تاریخ و فرهنگ ایران زمین

دین کوروش بزرگ چه بود؟

نگاهی کوتاه:

نظرات گوناگونی درباره دین کوروش بزرگ مطرح شده اما شواهد مهمی از زرتشتی بودن او در دسترس است. با این حال توجه به نمادهای سایر ادیان بخشی از جهان‌بینی مذهبی هخامنشیان بوده است و زرتشت نقش مهمی در شکل گیری این جهان‌بینی داشته است. می‌توان این جهان‌بینی را در ارتباط با «کثرت در عین وحدت و وحدت در عین کثرت» دانست. از این رو هخامنشیان به دنبال تحمیل نمادهای بومی خود به دیگر ملل نبودند. در همان متن استوانه کوروش بزرگ که مردوک ستایش شده است،‌ می‌توان پیوند باورهای کوروش بزرگ به آیین زرتشتی را مشاهده کرد و متن استوانه کاملا یادآور اندیشه‌های ایرانی می‌باشد.

پیشگفتار

یکی از مواردی که همواره مورد بحث پژوهشگران قرار گرفته، دین کوروش بزرگ بوده و نظرات گوناگونی در این باره مطرح شده است. 

اما این روزها جدالی میان طرفداران باورهای امروزی شکل گرفته است. برخی به دنبال آن هستند که کوروش را بت پرست معرفی کنند. برخی دیگر هم با توجه به اندیشه‌های سکولار قصد بررسی باورهای کوروش بزرگ را دارند. در حالی که اگر بخواهیم باورهای انسان‌های باستانی را درک کنیم باید تا آنجا که می‌توانیم خودمان را به آن دوران ببریم. تا متوجه شویم نگاه انسان آن دوران به دین و مذهب چگونه بوده است.

ما نباید ذهنیت امروزی خود را در بررسی واژه‌های متون باستانی وارد کنیم و باید توجه داشته باشیم که متون به زبانی دیگر نگارش یافته‌اند و فقط ترجمه‌ها و معنای واژه‌ها در زبان کنونی کفایت نمی‌کند. بیشتر از هر چیز باید به درون‌مایه متون توجه داشته باشیم تا بتوانیم درک درستی از متون باستانی پیدا کنیم. همچنین باید متونی که به زبان بومی پادشاهان هخامنشی نوشته شده است را در نظر بگیریم. اینکه ما به دنبال سوء استفاده از واژه یا واژه‌هایی در کتیبه‌های باستانی باشیم و بدون در نظر گرفتن مطالب قبل و بعد از آن و بدون توجه به سایر منابع، مطالبی را مطرح کنیم نه کاری دانشورانه است و نه کاری انسانی است!

در این نوشتار سعی می‌کنیم با واکاوی منابع تاریخی، نظر پژوهشگران، آثار باستانی، رفتار دیگر شاهنشاهان هخامنشی و بررسی آیین زرتشتی، دین کوروش بزرگ را بررسی کنیم.

نگاهی به منابع، شواهد و نظر پژوهشگران

می‌دانیم که در کتیبه‌های پادشاهان هخامنشی پس از کوروش بزرگ از جمله داریوش بزرگ که از خویشاوند کوروش بوده است، اهورامزدا گرامی داشته شده و به عنوان خدای بزرگ که آسمان و زمین را آفریده مطرح می‌شود.

شاید بتوان مهم‌ترین اشاره به دین کوروش بزرگ را در کتاب کوروپدیای (کوروش نامه) گزنفون مشاهده کرد. مطابق با گزارش گزنفون، کوروش از دینمردان که «مغان» نام داشتند، بهره می‌برد و آنها را برای اعمال دینی فرا می‌خواند (نک: کوروپدیای گزنفون، دفتر ۴، بخش ۵، بند ۱۴)، بسیاری از پژوهشگران با توجه به این مطلب و همچنین دیگر آثار، دین کوروش را با سنت مزدایی در پیوند می‌دانند.

