آنچه در کتیبههای هخامنشیان قابل توجه است اشاره به یک خالق یکتا میباشد که آسمان و زمین و مردم را آفریده است. هخامنشیان در کتیبههای خود روی این موضوع اصرار جدی داشتند به طوری که در اکثر کتیبههای هخامنشی این موارد را میبینیم که نشان دهنده اعتقاد به وجود خالق یکتا در نزد هخامنشیان است:
اهورهمزدا خدای بزرگ است که این زمین را آفرید، که آن آسمان را آفرید، که مردم را آفرید، که شادی را برای مردم آفرید… (کتیبه داریوش بزرگ در نقش رستم با شناسه DNa، بند ١، ترجمه لوکوک).
اما این روزها برخی با توجه به ترجمههای پارسی امروزی از منابع باستانی، که در آنها اصطلاح «خدایان» آمده است، به دنبال این هستند که یکتاپرستی کوروش بزرگ و هخامنشیان را زیر سوال ببرند.
اشکال مهم و اساسی دیدگاه آنها این است که بدون آگاهی از مفهوم واژهها در زبانهای باستانی و بدون شناخت از باورهای مردمان باستانی صرفا با توجه به ترجمههای امروزی (که البته اکثر اوقات مترجم هم ذکر نمیشود) و آن هم شاید با توجه به برداشت خودشان از ترجمهها نتیجه گیری میکنند. تاریخ پژوهی کار سادهای نیست و نیاز به مطالعه دقیقتر دارد.
خدایان و زئوس در متون یونانی!
آشکار است که ترجمههای پارسی کنونی از منابع باستانی و مفهوم خدایان در متنهای یونانیان باستان را نباید به معنای وجود چند خالق در نزد ایرانیان باستان، دانست.
برای مثال اگر هرودوت اشاره میکند که پارسیان برای زئوس قربانی میکردند (هرودوت، کتاب ١، بند ١۳١)، آیا به آن معناست که پارسیان به راستی زئوس را با ارزشهای یونانی میپرستیدهاند؟! خود هرودوت در ادامه توضیحاتی در این باره میدهد و مشخص میشود که تفاوت آشکار داشته است.
این روزها به کوروشنامه گزنفون هم اشاره میکنند و میگویند در ترجمه رضا مشایخی (ترجمهای پر از اشتباه) چون عبارت «خدایان» آمده است پس کوروش یکتاپرست نبوده است!!
در تفسیر چنین عبارتهایی باید هم نفسی با نویسنده داشته باشیم. به مکان و زمانی که نوشته شده و مخاطبان آن توجه داشته باشیم. بدون تردید گزنفون با توجه به هنجارهای یونانی و برای مخاطب یونانی نوشته است. جامعه یونانی دین و معنویت را با این عبارات درک میکرده، بنابراین از این عبارات استفاده میشده است.
با توجه به این موارد برخی از مترجمان که البته توضیحاتی هم درباره ترجمه خود دادهاند از عباراتی مانند «ایزدان» استفاده کردهاند. از جمله میتوان به مترجمان برجستهای مانند ابوالحسن تهامی در ترجمه کوروشنامه (گزنفون، دفتر ٨، بخش ٧) و همچنین عبدالله کوثری در ترجمه متون آیسخولوس (آیسخولوس، ۱۳۹۰: ص ۴۰۹) اشاره کرد.
آیا «خدایان» در کتیبههای باستانی آمده است؟!
موضوع دیگر این است که ادعا میکنند اشاره به خدایان در کتیبههای باستانی شده است! آنها ترجمههای امروزی پارسی از کتیبهها را مورد توجه قرار میدهند!! در صورتی که باید کتیبهها را با ارزشها و نگرشهای آن دوران مورد توجه قرار داد و درباره آنها بیشتر مطالعه کرد.
اجازه بدهید برای روشنتر شدن بحث به جای واژه «خدا» که این روزها در نزد عموم مردم معادل «الله» است از اصطلاح «وجودهای معنوی» استفاده کنیم. در ایران باستان واژه خدا مفهموم کنونی که در نزد مردم کنونی ما دارد را نداشته است.
اشاره به وجودهای معنوی (به پارسی باستان: بگ) در دوران هخامنشیان از دو جنبه قابل بررسی است. گاهی بدون تردید منظور همان خدای بزرگ بوده است اما گاهی هم وجودهای معنوی در جایگاه ایزدان قرار میگرفتند. ایزدان در آیین زرتشتی شباهت به فرشتهها در ادیان ابراهیمی دارند هرچند معادل سازی چندان دقیق نیست و برای روشن شدن بحث این شباهت مورد توجه قرار میگیرد.
