عدهای اظهار میدارند که بزرگ شناخته شدن کوروش هخامنشی در زمان پهلوی به وجود آمده است و تا قبل از آن اصلا کوروش را بزرگ نمیداشتند!! در این راستا میتوان به نوشتههای حسینقلی میرزا سالور عمادالسلطنه، از دیوانسالاران دوره قاجار اشاره کرد. در نوشته های او احترام ویژه به کوروش بزرگ دیده میشود و همواره از این پادشاه بزرگ به نیکی یاد میشود...
این روزها برخی در اظهارات تعجب آور مدعی میشوند که ایرانیان تا قبل از دوره پهلوی، اصلا کوروش بزرگ نمیشناختند! در این بین عدهای هم اظهار میدارند که بزرگ شناخته شدن کوروش در زمان پهلوی و بر اساس سیاستهای این حکومت به وجود آمد و تا قبل از آن اصلا کوروش را بزرگ نمیداشتند! هرچند بحث در این باره مفصل است و حتی نیاز به بررسی متون کهن ایرانی وجود دارد (ن.ک: کوروش بزرگ در شاهنامه فردوسی) اما درباره پیش از دوره پهلوی بد نیست به زمان قاجار نگاهی بیندازیم و بزرگ شناخته شدن کوروش توسط دانش آموختگان آن دوره را مورد بررسی قرار دهیم.
در این راستا میتوان به حسینقلی میرزا سالور عمادالسلطنه، از دیوانسالاران دوره قاجار اشاره کرد که ترجمه او از کتاب آناباسیس گزنفون با نام «بازگشت ده هزار یونانی»، یکی از ماندگارترین ترجمههای متون فرنگی به پارسی است. وی در این کتاب علاوه بر ترجمه، توضیحاتی درباره اغراقهای مورخان یونانی داده است که امروز تقریبا همه پژوهشگران به افسانهای بودن و اغراق آمیز بودن منابع یونانی اشاره میکنند.
اما نکته مهم این است که در نوشته های او احترام ویژه به کوروش بزرگ دیده میشود و همواره از این پادشاه بزرگ به نیکی یاد میشود. توضیحات عمادالسلطنه سالور، خواننده را قانع میکند که دانش آموختگان عصر قاجار به خوبی از جزئیات تاریخ ایران در دوره باستان آگاه بودند. عماد السلطنه از کوروش بزرگ با نام «سیروس کبیر» یاد کرده و صفات نیک او را ستوده است (علیبابایی درمنی، ۱۳۹۲).
وی درباره اغراقات هرودوت مینویسد:
هرودوت که احوال چهار پادشاه ایران را مینویسد برای هر یک لابداً یا عیب بزرگی ذکر میکند یا شکستهای آنها را تفصیل میدهد فتوحاتشان را ذکر نمیکند. از «سیروس کبیر» که به واسطه صفات محسنه و فتوحات نمایانی که کرده بود دیگر نمیتواند تکذیبی بنماید باز میگوید در آخر سلطنتش از قوم ماساژت شکست فاحش خورد و در میدان جنگ کشته شد و حال آنکه این روایت هرودوت مخالف قول «اگزنوفون» و «کتزیاس» بلکه سایرین است و خودش هم در آخر کتاب اوّل میگوید از تمام روایات مختلفی که برای آخر عمر این پادشاه مذکور بوده من این روایت را قبول کردم
(سالور، ۱۳۸۴: ۲۷۷).
او در ادامه به ذکر صفات نیک کوروش در کتب عهد عتیق اشاره میکند و مینویسد:
در کتب مقدس هم از سیروس و فتوحات او بیشتر از اینها تمجید شده. هرودوت معین است از سیروس به آن رشادت و دارای صفات حسنه که تکذیب و توهین بکند، از سایرین چه خواهد گفت (همان: ۲۷۸).
آشکار است که این نوشتهها برای زمانی قبل از دوره پهلوی است و مشخص است که دانش آموختگان آن زمان آشنایی با ایران باستان از جمله کوروش بزرگ داشته اند.
بنمایهها و یارینامهها:
– گزنفون (۱۳۸۴). بازگشت ده هزار یونانی. ترجمه حسینقلی سالور. به کوشش مسعود سالور. تهران: اساطیر.
– علیبابایی درمنی، علی (۳۱ مرداد ۱۳۹۲). ایران ستیزیِ خزنده. ایرانبوم.
یک خواهش دوستانه
خواهشمند است اگر قصد رونوشت از این نوشتار را دارید، بنمایه (www.kheradgan.ir) و نویسنده آن را یاد کنید