تاریخ و فرهنگ ایران زمین

آیا کوروش باعث نابودی تمدن بابل شده است؟

بارگذاری نخستین: ۲۸ آبان ۱۳۹۴

نگاهی کوتاه:

در هیچ منبعی از نابودی تمدن بابل به دست کوروش بزرگ سخنی به میان نیامده است. شواهد و منابعی وجود دارند که حاکی از ادامه شکوه تمدنی در بابل می‌باشند. کوروش بزرگ حتی پس از فتح بابل بسیاری از مقامات اداری و حکومتی را در جایشان ابقا کرد. آبادانی و رسیدگی به پرستشگاه‌ها در استوانه کوروش بزرگ بیان شده و با استقبال بابلیان هم همراه بوده است.

کوروش بزرگ و ادامه شکوه تمدنی در بابل

پیش‌گفتار

چندی است کوروش‌ستیزان ادعا می‌کنند کوروش بزرگ باعث از بین رفتن تمدن بابل شده است! آنها معمولا برای گفته‌های خود منبع درستی ارئه نمی‌دهند. برای نمونه رضا مرای غیاث آبادی که زمانی منبع اصلی کوروش ستیزان شده بود در ادعایی تحریفی نوشته بود:

تمدن درخشان بابل با تمامی مظاهر علمی و اجتماعی آن به باد فنا رفت و وحشیگری کورش و بازماندگان هخامنشی او بر جای آن نشست. دریغ است که هر آنچه از مظاهر مدنیت در ماقبل هجوم کورش به بابل دیده و شناسایی شده است، آخرین نمونه‌های آن در طول تاریخ بشری است.

چنین مواردی بارها توسط مجلات، مصاحبه‌های خبرگزاری‌ها، رسانه‌های ایران ستیز و... تکرار شده است.

این درحالی است که در هیچ منبعی از نابودی تمدن بابل به دست کوروش سخنی به میان نیامده است. در ادامه خواهیم دید که اتفاقاً شواهد و منابعی وجود دارند که حاکی از ادامه ی شکوه تمدنی در بابل می باشند.

هخامنشیان و ادامه شکوه تمدنی در بابل

شکوه تمدن بابل تا آخر شاهنشاهی هخامنشی ادامه یافت. درباره فتح بابل توسط الکساندر، مورخین چنان از شکوه بابل می‌گویند که گویا شگفت زده شده اند. بابل تا پایان دوران هخامنشیان یکی شکوه مندترین شهر جهان بوده است. نمونه بارز این موضوع، گفته کویینتوس کورتیوس روفوس، مورخ رومی است که ورود الکساندر به بابل را تشریح می کند (ن.ک: Section 5.1.17-33 of Curtius Rufus’ History of Alexander the Great of Macedonia).

ولی کوروش‌ستیزان در ادعایی دروغین و عجیب می‌گویند «آنچه از مظاهر مدنیت در ماقبل هجوم کورش به بابل دیده و شناسایی شده است، آخرین نمونه‌های آن در طول تاریخ بشری است.» ولی مشخص نمی‌کنند کدام یافته‌ی باستان شناسی را می‌گویند و چه چیزی است که دیگر نمونه های آن در تاریخ بشری دیده نشده است؟!!

آثار باستانی به جا مانده از دوران هخامنشیان در بابل، دستاوردهای علمی بابلی‌ها را از جمله دستاوردهای اخترشناسی را نشان می‌دهند.

می توان گفت شاهنشاهی هخامنشی به جای نابودی تمدن‌ها، از دستاوردهای تمدن‌های کهن بهره برد. این موضوع در هنر و معماری هخامنشی هم به چشم می‌خورد. بسیاری از دستاوردهای تمدنی بابل را می‌توان در تخت جمشید و دیگر آثار هخامنشیان مشاهده کرد.

بهره گیری از خطوط میخی و نگارش به خط بابلی از مهم‌ترین بهره‌گیری‌ها بود. این موضوع نشان می‌دهد تمدن بابل این فرصت را پیدا کرد تا بیشتر و بهتر به جهان معرفی شود.

