داستانهای تحریف شدهای از پوریم توسط یهودستیزان ترویج میشود. این تحریفها بر کشته شدن اقوام بی گناه ایرانی توسط یهودیان تاکید دارند. چنین داستانی با این ساختار در هیچ منبع تاریخی وجود ندارد. ابتدا ایرانستیزانی مانند ناصر پورپیرار شروع به تحریف افسانه استر کردند و سپس حسن عباسی و علیاکبر رائفیپور (با ظاهری مذهبی) داستانی جدید به وجود آوردند. این سخنان توسط مشرق نیوز، خبرگزاری تسنیم و... ترویج شد.
در منابع یهودی داستانی نقل میشود که زنی به نام استر با به خطر انداختن جان خود، یهودیان را از نسل کشی نجات میدهد و نهایتا یهودیان دشمنان خود را قتل عام میکنند. این داستان از نظر تاریخی قابل اثبات نیست چرا که با همه منابع تاریخی تضاد جدی دارد. کتاب استر حتی در طومارهای دریای مرده هم وجود ندارد.
از این بابت میتوان فهمید که جشن پوریم به بهانه داستان استر، اصالت در قوم یهود ندارد. البته نمیتوان پوریم را جشنی انسانی و پاک دانست و شادی، پایکوبی و شرابخواری به یاد اعدام و قتل عام هزاران تن (حتی اگر دشمنان و نظامیان باشند) چندان انسانی به حساب نمیآید. بهتر است یهودیان در سنتهای پوریم تجدید نظر کنند.
ولی در ایران، داستانهای تحریف شدهای از داستان استر توسط ایرانستیزان و یهودستیزان ترویج میشود. البته جزئیات تمام داستانهای تحریفی یکسان نیستند و گهگاه با تغییراتی در این داستانها مواجه هستیم اما کلیات آنها یکسان هستند.
گویندگان این داستانها قصد تحریک احساسات ملی گرایانه در ایران را دارند تا تنفر از یهودیان و اسرائیل را در جامعه به وجود بیاورند. به طوری که کشتار گسترده یهودیان را عادی جلوه دهند! حتی گاهی طوری سخن میگویند که گویی قتل عام یهودیان کاری درست است و باید انجام شود! البته این کار غیر انسانی با مخالفت شدید دوستداران فرهنگ و تمدن ایرانی مواجه شد و با آنکه زمانی این داستان بسیار شایع شده، ولی با واکنش کنشگران فرهنگی در ایران، رفته رفته کمتر مورد توجه مردم ایران قرار گرفت.
در ادامه به بررسی داستانهای تحریف شده از کتاب استر و جشن پوریم میپردازیم.
چه کسانی داستانهای تحریف شده را رواج دادند؟
ابتدا ایرانستیزانی مانند ناصر پورپیرار شروع به تحریف افسانه استر و نتیجهگیریهای بی معنی از این افسانه کردند. به طوری که تمام تمدن ایران باستان را غیر واقعی و افسانه خواندند!
پس از آن برخی از افراطیهایی که ظاهری مذهبی داشتند، تحت تاثیر سخنان ناصر پورپیرار داستانی جدید را به وجود آورند. کسانی مانند حسن عباسی و پس از او علیاکبر رائفیپور سخنان کاملا نادرست درباره پوریم و سیزدهبهدر را رواج دادند.
این سخنان توسط رسانههای وابسته به نهادها به صورت گسترده ترویج شد. از جمله این رسانهها، میتوان به سایت مشرق نیوز و خبرگزاری تسنیم اشاره کرد. این سایتها در مطلبی با عنوان «”سیزده بدر” روز جشن یهود بهمناسبت کشتار ۵۰۰ هزار ایرانی» مطالب نادرستی را در این باره رواج دادهاند.
داستانهای تحریف شده چه میگویند؟
کلیت داستانهای تحریف شده بدین شرح است:
شخصی به اسم مردخای که یهودی بوده است، بعد از مدتی در دستگاه خشایارشا نفوذ میکند و در همان دوران خشایارشا در هنگام مستی به همسرش وشتی دستور میدهد که به صورت برهنه در میان جمع حاضر شود اما وشتی قبول نمیکند و همین باعث خشم خشایارشا میشود.
از همین رو مردخای خشایارشا را مجاب میکند که همسرش را رها کند و بعد از این موضوع مردخای برادر زاده خودش یا دختر عموی خودش یعنی «هدسه» که بعداً استر نام میگیرد را با روشهایی (مانند جادو جمبل!) به ازدواج خشایارشا در میآورد.
