تاریخ و فرهنگ ایران زمین

استادان تحریف

ناصر پورپیرار و رضا مرادی غیاث آبادی، استادان تحریف

پاسخ به پرسش‌های ایرانستیزانه:

  • ﭼﺮﺍ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺭﻭ ﺑﺎﯾﺪ ﺍﺯ ﯾﻮﻧﺎﻥ ﺗﺮﺟﻤﻪ ﮐﻨﻦ؟
  • ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﻧﻘﻼﺏ ﯾﺎ ﺣﺘﯽ ﻗﺒﻞ ﺗﺮ ﭼﺮﺍ ﻣﻨﺒﻌﯽ ﺭﺍﺟﻊ ﺑﻪ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﻧﯿﺴﺖ؟
  • ﭼﺮﺍ ﺑﺎﯾﺪ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺭﻭ ﺍﻧﮕﻠﯿﺲ ﻫﺎ ﺑﺴﺎﺯﻥ ﻭ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺑﺪﻥ؟
  • ﭼﺮﺍ ﺭﻭﺯ ﺟﻬﺎﻧﯽ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺩﺭ ﻫﯿﭻ ﯾﮏ ﺍﺯ ﺗﻘﻮﯾﻢ ﻫﺎﯼ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﻣﻠﻞ ﺛﺒﺖ ﻧﺸﺪﻩ ﻭ ﻣﺮﺩﻡ ﺟﻬﺎﻥ ﺭﻭﺯ ﺟﻬﺎﻧﯽ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺭﺍ ﻧﻤﯿﺸﻨﺎﺳﻦ ؟
  • ﺯﺭﺗﺸﺘﯿﺎﻥ ﻃﺒﻖ ﺁﺩﺍﺏ ﻭ ﺍﻋﺘﻘﺎﺩﺍﺗﺸﺎﻥ ﻣﺮﺩﮔﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺳﻮﺯﺍﻧﺪﻩ ﺍﻧﺪ ﺍﮔﺮ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺯﺭﺗﺸﺘﯽ ﺍﺳﺖ، ﻃﺒﯿﻌﺘﺎ ﺟﺴﺪﺵ ﺭﺍ ﺳﻮﺯﺍﻧﺪﻩ ﺍﻧﺪ ﭘﺲ ﺁﺭﺍﻣﮕﺎﻩ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺍﺯ ﮐﺠﺎ ﭘﯿﺪﺍﺷﺪﻩ؟
  • ﺍﮔﺮ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﯾﮑﺘﺎﭘﺮﺳﺖ ﺑﻮﺩ ﭼﺮﺍ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺩﺭ ﻣﻨﺸﻮﺭ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﻣﻨﺴﻮﺏ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻣﯿﺪﻭﻧﻦ ﺑﺎﺭ ﻫﺎ ﻭ ﺑﺎﺭﻫﺎ ” ﻣﺮﺩﻭﮎ” ﺑﺖ ﺑﺰﺭﮒ ﺑﺎﺑﻞ ﺭﻭ ﺳﺘﺎﯾﺶ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ ﺑﺎ ﯾﺎﺭﯼ ﺍﻭ ﺑﺎﺑﻞ ﺭﺍ ﻓﺘﺢ ﮐﺮﺩﻩ ؟
  • ﭼﺮﺍ ﺩﺭ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﻭ ﺍﺩﺑﯿﺎﺕ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻧﺎﻣﯽ ﺍﺯ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﻧﯿﺴﺖ ﺳﻌﺪﯼ ﺣﺎﻓﻆ ﻭ ﺩﯾﮕﺮ ﺷﻌﺮﺍ ﻧﺎﻣﯽ ﺍﺯ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﮐﺒﯿﺮ ﻧﺒﺮﺩﻥ؟ ﻣﮕﺮ ﺷﺨﺼﯿﺘﯽ ﻗﺎﺑﻞ ﺳﺘﺎﯾﺶ ﻭ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﻧﺒﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ؟! ﭼﺮﺍ ﺣﺘﯽ ﻓﺮﺩﻭﺳﯽ ﮐﻪ ﮐﺘﺎﺑﺶ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺷﺎﻫﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﻧﺎﻣﯽ ﺍﺯ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﻧﺒﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ؟
  • ﺍﮔﺮ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺩﺭ ﺑﯿﻦ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﻫﺎ ﺷﺨﺼﯿﺖ ﻣﻌﺮﻭﻑ ﻭﺑﺰﺭﮒ ﻭﺑﺎ ﻋﻈﻤﺘﯽ ﺑﻮﺩﻩ ﭼﺮﺍ ﺩﺭ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺷﺨﺼﯽ ﺭﺍ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﻨﯿﺪ ﮐﻪ ﻧﺎﻡ ﭘﺪﺭ ﺑﺰﺭﮒ ﯾﺎ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﺟﺪﺍﺩﺵ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺑﺎﺷﻪ؟
  • مقایسه یا روم و اینکه چرا اثری از دوران هخامنشیان در جایی به جز ایران نیست ؟
  • سوال درباره الوح هخامنشی و حقوق کارگران و بانوان در آنها
  • ﺗﻐﯿﯿﺮ ﻧﺎﻡ ﺁﺭﺍﻣﮕﺎﻩ ﻣﺎﺩﺭ ﺣﻀﺮﺕ ﺳﻠﯿﻤﺎﻥ (ﻉ) ﺑﻪ ﺁﺭﺍﻣﮕﺎﻩ ﮐﻮﺭﻭﺵ
  • کوروش و اوپیس

کارگروه پرسش و پاسخ پایگاه خِرَدگان:

با گسترش فضای مجازی و دسترسی افراد جامعه به اطلاعات شاهد آن هستیم که سطح آگاهی افراد به طور قابل توجهی افزایش یافته است البته این مورد نیازمند استفاده صحیح و بجا از فضای مجازی می باشد.

این روزها در فضای مجازی به همان اندازه که شاهد رواج مطالب مفید و مورد استفاده در این فضا هستیم هر روزه شاهد پخش شدن و دست به دست شدن مطالب و نوشتارهای بی سند و مدرک و غیر علمی از افرادی که در اکثرا فاقد صلاحیت و دانش کافی هستند نیز می باشیم.

این افراد گاهی مطالب را با نام و عنوان خودشان و بعد از آنکه خلاف ادعاهایشان ثابت شد به صورت گمنام اقدام به پخش کردن مطالب خود می کنند. گاهی تظاهر به دین دار بودن می کنند و خود را در پس چهره دین اسلامی مخفی می کنند. به زبان ساده این طور نشان می دهند که بچه مذهبی هستند تا اولا برای خودشان طرفدار جمع کنند و دوم اینکه بتوانند از مذهب و عقاید به عنوان سپر دفاعی برای خود استفاده کنند و هرجا کم آوردند طرف مقابل را متهم به بی دینی و مخالفت با دین و عقاید مردم کنند.

متأسفانه مشاهده می کنیم که گاهی برخی افراد مذهبی هم فریب خورده و با نشر مطالب و نوشته های آنان به خیال خودشان سعی در روشنگری و امر به معروف دارند حال آنکه باید بدانند که نشر دروغ و مطالب بی اساس خود گناه است.

در اسلام و سایر ادیان الهی بارها به احترام متقابل و مبارزه با دروغ و تهمت اشاره شده است حال برخی زیر سوال بردن تاریخ و تمدن چند هزار ساله وطن خودشان که هیچ تضاد و مشکلی با اصل دین داری ندارد را سرلوحه کار خود قرار میدهند.