مری بویس می‌نویسد که کوروش همانند نیاکانش زرتشتی بوده است و از موارد مهم مورد توجه او، می‌توان به آتشکده‌های پاسارگاد اشاره کرد که یادآور آیین زرتشتی هستند و همچنین برخی از منابع‌ یونانی که ارزش قابل توجهی برای مغان در دربار کوروش قائل شده‌اند (Dandamayev, 2011، نک: Boyce, 1988).

ماکس مالوان در مقاله خود که در تاریخ ایران کمبریج به چاپ رسیده است، گرچه از فقدان مدارک درباره دین زرتشتی کوروش سخن می‌راند اما نقاط مشترک بین رفتار کوروش با آموزه‌های زرتشت و اصول دین زرتشتی را در نظر دارد و احتمال می‌دهد از دین زرتشتی تأثیر پذیرفته باشد (مالوان، ۱۳۸۷: ص ۴۹۴).

تورج دریایی هم با آنکه اشاره می‌کند از عقاید مذهبی شخصی کوروش آگاهی اندکی داریم، اما معتقد است که شواهد آشکارا نشان دهنده آداب ایرانی وی می‌باشند. وی با توجه به منابعی مانند کتاب عزرا و متون بابلی که درباره کوروش سخن گفته‌اند و همچنین با استناد به پژوهش‌های پیشین، این چنین می‌آورد:

مضمون «درست کردن هر آنچه که خراب شده بود» دیدگاهی است که با اهوره‌مزدا ارتباط دارد. اهوره‌مزدا یا خدای خردمند، نماینده نظم در جهان هستی است، در حالی که انگره‌مینو نماینده بی نظمی/دروغ است. اگر این متن‌ها را در چارچوب ایدئولوژی ایرانی بخوانیم به نگرش ایرانی/مزدایی روشنی از پادشاه دست می‌یابیم که به عنوان نماینده اهوره‌مزدا، نظم (در اوستا: اشه، و در فارسی باستان: اَرته) را به زمین باز می‌گرداند (دریایی، ۱۳۹۳: ص ۲۳).

آثار به جا مانده از پاسارگاد که آرامگاه کوروش بزرگ هم در آنجا قرار دارد، سنت‌های ایرانی را نشان می‌دهد، از جمله چند آتشکده سنگی، بازمانده‌های نقش گل نیلوفر در ورودی آرامگاه کوروش که با میترا پیوند دارد و… (همان: ص ۲۵). همچنین نحوه قرار گیری پیکر کوروش بزرگ در آرامگاهش که چنین می‌نماید به صورتی بوده که خاک را آلوده نکند و یادآور باورهای زرتشتی است.

در بررسی نام یکی فرزندان کوروش بزرگ یعنی بانو آتوسا باز هم پیوندهای زرتشتی دیده می‌شود. چنین می‌نماید که صورت پارسی باستان نام آتوسا، او تَ ئو ثه (𐎢𐎫𐎢𐎰) بوده است. این نام یادآور Hutaosā اوستایی است که به عنوان یکی از بانوان پاکدین در آیین زرتشتی شناخته می‌شود. همین موضوع به نظر می‌آورد که کوروش بزرگ و همسرش (کاساندان) بر اساس شخصیت‌های شناخته شده آیین زرتشتی نام دختر خود را برگزیده‌اند.

البته نباید فراموش کنیم که آیین زرتشتی در دوران ساسانی دست خوش تحولاتی شد و در ارزیابی آیین کوروش بزرگ، باید متوجه باشیم که معیار ما برای سنجش دین کوروش، آیین زرتشتی با تعاریف ساسانیان نیست. به نظر می‌رسد نوآوری‌ها و تحریف‌هایی در دوران ساسانی رخ داد و به این دلیل است که برخی از احکام زرتشتی ساسانی را در دوران اشکانی و هخامنشی مشاهده نمی‌کنیم یا مواردی بر خلاف آنها را در ایران پیش از ساسانیان می‌بینیم (برای دانش بیشتر درباره تحولات آیین زرتشتی نگاه کنید به: نگاهی کوتاه به تحولات آیین زرتشتی).

آنچه در کتیبه‌های هخامنشیان قابل توجه است اشاره به یک خالق یکتا می‌باشد که آسمان و زمین و مردم را آفریده است. هخامنشیان در کتیبه‌های خود روی این موضوع اصرار جدی داشتند به طوری که در اکثر کتیبه‌های هخامنشی این موارد را می‌بینیم که نشان دهنده اعتقاد به وجود خالق یکتا در نزد هخامنشیان است:

اهوره‌مزدا خدای بزرگ است که این زمین را آفرید، که آن آسمان را آفرید، که مردم را آفرید، که شادی را برای مردم آفرید… (کتیبه داریوش بزرگ در نقش رستم با شناسه DNa، بند ١، ترجمه لوکوک).

همه این موارد به ما نشان می‌دهد که احتمالا کوروش بزرگ همانند خاندانش پیروی آیین زرتشتی بوده است.

ستایش مردوک در استوانه کوروش و جهان بینی هخامنشیان

می دانیم در استوانه کوروش بزرگ، مردوک به عنوان خدای بزرگ ستایش شده است. کوروش بزرگ به پرستشگاه‌ها و تندیس‌های بابلیان رسیدگی کرد و به دنبال جبران خرابی‌هایی بود که نبونئید باعث آنها شده بود.

اما این موضوع صرفا محدود به بابل و پرستشگاه‌های بابلیان نبوده است و رفتارهای مشابه و توجه به سایر ادیان توسط کوروش بزرگ وجود دارد. برای مثال رفتار کوروش بزرگ با یهودیان در تاریخ مشهور است. کوروش بزرگ بعد از فتح بابل اجاره بازگشت یهودیان به اورشلیم را داد و حتی افرادی مسئول رسیدگی به اوضاع یهودیان شدند. یهودیان هم در منابع خود کوروش را ستایش کرده‌اند و از او به نیکی یاد کرده‌اند. حتی در بخش‌هایی از منابع یهودیان کوروش یک منجی از جانب یهوه خدای بزرگ یهودیان دانسته شده است.

پس این نگاه کوروش بزرگ محدود به مردوک نبوده است که بخواهیم کوروش را مردوک پرست بدانیم! از سوی دیگر ادیان بابلی و یهودی با تعاریف و تفاسیر بابلی و یهودی، در نواحی آریایی شاهنشاهی کمرنگ بوده است. در آثار به جا مانده از هخامنشیان در مناطق آریایی، اهورامزدا و سنت زرتشتی پررنگ‌تر است.

برای تحلیل این گونه ستایش‌ها باید به سیاست‌ها و همچنین جهان بینی مذهبی هخامنشیان توجه داشته باشیم.

یک تفسیر از این متن آن است که سیاست احترام به ادیان گوناگون در دوران فرمانروایی هخامنشیان وجود داشته و سرآغاز آن سیاست‌های کوروش بزرگ بوده است. هخامنشیان به ادیان گوناگون احترام می‌گذاشتند تا ایجاد شورش و ناآرامی با انگیزه‌های مذهبی به حداقل برسد.

البته این تحلیل گاهی اوقات با اندیشه‌های امروزین و موضوع جدایی دین از سیاست و… مطرح می‌شود. ولی شرایط دین و سیاست در دوران باستان بسیار با شرایط امروزی متفاوت بوده است و اتفاقا دین نقش مهمی در سیاست داشته است، به طوری که پادشاهان تمدن‌های باستانی خود را ملزم می‌دانستند که به خواسته‌های خداوند بزرگ یا خدایان احترام بگذارند.

اینجاست که جهان بینی هخامنشیان درباره ادیان گوناگون مطرح می‌شود. تفسیر دیگری که می‌توان مطرح کرد آن است که این تساهل مذهبی در راستای یک جهان بینی بود که با کثرت در عین وحدت و وحدت در عین کثرت در ارتباط بود و فیلسوف بزرگی چون هگل به آن اشاره می‌کند.

هگل شاهنشاهی ایران را بر خلاف حکومت‌های هند و چین، «کثرت در عین وحدت و وحدت در عین کثرت» می‌داند که نخستین بار در جهان باستان در فلسفه زرتشت بیان شد و مبنای نظری تدوین مفهوم شاهنشاهی را فراهم آورد. یعنی شاهنشاهی‌ای که در عین آنکه اقوام گوناگون را تحت یک شاهنشاهی درآورده، در عین حال دارای وحدت و متصل به یکدیگر است (ن.ک: شاهنشاهی کورش بزرگ و جانشینان وی).

