پیش گفتار:
این سلسله نوشتار ها با هدف بررسی و پاسخ به سخنان افرادی تهیه شد که مدعی «جعلی بودن پاسارگاد» بودند ، ریشه و بن مایه فکری این افراد در سخنان و ادعا های جناب «ناصر پورپیرار» نویسنده مجموعه ای از کتاب ها با عنوان کلی «تاملی در بنیان تاریخ ایران» را میتوان جستجو کرد.
«یک کنکاش مختصر در تاریخ 1200 ساله ایران ، پیش از حمله اعراب ،گواهی میدهد که در سراسر آن دوران هیچ اثری از حضور اندیشه و عمل ملی، در حوزه های اقتصاد ، سیاست و فرهنگ دیده نمیشود. مردم ایران کهن این دوران دراز را در اختفای عمومی به سر برده اند و چنین است که ایرانیان ، تا سده دوم پیش از حمله اعراب، از معرفی حتی یک چهره جهانی ، در تمامی رده های حکمت باستان ، عاجز میمانند و اسناد فرهنگی جهان حتی یک برگ مکتوب را، که از سوی ایرانیان به فرهنگ بشری افزوده باشد، نمی شناسد» (پورپیرار، 1379:ص44)
بدین شکل ایران پیش از حمله اعراب از نظر ایشان تهی از هرگونه افتخار و بزرگی و تفکر و اندیشه می نماید ، با همین رویکرد، ایشان سلسله های تاریخی ایران را یکسره جعلی میداند و حتی در جایی به صراحت عنوان کردند سلسله ای به نام هخامنشیان اصلا وجود نداشته (ن.ک: پورپیرار، ابطال شناسنامه ، دقیقه 25 تا 27) ، هنگامی که شما وجود سلسله ای در تاریخ ، همچون هخامنشیان را منکر میشوید طبیعی است که علاوه بر اسناد مکتوب و نوشتاری ، اسناد دیداری و قابل لمس این سلسله را نیز جعلی بخوانید و منکر شوید ، به همین ترتیب در مجموعه کلیپ هایی با عنوان « مجعولات مجلل» سعی شده تا آثار پاسارگاد را تا آنجایی که در توانشان بود جعل شده توسط باستان شناسان غربی معرفی کنند و هر آنجایی که نتوانستند آن را به تمدن های دیگر مربوط میکنند. از این رو آثاری را حتی به یونان نسبت میدهد و مدعی هستند در قلب خاک ایرانیان حکومت یونان ساختمان هایی را ساخته است!
در سه بخش نخست این نوشتار ابتدا به بررسی ادعای یونانی بودن پاسارگاد پرداختیم ، در بخش دوم و سوم کاخ اختصاصی (P) و کاخ بارعام (S) مورد مطالعه قرار گرفت و نشان داده شد که این بنا ها نه تنها نوساز و جعلی نیستند بلکه قدمت تاریخی و باستان شناسی آن ها با اسناد و مدارک نوشتاری و دیداری کاملا قابل اثبات است.
لطفا بخش های پیشین مقاله را مطالعه کنید:
آیا مجموعه پاسارگاد جعلی است؟ (پاسخ به سخنان نادرست) «بخش اول»
آیا مجموعه پاسارگاد جعلی است؟ (پاسخ به سخنان نادرست) «بخش دوم»
آیا مجموعه پاسارگاد جعلی است؟ (پاسخ به سخنان نادرست) «بخش سوم»
کلیپ «مجعولات مجلل» در نیمه پایانی خود ادعا هایی را در مورد بنای «کعبه زرتشت» عنوان میکند ، با اینکه این گفتار بی ارتباط با پاسارگاد است اما از آنجایی که این مجموعه نوشتار ها به تمامی ادعا های مطرح شده مجعولات مجلل پاسخ داده باشد ، مروری کوتاه بر کعبه زرتشت در مجموعه نقش رستم خواهیم کرد.
