اهورامزدا
در این نوشتار نگاهی میکنیم به نشانهایی که در تاریخ و تمدن ایران ماندگاری داشتند و از دوران باستان تا کنون بسیار مشهور هستند: گردونه مهر، فَروَهَر، سرو، اختر کاویان ...
هنگامی که به اندیشه ها، کردار و گفتار بزرگان ایرانی نگاهی میاندازیم، پی میبریم که همانندی و یکسانی فراوانی وجود دارد. آن هم کسانی که با بازه زمانی نزدیک به هزار سال از یکدیگر می زیستهاند! برای این همانندیها نامی بهتر از «خرد ایرانی» نیافتیم که در ادامه به برخی از آنها اشاره میکنیم.
نکته مهمی که معمولا به آن توجه نمیشود این است که بر اساس اسطورههای ایرانی اگر پادشاهی به کژی و نابخردی و ستمگری روی میآورد، فره ایزدی از او دور میشد و دیگر شایسته پادشاهی نبود. یعنی مشروعیت خود را از دست میداد. جنبه بازدارندگی فره ایزدی قابل توجه است به طوری که هراس از دور شدن فره ایزدی و از بین رفتن مشروعیت باعث میشده که دادگری برای پادشاهان ایران باستان یک ارزش به شمار آید و اگر فرمانروایانی دادگر نبودند، رقبای سیاسی آنها که خون شاهی داشتند بهانه پیدا میکردند. میتوان گفت فره ایزدی بازدارنده ستمگری در منش ایرانشهری بوده است.
در متون مربوط به ایران باستان نیکی و بدی به صورت هست و نیست در مقابل هم قرار گرفتند به طوری که بارها در لا به لای متون باستانی زرتشتی اینچنین آمده است: هستی اورمزد، نیستی اهریمن
آنچه در کتیبههای هخامنشیان قابل توجه است اشاره به یک خالق یکتا میباشد که آسمان و زمین و مردم را آفریده است. هخامنشیان در کتیبههای خود روی این موضوع اصرار جدی داشتند به طوری که در اکثر کتیبههای هخامنشی این موارد را میبینیم که نشان دهنده اعتقاد به وجود خالق یکتا در نزد هخامنشیان است.
یکی از مسائلی که درباره تاریخ و فرهنگ ایران اندیشهها را به خود مشغول میکند، مسئله ثنویت در دین ایرانیان باستان است. مینویِ بدیها هرگز توانایی حضور در جهان مادی را ندارد و فقط میتواند آن را به بدی، نابودی و تباهی بکشاند. تباهی که شاید آن را بتوان پادآفرینش نامید. متنی که بارها در لا به لای متون باستانی زرتشتی دیده میشود: «هستی اورمزد، نیستی اهریمن»