تاریخ و فرهنگ ایران زمین

آیا ابن خلدون درباره کتاب‌سوزی اعراب در ایران تردید داشته است؟!

نگاهی کوتاه:

موضوعی که ابن خلدون درباره آن عبارت «و هم گویند» را می‌آورد، مربوط به دریافت علوم یونانیان از ایران باستان بوده و نه کتاب‌سوزی که به فرمان عمر بن خطاب انجام شده است! چرا که ابن خلدون پس از بیان روایت کتاب‌سوزی می‌نویسد: «....این است که علوم عقلی ایرانیان از میان رفت و چیزی از آنها به ما نرسید....». اگر ابن خلدون در این خصوص تردید داشت، اینچنین صریح نتیجه گیری نمی‌کرد.

در حالی که منابع و شواهد زیادی حاکی از کتاب سوزی و نابودی علم و دانش توسط اعراب در ایران وجود دارد (ن.ک: کتابسوزی اعراب در ایران) ولی مدت‌هاست افراد افراطی با ظاهری اسلام‌گرا، به موضوع کتاب‌سوزی اعراب در ایران ایراد وارد می‌کنند.

شاید بتوان گفت مشهورترین منبعی که این موضوع را ذکر کرده، کتاب «مقدمه» نوشته دانشمند برجسته عرب و مسلمان یعنی ابن خلدون است. او صراحتا به نابودی کتاب‌های ایرانی به فرمان عمر بن خطاب اشاره کرده است.

گویا برای افراطی‌ها مایه شرمساری است که یک دانشمند برجسته عرب و مسلمان چنین چیزی را نوشته باشد، بنابراین سعی می‌کنند به مخاطبان القا کنند که ابن خلدون درباره کتابسوزی سپاهیان عمر بن خطاب شک داشته است! و در نهایت بگویند هیچ اتفاقی نیفتاده است!

افراطی‌ها در گفتاری تحریفی ادعا می‌کنند که ابن خلدون پیش از بیان این روایت عبارت «و هم گویند» را نقل می‌کند و این نشان می‌دهد که ابن خلدون در این خصوص شک داشته است!! این در حالی است که اگر متن کامل کتاب ابن خلدون را بخوانیم در می یابیم که آشکارا دروغ می گویند و بخشی از کتاب را به دلخواه سانسور کرده‌اند.

متن کامل نوشته ابن خلدون اینچنین است:

ایرانیان بر شیوه‌ای بودند که به علوم عقلی اهمیتی عظیم می‌دادند و دایره آن علوم در کشور ایشان توسعه یافته بود زیرا دولت‌های ایشان در منتهای پهناوری و عظمت بود و هم گویند این علوم پس از آنکه اسکندر دارا را کشت و بر کشور کیانیان غلبه کرد از ایرانیان به یونانیان رسیده است و چون کشور ایران بدست اعراب فتح شد و کتب بسیاری در آن سرزمین یافتند سعد بن ابی وقاص به عمر بن خطاب نامه‌ای نوشت تا درباره کتب و چگونگی به غنیمت بردن آنها برای مسلمانان کسب اجازه کند لیکن عمر به وی نوشت که آنها را در آب فرو افکنید چه اگر آنها راهنمایی و راستی باشد، خداوند ما را به رهبری کننده تر از آنها هدایت کرده است. و اگر کتب اهل ضلال و گمراهی است، پس کتاب خدا ما را بس است از این رو آنها را در آب یا آتش افکندند. این است که علوم عقلی ایرانیان از میان رفت و چیزی از آنها به ما نرسید (ابن خلدون، ۱۳۶۲: ج ۲، ص ۱۰۱۰).

همانطور که مشاهده می‌کنید، موضوعی که ابن خلدون درباره آن عبارت «و هم گویند» را می‌آورد، مربوط به دریافت علوم یونانیان از ایران باستان بوده و نه کتاب‌سوزی که به فرمان عمر بن خطاب انجام شده است! چرا که ابن خلدون پس از بیان روایت کتاب‌سوزی می‌نویسد: «....این است که علوم عقلی ایرانیان از میان رفت و چیزی از آنها به ما نرسید....». اگر ابن خلدون در این خصوص تردید داشت، اینچنین صریح نتیجه گیری نمی‌کرد.

افراطی‌های به ظاهر مذهبی برای ایجاد تقابل اسلام و ایران باستان شان و منزلت دانشمندان مسلمان را بسیار بالاتر از دانشمندان ایران باستان معرفی می کنند. گاهی هم وجود دانشمند در ایران باستان را منکر می شوند. ولی جالب آنکه هرگاه که نوشته‌های همان دانشمندان مسلمان به مذاقشان خوش نمی‌آید، به صورت دلخواه منابع را سانسور و تحریف می‌کنند!!

جنایات سپاهیان خلفا در ایران و دیگر مناطق جهان موضوعی غیر قابل کتمان است (ن.ک: کشتار و جنایات سپاهیان خُلفا در ایران). موضوع کتابسوزی و نابودی علم و دانش هم توسط آنها هم موضوعی نیست که بتوان نادیده گرفت (ن.ک: کتابسوزی اعراب در ایران).

 

کتاب‌نامه:

- ابن خلدون، عبدالرحمن (۱۳۶۲). مقدمه ابن خلدون. ترجمه محمد پروین گنابادی. مرکز انتشارات علمی و فرهنگی.

دیدگاه‌ها


دیدگاه خود را در اینستاگرام در میان بگذارید:

خِرَدگان در تلگرام و اینستاگرام

کانال تلگرام خردگانبرگه اینستاگرام خردگان

خط میخی

خط میخی پارسی باستان - سامانه بومیش

درباره بزرگان

درباره زرتشتدرباره کوروش بزرگ
درباره فردوسیدرباره دکتر مصدق
به کار گیری یا روگرفت از نوشته‌های این پایگاه تنها پس از پذیرش قوانین پایگاه امکان پذیر است: قوانین پایگاه خِرَدگان
توسعه نرم افزاری: مجید خالقیان
آیا ابن خلدون درباره کتاب‌سوزی اعراب در ایران تردید داشته است؟!