در طول تاریخ چند کشورگشای نامدار وجود داشتند که بخش عظیمی از جهان را فتح کردند. برای مثال الکساندر مقدونی و چنگیز مغول شخصا فرماندهی سپاهیان را بر عهده داشتند که توانستند مناطق بسیار بزرگی را تصرف کنند!
در این میان کوروش بزرگ هم فتوحات قابل توجهی داشته و کشورگشاییهایی کرده است، ولی سوال آنجاست که آیا کوروش بزرگ را میتوان از کشورگشایان بزرگ تاریخ دانست؟
در اینکه کوروش بزرگ بر یکی از بزرگترین های قلمروهای تاریخ فرمانروایی می کرده تردیدی نیست. اما آیا همه آن قلمرو را خودش فتح کرده بود؟ تصور اشتباهی رایج است که برخی میپندارند کوروش از پارس برخاست و همه جا را فتح کرد! در صورتی که همه وسعت قلمروی کوروش، به دلیل تصرفات خود او نبود.
کوروش بزرگ توانست بدون جنگ خاصی سرزمین وسیع مادها را به فرمان خود در آورد. بر اساس رویدادنامه نبونئید، پادشاه ماد با سپاهیانش به کوروش یورش برد اما سپاهیان ماد بر پادشاه خود شوریدند و پادشاه ماد را تحویل کوروش دادند (ن.ک: رویدادنامه نبونئید، ستون ۲، بند های ۱ و ۲).
با توجه به این موضوع میتوان کوروش را پادشاه مشروع ماد دانست. حتی به گفته مورخان یونانی، پدربزرگ مادری کوروش، شاهنشاه پیشن ماد بود و چنین مینماید که مادها پادشاهی کوروش را پذیرفته بودند. تمدن ماد تأثیر بسیار زیادی در شاهنشاهی هخامنشی گذاشت و به عبارتی میتوان هخامنشی را ادامه ماد دانست.
یعنی بخش زیاد آن قلمروی وسیع توسط شاهنشاهان ماد فتح شده است. شواهد نشان میدهد هووخشتره مادی جنگاور نیرومندی بوده است اما مشخص نیست دقیقا چه بخشهایی در زمان هووخشتره فتح شده است. احتمالا چندین پادشاه ماد کشورگشاییهایی داشتند. پس اگر بخواهیم از کشورگشایان بزرگ نامی ببریم باید بیشتر به دنبال پادشاهان پیش از کوروش بزرگ برویم.
البته کوروش بزرگ دو فتح بسیار مهم داشت. یکی فتح لودیه و دیگری فتح بابل که از مناطق مهم و تاثیر گذار آن دوران محسوب می شدند. اما دلیل فتح این مناطق چه بود؟
آنچه در بررسیهای تاریخی، مورد توجه قرار میگیرد، اتحاد سه کشور لودیه، بابل و مصر علیه ایران است که قصد حمله به قلمروی کوروش را داشتند و کوروش به آنها واکنش نشان داد.
اتحاد دشمنان کوروش با یکدیگر هم در تاریخ هرودوت و هم در کوروش نامه گزنفون بیان شده است و چنین مطلبی که در منابع اشتراک دارد، بسیار محتمل است (ن.ک: هرودوت، کتاب ۱، بند ۷۷ و ۱۵۳؛ گزنفون، دفتر ۲، بخش ۱، بند ۵).
واقعیت آنکه شهرت کوروش بزرگ نه به دلیل کشورگشایی بلکه به دلیل اخلاق فرمانروایی او، روا داری مذهبی، احترام به اقوام و ملل مغلوب است. حتی در دوران باستان هم کوروش بزرگ به دلیل نوع فرمانروایی شهرت داشت؛ نه کشورگشایی.
افلاطون درباره دوران کوروش بزرگ مینویسد:
در زمان او ايرانيان از آزادی برخوردار بودند و بر بسياری از ملتهای ديگر دنيا فرمانروایی میکردند. بـه علاوه او به همه مللی كه زير فرمانروایی او قرار گرفتند، حقوق مردم آزاد بخشيد. کشور با رهبری كوروش از هر لحاظ پيشرفت كرد و مردم آن نيز از آزادی و رفاه بیسابقهای برخوردار بودند و آنچنان نسبت به يكديگر محبت میورزيدند كه گویی همه با يكديگر خويشاوندی دارند (۱).
علاقه امروز ایرانیان به کوروش بزرگ هم بیشتر به دلیل همین فرمانروایی روادارانه او است و هنوز پس از چند هزار سال یکی از محبوب ترین فرمانروایان در میان ایرانیان است.