در طول مدت فعالیت در فضای مجازی بارها به پیام هایی با هدف شبهه و تخریب افراد و مفاخر ایران زمین برخورده ایم. مطالبی که به ظاهر مستند و علمی می رسد و منابع نوشته ها هم در پایانش ذکر می شود. منابعی که گاهی یا وجود خارجی ندارند یا مطلب آنها به کلی توسط نویسنده مطلب تحریف و وارونه شده است. متأسفانه هستند کسانی که به همه منابع دسترسی ندارند و یا حداقل زحمت بررسی آنها را به خود نمی دهند. بسیاری از افراد با خواندن این موارد به گمان صحیح و درست بودن آنها به صورت ناخودآگاه می پذیرند که بلی واقعا این چنین بوده است!!

البته برخی افراد وطن دوست که می خواهند با این جریانات مقابله کنند اقدام به دادن پاسخ به این متن ها و پرسش ها می کنند و به نشر آن میپردازند. با این طرز فکر که پاسخ دادم و نگذاشتم ایران ستیزان به خواسته خود برسند. حال آنکه دادن پاسخ بدون سند و یا از روی تعصب و خشم خود بیشتر موجب ضرر و خسارت می شود پس در مواجه با این متن ها و نوشته ها بهتر است فقط به پاسخ های مستند و علمی استناد کنیم تا به قولی آب به آسیاب دشمن نریزیم.

در بخش پرسش و پاسخ تارنمای خردگان چندین نفر سوالاتی را مطرح کرده اند. سوالاتی که در فضای مجازی دست به دست می شوند. کارگروه بخش پرسش و پاسخ به این سوالات پاسخ داد و با توجه به اینکه چندین بار این سوالات تکرار شد، در بخش اصلی تارنما هم پرسش و پاسخ ها را قرار می دهیم.

متأسفانه بسیاری از این گفته های ایران ستیزانه به گفته های چپ گراها و تجزیه طلب ها بر می گردد. اما در دهه های اخیر، دو یا سه فرد مشخص بسیار فعال بوده اند و همچنین چند سایت و وبلاگ سطح پایین در فضای مجازی گفتار آنها را نشر داده اند.

وقتی به دنبال ریشه های پیام های ایران ستیزانه می گردیم، در بسیاری از اوقات به نام ناصر بناکننده (پورپیرار) و رضا مرادی غیاث آبادی برمی خوریم. برای آشنایی با این شخصیت ها کافیست در فضای مجازی به جستجو ساده بپردازید.

نگاهی ساده به دیدگاه ها و عقاید این افراد خود نشان دهنده سطح آگاهی و طرز فکر این افراد است برای مثال پورپیرار زبان فارسی را بی‌مایه توصیف می‌کند، فردوسی را مزدور می‌خواند، سلمان فارسی را زائیده توطئه یهودیان دانسته و گلستان سعدی را معیوب و ناقص می‌شمارد. به ادعای او سعدی هیچگاه از شیراز خارج نشده و همه سفرهای سعدی جعلی است.

اساسا پورپیرار تحصیلات آکادمیک نداشت و همه مورخان رسمی را بی‌سواد می‌دانست. او در پاسخ به پرسش خبرنگار ایسنا که پرسیده: «لطف می‌کنید مدارک تحصیلی و سوابق علمی خود را برای ما بیان کنید؟» پاسخ می‌دهد: «من هم جدی گفتم سوادی ندارم و اتفاقاً هر چه بی‌سوادتر باشم، بیشتر اسباب سرشکستگی مورخانی که قادر به پاسخ دادن به گفته‌های من نیستند، خواهم بود.»

از این روی اشتباهات و تناقضات بسیار زیادی در گفته ها و نوشته های او وجود داشت.

نگاه کنید به:

پاسخ به ناصر پورپیرار

اما فرد دیگری که در سال های اخیر فعالیت های ایران ستیزانه زیادی داشته است، رضا مرادی غیاث آبادی می باشد. به هر حال بعد از مدتی که غیاث آبادی مطالب ایران ستیزانه اش را انتشار داد، مشخص شد که اکثر آنها با تحریف و جعل همراه هستند.

برای مثال نگاه کنید به:

غیاث آبادی و مصادره اسناد تاریخی

پاسخ به رضا مرادی غیاث آبادی

بعد از آنکه مشخص شد که نوشته‌های آقای غیاث آبادی با دروغ، تحریف و جعل همراه است. ایشان بسیار بد نام شدند. دیگر همه فهمیده بودند که با آن سابقه‌ای که ایشان داشتند، استناد به غیاث آبادی چندان کار درستی نیست. اما متاسفانه نوشته‌های ایشان بدون ذکر نام ایشان گسترش پیدا کرد.

به طور خلاصه نکته‌ای که در نوشته‌های ایشان وجود دارد این است که مثلا نام یک کتاب را می‌آورند و به بخش خاصی از آن استناد می‌کنند ولی در آن بخش از کتاب چنین چیزی نیامده است و یا آقای غیاث آبادی آن بخش را به دلخواه تحریف کرده اند.

در این مطلب گلچینی از نوشته های از این دست که در فضای مجازی بسیار پخش شده و مورد پرسش کاربران زیادی نیز قرار میگیرد را با پاسخ های کامل و علمی قرار میدهیم .

چرا تاریخ ایران رو باید از یونان ترجمه کنند؟

پاسخ

این سوال ناشی از عدم آشنایی شما با داده های تاریخی است. کدام دوره تاریخ ایران صرفا از یونان ترجمه شده است؟! اگر منظور تاریخ دوره کوروش بزرگ و هخامنشیان است، باید توجه داشت که منابع زیادی از اقوام و ملل گوناگون از جمله بابلیان، مصریان، یونانیان و یهودیان باقی مانده است. علاوه بر آن آثار باستانی و کتیبه هایی از پادشاهان هخامنشی به جا مانده است.

البته نباید فراموش کنیم که تهاجم های بزرگی همانند تهاجم الکساندر مقدونی به ایران شد و نخبگان ایرانی در معرض نابودی و انزوا قرار گرفتند، بنابراین متأسفانه بسیاری از داده های تاریخی ایرانی از بین رفت و عصر یونانی گرایی (هلنیسم) آغاز شد. در آن عصر یونانیان سعی داشتند دستاوردهای تمدنی یونانی را با توجه به قدرت سیاسی خود در تمام جهان غالب کنند.

 

ﭼﺮﺍ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ پهلوی ﻣﻨﺒﻌﯽ ﺭﺍﺟﻊ ﺑﻪ ﮐﻮﺭﻭﺵ در ایران ﻧﯿﺴﺖ؟ گویا ایرانیان تا پیش از پهلوی کوروش بزرگ را نمی شناختند!

پاسخ

کوروش بزرگ در منابع و ادبیات ایرانی

این گفتار کاملا نادرست است. در بسیاری از منابع ایرانی پس از اسلام که ارزش تاریخی دارند نام کوروش بزرگ آمده و در اکثر آنها از کوروش به نیکی یاد شده است.