در همان متن استوانه کوروش بزرگ که مردوک ستایش شده است،‌ می‌توان پیوند باورهای کوروش بزرگ به آیین زرتشتی را مشاهده کرد. اگر به جای آنکه با ظاهر‌نگری، درگیر واژه‌ها شویم، به صورت کلی به درون مایه متن نگاه کنیم، متن استوانه کاملا یادآور اندیشه‌های زرتشتی می‌باشد اما با نمادها و نگرش‌های زبان دیگر بیان شده است. گویا این متن یک رفتار بر اساس اندیشه‌های زرتشتی را با زبان دیگر گزارش می‌کند. این موضوع در دیگر متون از جمله متن‌های یهودیان هم مورد توجه قرار می‌گیرد.

دکتر تورج دریایی با با تحلیلی شایسته در این باره می‌نویسد:

در کتاب عزرا هم موضوع بازسازی پرستشگاه خدایان را می بینیم که در اسناد میان‌رودانی که در بالا ارائه شد دیده می‌شود…

این دیدگاه دارای اهمیت است، اما نه فقط برای اهداف تبلیغانی که کوروش می‌توانست با سنت‌های متعددی به آن دست یابد، بلکه به دلیل یک اندیشه کاملا ایرانی که من به آن معتقد هستم. مضمون «درست کردن هر آنچه که خراب شده بود» دیدگاهی است که با اهوره‌مزدا ارتباط دارد. اهوره‌مزدا یا خدای خردمند، نماینده نظم در جهان هستی است، در حالی که انگره‌مینو نماینده بی نظمی/دروغ است. اگر این متن‌ها را در چارچوب ایدئولوژی ایرانی بخوانیم به نگرش ایرانی/مزدایی روشنی از پادشاه دست می‌یابیم که به عنوان نماینده اهوره‌مزدا، نظم (در اوستا: اشه، و در فارسی باستان: اَرته) را به زمین باز می‌گرداند. در نتیجه پادشاهان بیدادگر پیشین (نبوکدنزار، نبونه‌ئید و…) نماینده بی‌نظمی / دروغ، اهریمن یا انگره‌مینو شدند. گذشته از این، نبونه‌ئید با کودتا در بابل به قدرت رسید، و از کوروش گزارشی در دست است که در آن او در تلاش برای بازگرداندن نظم نشان داده شده است. این کارهای کوروش بسیار همانند به آن چیزی است که در سنگ نوشته بیستون داریوش یکم آمده است که در آن پادشاه کوشش می‌کند آشوب‌ها و بی‌نظمی‌هایی که پس از مرگ کمبوجیه و به تخت نشستن یک غاصب، یعنی گئوماته مغ به وجود آمده بود را توضیح دهد (دریایی، ۱۳۹۳: صص ۲۳-۲۴).

پس می توان اینطور برداشت کرد که توجه به ادیان بابلی و یهودی، صرفا یک احترام ظاهری نبوده است بلکه گویا در جهان بینی آنها نمادهای گوناگون برای ستایش خدای بزرگ مورد توجه قرار می گرفته است که یادآور همان کثرت در عین وحدت می‌باشد. اینکه در استوانه کوروش بزرگ، اندیشه زرتشتی دیده می‌شود ولی نمادهای بابلی ذکر می‌شود این موضوع را آشکار می‌سازد. 

همانطور که هگل اشاره کرده است زرتشت نقش مهمی در شکل گیری این جهان بینی داشته است. پس اگر هخامنشیان را زرتشتی بدانیم، می‌توان گفت این توجه به نمادهای سایر مذاهب بخشی از جهانبینی مذهبی هخامنشیان بوده است.