استر در هنگامی که شهبانوی ایران میشود، بسیاری از یهودیان را به ردههای بالا میآورد. هامان (وزیر قدرتمند ایرانی) از فتنه مردخای آگاهی پیدا میکند و این موضوع را به خشایارشا گوش زد میکند و از وی میخواهد تا یهودیان را از ایران اخراج کند و پادشاه قبول میکند.
هنگامی که مردخای از این موضوع آگاه میشود با استر دسیسهای میچیند و یک مهمانی ترتیب میدهد. در آن مهمانی استر به شدت خشایارشا را مست میکند و در شب سیزدهم فروردین ماه، شاه ایران در هنگام مستی حکم اعدام هامان و ۷۷ هزار نفر ایرانی را میدهد و در روز سیزدهم فروردین ماه پانزده قوم ایرانی را قتل عام میکنند.
اکثر کسانی که این داستان یا داستانهایی مانند آن را نقل میکنند به منابع یهودیان استناد میکنند و حتی مدعی میشوند که در منابع یهودیان چنین داستانی نقل شده است. اما چنین داستانی با این ساختار اصلا در منابع یهودیان وجود ندارد (ن.ک: بررسی تاریخی داستان استر و جشن پوریم یهودیان).
حداقل کسانی که داستان استر را یک داستان تاریخی میدانند یک منبع برای گفتههای خویش دارند در حالی که تحریف کنندگان، ابتدا داستان موجود در کتاب استر را تحریف میکنند و سپس این داستان تحریف شده را بدون بررسی و استدلال، یک حقیقت تاریخی میدانند!! در این بخش به چند مورد مشهور از این تحرفات اشاره میکنیم.
اولین موضوع آنکه در داستان تحریف شده، معمولا بدون چون و چرا، از خشایارشا یاد میشود، همانطور که اشاره شد، به درستی مشخص نیست که اخشورش در داستان استر چه کسی است و حتی تضادهای جدی با دوره هخامنشیان و خشایارشا دارد اما بسیاری از تحریف کنندگان بدون هیچ اشارهای به این ابهامات، این رویداد را مربوط به خشایارشای هخامنشی میدانند.
معمولا در گفته تحریف کنندگان گفته میشود، مردخای باعث حذف وشتی میشود اما بنا به گفته کتاب استر یکی از بزرگان به نام مَمُوکان به پادشاه پیشنهاد میکند که به دلیل نافرمانی، وشتی را برکنار کند (استر، باب ١، بند ١۶). بر اساس تفاسیری که از کتاب استر در تلمود شده است، مموکان را همان «هامان» معرفی میکنند (Bablyonian Talmud, 1918: Book 4/ P.29) پس هیچ کجا نقل نشده است که مردخای باعث حذف وشتی شده است.
بسیاری از تحریف کنندگان معتقدند که یهودیان در دربار مشغول ایجاد شبکه بودند و هامان این موضوع را متوجه میشود. استر وقتی میفهمد که هامان متوجه شده است، موضوع را به مردخای یهودی میگوید و همین باعث کشته شدن هامان میشود. در صورتی که بنا بر کتاب استر، هامان که از بی حرمتی مردخای و تعظیم نکردن او دل آزرده است، کینه یهودیان را به دل گرفته و با دلایلی مانند اینکه شرایع قوم یهود مخالف همه قومها است، از شاه اجازه میخواهد تا تمام آنان را به هلاکت رساند (استر، باب ٣).
در ادامه داستانهای تحریفی گفته میشود که یهودیان حکم قتل هامان و ٧٧ هزار ایرانی را از پادشاه میگیرند. حال باید دید تعریف از ایرانی بودن چیست؟ چرا که در قلمروی هخامنشی، ملل گوناگونی حضور داشتند. در کتاب استر درباره این کار یهودیان گفته میشود:
و یهودیان در شهرهای خود در همه ولایتهای اخشورش پادشاه جمع شدند تا بر آنانی که قصد اذیت ایشان داشتند دست بیندازند… (استر، باب ۹، بند ۲).
به طور کلی در کتاب استر تأکید میشود که این ٧٧ هزار نفر از مبغضان یهودیان در سراسر کشور بودند (استر، باب ۹، بند١۶). طبیعی است که یهودیان معتقدند از آنجایی که در معرض نابودی بودند، این دشمنان را نابود کردند.