در اینجا فقط به چند مورد از منابع ایرانی و اسلامی و … که در آنها از کوروش بزرگ یاد شده است می‌آوریم:

(طبری، محمد بن جریر، ۱۳۷۵. تاریخ طبری. ترجمه ابوالقاسم پاینده. تهران: اساطیر)

  • طبری، تاریخ طبری، جلد ۲، ص: ۴۵۲: کورش
  • طبری، تاریخ طبری، جلد ۲، ص: ۴۵۸: کیرش

(بیرونی، ابوریحان، ۱۳۸۹. آثارالباقیه. ترجمه اکبر داناسرشت. تهران: امیر کبیر)

  • ابوریحان بیرونی، آثارالباقیه، ج ۱، ص ۱۵۲، صص ۲۹–۳۰ همچنین ن.ک: ص ۱۲۵ به بعد: کورش

(مسعودی، علی بن الحسن، ۱۳۸۲. مروج الذهب. ترجمه ابوالقاسم پاینده. تهران: انتشارات علمی و فرهنگی)

  • مسعودی، مروج الذهب، ج۱، ص ۲۲۵: کورش

(حمزه اصفهانی، ۱۳۴۶، تاریخ پیامبران شاهان (سنی ملوک الارض و الانبیا). ترجمه جعفر شعار. تهران: انتشارات بنیاد فرهنگ ایران)

  • حمزه اصفهانی، تاریخ سنی ملوک الارض، ص ۹۱: کورش

(ابن العبرى، ۱۳۷۷. مختصر تاریخ الدول. ترجمه عبد المحمد آیتى، تهران: انتشارات علمى و فرهنگى)

  • ابن العبری، تاریخ مختصر الدول، ص ۶۳ و ۶۴: کورش فارسی

(ابن بلخی، ۱۳۸۵. فارس‌نامه. تصحیح لیسترانج و نیکلسون. تهران: اساطیر)

  • ابن بلخی، فارسنامه، ص ۵۳: کیرش

(حمد الله مستوفی، ۱۳۳۶. نزهه القلوب. به کوشش محمد دبیرسیاقی. تهران: طهوری)

  • حمدالله مستوفی، نزهت القلوب، ص ۱۷: کوشک

(حمد الله مستوفى، ۱۳۶۴. تاریخ گزیده. تحقیق عبد الحسین نوایى. تهران: امیر کبیر)

  • حمدالله مستوفی، تاریخ گزیده، ص ۹۴: کورش

(گزنفون، ۱۳۸۴. بازگشت ده هزار یونانی. ترجمه حسینقلی سالور. به کوشش مسعود سالور. تهران: اساطیر)

  • حسینقلی میرزا سالور عمادالسلطنه، توضیحات در ترجمه بازگشت ده هزار یونانی، ص ۲۷۸: سیروس

همچنین آمیختگی روایات پس از اسلام به ویژه آمیختگی روایات کوروش بزرگ با فریدون و کیخسرو قابل توجه است. می‌توان گفت کیخسرو در شاهنامه بیشترین آمیختگی را با کوروش بزرگ دارد.

برای دانش بیشتر نگاه کنید به:

کوروش بزرگ در منابع و ادبیات ایرانی

کوروش بزرگ در شاهنامه فردوسی

با این حال باید پذیرفت که در منابع ایرانی پس از اسلام اشکالات تاریخی زیادی دیده می شود. این موضوع با توجه به تحولات تاریخی و همچنین نابودی داده‌ها و منابع پیش از اسلام طبیعی بود. حتی پس از تهاجم الکساندر هم منابع زیادی نابود شدند. اما با پیدا شدن آٍار باستانی و بررسی متون دیگر ملل و اقوام و اشتراکات آنها دانش ما درباره کوروش بزرگ بیشتر شد.

چرا راه دور برویم، در همین دوران قاجار از کوروش بزرک به نیکی یاد شده است.

سخنان بزرگان درباره کوروش

نگاه کنید به:

شرح بزرگی کوروش در زمان قاجار

پیش از آن هم که در میان اقوام و ملل گوناگون کوروش ستایش می شد و این موضوع از منابع هزاران سال پیش تا کنون قابل مشاهده است.

نگاه کنید به:

نگاهی به نوشته‌های منابع اقوام و ملل گوناگون در بزرگداشت کوروش بزرگ

سخنان بزرگان درباره کوروش

ﭼﺮﺍ ﺑﺎﯾﺪ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺭﻭ ﺍﻧﮕﻠﯿﺲ ﻫﺎ ﺑﺴﺎﺯﻥ ﻭ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺑﺪﻥ؟

پاسخ

این همه منابع تاریخی از ملل و اقوام گوناگون، همانند بابلیان، مصریان، یونانیان را انگلیسی ها ساخته اند؟! آثار باستانی در سراسر جهان چطور؟ آثار باستانی مرتبط با کوروش و هخامنشیان از از چین گرفته تا مصر همه و همه ساخته انگلیسی هاست؟!

نگاه کنید به:

آثار هـخامنشیان در سراسر جهان

ﭼﺮﺍ ﺭﻭﺯ ﺟﻬﺎﻧﯽ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺩﺭ ﻫﯿﭻ ﯾﮏ ﺍﺯ ﺗﻘﻮﯾﻢ ﻫﺎﯼ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﻣﻠﻞ ﺛﺒﺖ ﻧﺸﺪﻩ ﻭ ﻣﺮﺩﻡ ﺟﻬﺎﻥ ﺭﻭﺯ ﺟﻬﺎﻧﯽ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺭﺍ ﻧﻤﯿﺸﻨﺎﺳﻦ ؟

پاسخ

برای ثبت روز کوروش باید یک دولت درخواست دهد

درباره ثبت روز کوروش در تقویم سازمان ملل باید یک دولت درخواست دهد. بر اساس یک سند باستانی که «رویدادنامه نبونئید» نام گرفته است، روز سوم ماه Arahsamna بابلی، کوروش بزرگ پس از ورود به شهر، با استقبال با شکوه مردم روبرو شد (رویدادنامه نبونئید، ستون ۳، بند ۱۸ و ۱۹). این روز مصادف با ۲۹ اکتبر سال ۵۳۹ پیش از میلاد می‌باشد و ۲۹ اکتبر برابر هفتم آبان (در برخی از سالها هشتم آبان) است. بنابراین به عنوان روز بزرگداشت کوروش مطرح شد و از آن پس با استقبال ایران دوستان و دوستداران کوروش بزرگ همراه بود. به طوری که هر سال، هفتم آبان به یاد کوروش گرامی داشته می‌شود. اما طبیعی است که باید یکی از دولت ها درخواست رسمی دهد تا این روز به نام آن کشور ثبت شود. متأسفانه دولت و حکومت ایران اقدام جدی حتی برای ثبت ملی این روز نکرده است.

البته برای گرامیداشت این روز ارزشمند نیاز به ثبت یا از این دست موارد نیست. مگر تا قبل از ثبت نوروز در تقویم های جهانی، ما نوروز را جشن نمی گرفتیم؟!

اتفاقا از شگفتی‌های روز کوروش این است که ناشی از یک حرکت مردمی بوده است. این روز بدون هیچ حمایتی از نهادهای قدرتمند فقط با جنبش‌های مردمی رواج یافته است؛ این موضوع، ارزش ویژه‌ای به روز مردمی کوروش می‌دهد

اینکه می گویید مردم این روز را نمی شناسند واقعا عجیب است!! چرا که مردم هر سال هفتم آبان را با شکوه گرامی می‌دارند.

ﺯﺭﺗﺸﺘﯿﺎﻥ ﻃﺒﻖ ﺁﺩﺍﺏ ﻭ ﺍﻋﺘﻘﺎﺩﺍﺗﺸﺎﻥ ﻣﺮﺩﮔﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺳﻮﺯﺍﻧﺪﻩ ﺍﻧﺪ ﺍﮔﺮ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺯﺭﺗﺸﺘﯽ ﺍﺳﺖ، ﻃﺒﯿﻌﺘﺎ ﺟﺴﺪﺵ ﺭﺍ ﺳﻮﺯﺍﻧﺪﻩ ﺍﻧﺪ ﭘﺲ ﺁﺭﺍﻣﮕﺎﻩ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺍﺯ ﮐﺠﺎ ﭘﯿﺪﺍﺷﺪﻩ؟

پاسخ

زرتشتیان سوزاندن جسد را روا نمی دانستند!

زرتشتیان سوزاندن جسد را روا نمی دانستند!!!! این موضوع که می فرمایید ناشی از عدم مطالعه درباره ایران باستان و آیین زرتشتی است. هر کس کمترین آشنایی با آیین زرتشتی داشته باشد، می داند که با توجه به جایگاه خاص آتش در آیین زرتشتی، سوزاندن مردگان، گناه بزرگی محسوب می شده است. اتفاقا بر اساس برخی فرضیه ها مقبره کوروش بسیار نزدیک به سنت های زرتشتی می باشد.

زرتشتیان سوزاندن جسد را روا نمی دانستند

برای اطلاعات بیشتر نگاه کنید به:

آرامگاه کوروش در پاسـارگاد

ﺍﮔﺮ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﯾﮑﺘﺎﭘﺮﺳﺖ ﺑﻮﺩ ﭼﺮﺍ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺩﺭ ﻣﻨﺸﻮﺭ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮ ﺑﺎﺭ ﻫﺎ ﻭ ﺑﺎﺭﻫﺎ «ﻣﺮﺩﻭﮎ» ﺑﺖ ﺑﺰﺭﮒ ﺑﺎﺑﻞ ﺭﻭ ﺳﺘﺎﯾﺶ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ ﺑﺎ ﯾﺎﺭﯼ ﺍﻭ ﺑﺎﺑﻞ ﺭﺍ ﻓﺘﺢ ﮐﺮﺩﻩ؟

پاسخ

با صد هزار جلوه برون آمدی که من / با صد هزار دیده تماشا کنم تو را

همه کس طالب یارند چه هشیار و چه مست/ همه جا خانه عشق است چه مسجد چه کنشت

پادشاهان هخامنشی از جمله کوروش بزرگ دارای تسامح مذهبی بودند و به باورهای اقوام و ملل گوناگون احترام می‌گذاشتند؛ این فرهنگ تا دوره پس از اسلام در ایران باقی ماند. یکی از مواردی که باعث شده است، استوانه کوروش بزرگ را منشور حقوق بشر بدانند، همین احترام به باورهای اقوام و ملل دیگر است.. ک

اما این پایان ماجرا نیست چرا که در همان استوانه کوروش درون مایه اندیشه‌های ایرانی دیده می‌شود که با سنت مزدایی در ارتباط است. یعنی می‌توان نتیجه گرفت هخامنشیان با توجه به جهان بینی خود، به ادیان دیگر احترام می‌گذاشتند.

نکته راهگشا آن است که در اسناد باقی مانده از دوران داریوش بزرگ و در سندی که در خود بابل و برای مخاطب بابلی تنظیم شده است، «بِل» یا همان «مردوک» جای «اهورامزدا» را گرفته است!!! می‌دانیم که در کتیبه بیستون اهورامزدا رهنمای داریوش است اما در قطعه‌ای از یک رونوشت بابلی کتیبه بیستون، که در خود بابل و بر یک یادمان سنگی کنده شده بود و به طور آسیب دیده به دست آمده است، خدای رهنمای داریوش، که همو نیز داریوش را به شاهی برگزیده به جای اهورامزدا در متن اصلی، بِل خوانده شده است. که خواننده بابلی از آن مردوک را برداشت خواهد کرد؛ یعنی همو که رهنمای کوروش نیز بود و اکنون رهنمای داریوش است.

(استالپر، متیو و.  «فرم، زبان، و محتوای استوانه کورش». در کورش بزرگ: بنیادگذار امپراتوری هخامنشی. گردآوری تورج دریایی. ترجمه خشایار بهاری. تهران: فرزان روز. ١۳۹۴. ص ۹۴)

در اینجا چندین و چند بحث وجود دارد، اول اینکه آیا شایسته است که دین و آیین بابلی را با آداب و رسوم اقوامی مانند عرب‌های عصر جاهلی مقایسه نمود و همه را به یک چشم دید؟!

آنچیزی که به نظر می‌آید این است که ادیان بابلی در ایران جایگاهی نداشته است؛ آیا اگر کوروش دین بابلی داشت، نباید اثر قابل توجه و فراگیری از آن در فرزندان، خویشان و مردم آن دوره باقی مانده باشد؟ همچنین رفتار مشابه دیگر پادشاهان هخامنشی در احترام به ادیان دیگر در عین حال کتیبه هایی به زبان بومی خودشان خیلی چیزها را آشکار می سازد.

در این بحث، متون یهودیان و ستایش کوروش در آنها، قابل توجه است چرا که علامه طباطبایی در تفسیر المیزان، با توجه به متون یهودی می‌نویسد: «یهود با آن تعصبی که به مذهب خود دارد هرگز یک مرد مشرک را مسیح پروردگار و هدایت شده او و مؤید به تأیید او و راعی رب نمی‌خواند»

(طباطبایی، سید محمد حسین. تفسیر المیزان. ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی. بنیاد علمی و فکری علامه طباطبایی. ۱۳۶۳. ص ۶۶۰).

برای توضیحات کامل نگاه کنید به:

دین کوروش بزرگ چه بود؟

ﭼﺮﺍ ﺩﺭ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﻭ ﺍﺩﺑﯿﺎﺕ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻧﺎﻣﯽ ﺍﺯ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﻧﯿﺴﺖ ﺳﻌﺪﯼ ﺣﺎﻓﻆ ﻭ ﺩﯾﮕﺮ ﺷﻌﺮﺍ ﻧﺎﻣﯽ ﺍﺯ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﮐﺒﯿﺮ ﻧﺒﺮﺩﻥ؟ ﻣﮕﺮ ﺷﺨﺼﯿﺘﯽ ﻗﺎﺑﻞ ﺳﺘﺎﯾﺶ ﻭ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﻧﺒﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ؟! ﭼﺮﺍ ﺣﺘﯽ ﻓﺮﺩﻭﺳﯽ ﮐﻪ ﮐﺘﺎﺑﺶ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺷﺎﻫﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﻧﺎﻣﯽ ﺍﺯ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﻧﺒﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ؟

پاسخ

کوروش بزرگ در شاهنامه فردوسی

کوروش بزرگ در منابع و ادبیات ایرانی

پیش از این توضیح دادیم که در بسیاری از منابع ایرانی پس از اسلام که ارزش تاریخی دارند نام کوروش بزرگ آمده و در اکثر آنها از کوروش به نیکی یاد شده است.

درباره این سوال که چرا در اشعار حافظ و سعدی نام کوروش نیامده است، باید گفت که این پرسش پیش از هر چیز بیان کننده دانش پایین شما از درون مایه اشعار حافظ و سعدی است چرا که این آثار، هنری و ادبی هستند و نه متون تاریخی که توقع داشته باشیم همه دوره های تاریخی بدون کم و کاست در آنها لحاظ شده باشد.

در این میان اشاره به کوروش بزرگ در شاهنامه فردوسی همواره مورد توجه بوده است. کوروش ستیزان تلاش زیادی می کنند که القا کنند از کوروش بزرگ و هخامنشیان اصلا در شاهنامه یاد نشده است اما آنها به تحولات تاریخی ایران، سبک آثار هنری و ادبی و اسطوره ای و… اصلا توجه ندارند!! شاهنامه فردوسی یک اثر ادبی و حماسی است که بخش‌های زیادی از آن به اسطوره‌های ایرانی اشاره دارد. در واقع شاهنامه فردوسی داستان‌های اسطوره ای است که با تاریخ آمیخته شده است و از آنجایی که حالت نظم دارد نباید توقع داشته باشیم چیزی شبیه به تاریخ طبری و یا آثارالباقیه باشد.

اما من از شما سوال می کنم آیا در ادبیات ما نامی از تمدن «شهر سوخته» و تمدن «جیرفت» و پادشاهان آنها آمده است؟! مگر آنها تمدن های کوچکی بودند؟ مگر نه اینکه این روزها ثابت شده است که سرچشمه بسیاری از دستاوردهای تمدنی از آن نقاط بوده اند؟ اما اتفاقا درباره کوروش به نظر می رسد که یاد و خاطره او در حافظه جمعی باقی ماند. تعجب آور است که برخی اسکندر شاهنامه را الکساندر مقدونی می دانند اما کوروش را کیخسرو نمی دانند.

این در حالی است که نام «ییم خش ئت» هم نیامده است بلکه به صورت جمشید آمده است! «کوروش» نامی است که از کتیبه های باستانی -که به زبان باستان نگاشته شده‌اند- به دست آمده و نام‌هایی مانند آن در منابع یونانی و یهودی و… دیده می‌شود. آثار باستانی درباره کوروش و کتیبه های باستانی در قرن های اخیر یافت شده اند کما اینکه شهر سوخته و جیرفت هم در قرن های اخیر یافت شده اند. با دگرگونی های زبانی نباید توقع داشت که نام این شخص به صورت «کوروش» در شاهنامه آمده باشد، همانطور که نام «ییم خش ئت» بدون دگرگونی نیامده است. اما در شاهنامه فردوسی، پادشاهانی وجود دارند که علاوه بر شباهت نام آنها با کوروش، روایت های مربوط به آنها هم با روایت های مربوط به کوروش همخوانی دارد. اینجا جایی است که «حافظه جمعی» یاد و خاطره کوروش را در دل خود جای داده است.

این نکته را یادآور می شویم، که به دلیل تهاجمات گسترده به ایران و از میان رفتن نخبگانی که به صورت رسمی تاریخ نگاری یا رویدادنگاری می کردند، بسیاری از آثار از بین رفت و روایت های شفاهی باقی ماند. روایت های ایرانی و شاهنامه علاوه بر آنکه ارزش ویژه‌ای در ادبیات و زبان فارسی دارند، از نظر اسطوره‌ای هم بسیار مهم هستند. نباید فراموش کنیم که در شاهنامه، ما با اسطوره‌ها سر و کار داریم.

به هر حال در بسیاری از منابع دوران اسلامی مانند آثارالباقیه و… که نگارندگان آن احتمالا با یونانی و عبری آشنایی داشتند یا به منابع گمنام و خاصی دسترسی پیدا کردند، نام کورش را آورده اند.

جالب آنکه حتی جایی بیرونی صراحتا می نویسد:

کوروش که کیخسرو است.

بیرونی، ابوریحان. آثارالباقیه عن القرون الخالیه. ترجمه اکبر داناسرشت. تهران: امیرکبیر. ١٣٨۶: ص ۱۵۱

به طور خلاصه کیانیان شاهنامه بیشترین آمیختگی را با مادها و هخامنشیان دارند. کیخسرو که بیشترین آمیختگی را با کوروش دارد نامش در آثار حافظ، سعدی و فردوسی به صورت آشکار آمده است.

برای توضیح دقیق تر و کامل تر نگاه کنید به:

کوروش بزرگ در شاهنامه فردوسی

همچنین نگاه کنید به:

دکتر خالقی مطلق: «کیخسرو» شاهنامه همان کوروش بزرگ است

ﺍﮔﺮ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺩﺭ ﺑﯿﻦ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﻫﺎ ﺷﺨﺼﯿﺖ ﻣﻌﺮﻭﻑ ﻭ ﺑﺰﺭﮒ ﻭ ﺑﺎ ﻋﻈﻤﺘﯽ ﺑﻮﺩﻩ ﭼﺮﺍ ﺩﺭ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺷﺨﺼﯽ ﺭﺍ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﻨﯿﺪ ﮐﻪ ﻧﺎﻡ ﭘﺪﺭ ﺑﺰﺭﮒ ﯾﺎ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﺟﺪﺍﺩﺵ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺑﺎﺷﻪ؟

ﺍﺳﻢ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﻧﯿﺴﺖ ﻭ ﺷﺨﺼﻴﺖ ﻛﻮﺭﺵ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺍﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻳﺮﺍﻧﻴﺎﻥ ﻧﺎﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﺑﻮﺩﻩ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﻧﺎﻡ ﺭﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﭘﺴﺮﺍﻧﺸﻮﻥ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻧﮑﺮﺩﻥ ﺑﺮﺧﻼﻑ ﺳﺎﯾﺮ ﺍﺳﺎﻣﯽ ﭘﺎﺩﺷﺎﻫﺎﻥ ﭘﺎﺭﺳﯽ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﺗﻤﺎﻡ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﻭ ﺑﺴﺘﮕﺎﻧﺘﻮﻥ ﺑﮕﺮﺩﯾﺪ ﻭ ﺷﺨﺼﯽ ﺭﺍ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﻨﯿﺪ ﮐﻪ ﻧﺎﻡ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﺟﺪﺍﺩﺵ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺑﺎﺷﻪ؟

پاسخ

نام بسیاری از پدربزرگ‌ها، بر گرفته از نام‌های ایران باستان و پادشاهان هخامنشی است. کافی است به اشخاص مطرح توجه کنیم از جمله بازیگران ارزنده ای همچون «سیروس ابراهیم‌زاده» و «داریوش اسدزاده» که از پیشکسوتان سینما هستند.

نام پدربزرگ های کوروش و داریوش

اما باید به نکته ای دیگر هم توجه داشته باشیم. شما در تمام ایران شخصی را پیدا کنید که نامش «ییم خش ئت» باشد! تا قبل از رمز گشایی کتیبه ها و آشکار شدن زبان های کهن مانند پهلوی و زبان اوستا طبیعی است که ایرانیان با صورت باستانی بسیاری از نام ها آشنا نبودند. اگر هم عده ای آشنایی داشتند بسیار محدود بوده است.

اکثر ایرانیان تا قبل از رمز گشایی کتیبه ها و تا پیش از کشف آثار باستانی، به دلیل فقدان داده های تاریخی که ناشی از مقابله مهاجمان با نخبگان بود با بسیاری از جنبه های تاریخی خود آشنا نبودند هرچند حافظه جمعی یاد و خاطره روزگار پر شکوه را نگه داشته بود و بسیاری از دستاوردهای فرهنگی و تمدنی ایران در قالب اسطوره ها به نسل های بعدی انتقال یافته بود.