آثار باقی مانده در بابل هم از ادامه‌ی سنت‌های بابلی در زمان هخامنشیان خبر می‌دهند. برای مثال می‌توان اشاره کرد که در زمان پادشاهی اردشیر یکم، معبد ازگیلا، کماکان وظایف خود را انجام می‌داده است. منابعی از بابل در عصر هخامنشی باقی مانده‌اند که می‌توان به سالنامه‌ای اشاره کرد که سال چهاردهم پادشاهی اردشیر سوم را در برمی‌گیرد همچنین متن مهم دیگر، توسط موزه بریتانیا منتشر شده است که مربوط به بازسازی معبدی در بابل است. منابع ستاره‌شناختی را نیز نباید از قلم انداخت. قدیمی‌ترین زایچه یا طالع‌بینی مربوط به اواخر سده‌ی پنجم پیش از میلاد است یعنی دقیقاً در زمان تسلط هخامنشیان. اسناد بازرگانی نیز در کل زمان تسلط هخامنشیان بر بابل در این ناحیه دیده می‌شوند (بنگرید به: تاریخ هخامنشی دانشگاه خرونینگن، ترجمه مرتضی ثاقب فر، انتشارات توس، جلد ۱، صفحات ۲۳۱ تا ۲۹۱ و جلد ۲، صفحات ۱۰۹ تا  ۱۲۳- با سپاس از یزدان صفایی).

 داندامایف درباره پیشرفت علم در بابل می‌نویسد:

فرهنگ بابل باستان در طول دو سده تسلط پارس‌ها گسترش یافت. اختر شناسی ریاضی بابل تحت فرمانروایی هخامنشیان پیشرفت ویژه‌ای داشت. توفیقات آن از جمله بزرگ‌ترین پیشرفت‌های تاثیر گذار تمدن باستان به شمار می­‌رود. در همان دوران حقوق بابل به شکوفایی رسید. تحولات چشمگیری نیز در روابط اجتماعی- اقتصادی کشور روی داد (داندامایف، 1391: ص 9).

در واقع با مطالعه‌ی این اسناد متوجه می‌شویم که چیزی به نام «پایان کار تمدن بابل» در دوره‌ی هخامنشی وجود ندارد. با رمز گشایی خط میخی پارسی که با کمک دیگر زبان های هند و ایرانی صورت گرفت؛ خط میخی بابلی هم رمز گشایی شد و در نتیجه بسیاری از دستاوردهای تمدن بابل به بشر امروز معرفی شد.

امروزه به کمک یافته‌های باستان شناسی کتیبه هایی را از شهر بابل در اختیار داریم که به طور واضح بیان می‌کنند که شهر شکوهمند بابل پس از تصرف توسط ایرانیان همچنان در صلح و آرامش به سر می‌برده و زندگی به شکل معمول خود جریان داشته است. دکتر شاهرخ رزمجو در اینباره می‌گوید:

«مدارک دیگری از بابل در اختیار داریم که شامل لوح‌ها و کتیبه‌های گلی هستند، این لوح مربوط به دو روز پس از فتح بابل می شود. زمانی که هنوز خود کوروش وارد بابل نشده بود و سپاهیان ایران بابل را تصرف کرده بودند. در اینجا یک معامله شرح داده می‌شود که در آن گوسفند رد و بدل می‌کنند برای پرداخت، این _موضوع_ به ما می‌گوید که مردم مشغول زندگی عادی خود هستند و کشتار و غارت به نظر نمی‌آید زیرا این اسناد باید در دیوانخانه‌ها تنظیم می‌شد، شاهدان باید حضور می‌یافتند و تأیید و امضا می‌کردند. ما مجموعه‌ای از این لوح‌های مربوط به روزهای بعد از سقوط بابل داریم که نشان می‌دهد همه چیز سر جای خودش است» (رزمجو، 1392).