به کرات دیده شده است که اقوام و ملل گوناگون در حماسهها و افسانههای خود، تعداد دشمنان خود را بسیار اغراق آمیز معرفی کرده اند تا شاید قدرت خود و یا مظلومیت خود را القا کنند. از آنجایی که شواهد زیادی نشان میدهد که داستان استر هم افسانه وار است، این عدد ٧٧ هزار هم یکی از دیگر دلایلی است که افسانه بودن آن را قوت میبخشد.
نکته ای که در اینجا قابل توجه است اینکه پادشاه به یهودیان اجازه میدهد تا اطفال و زنان دشمنان خود را نابود کنند و حتی اجازه تاراج را هم به یهودیان میدهد:
پادشاه به یهودیانی که در همه شهرها بودند اجازت داد که جمع شده به جهت جانهای خود مقاومت نمایند و تمامی قوت قومها و ولایتها را که قصد اذیت ایشان میداشتند با اطفال و زنان ایشان هلاک سازند و بکشند و تلف نمایند و اموال ایشان را تاراج کنند… (استر، باب ٨، بند ١١).
اما هنگامی که از کشتار یهودیان سخن به میان میآید کتاب استر بیان میکند:
سایر یهودیانیکه در ولایتهای پادشاه بودند جمع شده برای جانهای خود مقاومت نمودند و چون ۷۷ هزار نفر از مبغضان خویش را کشته بودند از دشمنان خود آرامی یافتند اما دست خود را به تاراج نگشادند… (استر، باب ۹، بند ١۶).
کتاب استر اینطور القا میکند که یهودیان حتی از همه آنچه که پادشاه به آنها اجازه داده بود، استفاده نکردند. این داستان چهرهای بیمسئولیت از پادشاه ایرانی ترسیم میکند و از طرفی چهرهای حق طلب که از خود دفاع کردهاند را از یهودیان ترسیم میکند.
میبینیم که تا چه حد نوشتههای کتاب استر تحریف شده است و در عین حال گویندگان آن به کتاب استر استناد میکنند و حتی آن را یک رویداد تاریخی میدانند. در صورتی که گفتههای آنها هیچ پشتوانه تاریخی ندارد و در هیچ منبع تاریخی چنین چیزی وجود ندارد.
بررسی سیزدهبهدر و بی ربطی آن به داستان استر
استر اصلا به عنوان یک واقعه تاریخی قابل اثبات نیست و بیشتر شبیه به یک افسانه میماند و همچنین داستانهای تحریف شده از آن هم هیچ پشتوانهای ندارند. پس به سادگی میتوان گفت این داستان با این شرایط نمیتواند دلیل جشن سیزدهبهدر باشد.
شاید موضوع نحس بودن سیزده از مواردی است که تحریف کنندگان را بر آن داشته است تا سیزدهبهدر را به قتل عام ایرانیان ارتباط دهند! آنها میگویند برای آنکه نیاکان ما در معرض نابودی قرار داشتند خانههای خود را ترک میکنیم و به همین دلیل این روز نحس شده است. اما باید بررسی شود موضوع نحس بودن سیزده از کی و چگونه شکل گرفته است؟! نکته آنجاست که با بررسی منابع مربوط به دوران باستان اثری از نحس بودن سیزده مشاهده نمیشود.
وقتی به دنبال پیشینه سیزدهبهدر برویم در مییابیم که در کتابهای تاریخی پیش از قاجار اشاره مستقیم و دقیقی به وجود جشن سیزدهبهدر نشده است و این موضوع، گمانه زنیهایی ایجاد میکند که این جشن، با دوره باستان پیوندی ندارد. اما فراگیر بودن این جشن در میان مردم و همچنین سابقه وجود جشنهای گوناگون در ایران باستان، ما را به این نتیجه میرساند که ممکن است این جشن یادگاری از دوران کهن باشد؛ به ویژه آنکه این جشن پیوند با طبیعت دارد و مردمان ایرانزمین به دلیل پیوستگیهایی که با زیستبوم خود داشتند، جشنهایی که با زیستبومشان در پیوند بوده است، فراموش نمی کردند.
به هر حال در منابع باستانی اشارههایی به روز سیزدهم ماه داریم. در گاهشماری ایرانی هر روزِ ماه یک نام ویژه دارد و نام روز سیزدهم، تیر (تیشتر) است. در گاهشماری باستانی ایران، روز سیزدهم متعلق به تیر، ایزد باران میباشد و این ایزد جایگاه والایی در آیین زردشتی دارد.
