کشور ایران تهاجمهای بزرگی را به خود دیده است، از جمله آنها میتوان به تهاجم بزرگ الکساندر مقدونی و تهاجم خلفا اشاره کرد. از این بابت طبیعی است که نام بسیاری از دانشمندان از یاد برود. البته با توجه به فراگیری دانش و وجود دانشمندان زیاد، نامهای زیادی از ایران باستان به جا مانده ولی آثار آنها ناقص و اندک به دست ما رسیده است. حتی میتوان گفت یاد و خاطره بسیاری از دانشمندان ایران باستان محو شده است.
کشور ایران تهاجمهای بزرگی را به خود دیده است، از جمله آنها میتوان به تهاجم بزرگ الکساندر مقدونی و تهاجم خلفا اشاره کرد. این یورشها و پس از آن سلطه آنها باعث شده است اسناد و مدارک فراوانی نابود شوند.
البته با توجه به فراگیری دانش و وجود دانشمندان زیاد، نام دانشمندان زیادی از ایران باستان به جا مانده ولی باید توجه داشت که آثار آنها ناقص و اندک به دست ما رسیده است. حتی میتوان گفت یاد و خاطره بسیاری از دانشمندان ایران باستان محو شده است و با آنکه آثار فراوان هنری و علمی از ایران باستان به جا مانده، نام بسیاری پدیدآورندگان و گروههایی که در ساختن آنها نقش داشتهاند به دست ما نرسیده است.
دانشمندانی که نام آنها مانده ارزش ویژهای دارند چراکه با آن همه نابودی که توسط بیگانگان رخ داد، آنقدر جایگاه آنها رفیع بوده است که این امکان به وجود آمده که نام آنها به دست ما برسد.
نام بسیاری از دانشمندان ایران باستان را اینجا ببینید:
الکساندر مقدونی کاخهای پارسه (تخت جمشید) را آتش زد (۱) که طبیعتا باعث نابودی آثار زیادی شده است. در دورههای بعدی که حکومتهای یونانی (دوره هلنیستی) در ایران شکل گرفتند آثار زیادی نابود شدند این موضوع آن قدر ملموس است که دیگر کتیبههایی به خط میخی که در دوره هخامنشیان در پارسه و بابل رواج داشت را نمیبینیم و این نشان میدهد که تا چه میزان انزوای کاتبان و دانشمندانی که پیش از آن وجود داشتند رخ داده است. پس از آن تا مدتها کتیبههایی به خط یونانی یافت شده است و خیلی اندک کتیبهها به خطهای دیگر هستند، تا این که دوباره حکومتهای ایرانی شکل میگیرند.
حتی مورخ بزرگ عرب و مسلمان یعنی مسعودی هم به نابودی اسناد و کتابهای ایران باستان در خلل حوادث اشاره می کند:
به مرور زمان و از حوادث پياپی، اخبار ايشان (ايرانيان) از ياد برفته و فضايلشان فراموش شده و آثارشان متروک مانده و فقط اندكی از آن نقل میشد (التنبيه و الاشراف، ص 98).
در هنگام سلطه خلفا بر ایران به ویژه در دوره اموی تردیدی نداریم که نابودیهای فراوانی رخ داده است. حکومت اموی یک حکومت نژادپرست بود و غیر عربها را پست میدانست (۲) درباره نابودی علم و دانش در این دوره روایات معتبر داریم و هچنین شواهد نشان میدهد که نابودیها و کتابسوزیها رخ داده است
از این بابت طبیعی است که نام بسیاری از دانشمندان و اندیشمندان از یاد برود.
تفاوت حمله چنگیز خان مغول با الکساندر و خلفا
در این میان برخی میگویند اگر یورش الکساندر و خلفا باعث از بین رفتن آثار و یاد و خاطره دانشمندان ایران باستان شد چرا نام و آثار دانشمندانی مانند پورسینا (ابن سینا) پس از یورش چنگیز خان مغول از میان نرفت.
اصلیترین تفاوت اعراب و یونانیها با مغولها، نابودی در دراز مدت و در دوران سلطه آنها بود. بر عکس آنچه خیلیها تصور میکنند نابودیها فقط در کشورگشاییهای الکساندر یا عمر بن خطاب رخ نداد بلکه دههها این نابودی توسط جانشینان آنها ادامه پیدا کرد. ولی مغولها بیشتر نابودیها را هنگام یورش انجام دادند و در دراز مدت نابودی فراگیر نداشتند؛ بلکه حتی اوضاع با توجه به نفوذ وزرای کاردان ایرانی تغییر کرد. به همین دلیل اقدامات عربها و یونانیان بسیار تاثیر گذار تر بود.
۲- در دوران امویان، سردمداران این حکومت اعتقاد داشتند که عرب به دیگر اقوام برتری دارد و حتی این اعتقاد وجود داشت که «من ابغض العرب ابغضه الله» (ابن عبد ربه، احمد بن محمد. ۱۹۸۷. العقد الفرید. بتحقیق مفید محمد قمیحه. لبنان: دار الکتب العلمیه. ج ۳/ ص ۲۷۸).