به کمک همین کتیبه‌های بابلی مشخص می‌شود کوروش بزرگ حتی پس از فتح بابل بسیاری از مقامات اداری و حکومتی را در جایشان ابقا کرد و اداره بابل به دست خود بابلی‌ها انجام می‌شده است برای نمونه دکتر پی یر بریان می‌نویسد:

در حکومت داخلی بابل نیز هیچ تغییر ناگهانی رخ ننموده است. در سه سال اول تسلط قدرت پارسی، بالا ترین مقام اداری کشور شخصی به اسم نبو-اَهِبولیت بوده است، که هم او در زمان نبونئید شغل sakin temi عالی ترین مقام اداری کشور را بعد از والی مملکت بر عهده داشته است (بریان، 1378: ص 186).

باید از مدعیان نابودی و خاکستر شدن تمدن بابل پرسید که چگونه این تمدن به دست کوروش یا هخامنشیان نابود شده است، درحالی که بر اساس اسناد تاریخی زندگی عادی مردم همانند گذشته در جریان بوده و حتی تغییرات بزرگی در سازمان اداری و حکومتی بابل پس از فتح آن توسط کوروش اعمال نشده است؟!

همین اسناد ثابت می‌کنند که آنچه که کوروش در استوانه خود درباره صلح و آرامش در بابل نوشته است حقیقت داشته است.

نگاه کنید به:

آیا آنچه در استوانه کوروش نوشته شده واقعیت داشته است؟

توجه به آبادانی در دوران کوروش بزرگ

کوروش بزرگ بیشتر از آنکه کشور گشایی کرده باشد، تمدن سازی کرده است. آثاری از کوروش بزرگ در پاسارگاد و برازجان استان بوشهر بدست آمده و پردیس‌های زیبایی که کوروش به وجود آورد تاثیر قابل توجهی در هنر و اندیشه جهان گذاشت.

برای دانش بیشتر نگاه کنید به:

پردیس‌ها و چهارباغ‌ها در ایران باستان

 

آبادانی و رسیدگی به پرستشگاه‌ها در استوانه کوروش بزرگ هم بیان شده است:

در استوار گردانیدن ب[نای] باروی «ایمگور – انلیل Imgur – Enlil» باروی بزرگ شهر بابل کوشیدم و […………….] دیوار کناره ای (ساخته از) آجر  را بر کنار خندق شهر که (یکی از) شاهان پیشین [ ساخته و (بنایش را) به انجام نرسانیده] بود،[بدانسان که] بر پیرامون [شهر (به تمامی) برنیامده بود]، آنچه را که هیچ از یک شاهان پیشین (با وجود) افراد به بیگاری گرفته شده ی [ کشورش] در بابل نساخته بودند، [ ….. از قیر] و آجر از نو بار دیگر بساختم و [ بنایشا]ن [را به انجام رسانیدم.]

[دروازه های بزرگ وسیع مر آن ها را بنهادم ……. و درهایی از چوب سدر] با پوششی از مفرغ، با آستانه ها و پاشنه [هایی از مس ریخته شده …… هر آن جایی که دروازه ها]یشان (یافت می شد)، [ استوار گردانیدم

(استوانه کوروش بند های ۳۸ تا ۴۲ ، ترجمه دکتر عبدالمجید ارفعی)

پس مشخص است در دوران کوروش بزرگ آبادانی‌هایی در بابل انجام شده و با استقبال بابلیان هم همراه بوده است. به طوری که در یک متن شاعرانه بابلی درباره اقدامات کوروش اینچنین آمده است:

[به باشندگان] بابل (شادمانه) دلی داده شده است، [آنان همچون زندانیانی اند آنگه که] (درهای) زندان‌هایشان گشوده شوند... (روایت منظوم، برگردان ارفعی، 1389: ص ۲۵).