متن استوانه کوروش را چه کسانی نوشتند؟

تردیدی نیست که استوانه کوروش بزرگ توسط کاتبان بابلی و با سنت‌های بابلی نگارش یافته است. بابلیان گزارشی از رفتار و سخنان کوروش بزرگ با توجه به ارزش‌ها و نگرش‌های خود تهیه کرده‌اند؛ همانطور که یهودیان در منابع خود سخنان و رفتار کوروش را با ارزش‌ها و نگرش‌های خود گزارش کرده‌اند. اما این بدان معنا نیست که مثلا کاتبان یا کاهنان بابلی بدون اطلاع کوروش بزرگ این استوانه را نوشته باشند. البته طبیعی است که برای رساندن مفاهیم برای مخاطب بابلی از سنت‌های بابلی و این واژه‌ها بهره برده‌اند.

توجه به این سنت‌های بابلی وقتی جالب می‌شود که در اسناد باقی مانده از دوران داریوش بزرگ و در سندی که در خود بابل و برای مخاطب بابلی تنظیم شده است، «بِل» جای «اهورامزدا» را گرفته است!!! می‌دانیم که در کتیبه بیستون اهورامزدا رهنمای داریوش است اما در قطعه‌ای از یک رونوشت بابلی کتیبه بیستون، که در خود بابل و بر یک یادمان سنگی کنده شده بود و به طور آسیب دیده به دست آمده است، خدای رهنمای داریوش، که همو نیز داریوش را به شاهی برگزیده به جای اهورامزدا در متن اصلی، بِل خوانده شده است. که خواننده بابلی از آن مردوک را برداشت خواهد کرد؛ یعنی همو که رهنمای کوروش نیز بود و اکنون رهنمای داریوش است (استالپر، ١۳۹۴: ص ۹۴).

این نکته نشان می‌دهد که فرمان‌های پادشاهان هخامنشی متناسب با محل صدور آن ویژگی‌های دینی و فرهنگی آن محل را به خود می‌گرفته است.

رفتار دیگر پادشاهان هخامنشی

رفتارهایی مانند رفتار کوروش بزرگ توسط سایر پادشاهان هخامنشی که از اهورامزدا به عنوان آفریننده زمین و آسمان و مردم یاد کرده‌اند، انجام می‌شده است. در ادامه چند مورد را ذکر می‌کنیم.

رفتار کمبوجیه و گشایش مصر

جانشین کوروش بزرگ یعنی کمبوجیه هم پس از فتح مصر همچون پدرش عمل کرد. او به سپاهیانش دستور داد تا شهر را غارت نکنند و از آثار به جا مانده مشخص است که کمبوجیه به عقاید مصری‌ها احترام گذاشت.

در واقع نمونه دیگر جهان‌بینی مذهبی مانند کوروش بزرگ را در پسرش کمبوجیه می‌توان دید. وی که فاتح مصر شناخته می‌شود از سوی مصریان فرعون خوانده شده و لقب مذهبی «مسوتی رع» یعنی «پسر خدای رع» به او داده شد (بروسیوس، 1390: ص 25).

همچنین کتیبه‌ای به خط هیروگلیف بر روی مجسمه بدون سر متعلق به پسر کاهن بزرگ حک شده است که حاوی این مطالب است:

هنگامی که کمبوجیه، شاه بزرگ و شاه تمام کشور‌ها به مصر آمد، با او مردان بسیاری از کشورهای مختلف بودند. او در این کشور به تمام پادشاهی یافت.. سپس پادشاه به معبد سایس رفت و در برابر الهه نیت به خاک افتاد… او مرا پزشک بزرگ نامید و من به دستور پادشاه، زمین‌های خوب به کاهنان دادم، کودکان را غذا دارم، کارهای سودمند برای تنگدستان و یتیمان انجام دادم و به فرمان شاه، همه را از گرفتاری‌های بزرگ رهانیدم (محمدپناه، ۱۳۸۴).

محتوایات این کتیبه یادآور استوانه کوروش می‌باشد و شباهت آشکاری به آن دارد. تصور اینکه در یک نسل بعد از کوروش به یکباره پادشاه بعدی، آیین‌های مصری را بپذیرد سخت می‌آید. بنابراین کاملا منطقی است که این رفتار را بخشی از سیاست و جهان بینی مذهبی هخامنشیان بدانیم و تداوم آن در روزگار بعدی این موضوع را روشن تر می سازد.