در 4 کیلومتری تخت جمشید در قلب کوه سنگ نگاره ها و آرامگاه هایی دیده میشود که به نقش رستم شهرت دارند، این مجموعه تاریخی میزبان سنگ نگاره ای از دوران ایلامی ها و همچنین چندین حجاری از پیروزی های ساسانیان بر دشمنان خود است ، مشهور ترین آنان پیروزی شاپور شاهنشاه ساسانی بر والرین امپراتور روم است که در پایین کوه دیده میشود، نامگذاری این نگاره ها به اسم رستم نیز ریشه در همین حجاری های پیروزمندانه دارد ،این نگاره ها در نظر ایرانیان پس از اسلام به پیروزی های رستم ، پهلوان اسطوره ای ایرانی شبیه بوده است.
آرامگاه هایی در ارتفاع بالاتر وجود دارند روزگاری پیکر شاهان هخامنشی از جمله داریوش بزرگ و خشایار شا را در خود جای میدادند ، اما در طول این 2500 سال که از آن سلسله میگذرد توسط سوداگران گنج و طلا گشوده شده و کالبد و اشیای گران بها آن ها به یغما رفته است.
در نقش رستم برجی مکعب شکل دیده میشود که به «کعبه زرتشت» معروف شده است، شادروان علیرضا شاپور شهبازی در مورد ریشه این نام گذاری و صحت تاریخی آن مینویسد:
«از آغاز سده نوزدهم که اروپائیان آن را دیده اند به خاطر اینکه درونش از دود سیاه شده بود آن را بنای ویژه پرستش آتش شمردند و چون زرتشتیان را به اشتباه آتشپرست میخواندند، بنا هم به آنان نسبت داده و آتشگاه زرتشت دانستند … این وجه تسمیه بسیار جدید و غیر علمی است و بیش از 150 سال دیرینگی ندارد»(شهبازی،1393:ص40)
پیش از آنکه این بنا به «کعبه زرتشت» معروف شود، نزد مردم محلی به «کُرنای خانه» ویا «نقار خانه» شهرت داشت ، اما امروزه به واسطه کتیبه ای از موبد ساسانی به نام کَرتیر بر بدنه این بنا باقی مانده میدانیم که در روزگار ساسانی این برج را با نام « بُن خانک» میشناختند (شهبازی،1393:ص40 و 41) ، اما قدمت ساخت کعبه زرتشت به روزگار هخامنشی بازمیگردد و ما هنوز نمیدانیم که سازندگان اصلی این بنا چه نامی بر روی آن قرار داده اند.
نمونه مشابه کعبه زرتشت در پاسارگاد نیز وجود دارد که نزد مردم محلی به نام «زندان سلیمان» معروف است ، واضح است که این نام نیز غیر علمی میباشد.
در مورد کاربرد بنای بُن خانک در نقش رستم حدس های بسیاری زده شده است، بعضی آن را مقبره پاره ای جایگاه آتش مقدس و دسته ای محل نگاه داری کتب دینی اوستا و پرچم های سلطنتی دانسته اند. (سامی،1393:ص37) اما تاکنون شواهد باستان شناسی کافی برای دانستن کاربرد حقیقی این بنا به دست نیامده است و تنها میتوان در مورد آن حدس ها و تحلیل هایی را مطرح کرد.
ادعای گروه فیلم سازان:
« دلیلی که این مکعب در نقش رستم سالم مانده به خاطر آوار تخریب ابنیه های ایلامی بوده که دور تا دور آن را فرا گرفته بودند » (پورپیرار،کلیپ مجعولات مجلل، دقیقه 1تا2، بخش هفتم)
آیا بنا های متعلق به تمدن ایلام در نقش رستم وجود داشتند؟
در این کلیپ عنوان میشود که بنا های خشتی و گلی در اطراف نقش رستم وجود داشتند، منظور از بنا های خشتی «دژ و باروی» نقش رستم است که از جنس خشت و گل بوده و به مرور زمان ویران گشته ،اگر امروزه به نقش رستم بروید تپه های حاصل از ویرانی این بنا ها را خواهید دید.