مقایسه با روم و اینکه چرا اثری از دوران کوروش و هخامنشیان در جایی به جز ایران نیست؟

ﺁﺛﺎﺭ ﺍﻣﭙﺮﺍﻃﻮﺭﯼ ﺭﻭﻡ ﺩﺭ ﺳﺮﺍﺳﺮ ﺍﺭﻭﭘﺎ، ﺩﺭ ﺗﻤﺎﻣﯽ ﺟﺰﺍﯾﺮ ﻣﺪﯾﺘﺮﺍﻧﻪ، ﺩﺭ ﺷﻤﺎﻝ ﺁﻓﺮﯾﻘﺎ، ﺩﺭ ﻣﺼﺮ ﻭ ﺧﺎﻭﺭ ﻣﯿﺎﻧﻪ ﻭ ﺗﺮﮐﯿﻪ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﻩ ﻭ ﺛﺎﺑﺖ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﮐﻪ ﺭﻭﻡ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﺍﻣﭙﺮﺍﻃﻮﺭ ﺑﺮﺗﺮ ﺟﻬﺎﻥ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﻣﺎ ﺁﺛﺎﺭ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﮐﺒﯿﺮ ﮐﻪ ﻃﺮﻓﺪﺍﺭﺍﻧﺶ ﻣﺪﻋﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺁﺳﯿﺎ ﻭ ﺁﻓﺮﯾﻘﺎ ﺯﯾﺮ ﻓﺮﻣﺎﻧﺶ ﺑﻮﺩﻩ ﺩﺭ ﻫﯿﭻ ﺳﺮﺯﻣﯿﻨﯽ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪﺍﺭﻩ ﺟﺰ ﺗﺨﺖ ﺟﻤﺸﯿﺪ ﺍﯾﺮﺍﻧﻤﻮﻥ ﺣﺘﯽ ﺧﺮﺍﺑﻪ ﺍﯼ،ﺳﺘﻮﻧﯽ،ﭼﯿﺰﯼ ﮐﻪ ﺛﺎﺑﺖ ﮐﻨﻪ ﺍﯾﻦ ﺑﻨﺎ ﻣﺎﻝ ﺩﻭﺭﻩ ﮐﻮﺭﻭﺷﻪ ﭼﻄﻮﺭ ﻣﯿﺸﻪ ﺷﺨﺼﯿﺘﯽ ﺍﯾﻨﻘﺪﺭﺍﻣﭙﺮﺍﻃﻮﺭﯼﺵ ﺑﺰﺭﮒ ﺑﺎﺷﻪ ﻭﻟﯽ ﺍﺯ ﺗﻤﺪﻧﺶ ﻫﯿﭻ ﺍﺛﺮﯼ ﺩﺭ ﻣﺴﺘﻌﻤﺮﺍﺗﺶ ﻧﺒﺎﺷﻪ؟

پاسخ

آثار از هخامنشیان در نقاط گوناگون جهان از جمله ایران، عراق، آناتولی، روسیه، مصر، چین و… به دست آمده است

آثار هخامنشیان در نقاط گوناگون جهان

در مرحله اول مقایسه یک امپراتوری که چند قرن دوام آورده است با یک فرمانروا که احتمالا 30 سال شاه شاهان بوده است، اشتباه می باشد. می دانیم که آثار بسیاری از شاهنشاهی هخامنشی در سر تا سر جهان به دست آمده است. آثار از کوروش هم فقط در تخت جمشید نیست. در بابل آثار قابل توجهی از کوروش بدست آمده است. همچنین هخامنشیان بسیار کهن تر از رومیان هستند. به طور کلی از شرق و غرب جهان آثاری از هخامنشیان به دست آمده است. از چین و آسیای مرکزی گرفته تا مصر.

در اینجا فقط به چند مورد اشاره می‌کنیم:

کشف شهر هخامنشی در آماسیا ترکیه

شناسایی متن استوانه کوروش روی استخوان‌های فسیل اسب در چین

بررسی و تحلیل آثار هخامنشیان در مصر

ستون سنگی دوران هخامنشی در روسیه

گنجینه آمودریا (آثاری از هخامنشیان در آسیای مرکزی)

هنر هخامنشی در جنوب سیبری مرکزی و نزدیک به مرز مغولستان

اسناد فراوان بدست آمده از بابل درباره کوروش بزرگ

استوانه کوروش در بابل

روایت منظوم در بابل درباره کوروش

رویدادنامه نبونئید در بابل درباره کوروش

آرامگاه کوروش و کاخ های کوروش در پاسـارگاد

تل آجری و کاخ های کوروش نزدیک به پـارسه (تخت جمشید)

نگاهی به نوشته‌های منابع اقوام و ملل گوناگون در بزرگداشت کوروش بزرگ

به طور کلی آرامگاه کوروش در پاسارگاد و استوانه کوروش از مهم ترین آثار باستانی هستند که به دست آمده اند. لوحه های بابلی زمان فرمانروایی کوروش، که متعلق به مردمان بابل بوده و وقایع گوناگون را بر روی آن ثبت می کردند و نام کوروش به عنوان پادشاه زمان بر روی آن ثبت هست هم قابل توجه می باشد.

نکته دیگر که وجود دارد این است که رومیان معمولا سعی می کردند آثاری از هنر رومی در سر تا سر حکومت خود درست کنند. آنها چندان اعتنایی به هنر ملل مغلوب نشان نمی دادند و همواره ارزش های رومی را رواج می دادند. شما از واژه مستعمره استفاده کردید که مفهومی شبیه به آن در نظامی که رومیان به کار می بردند وجود داشت. اما هخامنشیان ضمن احترام به هنر های اقوام و ملل گوناگون حتی از هنر آنها بهره می برند که آن را در تخت جمشید به صورت آشکار می بینیم. یعنی به دنبال تحمیل دستاوردهای فرهنگی خود نبودند. شاید سیاست هخامنشیان به این صورت بود که با این کار اقوام و ملل را به هم نزدیک کنند و راحت تر به فرمانروایی بپردازند. بنابراین بسیاری از دستاوردهای بومی مردمان در زمان کوروش باقی ماند و ما نباید توقع یک تحول عظیم در دوره کوروش را داشته باشیم. پس اصلا مقایسه روم و هخامنشیان کار درستی نیست.

با این حال می‌توان گفت از هیچ فروانرای هم عصر کوروش این همه آثار از نقاط گوناگون به دست نیامده است.

سوال درباره الوح هخامنشی و حقوق کارگران و بانوان در آنها

ﻟﻮﺣﻪﻫﺎﯼ ﻫﺨﺎﻣﻨﺸﯽ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﯽﺩﻫﺪ ﮐﻪ ﺩﺳﺘﻤﺰﺩ ﯾﮏ ﺑﺮﺩﻩ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺑﺎ ﺩﺳﺘﻤﺰﺩ ﯾﮏ ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ ﻣﻌﺎﺩﻝ ﺑﺎ ۱۰ ﮐﯿﻠﻮ ﺟﻮ ﺩﺭ ﻣﺎﻩ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﺩﺭ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﻣﯽﺗﻮﺍﻥ ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﺣﻘﻮﻕ ﺯﻧﺎﻥ ﻫﺨﺎﻣﻨﺸﯽ ﺑﺎ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺮﺩﮔﺎﻥ ﺑﺮﺍﺑﺮﯼ ﻣﯽﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ.

ﺯﻧﺪﮔﯽ ﯾﮏ ﮐﺎﺭﮔﺮ ﺳﺎﺩﻩ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﺎﺳﺘﺎﻥ ﯾﮏ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﭘﺮﺭﻧﺞ ﻭ ﻧﯿﺎﺯ ﺑﻮﺩﻩ ﭘﺲ ﭼﻄﻮﺭ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﺭﻭ ﺗﺤﺮﯾﻒ ﻣﯿﮑﻨﻦ ﻭ ﻃﺮﻓﺪﺍﺭﺍﻥ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺍﺩﻋﺎ ﻣﯿﮑﻨﻦ ﺍﻭﻥ ﺑﻪ ﻫﺮﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺑﻪ ﺗﻌﺪﺍﺩ ﺍﻓﺮﺍﺩﺵ ﮔﻨﺪﻡ ﻣﯿﺪﺍﺩﻩ ﺗﺎ ﺣﺪﯼ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﺩﺍﺭﺍ ﻭ ﺳﯿﺮ ﺑﻮﺩﻥ؟؟؟؟ ﺍﯾﻦ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻫﺎﯼ ﻋﺪﺍﻟﺖ ﮔﺮﺍﻧﻪ ﺭﺍﺟﻊ ﺑﻪ ﮐﺎﺭﮔﺮﺍﻥ ﻭ ﺯﻧﻬﺎ ﻭ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺟﻤﻼﺕ ﺭﻭ ﺍﺯ ﮐﺠﺎ ﻭ ﮐﺪﻭﻡ ﻣﻨﺒﻊ ﺗﺎﺭﯾﺨﯽ ﺗﺮﺟﻤﻪ ﻣﯿﮑﻨﻦ؟؟

ﭼﺮﺍ ﻓﻘﻂ ﺗﺮﺟﻤﻪ ﻓﺎﺭﺳﯿﺸﻮﻥ ﺩﺳﺖ ﻣﺎ ﻣﯿﺮﺳﻪ ﺗﻮ ﻭﺍﺗﺴﺎﭖ؟؟؟

پاسخ

این گفته ها شاید ناشی از گفته های رضا مرادی غیاث آبادی است! به هر حال تحریف منابع در گفته های ایشان آشکار است.

