
روز دلدادگان ایرانی، برداشتی شایسته از جشن باستانی اسپندگان یا سپندارمذگان است. در این جشن باستانی یک همباوری میان زن و شوهر دیده میشود. مردان برای بزرگداشت جایگاه والای زنان به آنها پیشکش میدادند و از سوی دیگر این جشن به بانوان، همسردوستی و پارسایی را یادآوری میکرد (۱).
ایزد سپندارمذ در اندیشههای باستانی، نگهبان زمین و بانوان پارسا و همسر دوست بوده است و شگفت آنکه میوهای مانند سیب که ساختاری گرد دارد نمادی از سپندارمذ (نگهبان زمین) شده است. بر اساس پارهای از دیدگاهها سیب در سفره هفت سین هم پیوند با سپندامذ و زمین دارد و بسیاری از هممیهنان، سیب را درون کاسهای از آب میگذارند که یادآور آونگان (معلق) بودن آن در کیهان میباشد.
پژوهشهای گوناگون نشان میدهد که ایرانیان باستان از گرد بودن زمین آگاه بودهاند؛ به گونهای که در نوشتههای باستانی ایرانیان، زمین همانند زرده در میان تخم دانسته شده است (مینوی خرد بندهای ۸ تا ١۰ از فصل ۴۴) (۲).
جدا از جستار زمین و سپندارمذ، شاید آنچه برای ما چشمگیر باشد، همانندی سیب (🍎) به نماد دلدادگی (❤) است. سیب در فرهنگ ایرانی با سپندارمذ پیوند دارد و روز دلدادگان ایرانی برداشتی شایسته از جشن باستانی سپندارمذگان میباشد.
سپندارمذ از ایزدان برگزیده آیین زرتشتی است و در میان امشاسپندان جای دارد. اگرچه در گاهان زرتشت واژه امشاسپند را نمییابیم، ولی بارها از امشاسپندان و به ویژه سپندارمذ در جایگاه فروزگان و فرنام (صفات و لقب) اهورامزدا یاد شدهاست.
هفت امشاسپندان با این نامها شناخته میشوند:
۱- اورمزد
۲- بهمن
۳- اردیبهشت
۴- شهریور
۵- سپندارمذ
۶- خرداد
۷- اَمرداد
سپندارمذ در جهان مینوی نمودار مهر، بردباری و فروتنی اهورامزدا است و در جهان گیتایی (مادی) فرشتهای است که نگهبان زمین است. اَرمیتی همواره زمین را خرّم و آباد و بارور میسازد و هر کسی که در زمین به کشت بپردازد و کشتزاری را آباد کند، خشنودی او را فراهم ساخته است (۳).
سپندارمذ را دو امشاسپند دیگر یعنی هورواتات (خرداد) و امرتات (امرداد) همراهی میکنند و این سه گروهی از امشاسپندان را میسازند که همال سه امشاسپند پیشین، یعنی وهمن (وهومن یا همان بهمن)، اشه وهیشته (اردیبهشت) و خشتره وییریه (شهریور) شمرده میشوند (۴).

سپندارمذ و آرش کمانگیر
در نوشتههای ابوریحان بیرونی درباره جشن تیرگان و در داستان آرش کمانگیر هم از ایزد سپندارمذ یاد میشود. آنچه در این داستان چشمگیر است کمان ویژهای است که آرش با آن تیر را رها کرد. این کمان به فرمان سپندارمذ ساخته شد. داستان اینچنین است که پس از شکست سخت ایرانیان از تورانیان، منوچهر (شاه ایران) از افراسیاب (شاه توران) خواست که مرزها با پرتاب یک تیر آشکار شود. سپندارمذ به یاری ایرانیان آمد و به منوچهر فرمان داد که تیر و کمانی با ویژگیهایی که در اوستا آمده بسازد. سپس منوچهر از آرش خواست تا با این کمان تیر را رها کند تا مرز ایران و توران آشکار شود. تیر با یاری خداوند آنچنان رفت و رفت که بار دیگر کشوری پهناور به فرمان ایرانیان در آمد (۵).