تاریخ و فرهنگ ایران زمین

آبادانی، خویشکاری مقدس در ایران باستان

در بررسی ارزش‌ها و باورهای ایران باستان آنچه بسیار مورد توجه قرار می‌گیرد، جایگاه والای آبادگری و آبادانی است. به طوری که گویی آبادانی صرفا یک کار زمینی و مادی برای مردمان و پادشاهان نبوده است. بلکه کاری مقدس و معنوی برای آنها محسوب می‌شده است.

یعنی آبادانی یک خویشکاری در راستای شاد کردن ایزدان و خدای بزرگ بوده است و برای همین بارها می‌بینیم که ایرانیان پس از فتوحات دست به آبادانی و ساخت و ساز می‌زدند و به باور خود کاری مقدس انجام می دادند.

گویی شادی خدای بزرگ در نتیجه شادی مردم و زیبایی زمین و آسمان به دست می‌آمده است. این اندیشه هرچند باستانی و معنوی بوده است ولی به نوعی به آرمان‌های فعالان محیط زیست این روزها ختم می‌شده است و زیست بوم زیبایی برای مردم به ارمغان می‌آورده است.

از سوی دیگر در نزد انسان باستانی تکرار کارهای پادشاهان خوشنام پیشین و شخصیت‌های اسطوره‌ای کاری پسندیده بوده است و از این روی آبادانی توسط پادشاهان ایرانی تداوم داشته است.

البته این بدان معنا نیست که در ایران باستان پادشاه ستمگر وجود نداشته است و ما با یک آرامشهر بی نقص مواجه بودیم بلکه بیان کننده اندیشه‌ها، ارزش‌ها و آرمان‌های فرهنگی است.

در این میان به چند مورد تاریخی اشاره می‌کنیم که در متون باستانی به دست آمده است.

یک جمله بسیار مشهور در کتیبه‌های هخامنشی می‌بینیم که بارها توسط شاهنشاهان هخامنشی تکرار شده است:

اهوره‌مزدا خدای بزرگ است که این زمین را آفرید، که آن آسمان را آفرید، که مردم را آفرید، که شادی را برای مردم آفرید… (کتیبه داریوش بزرگ در نقش رستم با شناسه DNa، بند ١، ترجمه لوکوک).

این جمله که در ابتدای کتیبه‌ها قرار گرفته، خود نشان دهنده ارزش بالای شادی و آبادانی است.

در این میان یک کتیبه با ارزش از خشایارشا به دست آمده که مفصل تر است. به نوعی می‌توان گفت خشایارشا این اندیشه را بیشتر تبیین کرده است. او در این کتیبه پس از تکرار موارد بالا نوشته است:

هنگامی که شادی مردم سرزمین من را ببینی بر تو آشکار خواهد شد که من آنان را خشنود کردم. پیش از من داریوش شاه که پدر من بود او به خواست اهورامزدا مردم بسیاری را خشنود کرد… (ن.ک: نگاهی به کتیبه نویافته خشایارشا).

مهم ترین یادبود به جای مانده از این اندیشه همانا استوانه کوروش بزرگ است. استوانه‌ای که از آبادانی و رسیدگی به اوضاع مردم ستم دیده و پرستشگاه‌ها می‌گوید.

دکتر دریایی در تحلیل محتوای این استوانه می‌نویسد:

مضمون «درست کردن هر آنچه که خراب شده بود» دیدگاهی است که با اهوره‌مزدا ارتباط دارد. اهوره‌مزدا یا خدای خردمند، نماینده نظم در جهان هستی است، در حالی که انگره‌مینو نماینده بی نظمی/دروغ است. اگر این متن‌ها را در چارچوب ایدئولوژی ایرانی بخوانیم به نگرش ایرانی/مزدایی روشنی از پادشاه دست می‌یابیم که به عنوان نماینده اهوره‌مزدا، نظم (در اوستا: اشه، و در فارسی باستان: اَرته) را به زمین باز می‌گرداند (دریایی، ۱۳۹۳: ص ۲۳).