این فیلم عجولانه بدون ارائه حتی یک سند تاریخی و یا قولی از باستان شناسان مدعی میشود که این استحکامات خشتی متعلق به تمدن «ایلام» است !
باستان شناسان استحکامات را متعلق به دوران ساسانیان میدانند نه ایلامی ها ، زنده یاد علیرضا شاپور شهبازی در کتاب «راهنمای مستند نقش رستم فارس» اشاره میکند که تاریخ دقیق ساخت استحکامات مشخص نیست و تخمین میزنند که ساخت و تکمیل استحکامات متعلق به دوران اردشیر و شاپور ساسانی باشد. (شهبازی،1393:ص138)
خاکبرداری در بُن خانک (کعبه زرتشت)
در سال 1316 خورشیدی از طرف بنگاه شرقی دانشگاه شیکاگو به رهبری اریک اشمیت Erich F Schmidt چهار سمت بنای کعبه زرتشت خاکبرداری شد و بدین ترتیب بخش بسیار ارزنده کعبه زرتشت که از زمانی نا معلوم در زیر خاک بود آزاد گردید . پس از خاک برداری این بنای تاریخی چهره ای تازه به خود گرفت : بنای مکعب مستطیلی با پلکانی سنگی و سه سکو در سه سمت دیگر . اما سوای این دگرگونی ظاهری با خاکبرداری اطراف کعبه زرتشت یکی از درخشان ترین برگ های تاریخ میهن ما در پرتو روشنایی تاریخ قرار گرفت.
در سه سمت کعبه زرتشت بر فراز سکو ها نه تنها از شاپور اول (272-241م) سنگ نوشته مهمی به سه زبان پهلوی و اشکانی و یونانی بدست آمد در زیر سنگ نوشته شاپور اول کتیبه دیگری از کرتیر موبد بزرگ هفت شاهنشاهی ساسانی نیز به خط پهلوی یافت شد که از نظر تاریخ سیاست مذهبی به ویژه در زمان ساسانیان بسیار سودمند است. (رجبی،1350:ص12)
کلیپ مجعولات مجلل:
نقل قولی از دکتر پرویز رجبی:
«پس از این خاکبرداری این بنای تاریخی چهره ای تازه به خود گرفت ، بنای مکعب مستطیلی با پلکانی سنگی و سه سکو در سه سمت دیگر…»
به جز رجبی سامی نیز به موضوع این سکو ها اشاره میکند اما جز این دو اشاره سایه سنگین سکوتی بر سر این سکو های تازه از خاک خارج شده دیده میشود . (پورپیرار، کلیپ مجعولات مجلل، دقیقه 4 تا 5، بخش هفتم)
بررسی و پاسخ:
همزمان با بیان مطالب فوق در فیلم عکس های بنای کعبه زرتشت نمایش داده میشود در حالی که سازه ای در پایین آن دیده میشود، هدف این کار القا کردن این موضوع است که سازه هایی که در اطراف کعبه زرتشت دیده میشود همان «سکو» هایی است که در گفتار جنابان سامی و رجبی به آن ها اشاره شده است.
اما این موضوع نادرست است «سه سکو» یاد شده در واقع طبقات فونداسیون برج کعبه زرتشت هستند نه سازه هایی که در پایین کعبه دیده میشوند. این موضوع در کتاب استاد علی سامی به وضوح اشاره شده است:
«سه ردیف سکو به ترتیب 9×9متر و11.5 ×11.5 متر و 14.80×14.80 متر وسعت دارد» (سامی.1393:ص35)
روشن است که هیچ یک از آن سازه ها ابعاد 14.8×14.8 متری ندارند و انطباق دادن سکو های مورد ذکر با سازه هایی که در عکس ها دیده میشود فریبکارانه و نادرست است.
آیا سازه های اطراف کعبه زرتشت تاریخی هستند؟
تنها کارشناس این فیلم یعنی جناب پورپیرار در یکی از کتاب های خود دانشگاه شیکاگو را مسئول نبود سازه های اطراف کعبه زرتشت میداند و مینویسد:
« شتاب این استادان دانشگاه شیکاگو برای تخریب سکو های کهن اطراف مکعب نقش رستم از چه بابت بوده است؟» (پورپیرار،1383:ص269)
بدین ترتیب همانطور که چندین بار در کلیپ مجعولات مجلل اشاره شد، این افراد سازه ها را «بر آمده از زیر خاک» و «کهن» میدانند ، و مدعی هستند که با خاکبرداری سازه های اطراف کعبه زرتشت از خاک خارج شده و تاریخی هستند.
اما اسناد و تصاویر باستان شناسان نشان میدهد که این سازه ها هرگز از زیر خاک بیرون نیامده اند و تاریخی هم نیستند. پوشش های اطراف کعبه زرتشت توسط دکتر علی سامی در تاریخ معاصر ساخته شده اند تا از کتیبه هایی که در زیر آنان قرار میگرفته در برابر عوامل جوی محافظت کند . این موضوع را با چند عکس از خاکبرداری های بُن خانک مرور میکنیم.
دکتر اریک اشمیت اولین حفار کعبه زرتشت عکس های کتاب را به ترتیب پیشرفت کار با حروف لاتین شماره گذاری کرده است. در عکس فوق محل ضلع شرقی و شمالی را میبینید که تا حدودی حفاری شده و تا این سطح هیچ اثری از آن سکو مورد نظر مجعولات مجلل نیست.
عکس شماره B کار حفاری بیشتر از عکس اول پیشرفت داشته است. با یک دقت به حفره های مستطیل شکل بر روی بنا و مقایسه سطح خاک به نسبت آن ها در دو عکس A و B به میزان پیشرفت کار حفاری پی میبریم. در این عکس نیز با وجود پیشرفت حفاری باز هم اثری از سکو های مورد ادعا دیده نمیشود.
عکس شماره C از پیشرفت حفاری در قسمت جنوبی بنا کعبه زرتشت، میشود به واسطه تکه های شکسته سنگ گوشه کعبه زرتشت که توسط پیکان ها نشان داده شده اند پی برد که ارتفاع پوشش های محافظ تا کجا بوده است ، در عکس دکتر اشمیت که در همان زمان حفاری و در حین حفاری برداشته شده است در ارتفاع مورد اشاره هیچ سکویی دیده نمیشود. این آشکارا نشان میدهد که آن سازه های اطراف کعبه زرتشت در حین حفاری ها از زیر خاک بیرون نیامده اند و بعد ها ساخته شده اند ، اطلاعات بیشتر از این پوشش های محافظتی را جناب آقای کیوان محمودی پیشتر در مقاله ای ارائه کرده بودند (کیوان محمودی،1385).
بعد از آنکه هیأت باستانشناسی دانشگاه شیکاگو ایران را ترک گفت،عملیات حفاری و و مرمت توسط بنگاه علمی تخت جمشید زیر نظر اداره کل باستانشناسی ایران آقای دکتر گدار و سید محمود مصطفوی و مدیریت آقای علی سامی ادامه یافت.در سال ۱۳۲۹ پرفسور هنینگ از کتیبه های نقش شده بر کعبه زرتشت قالبگیری کرد و مدت زمانی پس از آن شادروان علی سامی کتیبه های سه وجه کعبه زرتشت را با پوششی خشتی-آجری پوشاند تا این نوشته ها از آسیب حفظ شوند و مصون بمانند.