رفتار داریوش بزرگ نسبت به پیروان سایر مذاهب

آنچه که درباره زمان داریوش بزرگ مهم می‌نماید این است که کتیبه‌های مفصلی به زبان مادری هخامنشیان نگارش یافت و ما بیشتر با آیین بومی آنها آشنا می‌شویم. در کتیبه‌های پارسی باستان داریوش، آشکارا اهورامزدا ستایش شده و خدای بزرگ دانسته شده است.

اما با این حال جهان‌بینی مذهبی پیشین به سایر ادیان تداوم یافت، به طوری که باز هم رفتار داریوش یادآور رفتار کوروش و کمبوجیه است. در زمان داریوش باز هم گروه دیگری از یهودیان به بازسازی معابد خود پرداختند و این نشان از توجه داریوش به آیین آنها دارد (بادامچی، ١٣٩١: ص ۲۰).

در آثار به جا مانده از مصر هم توجه به عقاید بومی به چشم می‌خورد. توجه داریوش به ادیان بومی مصر در کتیبه‌های به جا مانده از وی در مصر آشکار است. در پشت لوح مشهور داریوش در آن دیار، یک کتیبه مصری وجود دارد و بالای این کتیبه نقش خدای رع (قرص خورشید بالدار) و نقش خدایان هپی در حال انجام مراسم آیین گره زدن گل‌های لوتوس و پاپیروس دیده می‌شود. جالب آنکه داریوش در آثار مصری فرعون خوانده می‌شود و نام وی در کتیبه‌های مصری آنتریوش ثبت شده است (محمدپناه، ۱۳۸۴: ص ۹۰).

این رفتار داریوش در مصر کاملا یادآور رفتار کوروش در بابل است اما آشکار است که داریوش بزرگ اهورامزدا را می‌پرستیده است و حتی در کتیبه‌هایی که به پارسی باستان در مصر به دست آمده، اهورامزدا ستایش شده است.

پیش از این اشاره شد که در قطعه‌ای از یک رونوشت بابلی کتیبه بیستون، که در خود بابل و بر یک یادمان سنگی کنده شده بود و به طور آسیب دیده به دست آمده است، خدای رهنمای داریوش، که همو نیز داریوش را به شاهی برگزیده به جای اهورامزدا در متن اصلی، بِل خوانده شده است. که خواننده بابلی از آن مردوک را برداشت خواهد کرد؛ یعنی همو که رهنمای کوروش نیز بود و اکنون رهنمای داریوش است (استالپر، ١۳۹۴: ص ۹۴).

تندیس داریوش بزرگ با سبک و سیاق هنر مصری
تندیس داریوش بزرگ با سبک و سیاق هنر مصری

بررسی واژه خدایان و جایگاه خدای بزرگ

با این وجود برخی با توجه به ترجمه‌های پارسی از استوانه کوروش بزرگ و کتیبه‌های هخامنشی که اصطلاح «خدایان» آمده است، به دنبال این هستند که زرتشتی بودن کوروش بزرگ و هخامنشیان را زیر سوال ببرند.

اشکال مهم و اساسی دیدگاه آنها این است که بدون آگاهی از مفهوم واژه‌ها در زبان‌های باستانی و بدون شناخت از باورهای مردمان باستانی صرفا با توجه به ترجمه‌های امروزی (که البته اکثر اوقات مترجم هم ذکر نمی‌شود) و آن هم شاید با توجه به برداشت خودشان از ترجمه‌ها نتیجه گیری می‌کنند. تاریخ پژوهی کار ساده‌ای نیست و نیاز به مطالعه دقیق‌تر دارد.

اجازه بدهید برای روشن تر شدن بحث به جای واژه «خدا» که این روزها در نزد عموم مردم معادل «الله» است از واژه وجودهای معنوی استفاده کنیم. در ایران باستان واژه خدا مفهوم کنونی که در نزد مردم کنونی ما دارد را نداشته است.