این در حالی است که گویا کوروش بزرگ پس از فتح بابل به تهیدستان رسیدگی ویژه‌ای کرده است. در یک متن باستانی بابلی که در ستایش کارهای کوروش بزرگ نگارش یافته است این چنین آمده است:

[کوروش] آنانی که توان‌هاشان در حد بسیار پایین بود، به زندگانی بازگردانید، از آن روی که به گونه‌ای پیوسته خوراکشان بدانان داده شده است… (کتیبه بابلی گزارش منظوم، ارفعی، ۱۳۸۹: ص ۲۵).

مواردی مثل ساختن کانال‌ها و رسیدگی به معابد و … بارها در منابع دیده می‌شود. از جمله کانال سوئز توسط داریوش بزرگ و به طور کلی آبادانی مصر توسط این پادشاه است (نگاه کنید به: آبادانی مصر توسط داریوش بزرگ).

درباره دیگر دوره‌ها داستان‌هایی به جا مانده که کاملا یادآور همان اندیشه است. برای مثال در داستان‌های شاهنامه فردوسی بارها شاهد توجه فرمانروایان با آبادانی هستیم. 

یکی از پادشاهانی که فراوان درباره دادگری او داستان گفته اند خسرو انوشیروان است. البته پیش از این در یک نوشته به چهره افسانه ای انوشیروان پرداخته ایم و اینکه افسانه‌ها درباره انوشیروان آنقدر زیاد است که پژوهش تاریخی درباره او را دشوار می‌کند و نمی‌توان نتیجه درستی درباره شخصیت تاریخی او گرفت. از آنجایی که انوشیروان نماد و معیار یک پادشاه خوب شده بود (به ویژه در دوران پس از اسلام)، طیف های مختلف فکری درباره او داستان ساختند (نگاه کنید به: خسرو انوشیروان).

اما بخش هایی از داستان های انوشیروان در شاهنامه وجود دارد که کاملا یادآور اندیشه‌ها و ارزش‌های ایران باستان از جمله کتیبه‌های شاهنشاهان هخامنشی هستند و اگر تاریخی هم نباشند، می‌توان گفت داستانی برگرفته از ارزش‌های ایرانی است. در جایی که فردوسی از قول انوشیروان می‌گوید:

نباید که آن بوم ویران بود

که در سایه شاه ایران بود…

 

جهاندار نپسندد از ما ستم

که باشیم شادان و دهقان دژم

فردوسی به زیبایی این جمله را به نظم درآورده و گویی بسیاری از آرمان‌های ایرانیان در این چند بیت خلاصه شده است. اندیشه‌هایی که یادآور تقدس آبادانی و شادمانی مردم است.

کتابنامه:

- ارفعی، عبدالمجید (۱۳۸۹). فرمان کوروش بزرگ. تهران: مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی.

– دریایی، تورج (۱۳۹۳). «مذهب کوروش بزرگ». در کوروش بزرگ پادشاه باستانی ایران. ترجمه آذردخت جلیلیان. تهران: توس. صص ۲١-۲۸.

– لوکوک، پی‌یر (۱۳۸۹). کتیبه‌های هخامنشی. ترجمه نازیلا خلخالی. به کوشش ژاله آموزگار. چاپ سوم. تهران: نشر و پژوهش فرزان روز.

 

تماس با نویسنده:


دیدگاه خود را از راه رایانامه با نویسنده در میان بگذارید:

دیدگاه‌ها


دیدگاه خود درباره این نوشتار را در اینستاگرام در میان بگذارید:

خِرَدگان در تلگرام و اینستاگرام

کانال تلگرام خردگانبرگه اینستاگرام خردگان

خط میخی

خط میخی پارسی باستان - سامانه بومیش

درباره بزرگان

درباره زرتشتدرباره کوروش بزرگ
درباره فردوسیدرباره دکتر مصدق
به کار گیری یا روگرفت از نوشته‌های این پایگاه تنها پس از پذیرش قوانین پایگاه امکان پذیر است: قوانین پایگاه خِرَدگان
توسعه نرم افزاری: مجید خالقیان
آبادانی، خویشکاری مقدس در ایران باستان