در این بحث نه منابع عبری به کار ما می آیند و نه یونانی! بلکه الواحی که اکثرا به ایلامی نگارش یافته اند به کار می آیند. برخی از این الواح در ایران نگه داری می شوند و برخی دیگر در کشورهای دیگر. می توانید به موزه ها مراجعه بفرمایید و درخواست مشاهده این اسناد را داشته باشید.

البته کافی است به این کتاب نگاه کنید تا پاسخ خود را دریافت نمایید:

از زبان داریوش، نوشته ی هاید ماری کخ، ترجمه پرویز رجبی، نشر کارنگ.

“هاید ماری کخ” در فصل سوّم از کتابِ «از زبان داریوش» بحثی جالب در خصوص وضعیتِ دستمزدها در عهدِ هخامنشی بر پایه الواح “تختِ جمشید” دارد:«مزدِ کارگران عمدتاً بصورت جنسی پرداخت میشد و پایه ی اصلی محاسبه ی آن “جو”، و حداقل مزد یک مرد، 30 دقه (لیتر) جو در ماه بود ـ ـ ـ ـ روزانه یک دقه.» ولی این، همه استنتاج ِ “کخ” نیست؛ و نیمه بیان کردن ِ سخن اش، مانندِ گفتن ِ “لا اله” است بدونِ ذکر ِ “الا الله”.

“کخ” در ادامه پژوهش اش چنین می‌آوَرد: «به جز این 30 لیتر جو در ماه (که حقوق پایه ی حداقل بود)، همه کارگران به عناوین و مناسبت‌های گوناگون، “اضافه درآمد” داشتند ـ ـ ـ ـ به طور منظم، هر دو ماه یک‌بار، یک لیتر جو و نیم لیتر شراب یا آب جو برای هر نفر؛ و یک بز یا گوسفند برای هر 30 نفر در ماه داده میشد. به این مقدار، باید دستمزد ویژه ای را که دیوان اداری به نام “کمک شاهانه” (عبارت از یک لیتر آردِ جوی اعلا و یا یک لیتر جوانه ی خشکِ جو در هر سه ماه + شراب ترش) به کارگران می‌داد، افزود. در میان “کمک‌های شاهانه” گاهی به میوه هم برمی‌خوریم. برای نمونه شماری از کارگران، ماهانه یک لیتر انجیر و برخی یک-سوم لیتر گردو گرفته‌اند. علاوه بر این اضافه پرداخت های همیشگی، پرداختی وجود داشت که به آن “پیش کشی” می‌گفتند. مثلاً زائوها 5 ماهِ تمام حقوق ویژه‌ای می‌گرفتند ـ ـ ـ برای نوزاد پسر، ماهانه یک کوزه 10 لیتری شراب یا آب جو، 20 لیتر جو، گندم و گاه آرد؛ و برای نوزاد دختر، نصف این مقدار پرداخت می‌شد. کارگران همچنین برای انجام کارهای سخت، با احتسابِ ضریبِ سختیِ کار، اضافه دستمزد دریافت می‌کرده اند. این پرداخت‌ها و اضافه‌پرداخت‌های مربوطه، فقط شامل کارگران و خدمتکاران ساده ـ بدون مهارت ـ می‌شد و اگر کسی می‌توانست مهارت خود را در کار بالا برد، میزان حقوق بیشتری دریافت می‌کرد؛ مثلاً در یک لوحه، کارگری 40 لیتر جویِ ماهانه (به جای 30 لیترِ نُرم) دریافت کرده است.

اسناد، نشان می‌دهد که مرد و زن برای انجام کارهایِ واحد و یکسان، مزدی برابر می‌گرفته اند. از بالاترین حقوق‌ها را بانوان مدیر و سرپرست دریافت می‌کرده‌اند ـ ـ ـ 50 لیتر جو در ماه + 30 لیتر شراب + یک-سوّم یک بز یا گوسفند.

به این ترتیب، امکان طبقه-بندیِ حقوق، بسیار متنوع بود و مجموعاً میتوان چنین برداشت کرد که نظام دیوانی هخامنشی میکوشید تا هرکس به اندازه ی کاری که انجام میدهد، مزد بگیرد. حقوقهای سازمانی ِ بالاتر مشتمل بر ماهانه 60 لیتر جو و 30 لیتر شراب میشد. کارمندی که “پیشکار کشاورزی” نامیده شده، ماهانه 60 تا 80 لیتر جو + یک و نیم بز/گوسفند حقوق داشت و حقوق کارمندان سرپرست خزانه و کارمندان ناظر هر کدام ماهانه 90 لیتر جو + 60 لیتر شراب + سه رأس بز/گوسفند بود. در الواح، جایی هم به جیره ی ساتراپ (حاکم- استاندار) هندوستان اشاره شده ـ ـ ـ 2100 لیتر جویِ ماهانه + 900 لیتر شراب. همه ی جیره ی این دست بلندپایگان و نیز  کارمندان رده بالا، مصرف شخصی آنها نبوده است و بخشی از آن ذخیره و انبار میشده و بخشی هم در بازار به فروش میرسیده است.

الواح “تخت جمشید” مربوط به زمان حکومت “خشیارشا” و حکومت “اردشیر اوّل”، اغلب از پرداخت نقره به کارگران (به جایِ پرداختِ حقوق بصورت جنسی) گواهی میدهد. پرداخت نقدی قطعاً مورد استقبال کارگران قرار گرفت، چون میتوانستند کالای مورد علاقه ی خود را خریداری نمایند. هر خانواده ای برای خود باغچه و زمینی داشته و محتمل است که بذر مورد نیاز برای کاشت را نیز از حکومت دریافت میکرده اند. برای نمونه، در یکی از لوح ها، قید شده که گروهی کارگر، 90 لیتر بذر جو گرفته اند. اشارات زیادی در دست است که کارگران، خود نیز صاحب احشام بوده اند. در صورت کافی نبودن مرتع برای تغذیه ی بز و گوسفند و ماکیان، از طرف دستگاه اداری به کارکنان جیره ی علوفه داده میشد. به این ترتیب، پرورش حیوانات در چارچوبی معین، بخشی از مخارج کارگران را تأمین میکرد.

