتر آشنا شوید و توضیحات دقیق تری را از وقایع دریافت کنید حتما این کتاب ارزشمند را بخوانید.
بن مایه بنیادین:
– عطایی، محمد تقی؛ وحدتی، علی اکبر (1382). اعتبار باستان شناختی آریا و پارس. انتشارات شیرازه.
کتاب نامه:
– شهرکی، کوروش ( ۱۴ شهریور ۱۳۹۵). «دروغ ایرانستیزان: هخامنشیان نابودگر تمدنهای بومی ایران بودند». پایگاه خردگان.
نشانی رایاتاری: https://kheradgan.ir/p/14341
– (17 تیر 1381). «پیرامون کتاب 12 قرن سکوت ناصر پورپیرار، مولف: من به هیچ مورخی کار ندارم». ایسنا.
– وایت هاوس، روث (1369). نخستین شهرها. ترجمه مهدی سحابی. نشر فصا.
– طلایی، حسن (1374). باستانشناسی و هنر در ایران هزاره اول قبل از میلاد. انتشارات سمت.
– پورپیرار، ناصر (1379) تاملی در بنیان تاریخ: دوازده قرن سکوت. نشر کارنگ.
-روشن ضمیر،بهرام (5شهریور 1390) مناظره عباس سلیمینمین و بهرام روشنضمیر/ آیا تاریخ ایران گزینشی است؟،سایت تاریخ ایرانی
– شارپ، رلف نارمن (1388). فرمانهای شاهنشاهان هخامنشی. چاپ پازینه
– شاملو، غلامعلی (پاییز و زمستان 1348). «شهر سوخته». باستان شناسی و هنر ایران.
– ملک شهرمیرزادی، صادق (1378). ایران در پیش از تاریخ. انتشارات معاونت پژوهشی سازمان میراث فرهنگی کشور
– مجید زاده، یوسف (1368). آغاز شهر نشینی در ایران. مرکز نشر دانشگاهی.
– حاکمی، علی (1351). «اشیای فلزی مکشوفه از کلورز گیلان». پنجمین کنگره باستان شناسی و هنر ایران، تهران، اصفهان، شیراز.
– کامبخش فرد، سیف الله (1348). «کاوش در قبور قیطریه». مجله باستان شناسی و هنر ایران. شماره 2.
– نگهبان، عزت الله (1372). حفاریهای هفت تپه دشت خوزستان. انتشارات سازمان میراث فرهنگی کشور
– هینتس، والتر (1371). دنیای گم شده عیلام. ترجمه فیروز فیروزنیا. انتشارات علمی و فرهنگی.
– گریشمن، رومن (1375). ایران از آغاز تا اسلام. ترجمه محمد معین. انتشارات علمی و فرهنگی.
– گریشمن، رومن (1373). چغازنبیل. ترجمه اصغرکریمی. انتشارات علمی و فرهنگی.
– صمدی، حبیب الله (1334). «گنجینه کلاردشت». مجله گزارشهای باستانشناسی. انتشارات اداره کل باستان شناسی. شماره ۳.
– واندنبرگ، لوئی (1348). باستانشناسی ایران باستان. ترجمه عیسی بهنام. انتشارات دانشگاه تهران.
– موسوی، محمود (1373) «باستانشناسی». دانشنامه جهان اسلام. حرف ب، جزوه چهارم.
– نوروز زاده چگینی، ناصر (1372). هیئت هلمز: نخستین فعالیتهای باستانشناسی در لرستان. مجله باستان شناسی و تاریخ سال هفتم،شماره ١ و ۲. شماره پیاپی 13 و 14.
– کورت،آملی(1391)هخامنشیان،ترجمه مرتضی ثاقب فر. چاپ هفتم.انتشارات ققنوس
شرایط استفاده از نوشتار: