تاریخ و فرهنگ ایران زمین

نوروز، روزی که اهریمن شکست خورد

در جوامع و تمدن‌های باستانی، داستان‌های اساطیری جالبی به چشم می‌خورند که با یک حادثه بزرگ (طوفان بزرگ، سیل بزرگ، یخبندان شدید و…) همراه هستند.

گویی این داستان‌ها ریشه مشترکی داشتند که در جوامع گوناگون با نمادها و ارزش‌های آن جامعه آمیخته شدند و در هر تمدنی با توجه به ارزش‌های همان جامعه، داستان‌های اسطوره‌ای شکل گرفتند.

میدانیم همه اقوام بشری ریشه در یک جمعیت در آفریقا دارند که به بخش‌های مختلف مهاجرت کردند و نسل انسان خردمند در میان انواع Homo حفظ شد. شاید این داستان ریشه در تجربه مشترک انسان‌ها باشد که از جزئیات آن آگاهی دقیق نداریم.

از مشهورترین این داستان‌ها می‌توان به داستان نوح و طوفان عظیم اشاره کرد.

در اسطوره‌های کهن آریایی (۱)، داستان جمِ هورچهر (جمشید) یادآور همان داستان طوفان بزرگ است. جمِ هورچهر، آفریده‌های اهورامزدا را از یخبندانی شدید نجات می‌دهد و در جایی به نام جمکرد نگه می‌دارد.

اما نکته قابل توجه نمادها و ارزش‌ها در داستان‌های ایرانی است که نوعی انسان گرایی در آنها دیده می‌شود.

در داستان ایرانی پیش از آنکه به حادثه بزرگ برسد به اراده انسان احترام گذاشته می‌شود. در بخشی از داستان جمِ هورچهر آمده است که هنگامی که اهورامزدا از جم خواست که دین اهورامزدا را تعلیم دهد، جم پاسخ داد: «برای آموختن آن ساخته و آماده نیستم»، سپس اهورامزدا به او گفت اگر این را نمی‌پذیری پس جهان مرا فراخی بخش و نگاهبان آن باش، آنگاه جم پذیرفت که گسترش دهنده و نگاهبان جهان باشد… (خلاصه ای از فرگرد دوم وندیداد، بندهای ۳ تا ۵).

موضوع قابل توجه دیگر آنکه در داستان ایرانی انسان‌ها به عنوان موجودات گناهکار که باید عذاب ببینند مطرح نیستند. بلکه انسان و آفریننده ( اهورامزدا) همیاران یکدیگر هستند که از جهان هستی پاسداری می‌کنند. 

از این روی حتی تا سده‌های پس از اسلام، بزرگترین جشن ایرانیان که نوروز بوده است با جمشید و داستان پیروزی او بر اهریمن ارتباط داشته است. در آثارالباقیه ابوریحان بیرونی اشاره می‌شود که پس از پیروزی جمشید بر اهریمن، تازگی و سبزی بار دیگر به جهان بازگشت و مردم به آن هنگام روز نو گفتند. در ادامه گفته می‌شود که از آن روز تا کنون ایرانیان هفت روییدنی در هفت استوانه می‌کارند (۲).

سفره هفت سین هم ریشه در آن هفت روییدنی دارد که امروز رسمی فراگیر در میان ایرانیان است.

به طور کلی باید گفت در اسطوره‌های ایرانی نه تنها آفریننده بزرگ انسان‌ها را عذاب نمی‌دهد بلکه اهریمن و نمادهای اهریمنی در برابر همبستگی آفریننده خردمند (اهورامزدا) و آفریده خردمند (انسان) نمی‌تواند دوام بیاورد و شکست می‌خورند. انسان به عنوان پاسدار هستی به یاد آن پیروزی بزرگ، هر سال جشنی بزرگ یعنی نوروز را برپا می‌دارد.

پانویس:

۱- چنین داستانی در فرگردهای نخستین وندیداد آمده است. باید توجه داشت که دو فرگرد نخستین و چهار فرگرد واپسین «وندیداد» سبک نگارش و محتوای متفاوت با دیگر فرگردها دارند و احتمالا بازمانده‌ای است از اساطیر کهن آریایی که نمی‌دانیم به چه علت با فرگردهای سوم تا هجدهم همراه و در یک مجموعه آمده است (وستخواه، جلیل. ۱۳۸۵. اوستا، کهن ترین سرودهای ایرانیان. تهران: مروارید. ج ۲، ص ۶۵۵).

۲- ابوریحان به نقل از زادویه می نویسد: این رسم در ایرانیان پایدار ماند که روز نوروز در کنار خانه هفت صنف از غلات در هفت اسطوانه بکارند و از روییدن این غلات به خوبی و بدی زراعت و حاصل سالیانه حدس بزنند (بیرونی، ابوریحان محمد بن احمد. ١۳۸۹.  آثارالباقیه. ترجمه اکبر داناسرشت. تهران: امیر کبیر.: ص ۳۳۰)

تماس با نویسنده:


دیدگاه خود را با نویسنده در میان بگذارید:

دیدگاه‌ها


دیدگاه خود را در اینستاگرام در میان بگذارید:

خِرَدگان در تلگرام و اینستاگرام

کانال تلگرام خردگانبرگه اینستاگرام خردگان

خط میخی

خط میخی پارسی باستان - سامانه بومیش
با ما همراه باشید:
Instagram
Telegram
به کار گیری یا روگرفت از نوشته‌های این پایگاه تنها پس از پذیرش قوانین پایگاه امکان پذیر است: قوانین پایگاه خِرَدگان
توسعه نرم افزاری: مجید خالقیان
نوروز، روزی که اهریمن شکست خورد