به هر حال همانطور که مری بویس مینویسد اینکه اهورامزدای آفریننده را یاران و مددکاران آسمانی مدد میرسانند از تعالیم زرتشت پیروی میکند (ن.ک: بویس، ١۳۷۷: صص ١۹۷-١۹۹).
ستایش وجودهای معنوی سایر اقوام هم چنین شرایطی داشته است. برخی از وجودهای معنوی در جایگاه ایزدان قرار داشتند و برخی مانند مردوک جایگاه خدای بزرگ را داشته است.
میدانیم در استوانه کوروش بزرگ، مردوک در جایگاه خدای بزرگ قرار دارد و در زمان داریوش سندی در دست است که مردوک معادل اهورامزدا است. در قطعهای از یک رونوشت بابلی کتیبه بیستون، که در خود بابل و بر یک یادمان سنگی کنده شده بود و به طور آسیب دیده به دست آمده است، خدای رهنمای داریوش، که همو نیز داریوش را به شاهی برگزیده به جای اهورامزدا در متن اصلی، بِل خوانده شده است. که خواننده بابلی از آن مردوک را برداشت خواهد کرد؛ یعنی همو که رهنمای کوروش نیز بود و اکنون رهنمای داریوش است (استالپر، ١۳۹۴: ص ۹۴). این موضوع آگاهی زیادی درباره انگیزه آوردن نام وجودهای معنوی دیگر اقوام در متون هخامنشی به ما میدهد.
با بررسی متون میانرودانی در مییابیم که مردوک در واقع یک «وجود معنوی» و خدای بزرگ بود و تندیس صرفا نماد آن بوده است.
گاهی اوقات در ترجمههای متون باستانی از واژه «خدا» یا اصطلاح «خدایان» استفاده میکنند و متأسفانه برخی از ظاهر نگرها آن را به شرک ربط میدهند. مثلا در ترجمه کتیبه نو یافته خشایارشا از واژه خدایان استفاده شد که در واقع در پارسی باستان واژه «بَگ» است و آن را به خدا ترجمه کرده بودند که البته چندان هم نادرست نیست چرا که «بگ» به معنا «سرور و بزرگ» است و واژه «خدا» هم چنین معنایی دارد. اما مشخص است که در کتیبه خشایارشا به «وجودهای معنوی» اشاره دارد. در این کتیبه، خشایارشا میگوید اهورامزدا بگی بزرگ تر از همه بگهاست که به عبارتی بیان کننده یکتاپرستی و قرار گرفتن بگهای دیگر در جایگاه ایزدان است که پیش از این توضیح داده شد.
سخن پایانی
با توجه به متون دوران هخامنشی، اینطور میتوان برداشت کرد که خدای بزرگ را با نامهای مختلف خواندهاند. یک جا در میان ایرانیان «اهورامزدا» به کار بردند و جای دیگر در میان بابلیها از «بل» (مردوک) بهره بردهاند. هم در زمان کوروش بزرگ و هم در زمان داریوش بزرگ و جانشینانش این اتفاق رخ داده است.
نوشتههای یونانیان هم با توجه به هنجارهای یونانی است و بدون تردید مفهوم خدایان در متنهای یونانیان باستان را نباید به معنای وجود چند خالق در نزد ایرانیان باستان، دانست.
بن مایهها و یاری نامهها:
– استالپر، متیو و. (١۳۹۴). «فرم، زبان، و محتوای استوانه کورش». در کورش بزرگ: بنیادگذار امپراتوری هخامنشی. گردآوری تورج دریایی. ترجمه خشایار بهاری. تهران: فرزان روز.
– آیسخولوس (١٣۹٠). مجموعه آثار. ترجمه عبداله کوثری. تهران: نشر نی.
– بویس، مری (١۳۷۷). چکیده تاریخ کیش زرتشت. ترجمه همایون صنعتی زاده. تهران: انتشارات صفیعلیشاه.
– گزنفون (١٣٨٩). زندگی کوروش. ترجمه ابوالحسن تهامی. تهران: نگاه.
– لوکوک، پییر (۱۳۸۹). کتیبههای هخامنشی. ترجمه نازیلا خلخالی. به کوشش ژاله آموزگار. چاپ سوم. تهران: نشر و پژوهش فرزان روز.
– هرودوت (١٣٨٩). تاریخ هرودوت. ترجمه مرتضی ثاقب فر. تهران: اساطیر.
یک خواهش دوستانه
اگر قصد رونوشت از این نوشتار را دارید، بنمایه (www.kheradgan.ir) و نویسنده آن را یاد کنید