در یشتهای اوستا بخشی هم مختص این ایزد است و تیشتر یشت نام دارد. در این یشت از نبرد تیشتر با اپوش، دیو خشکسالی و پیروزی این ایزد بر او و نتایج حاصل از آن سخن به میان میآید (تقضلی، ١٣٨۹: ص ۵١). از نکات درخور توجه در این یشت اشاره به تیراندازی آرش (بندهای ۶، ٧، ٣٧ و ٣٨) است و این قدیمی ترین منبعی است که در آن نام این قهرمان آمده است (همان: ص ۵۲).
پس روز سیزدهم در فرهنگ ایرانی روز فرخندهای محسوب میشود و در منابع مربوط به دوران باستان از روز سیزدهم به نیکی یاد شده است.
اما وقتی به صورت ویژه درباره «سیزدهم فروردین» در منابع جستجو میکنیم باز هم اشاره به فرخندگی این روز شده است. در آثارالباقیه بیرونی جدولی برای سعد یا نحس بودن روزها وجود دارد که در آن از سیزدهم فروردین با عنوان «سعد» یاد شده است (بیرونی، ١٣٨۶: ص ٣۵٩). این اشاره بسیار با اهمیت است و کاملا در تضاد با نحس بودن سیزده میباشد.
مشهور شده است که واژه «سیزدهبهدر» به معنای «در کردن نحسی سیزده» است. اما وقتی به معانی واژهها نگاه کنیم برداشت دیگری از این واژه میتوان داشت. «در» به جای «دره و دشت» میتواند جایگزین شود، به عنوان مثال علامه دهخدا، واژه «در و دشت» را مخفف «دره و دشت» میداند. این موضوع از این بیت شاهنامه هم آشکار میشود:
چو هر دو سپاه اند آمد ز جای
تو گفتی که دارد در و دشت پای
یکی از معانی واژه «به»، «طرف و سوی» میباشد. مانند اینکه میگوییم «به فروشگاه» میرویم. پس با نگاهی کلی میتوان گفت واژه «سیزدهبهدر» به معنای «سیزدهم به سوی در و دشت شدن» میباشد که همان معنی بیرون رفتن و در دامان طبیعت سر کردن را میدهد.
یکی از فرضیههای معقول درباره جشن سیزدهبهدر این است که ایرانیان پس از دوازده روز از نوروز که به یاد دوازده ماه از سال است، روز سیزدهم نوروز را که روز فرخندهای است به باغ و صحرا میروند و شادی میکنند و در حقیقت با این ترتیب رسمی بودن دوره نوروز را به پایان میرسانند.
در منابع ایرانی اثری از داستان استر نمیبینیم و همچنین اثری هم از نحس بودن عدد سیزده و روز سیزدهم فروردین وجود ندارد. هیچ کجا نقل نشده است که سیزدهم فروردین ناشی از حادثه روز پوریم بوده است. فقط در دوران معاصر با این نظریه روبرو میشویم که گویندگان این موضوع اکثر اوقات با تحریف کردن داستان به نتیجه میرسند.
نکته بعدی این است که اصلا تاریخ پوریم با جشن سیزدهبهدر هماهنگ نیست. بنا به گفته کتاب استر اتفاقات پوریم در سیزدهم و چهاردهم ماه اذار میافتد (استر، باب ۹). باید توجه داشت که مبنای تقویم یهودی با مبنای گاهشماری خورشیدی متفاوت است و ماه اذار بیشتر نزدیک به اسفند ماه است (۱).
به عنوان مثال جشن پوریم در سال ١٣۹۸ در ۱۹ اسفند ماه برگزار شد، در سال ١٣٩۹ در ۷ اسفند ماه و در سال ۱۴۰۰ در ۲۵ اسفند ماه برگزار خواهد شد (Hebcal Jewish Calendar). میدانیم که جشن سیزدهبهدر هر ساله در روز سیزدهم فروردین برگزار میشود پس حتی تاریخ این دو جشن هم برابر نیست و اکثر اوقات تقریبا نزدیک به یک ماه -حال کمتر یا بیشتر- فاصله دارند.
در اینجا جدولی از تاریخ وقوع «پوریم» و «سیزدهبهدر» در صد سال اخیر تهیه شده است که ادعای انطباق این دو واقعه (پوریم و سیزدهبهدر) را به کلی رد میکند (لاله زار و شموئلیان، ١۳۹۲).
نمودار عدم انطباق پوریم و روز طبیعت در یک دوره ١۰۰ ساله (١۳١۸-١۴١۸) (لاله زار و شموئلیان، ١۳۹۲)