اشاره به وجودهای معنوی (به پارسی باستان: بگ) در دوران هخامنشیان از دو جنبه قابل بررسی است. گاهی بدون تردید منظور همان خدای بزرگ بوده است اما گاهی هم وجودهای معنوی در جایگاه ایزدان قرار می‌گرفتند. ایزدان در آیین زرتشتی شباهت‌هایی به فرشته‌ها در ادیان ابراهیمی دارند هرچند معادل سازی چندان دقیق نیست و برای روشن شدن بحث این شباهت مورد توجه قرار می‌گیرد. به هر حال همانطور که مری بویس می‌نویسد اینکه اهورامزدای آفریننده را یاران و مددکاران آسمانی مدد می‌رسانند از تعالیم زرتشت پیروی می‌کند (ن.ک: بویس، ١۳۷۷: صص ١۹۸-١۹۹).

ستایش وجودهای معنوی سایر اقوام هم چنین شرایطی داشته است. برخی از وجودهای معنوی در جایگاه ایزدان قرار داشتند و برخی مانند مردوک جایگاه خدای بزرگ را داشته است. می‌دانیم در استوانه کوروش بزرگ، مردوک در جایگاه خدای بزرگ قرار دارد و همانطور که ذکر شد در زمان داریوش سندی در دست است که مردوک معادل اهورامزدا است (استالپر، ١۳۹۴: ص ۹۴).

بررسی نحوه قرار گرفتن پیکر کوروش بزرگ در آرامگاهش 

بسیاری به نحوه قرار گرفتن پیکر کوروش در آرامگاهش ایراد می‌گیرند و مدعی می‌شوند که برخلاف عقاید زرتشتیان است. این در حالی است که بر خلاف ادعای این افراد، با بررسی آرامگاه کوروش بزرگ در می‌یابیم که نحوه قرار گیری پیکر کوروش بزرگ در آرامگاهش یادآور سنت‌های زرتشتی است چرا که به نظر می رسد پیکر کوروش با خاک فاصله داشته است.

هرچند درباره نحوه قرار گیری پیکر کوروش در آرامگاهش چند فرضیه مطرح شده است. اما با توجه به منابع تاریخی می توان گفت پیکر کوروش بزرگ در تابوت و در اتاق بالای آرامگاه قرار داشته است.

اریستوبولوس، یکی از همراهان اسکندر درباره آرامگاه کوروش مواردی را نقل کرده و توسط آریان در کتاب آناباسیس ثبت شده است. در این منبع اشاره می‌شود که بخش‌های پایینی آرامگاه را سنگ‌هایی به شکل مربع تشکیل می‌دادند و در بالای آرامگاه محفظه ای قرار داشته است. در داخل آن محفظه، تابوتی طلایی بوده است که پیکر کوروش در آن قرار داشته است و یک نیمکت با پایه‌هایی طلایی در کنار تابوت گذاشته بودند. موارد دیگر مانند یک شنل آستین‌دار، لباس‌های گوناگون و همچنین یک میز در محفظه وجود داشتند. نکته ای که جالب است وجود یک محل برای روحانیان در فضای آرامگاه کوروش بوده است که از آرامگاه نگهداری می‌کردند (Arrian, 29.1-11).

فاصله پیکر کوروش با خاک کاملا یادآور سنت‌های مزدایی و زرتشتی است و به نظر می‌رسد کوروش با توجه به تشریفاتی نزدیک به تشریفات مغان در آرامگاهش قرار گرفته است (برای دانش بیشتر نگاه کنید به: پیکر کوروش بزرگ در کجای آرامگاهش جای داشته است؟).

سخن پایانی

از مجموعه شواهد موجود، این موضوع به دست می‌آید که کوروش بزرگ با توجه به منش و رفتارش پیرو آیین زرتشتی بوده است. توجه به نمادهای سایر ادیان بخشی از جهان بینی زرتشتی دوران هخامنشیان بوده است. 

در جهان بینی زرتشتی دوران هخامنشیان نمادهای گوناگون برای ستایش خدای بزرگ مورد توجه قرار می گرفته است که یادآور «کثرت در عین وحدت و وحدت در عین کثرت» می‌باشد.