چرا کوروش بابل را فتح کرد؟

برخی با بیان مطالب عمومی مانند اینکه کوروش کشورگشایی کرده است و... قصد دارند اقدامات صلح جویانه کوروش بزرگ را کمرنگ کنند. آنها به کلی کشورگشایی را مردود می‌دانند و گویا هر کس در دوران باستان جنگی کرده باشد را محکوم می‌کنند!

ولی این اشخاص به شرایط زمانی آن روزگار توجه نمی‌کنند و گویا علت شروع جنگ‌های کوروش بزرگ را نمی‌دانند.

شواهد و مدارک، نشان می‌دهند که جنگ‌های کوروش بزرگ در واکنش به اتحاد و تهاجم کشورهای مجاور بوده است. به عبارتی این بابلیان بودند که با مهاجمین علیه کوروش متحد شدند.

برای دانش بیشتر نگاه کنید به:

بررسی دلایل آغاز جنگ‌های کوروش بزرگ

آیا کوروش بزرگ کشورگشا بود؟

 

کوروش می‌توانست مانند بسیاری از فاتحان آن دوران، بابل را غارت کند و مغلوبین را به بردگی بگیرد. ولی رفتار توأم با مهر و انسانیت کوروش پس فتح بابل در منابع گوناگون آمده است. وقایع سال هفدهم در رویدادنامه نبونئید حاکی از رفتار مهربانانه کوروش با مردم بابل است:

کوروش شادباش‌ها به همه شهرها در بابل فرستاد (رویدادنامه نبونئید، گزارش ارفعی، 1389: ص ۱۵).

گزنفون مورخ یونانی از از سخنان کوروش درباره برخورد خوب با مردم بابل و البته به طور کلی رفتار مهر آمیز با مردمان توسط کوروش می نویسد. (ن.ک: گزنفون، دفتر ۷، بخش ۵، بند ۴۷؛ گزنفون، دفتر ۷، بخش ۵، بند ۷۶؛ گزنفون، دفتر ۸، بخش ۷، بندهای ۳۷ و ۳۸).

گفته های منابع یهودی درباره کوروش هم قابل بررسی است که با این موارد هماهنگی نسبی دارد (ن.ک: کتاب اشعیای نبی، اواخر باب ۴۴ و اوایل باب ۴۵).

به نظر می رسد کوروش علاقه به کشور گشایی بدون خون ریزی داشته است، علاوه بر فتح بدون جنگ شهرهای سیپار و بابل، منابع تاریخی از تلفات اندک انتقال قدرت از آستیاگ (پادشاه ماد) نوشتند بر اساس رویدادنامه نبونئید پس از تصمیم پادشاه ماد برای حمله به کوروش، سربازان ماد به کوروش پیوستند (ن.ک: رویدادنامه نبونئید، ستون ۲، بند های ۱ و ۲).

کتاب‌نامه:

- ارفعی، عبد المجید (1389). فرمان کوروش بزرگ. مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی ،تهران.

- بریان، پی ­یر (1378)، تاریخ امپراتوری هخامنشی (از کوروش تا اسکندر)،جلد اول، ترجمه مهدی سمسار، انتشارات زر یاب، چاپ دوم.

- داندامایف، محمد (1391)، ایرانیان در بابل هخامنشی. ترجمه محمود جعفری دهقی. تهران: انتشارات ققنوس.

- رزمجو، شاهرخ (۱۱ آبان ۱۳۹۲). سخنرانی در سومین همایش یادبود استوانه کورش، انجمن علمی دانشجویان تاریخ دانشگاه تهران.

- گزنفون (١٣٨٩). زندگی کوروش (تربیت کوروش). ترجمه ابوالحسن تهامی. تهران: نگاه.

دیدگاه شما:



به کار گیری یا روگرفت از نوشته‌های این پایگاه تنها پس از پذیرش قوانین پایگاه امکان پذیر است: قوانین پایگاه خِرَدگان
توسعه نرم افزاری: مجید خالقیان
آیا کوروش باعث نابودی تمدن بابل شده است؟