سخنان نادرست غیاث آبادی پیرامون نابودی تمدن ایلام توسط کوروش بزرگ

آقای غیاث آبادی ادعاهایی می کنند که چندان با یافته های باستان شناسی و پژوهش های علمی هماهنگی ندارد. برای مثال سخن از نابودی تمدن عیلامیان/ خوزیان(این نوع نگارش غیاث آبادی می باشد) توسط کوروش می زنند. هر کس که اندکی از تاریخ دوران باستان خاور میانه اطلاع داشته باشد می داند که تهاجم بزرگ آشوریان باعث شد که از رونق تمدنی ایلام کاسته شود.

این کتیبه آشوربانی پال به روشنی این موضوع را اثبات می کند:

من شوش شهر بزرگ مقدس,جایگاه خدایان و محل اسرار آنها را به خواست آشور و ایشتر فتح کردم…..در گنجهایش را که در آن زر و سیم ومال فراوان بود گشودم… تمامی طلا و نقره و ثروت سومر,اکد و کاردونیاش(بابل) را که شاهان پیشین ایلام در آن گرد آورده بودند… آنها را به عنوان غنیمت جنگی به سرزمین آشور آوردم. من زیگورات شوش را که از آجرهایی با سنگ لاجورد لعاب داده شده بود, من تزیینات بنا را که از مس صیقل یافته ساخته شده بود شکستم. شوشینک خدای اسرارآمیز که در مکانهای اسرارآمیز اقامت دارد و هیچ کس ندیده است که او چگونه خدایی میکند, سومود و ,لکمر…..این خدایان و این الهه ها را با زینت آلاتشان, ثروتشان……به سرزمین آشور آوردم….پیکره گاوهای نر وحشتناکی را که زینت بخش درها بودند از جا کندم, معابد ایلام را با خاک یکسان کردم و خدایان و الهه های آن را به باد یغما دادم. سپاهیان من به بیشه های مقدس آنان که تا آن هنگام هیچ بیگانه ای از کنار آنها گذر نکرده بودگام نهادند, اسرار آن را دیدند و به آتش کشیدند. من قبور شاهان قدیم و جدید آن را…..ویران و متروک کردم. (اجساد)آنها را در معرض آفتاب قرار دادم و استخوانهای آنان را به سرزمین آشور آوردم….من مدت یک ماه و بیست و پنج روز راه سرزمین ایلام را به بیابان ویران ولم یزرعی تبدیل کردم. من در روستاهای آن نمک و سیلهو کاشتم. من دختران شاهان, همسران شاهان, همه خانواده های قدیم و جدید شاهان ایلام, شهربانان, شهرداران شهرها…..تمامی متخصصان,ساکنان مرد و زن….چهار پایان بزرگ و کوچک را که تعدادشان از ملخ بیشتر بود به عنوان غنیمت جنگی به سرزمین آشور روانه ساختم…..الاغهای وحشی,غزالها و تمامی جانوران وحشی از برکت وجود من(در خرابه های آن) به آسودگی خواهند زیست.آوای انسان (صدای)سم چهارپایان بزرگ و کوچک,فریادهای شادی….به دست من از آنجا رخت بر بست.

(تاریخ و تمدن بین النهرین-یوسف مجید زاده ص 337، برگرفته از چندگاه پیش یک مقاله در یک تارنمای قومگرا درباره نشست پورپیرار در زنجان سخن راند)

اتفاقا ایلام دوباره در زمان هخامنشیان از ارزش برخوردار شد و کاخ شوش از مهم ترین آثار هخامنشیان است. در ضمن اصلا گزارش نشده است که ایلام در زمان کوروش بزرگ فتح شده است بلکه با توجه به استوانه کوروش مشخص می شود که پدران کوروش در انشان پادشاهی می کردند. آشکار است که پدران کوروش مدت ها قبل از کوروش بزرگ در ایلام نفوذ داشته اند.

نویسنده: اسپهبد ساوری

اکثریت الواح پرسپولیس به زبان ایلامی هست (هرچند بسیاری از نامهایی که در آن الواح هست ایرانی هستند) و زبان ایلامی/خوزی تا دوره اسلامی بوده است و تنها پس از حمله اعراب/سلجوقیان دیگر نامی از زبان خوزی نیست.

زبان خوزی تا چند قرن بعد از فتح خوزستان توسط مسلمانان زبان محلی مردم خوزستان بوده‌است. سوجک گفته استخری(قرن دهم میلادی) در مورد مردم خوزستان در کتاب مسالک الممالک را به عنوان نمونه نقل می‌کند:

بیشتر آنها می‌توانند فارسی و عربی صحبت کنند ولی آنها زبان خودشان را دارند (لسان خوزیان) که نه عبری است و نه سریانی و نه فارسی

Iranian Studies Vol. 17, No. 2/3 (Spring – Summer, 1984), pp. 195-213 (article consists of 19 pages) Published by: Taylor & Francis, Ltd Arabstan or Khuzistan” Svat Soucek

ابن حوقل هم می‌گوید که با وجود زبان عربی و فارسی، خوزی به زبان دیگری سخن می‌گویند که نه سریانی است و نه عبری (Potts، The Archaeology of Elam: Formation and Transformation of an Ancient Iranian State، 415).