همچنین در برخی نقاط، به کارگران ناهار میدادند. مثلاً در “خزانه”، آشپزهایِ زن برای نهار کارگران، غذایِ عمومی میپختند. بنابراین غذای ِ روزانه را هم باید به میزان حقوق افزود. پیوسته کوشش میشد تا به عناوین مختلف، دریافت-کنندگانِ حداقل دستمزد، با اضافه-پرداختهایی تأمین شوند و حداقل حقوق از آنچه در بین النهرین پیش از آن پرداخت می‌شد، بالاتر بود. در زمان داریوش، کمکهای پراکنده ی دولتی را نیز باید بر حقوق کارگران افزود. علاوه بر حق عیال و اولاد، زندگی این خانواده ها با کاشت و برداشت، پرورش ماکیان و درچارچوبی معین، با نگهداری بز و گوسفند تأمین میشد. هزینه ی لباس هم میتوانست بر عهده ی دربار باشد. به استناد اسناد، در کارگاه های شاهی ِ “خزانه”، به جز لباس های مجلل، لباسهای کاملاً معمولی نیز دوخته میشد که به احتمال زیاد مورد مصرف کارگران و کارکنان بود.
در کنار مردمی که در خدمت دولت بودند، بی شمار پیشه وران و بازرگانان آزاد و همچنین کشاورزان و مالکین بزرگ نیز قرار داشتند که به سهم خود از خدمتکاران خاص استفاده میکردند.»

با نگاهی دقیق به لوح ها مشخص می شود که نام یک کارگر، همزمان در چند لوح ِ مختلف ذکر شده، و کالاهای مختلفی را به عنوان دستمزد دریافت کرده است. بنابراین، سطحی نگری خواهد بود اگر که در یک لوح خشتی، دستمزد کارگری را صرفاً “جو” نوشته اند، همان یک لوح را تعیین کننده ی کل دستمزد آن فرد دانسته، و چنین برداشت نمود که هیچ کالای دیگری را همزمان دریافت نمیکرده است. کاملاً ممکن بوده که یک کارگر، ماهانه کالاهای متنوعی دریافت کند و حساب آن ها نه در یک لوح واحد، که در شماری از الواح مضبوط باشد.

بنگرید به: نظام پرداختِ دستمزدها در دستگاهِ اداریِ هخامنشیان

ﺗﻐﯿﯿﺮ یکباره ﻧﺎﻡ ﺁﺭﺍﻣﮕﺎﻩ ﻣﺎﺩﺭ ﺣﻀﺮﺕ ﺳﻠﯿﻤﺎﻥ ‏(ﻉ‏) ﺑﻪ ﺁﺭﺍﻣﮕﺎﻩ ﮐﻮﺭﻭﺵ

ﻣﻘﺒﺮﻩ ﺍﯼ ﮐﻪ ﻗﺮﻧﻬﺎ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﻣﺎﺩﺭ ﺣﻀﺮﺕ ﺳﻠﯿﻤﺎﻥ ﻣﻌﺮﻭﻑ ﺑﻮﺩﻩ ﯾﻬﻮ ﺗﻮﺳﻂ ﮐﺎﺷﻒ ﺍﻧﮕﻠﯿﺴﯽ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻣﻘﺒﺮﻩ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺍﻋﻼﻡ ﻣﯿﺸﻪ ؟؟

ﺍﻭﻧﻢ ﺩﺭ ﺩﻭﺭﻩ ﭘﻬﻠﻮﯼ !!!! ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺳﺘﺎﻥ ﺷﻨﺎﺳﺎﯼ ﺑﺎﻫﻮﺵ ﻗﺒﻠﺶ ﮐﺠﺎ ﺑﻮﺩﻥ؟؟؟

پاسخ

نباید فراموش کنیم که نام پاسارگاد بسیار قدیمی تر بوده است و بعد ها به دلیل نا آگاهی، این منطقه آرامگاه مادر حضرت سلیمان (ع) نامیده شد. آیا پیش از اسلام هم مردم ایران به این اثر باستانی، آرامگاه مادر حضرت سلیمان (ع) می گفتند؟! پس قضیه بر عکس آن چیزی که شما می گویید بوده است.

البته باید بررسی شود اینکه می فرمایید به یکباره یعنی چی؟! کم کم داده های بیشتری نظیر کتیبه ها بدست آمد و رمز گشایی شد که خود چند دهه طول کشیده و آثاری مرتبط با کوروش در پاسارگاد پیدا شد و با تطبیق آن با روایات مورخان هم عصر الکساندر مشخص شد که اینجا مقبره کوروش است! اتفاقا مقبره کوروش اصلا متکی به گفته های هرودوت نیست!

نوشتاری مفصل درباره آرامگاه کوروش و اثبات آن:

آرامگاه کوروش بزرگ یا مقبره مادر سلیمان؟ : 

آرامگاه کوروش بدون تردید در پاسـارگاد است

این که یک اثر باستانی را به شخصیت های کتاب های مقدس نظیر قرآن، عهد عتیق و … پیوند دهند بسیار رایج است. نه فقط در ایران بلکه در جاهای دیگر. به یک آتشکده در آذربایجان می گفتند تخت سلیمان! به کاخ پارسه می گفتند تخت جمشید. این موضوع توسط عوام رخ می دهد. کما اینکه امروز امام زاده های زیادی هم وجود دارند که ریشه آنها مشخص نیست و مردم آن مکان را مقدس می دانند و مرتبطش میکنند با بعضی اشخاص.

کوروش و اوپیس

کوروش در اوپیس به قتل عام مردم پرداخت؟

پاسخ

چندی است که در گفته‌ها و نوشته‌های ایران ستیزان می‌بینیم که به یکی از بخش‌های رویدادنامه نبونئید استناد می‌شود و اینچنین نتیجه می‌گیرند که کوروش بزرگ در اوپیس به قتل عام مردم پرداخت!! در صورتی که با پژوهش‌های عمیق‌تر مشخص می‌شود که چیزی راجع به قتل عام مردم در این رویدادنامه وجود ندارد و در واقع شکست سپاه دشمن توسط کوروش در آن آمده است.

برای دیدن توضیحات دقیق تر و کامل تر نگاه کنید به:

کوروش و اوپیس

در مطلب زیر به نوشته‌های رضا مرادی غیاث آبادی پاسخ داده‌ایم:

پاسخ به مطلب دروغین «قسمتی کوچک از جنایات کوروش هخامنشی»: 

بن‌مایه‌:

– کارگروه پرسش و پاسخ پایگاه خِرَدگان (۱۷ آبان ۱۳۹۷). «استادان تحریف». پایگاه خردگان.

شرایط استفاده از نوشتار:

از آنجایی که هرگونه استفاده یا رونوشت از نوشتارها بر اساس پیمان نامه کاربری امکان پذیر است، اگر قصد رونوشت از این نوشتار را دارید، بن‌مایه آن را یاد کنید. طبیعی است که ذکر مواردی مانند نام پدیدآور (نویسنده، گردآورنده و…)، تاریخ واپسین به روز رسانی، عنوان کامل نوشته به همراه پیوند (لینک) و همچنین ذکر تارنمای خردگان (www.kheradgan.ir) ضروری است.

تماس با نویسنده‌ها:


دیدگاه خود را از راه رایانامه با نویسنده‌ها در میان بگذارید:

دیدگاه‌ها


دیدگاه خود را در اینستاگرام در میان بگذارید:

خِرَدگان در تلگرام و اینستاگرام

کانال تلگرام خردگانبرگه اینستاگرام خردگان

خط میخی

خط میخی پارسی باستان - سامانه بومیش

درباره بزرگان

درباره زرتشتدرباره کوروش بزرگ
درباره فردوسیدرباره دکتر مصدق
به کار گیری یا روگرفت از نوشته‌های این پایگاه تنها پس از پذیرش قوانین پایگاه امکان پذیر است: قوانین پایگاه خِرَدگان
توسعه نرم افزاری: مجید خالقیان
استادان تحریف