باید پذیرفت این جهان بینی مذهبی در آن دوران بسیار نتایج مثبتی داشت چرا که بسیاری از سلاطین پیش از کوروش و هخامنشیان، به نابودی معابد افتخار می‌کردند و گاه معابد را ویران می‌کردند. این بی حرمتی‌ها به ادیان ملل باعث شد تا قرن‌ها جنگ‌هایی صورت گیرد و هزاران انسان در این جنگ‌های خونین کشته شوند. اما کوروش و هخامنشیان با جهان بینی مذهبی خود تا حدودی به چنین جنگ‌هایی پایان دادند (نگاه کنید به: نتایج مثبت تسامح مذهبی کوروش و هخامنشیان).

 

 

بن مایه‌ها و یاری نامه‌ها:

– استالپر، متیو و. (١۳۹۴). «فرم، زبان، و محتوای استوانه کورش». در کورش بزرگ: بنیادگذار امپراتوری هخامنشی. گردآوری تورج دریایی. ترجمه خشایار بهاری. تهران: فرزان روز.

– بادامچی، حسین (١٣٩١). فرمان کورش بزرگ، تهران: نگاه معاصر.

– بروسیوس، ماریا (1390)، ایرانیان عصر باستان، ترجمه هایده مشایخ، انتشارات هرمس ،چاپ اول

– بویس، مری (١۳۷۷). چکیده تاریخ کیش زرتشت. ترجمه همایون صنعتی زاده. تهران: انتشارات صفیعلیشاه.

– دریایی، تورج (۱۳۹۳). «مذهب کوروش بزرگ». در کوروش بزرگ پادشاه باستانی ایران. ترجمه آذردخت جلیلیان. تهران: توس. صص ۲١-۲۸.

– گری، لوییس (بهار و تابستان ۱۳۸۲). «هخامنشیان و دین زرتشت». رشد آموزش تاریخ. ترجمه حسین حیدری. ش ۱۲.

– گیرشمن، رومن (۱۳۸۸). تاریخ ایران از آغاز تا اسلام. ترجمه محمد معین. تهران: سپهر اذب.

– گزنفون (١٣٨٩). زندگی کوروش. ترجمه ابوالحسن تهامی. تهران: نگاه.

– لوکوک، پی‌یر (۱۳۸۹). کتیبه‌های هخامنشی. ترجمه نازیلا خلخالی. به کوشش ژاله آموزگار. چاپ سوم. تهران: نشر و پژوهش فرزان روز.

– مالوان، ماکس (۱۳۸۷). «کوروش بزرگ». در تاریخ ایران کمبریج. ج ۲، قسمت ۱. ترجمه تیمور قادری. تهران: مهتاب.

– محمدپناه، بهنام (۱۳۸۴). اسرار تمدن مصر باستان. تهران: سبزان.

– هرودوت (١٣٨٩). تاریخ هرودوت. ترجمه مرتضی ثاقب فر. تهران: اساطیر.

– Arrian of Nicomedia. “Alexander and the tomb of Cyrus”. translate by Aubrey de Sélincourt . Livius.

– Boyce, Mary (1988). “The Religion of Cyrus the Great,” in A. Kuhrt and H. Sancisi-Weerdenburg, eds., Achaemenid History III. Method and Theory, Leiden, pp. 15-31

– Dandamayev, Muhammad A (2011). “CYRUS iii. Cyrus II The Great”. In Encyclopædia Iranica. Originally Published: December 15, 1993. Last Updated: November 10, 2011

تماس با نویسنده‌ها:


دیدگاه خود را از راه رایانامه با نویسنده‌ها در میان بگذارید:

دیدگاه‌ها


دیدگاه خود درباره این نوشتار را در اینستاگرام در میان بگذارید:

خِرَدگان در تلگرام و اینستاگرام

خط میخی

نویسنده‌های پایگاه

دین کوروش بزرگ چه بود؟
به کار گیری یا روگرفت از نوشته‌های این پایگاه تنها پس از پذیرش قوانین پایگاه امکان پذیر است: قوانین پایگاه خِرَدگان
توسعه نرم افزاری: مجید خالقیان