همواره در بررسی سخنان و رفتار اشخاص تاریخی باید ظاهر نگری را کنار بگذاریم و همت خود را در شناخت مفهومی حوادث به کار گیریم. یکی از مواردی که گاهی ظاهر نگریهایی درباره آن صورت میگیرد بحث تسامح مذهبی کوروش و هخامنشیان است به طوری که برخی انتظار دارند کوروش همانند دیگر پادشاهان آن عصر، پرستشگاهها را ویران میکرد و با خون ریزی کشورها را فتح میکرد!!! اما به راستی اقدام کوروش در احترام به ادیان بابل چه پیامدی داشته است؟
در همین زمینه شاید بد نباشد تا به سیاست پادشاهان پیشین در فتح مناطق نگاهی اندازیم.
کشور گشایان پیش از هخامنشیان یعنی بسیاری از سلاطین بابلی، ایلامی، آشوری و … یکی از افتخاراتشان این بود که معابد کشورهای مغلوب را ویران کنند و تندیسها را ضمن سایر غنایم به اسارت برند. ایلامیها مجسمه رب النوع (ارخ) را در حدود ١۶۳۵سال در شوش نگاه داشتند و پادشاه بابل تندیسهای شهرهای مفتوحه را به بابل آورده بود که کوروش به طوری که در استوانه کوروش بیان شده است، همه آنها را به جایگاهها و شهرهای خود برگردانده است (سامی، ١۳۹۲: ص ۲١۲).

از نمونههای دیگر این ویران کردن پرستشگاهها و غارت معابد را میتوان در اعمال پادشاهان آشور دید. که در کتیبههای خود به ویرانی معابد دشمنان و غارت مردم و شهرها چنین افتخار میکنند:
«… یوغ خود را برگردن آنها خواهم نهاد و در برابر ایشان (مغلوبان) به ستایش خدای آشور، سرور خویش خواهم پرداخت…»
«… شهر و معابد را از پی تا بام در هم کوبیدم، ویران کردم و به آتش سوزاندم، دیوار، بارو و حصار نماز خانههای خدایان، هرمهای آجری و گلی را در هم کوبیدم…»
«… من،شوش- شهر مقدس بزرگ –مسکن خدایان ایشان،ماوای اسرار ایشان را بنا به خواست «آشور» و «ایشتار» فتح کردم…»
«… من، زیگورات شوش را که از آجرهایی با سنگ لاجورد لعاب شده بود و گونهای از تزئینات بنا را که از مس صیقل یافته، ساخته شده بود، شکستم. «شوشیناک» – خدای اسرار آمیز که در مکان های اسرار آمیز اقامت دارد و احدی ندیده که او چگونه خدایی میکند، «سومودو» و «لاگامار»… این خدایان و خدا بانو ها،با زینت آلاتشان،اثاثه شان و روحانیانشان (همه را) به عنوان غنیمت به کشور آشور آوردم…» (کرمی پور، ١۳۹١: ص ۲۲۳).
این بی حرمتیها به ادیان ملل باعث شد تا قرنها جنگهایی بر سر باز پس گیری تندیسها صورت گیرد و هزاران انسان در این جنگهای خونین کشته شوند.
اما کوروش با خردمندی و با انجام اقدامات پدافندی مرزها را امن ساخت. از طرفی با رفتار مناسب با مغلوبین به جنگها پایان داد و در منطقه صلح حکم فرما شد (نگاه کنید به: بررسی دلایل آغاز کشورگشاییهای کوروش بزرگ)
از طرفی این سوال مطرح میشود که آیا محیطی در صلح و به دور از تنفر پراکنیهای مذهبی برای گسترش آیینهای یکتا پرستان بهتر نبود؟
باید توجه داشته باشیم که کوروش در همان حال که به ادیان بابلی احترام میگذاشت پیروان یکتاپرست دین موسی (ع) را نیز از بند بابل آزاد کرد تا بتوانند آزادانه در کشورهای گوناگون زندگی کنند. گسترش دیگر آیینهای یکتاپرستی همانند آیین زرتشتی در دوران هخامنشیان هم بر کسی پوشیده نیست.