این پوششها زمانی نزدیک به سه دهه تا پس از انقلاب اسلامی ایران برجا بودند تا در سال ۱۳۶۷ شمسی کارکنان بنیاد پژوهشی پارسه پاسارگاد به سرپرستی جناب آقای حسن راهساز این پوششهای خشتی آجری را از کعبه زرتشت جدا و تخریب کردند و کتیبه ها را با پوششی از مواد نگهدارنده تثبیت و مورد حفاظت قرار می دهند و دیگر در عکسهایی که بعد از سال ۱۳۶۷ شمسی از کعبه زرتشت گرفته شده است خبری از پوششهای آجری،خشتی نیست. آقای حسن راهساز مسئول دفتر فنی تخت جمشید با بزرگواری مدارک و اسناد خود را تا جایی که مقدور بود در اختیار بنده گذاشتند و در پرونده مربوطه با کد EX4_ 67 توضیحات لازم وجود دارد که از آن عکس برداری کرده ام:
البته در کلیپ مجعولات مجلل با «پوشش های محافظ» بودن این سازه ها مخالفت میشود و با استدلالی به نقد این گفتار میپردازند، این استدلال را بررسی خواهیم کرد.
مجعولات مجلل:
«در لابه لای بحث هایی که در مورد سکو ها مطرح بوده به اظهارات عجیبی بر میخوریم، از جمله این ادعا که سکو ها برای محافظت از کتیبه هایی که در زیر آن ها وجود داشته بعدا تعبیه شده.
این کتیبه دیوار جنوبی مکعب است که با رنگ قرمز آن را مشخص کردیم اگر محل سکو ها را بر دیوار منطبق کنیم خواهیم دید که بخشی از قسمت سمت راست این کتیبه در زیر جرز میانی سکوی جنوبی بنا پنهان خواهد شد، بی شک امپراطوران بزرگ ساسانی را لااقل باید تا این حد دارای عقل و اندیشه بدانیم که بر روی یک کتیبه آن هم بر روی شرح پیروزی هایشان جرز نسازند، همچنین امکان ندارد به اصطلاح استادان دانشگاه شیکاگو برای محافظت از این کتیبه ها آن ها را در زیر چنین جرز هایی مدفون و ملات اندود کرده باشند»(پورپیرار، مجعولات مجلل، بخش هفتم، دقیقه 5تا6)
بررسی و پاسخ:
این استدلال در رد ساخت پوشش های محافظ در دوران معاصر بسیار ضعیف است ، همچنان که دیدیم واژه سکو که مرتبا در کلیپ به کار برده میشود نادرست است ، دکتر رجبی و استاد سامی منظورش از واژه سکو آن سه پله ای بود که در زیر کعبه زرتشت وجود دارد ، همچنین با نگاهی به عکس های حفاری های اطراف کعبه زرتشت بر آمدن هیچکدام از این سازه ها را شاهد نیستیم، تمامی عکس هایی که این سازه ها را اطراف کعبه زرتشت نشان میدهد پس از خاکبرداری گرفته شده است.
استدلال مجعولات مجلل از آنجایی نادرست است که تصور میکند قسمت میانی پوشش های محافظ تا خود کعبه زرتشت و کتیبه ها امتداد داشته است! در حالی که با دقت به تصویر ارائه شده توسط استاد حسن راهساز متوجه میشویم که بخش میانی همچون ستونی عمل میکرده و با دیوار های کعبه زرتشت فاصله دارد.
(David Stronach,Oct 1967: pp278_288)
باید دانست که فاصله دو طرف این سازه ها بیشتر از 5 متر بوده است و بایستی برای تحمل وزن بلوک ها در وسط سازه یک ستون تعبیه شود ، عکس فوق به خوبی فاصله داشتن ستون میانی از دیوار های کعبه زرتشت را نشان میدهد، چنانکه در عکس علامت گذاری شده سایه ستون و عبور پرتو های آفتاب از پشت ستون میانی جای هرگونه شک و شبهه ای را در وجود فاصله میان ستون و کتیبه های مندرج بر روی کعبه از بین میبرد.
کتیبه های کعبه زرتشت:
همانطور که پیشتر اشاره شد در سه سمت بنای بُن خانک کتیبه هایی به دو زبان پهلوی و لاتین از شاپور پادشاه ساسانی و کَرتیر موبد بزرگ دربار ساسانی یافت شده است. مضون این کتیبه ها غالبا شرح جنگ های بیست ساله شاپور با رومیان است. در ادامه به بررسی ادعا ها پیرامون چهار کتیبه ساسانی پیرامون کعبه زرتشت خواهیم پرداخت.