ژیلبر لازار به استناد روایتی که کتاب الفهرست از سخن ابن مقفع داشته، می‌گوید که ایرانیان در اواخر دوره ساسانی ۵ زبان داشتند:

پهلوی که زبان سرزمین فهله‌است یعنی ماد قدیم یا جبال مسلمانان.

دری زبان پایتخت (تیسفون یا مدائن).

پارسی زبان موبدان و علما.

زبان خوزی که در خوزستان رایج است.

سریانی که در سواد بدان تکلم می‌کردند.

(LAZARD، THE Cambridge history of iran، 598-599).

زبان شناسان اتفاق نظر که دو زبان خوزی و سریانی ایرانی نمی‌باشند؛ سریانی زبانی آرامی است که در آن ایام زبان رایج مردم بین النهرین بود و خوزی که احتمالاً بقایای زبان ایلامی قدیم بوده‌است. به گفته لازار منابع تاریخی قرون نخستین اسلامی، تصویر کلی از زبان‌های ایران به دست ما نمی‌دهند اما گردآوردن اطلاعاتی پراکنده از جغرافی‌نویسان و مورخان ممکن است. (در قرون نخستین اسلامی) زبان خوزی در خوزستان دوام آورد. گفته می‌شود که این زبان حتی با الفبای عربی قابل کتابت نبود (LAZARD، THE Cambridge history of iran، 598-599).

ابن مقفع در مورد زبان خوزی آورده است:

خوزی زبانی بود که با آن شاهان و امیران در خلوت و هنگام بازی و خوشی با پیرامونیان خود سخن می‏ گفتند (خالقی مطلق، جلال. «سرگذشت زبان فارسی». فصلنامه ایران شناسی (بنیاد مطالعات ایران)، ش. 1 (بهار 1368): 76 تا 87. بازبینی‌شده در 2/1/2013).

ریچارد فرای می‌گوید که جغرافی‌دانان قرن ۱۰ هجری که به زبان عربی می‌نوشتند، از وجود زبان خوزی در کوهستان زاگرس خبر دادند که ادامه زبان باستان ایلامی تفسیر شده‌است (Richard Nelson Frye ,The history of ancient Iran,Volume 3, Part 7 , Page 27,1984).

به گفته مارتین هاوگ زبان خوزی احتمالاً زبان درجه دوم در حکاکی‌های سنگی توسط هخامنشیان است (Martin Haug,Essay on the Pahlavi language. From the Pahlavi-Pazand glossary,page 36,1870,).

چنانچه می بینیم زبان و فرهنگ خوزی در تمامی ادوار یعنی دوران میتانی ها (اولین گروه شناخته شده آریایی در منطقه) و مادها و هخامنشیها و پارثها و ساسانیان پویا بود. ابن ندیم به قول ابن مفقع نیز زبان خوزی را یکی از پنج زبان امپراتور ساسانی ذکر کرده است (سه تا از این زبانها ایرانی بودند و دوتا همان خوزی و سریانی).

میدانیم که در کتیبه های پهلوی نام خوزستان همان خوزستان هست. بیخودی این نام خوزستان نیست زیرا “خوز” همان واژه ایلامی در زبان پارسی هست.

دوستان نیز میتوانند به کتاب زیر بنگرند:

Daniel Potts, “The Archeology of Elam”, Cambridge University Press, 1999

که در فصلهای آخر در رابطه با تمدن ایلام در دوران اشکانیان و ساسانیان نوشته است.  چنانکه در احادیث دوران اسلامی نیز نام قوم خوز آمده است .

برای نمونه بنگرید:

http://azargoshnasp.net/history/ELAM/tarikhsokunatarab.pdf

 

در هر حال حتی به قوم خوزی در اواخر دوران عباسیان هم اشاره شده است!.

این قوم به حیات خود در زمان میتانیها/مادها/هخامنشیها/پارثها/ساسانیان (ایرانیان/آریاییها) ادامه داد و زبانش در پرسپولیس به طور وفور مورد استفاده قرار گرفت و یکی از پنج زبان نامبرده امپراتور ساسانی بود؛ آثار یافت شده از هخامنشیان نشان می دهد که آنها از دستاوردهای تمدن ایلام بهره بردند. کتیبه ای از خود شاهان آشوری مانده است که به نابودی تمدن ایلام پرداختند و این هخامنشیان بودند که به تجدید دوباره تمدن آن نواحی پرداختند؛ آن وقت آقای غیاث آبادی از نابودی این تمدن به دست کوروش سخن می راند؟!