نگاهی کوتاه:
هنگامی که به اندیشه ها، کردار و گفتار بزرگان ایرانی نگاهی میاندازیم، پی میبریم که همانندی و یکسانی فراوانی وجود دارد. آن هم کسانی که با بازه زمانی نزدیک به هزار سال از یکدیگر می زیستهاند! برای این همانندیها نامی بهتر از «خرد ایرانی» نیافتیم که در ادامه به برخی از آنها اشاره میکنیم.
خدای بزرگ است اهورامزدا (خداوند و سرور خردمند) که این بوم را آفرید، که آن آسمان را آفرید…
سنگنبشههای شاهنشاهان هخامنشی (از جمله داریوش بزرگ و خشایارشای بزرگ)
به نام خداوند جان و خرد
کزین برتر اندیشه بر نگذرد…
خداوند کیوان و گردان سپهر
فروزنده ماه و ناهید و مهر…
فردوسی بزرگ
در متون مربوط به ایران باستان نیکی و بدی به صورت هست و نیست در مقابل هم قرار گرفتند به طوری که بارها در لا به لای متون باستانی زرتشتی اینچنین آمده است :
هستی اورمزد، نیستی اهریمن
(ارداویراف نامه، ۱۳۸۲: ص ۵۳) [۱]
در اشعار عرفانی پارسی پس از اسلام هم نیکی و بدی به همان صورت در مقابل هم قرار گرفتند و شباهت آشکاری به موارد اشاره شده دارند؛ به طوری که مولانا در یک غزل زیبا می گوید:
اندک اندک زین جهان هست و نیست
نیستان رفتند و هستان میرسند
(دیوان شمس، غزل ۸۱۹)
آنکس که آرمان خویش از گفته به کردار نمی آرد و خرسند است، باید به یاد آورد که نیم مردی بیش نیست…
(کوروش نامه گزنفون، دفتر 3، بخش 3، بند 38، برگردان ابوالحسن تهامی)
به عمل کار برآید به سخندانی نیست…
سعدی
در پی امنیت شهر بابل و همه جایگاه های مقدسش بودم…
(بند 25 استوانه کوروش، برگردان دکتر شاهرخ رزمجو)
…همه جا خانه عشق است چه مسجد چه کنشت
حافظ شیرازی
هراسی که مرا همواره هـمراه میآمد این بود که مبادا روزی پای به راه کـژی و اهریمنی گذارم…
(کوروش نامه گزنفون، دفتر 8، بخش 7، بند 7، برگردان ابوالحسن تهامی)
روانم نباید که آرد منی
بداندیشی و کیش آهـرمنی…
به یزدان شوم یک زمان نا سپاس
به روشن روان اندر آرم هـراس
(از زبان کیخسرو در شاهنامه، خالقی مطلق، ۱۳۷۴: ص ۱۶۶-۱۶۸)
نگاه کنید به:
کوروش در شاهنامه فردوسی
…آن بود که نیکی برای نیکان چنان باید، آنچنان که آن خویش آنچه به خویشتن نه نـیک آیـد به کس مکن…
آذرباد مهراسپندان
بکس مپسند آنچت ناپسند است
که واجب کشتن مار از گزندست
ز نیکان باش اندر نیکویی کوش
مکن نیکی کس از دل فراموش
ناصرخسرو
(ن.ک: عفیفی، 1347: ص 172)