کلیپ مجعولات مجلل:
«نمای کنونی هر چهار کتیبه به گونه ایست که معلوم میکند در زمان نقر این کتیبه ها دیوار های مکعب دارای شکاف ها و کرم خوردگی هایی بوده اند. بدین ترتیب کتیبه کن هنگامی که به آسیب های سنگ میرسیده یا آن ها را دور میزده یا از روی آن ها میپریده تا نوشته اش را بر روی سطح سالم ادامه دهد.
در اینجا شاهدیم که کتیبه کن به دلیل کرم خورده بودن سنگ مجبور شده بخشی از کتیبه خود را بالای کرم خوردگی ، بخشی را در زیر کرم خوردگی و بخشی را در بین آن جای دهد.» (پورپیرار، مجعولات مجلل، بخش هفتم، دقیقه 6تا 8)
« این مکعب زردشت سند ابدی خیانتی است که دانشگاه های غربی با جعل واضح و روشن و بدون تردید و خدشه ناپذیر نسبت به تاریخ ما انجام دادند، و کار این تجاوز رسمی و علنی را تا آنجایی پیش بردند ، که با وقاحت تمام در سه سوی این مکعب سنگی نقش رستم برای ما کتیبه های باستانی کندند در سال 1316 و 1317 شمسی در اواخر حکومت رضا شاه» (پورپیرار، مجعولات مجلل، بخش هشتم، دقیقه 5 و6)
بررسی و پاسخ:
در اینجا ما با شواهد واقعی و درست و تحلیل و نتیجه گیری نادرست مواجه هستیم. شواهد درست این بخش از گفتار مجعولات مجلل این نکته است که نگارنده کتیبه همانطور که توضیح داده شد گاهی از آسیب های سنگ عبور میکرده است اما نتیجه گیری نادرست این مبحث آنجاست که ادعا میکنند ، چون نگارنده کتیبه از آسیب های سنگ عبور کرده پس حتما این کتیبه ها در دوران معاصر و توسط دانشگاه های غربی بر سنگ تراشیده شدند، لذا جعلی اند.
این در حالی است که عبور نگارنده کتیبه از برخی از آسیب ها لزوما به معنی جعلی و نو تراش بودن کتیبه نیست. توجه داشته باشید که این کتیبه ها متعلق به دوران ساسانیان است و ساخت کعبه زرتشت برمیگردد به هخامنشی ها ، در این زمینه باید دانست که بنای کعبه زرتشت یک بنای هخامنشی است باستان شناسان با توجه به شواهد استفاده از اسکنه دندانه دار شروع کار ساخت کعبه زرتشت را در زمان کوروش و در حدود ۵۳۰ قبل از میلاد و پایان آن را کمی بعد از ۵۰۰ قبل از میلاد در زمان داریوش ارزیابی کرده اند (ایمانپور ،۱۳۸۸ : ص۱۱) . و حتی نمونه مشابه اما تخریب شده آن در دشت پاسارگاد به چشم میخورد. از زمان ساخت کعبه زرتشت تا زمان نقر کتیبه های دوران ساسانی چیزی حدود ۸۰۰ سال گذشته است و این طبیعی است که در طی این هشت قرن آسیب هایی به سنگ های این بنا وارد آمده باشد و فرد حجار در زمان ساسانیان از روی این آسیب دیدگی ها عبور کند ، علاوه بر آسیب های زمان بسیاری از این حفره ها نیز ممکن است از ابتدا در سنگ وجود داشتند.
البته بر خلاف آنچه که در کلیپ دیده میشود نگارنده کتیبه ها همیشه از روی آسیب ها عبور نکرده است و با یک نگاه به کتیبه ها آشکار خواهد شد که در بسیاری از جا ها متن کتیبه ها آسیب دیده است.
به عنوان مثال در تصویر زیر قسمت های آسیب دیده کتیبه را با خط چین زرد رنگ و قسمت های سالم را با خط قرمز نشان داده ایم:
مشابه این آسیب ها که متاسفانه کم هم نیستند در بسیاری از کتیبه ها میشود مشاهده کرد، همانند نمونه های زیر :
همانطور که در عکس ها مشاهده میشود، نگارنده کتیبه ها همواره از روی آسیب ها عبور نکرده است و گاها آسیب هایی سطح بزرگی از نوشتار را محو و نابود ساختند. این آسیب ها ناشی از 1800 سالی است که از زمان نقر این کتیبه ها تا کنون میگذرد .
اگر نگارنده این کتیبه ها همانطور که در مجعولات مجلل ادعا میشود یک دانشگاه غربی بوده و به منظور جعل تاریخ برای ایرانیان این کتیبه ها را حجاری کرده است، قطعا از روی آسیب هایی به این بزرگی نیز عبور میکرد و اجازه نمیداد که اینچنین متن کتیبه از بین برود و گُم شود. در حالی که اینچنین نیست و ادعای نو کنده بودن این کتیبه ها هم از اساس مردود و باطل است.
نتیجه گیری
پاسارگاد و دودمان هخامنشی بخشی از ریشه های تاریخی و فرهنگی نه فقط ایرانیان بلکه جهانیان است ، حاکمان این دوره بنیان گذار اولین سیستم امپراتوری بودند که بر بخش بزرگی از سرزمین هایی که اکنون در خارج از خاک ایران هستند تاثیرات بزرگی گذاشته اند. انکار و جعلی خواندن تاریخ ایران نه فقط گذشته ایرانیان بلکه جهانیان را با ابهام مواجه میسازد. متاسفانه افرادی که «توهم توطئه» را چراغ راه خویش قرار دادند علاقه فراوانی به انکار تاریخ ایران کهن دارند و تمام منابع خویش چه رسمی و چه رسانه ای را در خدمت وارد آوردن خدشه به بخش های درخشان تاریخ ایران کرده اند. البته تاریخ و فرهنگ ایرانی مثل تاریخ دیگر ملل قابل بحث و بررسی و قطعا نقد است، ایرانیان به همان اندازه که با نبوغ و پیشرفت هایی که داشتند جهان روزگار خویش را متحول کردند ، به همان اندازه اشتباهاتشان باعث افول ایران زمین شده است.
در پاسارگاد دو دسته آثار وجود دارند آثاری همچون آرامگاه کوروش که هیچگاه به زیر خاک نرفته و همواره در طول تاریخ بیرون از خاک بوده اند، گفتمان تئورسین این جریان فکری در مورد آثار اینچنینی ارتباط دادن آن ها به غیر ایرانیان و در مورد آرامگاه کوروش به یونانیان بود ، چنانکه با مرور اسناد گفته شد در پاسارگاد گروه های معماری از نقاط مختلف حکومت هخامنشیان و از جمله لیدی حظور داشتند، معماری لیدیایی که در آرامگاه کوروش دیده میشود به دلیل استفاده از صنعتگران لیدیایی در کنار دیگر ملل در ساخت پاسارگاد است.
دسته دیگری از آثار کاخ های تخریب شده هخامنشی همچون «کاخ اختصاصی» و «کاخ بارعام» هستند که در طول زمان زیر آوار های خویش مدفون شده بودند، گفتمان مدعیان در مورد این انکار آن هاست چنانکه تنها کارشناس و موسس این جریان فکری جناب آقای ناصر پورپیرار آن ها را به رویش چغندر از زمین تشبیه میکند و سراسر آن ها را جورچینی از جعلیات جدید میداند که توسط باستان شناسی به نام دیوید آستروناخ در میان سال های 1340 تا 1343 ساخته شده است. در پاسخ به این موضع گیری با بررسی عکس هایی بسیار قدیمی تر از سال 1340 آشکار ساختیم به هیچ عنوان جعل و فریب کاری در مورد این آثار صورت نگرفته و تمامی این کاخ ها با فعالیت های باستان شناسی از زیر خاک پدید آمده اند.
نوشته های بیشتر در پاسخ به پورپیرار: